کتاب قطرهای به وسعت دریا
اولین رمان پیرامون زندگی حاج قاسم سلیمانی | فروشگاه کتاب قم
نویسنده:طاهره سادات حسینی
👇👇👇👇👇
http://ketabeqom.com/bookinfo/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%20%D9%82%D8%B7%D8%B1%D9%87%20%D8%A7%DB%8C%20%D8%A8%D9%87%20%D9%88%D8%B3%D8%B9%D8%AA%20%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%A7/66867
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
خواهشا کسانی که میگن من رای نمیدم حتما بخونن ❗❗
شاید صحنه غم انگیز شلاق خوردن زن سوری جلوی چشم همسرش توسط داعش یا بریدن سر پدر و مادر جلوی چشم دختر ۴ ساله یا تجاوز به دختران ۹،۱۰،و... را دیده باشید
وقتی حاکمیت در کشوری از بین برود؛ اولین چیزی که از بین میرود #امنیت است و به دنبال آن، چنین حیواناتی بر جان و مال و ناموس مردم مسلّط میشوند
حمله داعش به سوریه، درست زمانی آغاز شد که دشمنان آنها احساس کردند مردم سوریه با نظام حاکم، همراه نیستند
آوارگی مردم سوریه،حاصل ده سال جنگ و خونریزی بود که با یک اعتراض ساده آغاز شد
اما همین چند روز قبل، مشارکت ۸۰ درصدی مردم سوریه در انتخابات، همه را شوکه کرد
مردم سوریه هزینه های زیادی را متحمّل شدند تا فهمیدند که امنیت گاهی با دادن سر حاصل می شود وگاهی با دادن رای
📌انتخابات جای قهر کردن و احساساتی عمل کردن نیست
🌺 من از امنیتم دفاع میکنم؛
گاه با جهاد و گاه با رأی دادن
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
سلام دوستان
مهمون امروزمون حاج اسکندر هست🥰✋
*آخرین خداحافظی*🕊️
*شهید حاج اسکندر اسکندری*🌹
تاریخ تولد: ۱۳۲۶
تاریخ شهادت: ۱۹ / ۱۰ / ۱۳۶۵
محل تولد: فارس / کوار
محل شهادت: شلمچه
*🌹همسرش← اسماعیل کارگر کوره آجرپزی بود🍁 آنقدر در کارش پشت کار داشت که خیلی زود پیشرفت کرد🍃 و توانست در نزدیکی روستای محل سکونتش یک کوره آجرپزی به پا کند💫 کلی در میان مردم کوار و روستا اعتبار داشت🌷 اما افتتاح کوره آجرپزی مصادف شد با آغاز جنگ💥 و فرمان امام برای پُر کردن جبههها🕊️اسماعیل هم کار و اعتبار و زن و هشت فرزندش را گذاشت و رفت جبهه!🕊️ و عملیات های زیادی را در جنگ پیروز شد🕊️همرزم← شب عملیات شد💥 حاج اسکندر یک بی سیم چی خواست تا در ارتباط باشد📞 رمز عملیات که گفته شد، پشت بی سیم گفت: با خط شکن ها برم؟📞 گفتم: نه! شما برو سمت اسکله جایی که بچه ها از قایق پیاده می شن🛶 کمک کن بچه ها از قایق ها پیاده بشن🛶 چک کن، کسی اسلحه اش در آب نیُفته و بی مشکل پیاده بشن🛶دوباره بی سیم زد من کنار اسکله هستم📞 همه نیروها پیاده شدند، همه رفتند📞 گفتم: خیلی خوب، حالا برو🌷 با یه حالت خاصی گفت: من دیگه رفتم🕊️ خداحافظ!🕊️این آخرین جمله ای بود که پشت بی سیم گفت🥀 یکی دو دقیقه بعد گلوله توپ آمد💥 و به شهادت رسید*🕊️🕋
*سردار شهید اسماعیل*
*حاج (اسکندر) اسکندری*
*شادی روحش صلوات*💙🌹
*Zeynab:Roos..🖤💔*
هدایت شده از نایت کویین
ebadat_va_tafrih_6.mp3
8.83M
#چگونه با عبادت تفریح کنیم 😊
#استاد علیرضا پناهیان
#جلسه ششم
💫💫💫💫💫
https://eitaa.com/joinchat/1758068790Cb493204a3a
🎁@bluebloom_madehand 🎁
#روز_یازدهم....
🌷سال ۷۳ بود كه همراه بچه ها در منطقه والفجر مقدماتى فكه كار میكرديم. ده روزى بود كه براى كار، از وسط يك ميدان مين وسيع رد میشديم. ميان آن ميدان، يك درخت بود كه اطراف آن را مين هاى زيادى گرفته بودند.
🌷روز يازدهم بود كه هنگام گذشتن از آنجا، متوجه شدم يك چيزى مثل توپ از كنار درخت غلت خورد و در سراشيبى افتاد پايين. تعجب كردم. مين هاى جلوى پا را خنثى كرديم و رفتيم جلو. نزديك كه رفتيم، متوجه شديم جمجمه يك شهيد است. آن را كه برداشتيم، در كمال حيرت ديديم پيكر اسكلت شده دو شهيد پشت درخت افتاده و اين جمجمه متعلق به يكى از آنهاست.
🌷دوازده سال از شهادت آنان میگذشت و اين جمجمه در كنارشان بود ولى آن روز كه ما آمدیم از كنارش رد شويم و نگاهمان به آنجا بود، غلت خورد و آمد پايين كه به ما نشان دهد آنجا، وسط ميدان مين، دو شهيد كنار هم افتاده اند.
راوی: جانباز شهید حاج علی محمودوند
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊