دوستش گفته بود «این همه گریه و زاری میکنی، میگی میخوام شهید بشم دیگه زن گرفتنت چیه؟» جواب داد: «خانمم سیده میخوام اون دنیا به حضرت زهرا(س) محرم باشم، شاید به صورتم نگاه کنه!»
سالگرد ازدواج حضرت محمد(ص) و خدیجه کبری ازدواج کرد و گفت: عروسی واقعی من آن وقتی است که در خون خود بغلطم، در شب عروسی میکروفن را به دست گرفت و گفت: «فکر نکنین من با ازدواج به دنیا چسبیدهام، این وظیفه من بود و حضور در جبهه هم وظیفه دیگه منه.»
شهیدمصطفی ردانی پور
#شادی_روح_پاکش_صلوات
🥀🕊 @baShoohada 🕊
موقعی که مجروح بودم پولی نداشتم که به جبهه برگردم، در بیمارستان متوسل به آقا امام زمان (عج) شدم، چیزی نگذشت فردای آن روز سیّد بزرگواری برای عیادت مجروحین وارد بیمارستان شد و با همه احوالپرسی کرد و در آخر به من مفاتیحی داد و فرمود تو را تا اهواز میرسانم، آن را که باز کردم مقداری پول لای آن بود که وقتی به اهواز رسیدم چیزی از آن نمانده بود.
شهیدمصطفی ردانی پور
#شادی_روح_پاکش_صلوات
🥀🕊 @baShoohada 🕊
هدایت شده از #رمان های جذاب 📚 آنلاین واقعی
سفره ی فاطمیه ،گسترده اند
«هفت سین » سفره را وا کرده اند
سین اول«سیدالانبیاء» که پرواز کرد
سین دوم کان«سرشک»باریدنش آغاز کرد
سین سوم«سینه ای» خونین بُـوَد
کز فشارِ در، میخ هم رنگیـن بُـوَد
چارمین سین«سیلی ای»در زمان شدماندگار
گشت نیلی ، روی ماهش، بهر یـار
پنجمینش«سردری»شعله ور از آتش است
بر سَرِ مظلومه ای، حِقدوحسد در بارش است
شیشمین سین آن«سند»که پاره گشت
زین ستم، امتی تا ابد آواره گشـت
هفتمین سین«سرومظلومی»که تنهامانده بود
یاورش در آسمان، او در زمین جا مانده بود.
فدای اولین مظلوم و مظلومه ی عالم...
سفره ی فاطمیه باز شده ،مارا از دعای خیرتان فراموش نفرمایید.
#دلگویه
#فی البداهه
#ط_حسینی
@bartaren
🖤🖤🖤🖤🖤
تازه سه روز از عروسیاش گذشته بود که دست زنش را گذاشت تو دست مادرش و سرش را انداخت پایین و گفت: دلم میخواهد دختر خوبی برای مادرم باشی، بعد هم آرام و بیصدا رفت منطقه و چند روز بعد از آن در عملیات والفجر 2 در منطقه حاج عمران در تاریخ 1360.05.15 ش به آرزوی دیرینه خود یعنی شهادت در راه خدا رسید
شهیدمصطفی ردانی پور
#شادی_روح_پاکش_صلوات
🥀🕊 @baShoohada 🕊
2.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #کلیپ «راز پیروزیهای سردار سلیمانی»
استاد #پناهیان
در دریای طوفانزده، اهلبیت کشتی نجات هستن.
برای نجاتمون باید مضطر بشیم.
کی شود مهدی بیاید برکشد تیغ از نیام
انتقامی سخت گیرد از عدوی فاطمه؟
🥀🕊 @baShoohada 🕊
🌷 اگر غریبه ای وارد سپاه همدان می شد و فرمانده را تشخیص نمی داد، باید به او حق می دادیم! آخر چه کسی می تواند باور کند؛ آن که هر روز صبح در حال آب و جاروی باغچه و محوطه ی سپاه همدان است، یا آن که پا به پای بچه های بسیجی با لباس هایی خاک آلود در حال تخلیه ی بار کامیون سیب زمینی است، یا آن که هنوز شب از نیمه نگذشته در حال شستن دستشویی های سپاه همدان است، همان فرمانده ی سپاه استان همدان یعنی محمود شهبازی است.
🥀🕊 @baShoohada 🕊