eitaa logo
رفاقت با شهدا
3.7هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
670 ویدیو
15 فایل
بِســـمِ الله الرّحمـــنِ الرّحیـــم أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی آن‌ها کســانی‌اند که خدا قلب‌هاشان را برای تقـــوا امتحان کرده🕊 تأسیس1399/2/25
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠 هروقت که راه کربلا باز شود چهار سال مریض بود. کلی دوا و دکتر کردیم. فایده نداشت. آخرین بار بردیمش پیش بهترین متخصص اطفال تو اصفهان. معاینه اش کرد و گفت:«کبدش از کار افتاده. شاید تا فردا صبح زنده نماند!» پدرش سفره حضرت ابوالفضل علیه السلام را نذر کرد. آقا شفایش داد. دفعه آخری که رفت جبهه ازش پرسیدم کی بر می گردی؟ جواب داد: « هر وقت که راه کربلا باز شود.» توی عملیات والفجر یک شده بود مسئول دسته دوم گروهان حضرت ابوالفضل. وقتی شهید شد شانزده سالش تمام شده بود، شانزده سال بعد هم برگشت. درست شب تاسوعا وقتی برگشت که اولین کاروان اززائران ایرانی رفتن کربلا. راه کربلا باز شده بود... 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️🌱 🌱 🎞 ❥|همسر شهید حمید سیاهکلی مرادی| تعریف میکرد : همسرم پسر عمه ام بود . آبان ۹۱ عقد کردیم و ۱ ماه بعد‌ همزمان با عید غدیر خم💚عروسی برگزار شد . عشق واقعی اونه که چیزی رو بپسندی که محبوبت رو راضی میکنه . از علاقه و شوقش برای رفتن به سوریه و شهادت آگاه بودم و بهمین دلیل برای رفتنش رضایت داشتم . شب آخربه همسرم گفتم : نمیدونم زمان عملیات چه شبیِ،امابشین برات حنا ببندم . رومبل کناربوفه نشست وموها، محاسن و پاهاش رو حنابستم . مسواکش رو که دیگه لازم نداشت، بیرون انداخت و مسواک دیگه ای برداشت . اما من مسواک قبلیش رو برداشتم و گفتم میخوام یادگاری بمونه . گاهی انگار برخی احساسات خبر از وقوع اتفاقات مهمی میدن . اونشب تاصبح خوابم نمیبرد و به همسرم که خوابیده بود، نگاه میکردم تا ببینم نفس میکشه . ساعت ۴ صبحانه آماده کردم . وقت رفتن ۳ بار تو کوچه به پشت سرش نگاه کرد . چهره خندانش رو هیچو‌قت فراموش نمیکنم . موقع خداحافظی گفت : «دلم رو لرزوندی اما ایمانم رو نمیتونی بلرزونی» بعد از شهادتش شبی که در معراج بود، ازش خواستم برای لرزوندن دلش منو ببخشه و حلالم کنه صبحی که میرفتن، گفتم کاش شکمش درد بگیره، پاش درد بگیره نره . دوباره ته دلم میگفتم نه، بخدا راضی نیستم درد بکشه . دوست دارم و عاشقتم رو راحت بیان میکردن . قبل رفتن گفتن : فرزانه من پشت تلفن نمیتونم جلوی دوستام بگم دوستت دارم چیکار کنم ؟ گفتم : تو بگو یادت باشه، من یادم می افته. موقع پایین رفتن از پله ها میگفت : یادت باشه، یادت باشه. منم میگفتم : یادم هست، یادم هست 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خوشا روزی که گرم جنگ بودیم میان رنگها بیرنگ بودیم دل هرکس شهادت راطلب داشت حدیث عشق و مستی رابه لب داشت روزتون شهدایی🌤 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا