— ۴ —
بسم رب الحسین
گیت های مرز رو پشت سر گذاشتیم.
کدوم مرز؟
مهم نیست.
همین قدر مهمه که وارد سرزمین دیگهای شدیم.
ظهره و دمدمای اذان…
باد شدید میاد، گرچه داغه و خاکها رو هم بلند میکنه، گرچه نمیتونی چشماتو باز کنی، ولی نمیدونم چرا حال دلمون خوبه؟!
هنوز دلگرمیم و خوشحال از اینکه راهی شدیم.
هنوز باورمون نشده که داریم کجا میریم…
و هنوز قلبمون متبرک به حزنِ اباعبدالله نشده…
دنبال چند تا از همسفران گشتن هم که کاملاً طبیعیه...
نماز رو خواندیم، عَلَمی درست کردیم و به دست علمدار سپردیم و کاروان به سمت بیابان رو به سوی کربلا راهی شد.
چند روز نه...
چند ساعت هم نه...
فقط چند دقیقه جلو رفتیم و صدای چند تا آمبولانس رو شنیدیم...
یکی از همسفرها که حواسشون به حال و احوالمون بود، گفتن: بهتره همینجا زیر سایه بشینیم.
چرا؟
پشت تلفن داشتن به حاجی میگفتند:
اینجا هوا خیلی گرمه
دو نفر از همسفرا کلهپا شدن (حالشون دگرگون شده)
اتوبوس نیامده
اینجا یه سایه هست که خنک هم نیست و گرمه
گفتیم اینجا بشینیم
چون اگه تو این اوضاع گرمای هوا بزنیم به بیابونِ بدونِ وسیله نقلیه، بقیه هم کلهپا میشند.
اوضاع این شکلیه...
حاجی احتمالا گفتند:
برادر آب چی؟؟؟
آب دارید؟؟؟
با مکث کوتاهی، و صدایی نرمتر پاسخ دادن که:
آره آب رو داریم.
اینجا آب هست…
اینجا بغضمون ترکید.
حاجی نگران آب نباش.
اینجا هنوز کربلا نیست.
تازه محاصره هم نیستیم.
دشمن هم پیش رومون نیست.
در پناه موکب امام رضا(ع) هم هستیم.
موکب امام رضا(ع) داره نذرِ آب، ادا میکنه.
فقط آب میده، آب خُنک، که کسی تشنه نباشه.
روی هر کس که بخواد، آب میپاشه که گرما زده نشه.
اینجا پشت بلندگو، به زوار هلبیکمِ عراقی میگویند و با لحنی آمیخته از مِهر، پشت بلندگوها میگویند:
زوار عزیز، هوا گرم است و ماشین نیست، لطفا کمی زیر سایه استراحت کنید تا ماشینها برسند.
کمی جلوتر هم موکبی هست که غذا میدهد.
فقط کمی صبر کنید، ناهار میل کنید و استراحت کنید.
همهچیز درست میشود.
دلم میخواست زمان، استوپ شده و به عقب برگردد.
و به حاجی بگویم:
حاجی اینجا آب خنک داریم
سایه داریم
همسفر دست و دل باز داریم
میزبانِ امام رضایی داریم
اصلا نگران نباشید.
اینجا همه چیز داریم.
همه چیز جز ماشین... همین.
فقط دلنگران نشین.
و از دلنگرانی، نگید نذر حضرت امالبنین کنید که درست بشه.
اصلا بگذارید درست نشه.
بگذارید همینجا بشینیم.
رو خاک بشینیم و روضهی اسارت بخونیم و گریه کنیم.
روضهی علمدار و مشک پاره بخونیم.
روضهی دلنگرانی و شرمندگیِ بهترین بندههای عرش و فرش رو بخونیم.
و تمامیتِ خودمون رو نذر امام کنیم.
امام غریبِ و منتظرِ خودمون.
و زمزمه کنیم:
من یه نقاشی کشیدم
کلی حرفه تو دلش
تو هم آینده مو با سر انگشتت بکش
یه جوری که بچهی قصه، شهید شه آخرش
من بلدم گریه کنم
اگه منو میخری
نیومدم بازی کنم (بازیچهی دنیایی)
من اومدم نوکری
تو بگو چیکار کنم؟
حرمت میبری...
عزیز دلم، حسین...
✍ خادم
@baaz_arbaeen | …باز، اربعین
— ۵ —
باز اربعین حسینی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
وقتی حقیقت بخواهد به صحنه بیایید دیگر فراتر از فهمهاست.
و تو به این میاندیشی که اربعین چه رخدادی است که فراتر از فهمهاست و به هر چه بیاندیشی باید بگویی سبحان الله…
اربعین منزه است از آنچه من میاندیشم…
اربعین حضوری است که دیگر در واژهها نمیگنجند شاید حضور کلمةالله باید به مدد انسانها بیایید تا در فهم و عقلانیت انسان، قلب خلیفه خود را بتواند به صحنه بیاورد تا آنچه را که دیگر در فهمهای متافیزیک نمیگنجند و محققشدن آن را امری محال میداند قلبی را با یقینی به صحنه آورد که امری محال را ممکن میکند و تو را به بودنی دعوت میکند که جنس یقینت را به چشیدن حقیقتی میکشاند و در این چشیدن مییابی؛ آنچه را چشیدهای همه حقیقت نیست و باز هم باید رفت و چشید…
چشیدنی که از جنس دیدن است و تو با چشم خود میبینی خدمت آن خادم را که برای بودن توست همهٔ آنچه را داشته، پیشکش حضرت ارباب میکند.
او میداند بودنی که برای خود طلب دارد گرو در بودن تو دارد…
چرا فقط زیارت اربعین امام حسین علیهالسلام یکی از نشانههای مؤمنین هست؟؟
حسین برای بشریت چه ارمغان آورده؛ که اربعین اوست همهٔ انسانیت انسانها را به انسان میدهد.
انسانی که اگر بخواهد خود را پیدا کند تنها در وسعت گشودگی حسین علیهالسلام است که میتواند امید این معنا را برای خود داشته باشد.
در جهانی که همه درگیر فهمهای خود هستند تو را به بودنی میخواند که از همهٔ آنها بالاتر است.
و تو را به راه میخواند تا با وصال به وسعت انسانیت خود در بینهایتشدن خودت مستقر شوی و این را نمیتوان یافت جز در راه بودن…
اهدنا الصراط المستقیم…
✍️ یاعلی
@baaz_arbaeen | …باز، اربعین
🎧 «سکرات ایمان در این زمان»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#پادکست
🎙️ استاد طاهرزاده
⌛ ۴ دقیقه
🗓 ۷ شهریور ۱۴۰۲
📍 برگرفته از جلسهٔ سومِ «باز، اربعین»
@baaz_arbaeen | …باز، اربعین
سکرات ایمان در این زمان.mp3
11.46M
🎧 «سکرات ایمان در این زمان»
🎙️ استاد طاهرزاده
#پادکست
@baaz_arbaeen | …باز، اربعین
— ۶ —
جریان اربعینی ورود در حریم عشق است.
و باید دانست:
در حریمِ عشق نَتْوان زد دَم از گفت و شنید
زان که آنجا جمله اعضا چشم باید بود و گوش
و گفتگوهای «باز اربعین» در واقع از جنسِ گفتن و شنیدن برای گفتن و یاددادن و یادگرفتن نیست بلکه از جنس چشم و گوش بازکردنی است برای نظارهای دوباره به حریم عشق اربعینی!!!
✍ الرّاجی
@baaz_arbaeen | …باز، اربعین
— ۷ —
خوب بالأخره گفتن از خیلی اتفاقهایی که رخ داد احتمالاً سخت نباشد.
چیزهایی که همیشه شنیدهایم، را کم و بیش در شروع این سفر و آغاز عزم به چنین سفری دیدیم.
شنیدهایم که حضرت ثارالله خودش را مدیون کسی نمیکند.
هزینه زیارت خودش جور میشود.
خودش باید بطلبد.
و بدین حال آن کس که پایش به سرزمین کرببلا رسید وارد صحنه و عرصهٔ مهمانی میشود.
حتی شنیدهایم که سفینةالحسین اسرع.
شفاعت حسین بن علی سلاماللهعلیه رد خور ندارد.
همه و همه را دور خود جمع میکند.
یک آب حیات است که نقص و حسن هیچ کس در آن به چشم نمیآید بلکه جملگی، کرم درگاه حسینی است که در آن، یکپارچه، به اشکی از سر صدق، یک عمر گنه میبخشند.
ما همهٔ اینها را شنیدهایم.
و از ابتدای عزم به این سفر، با همهٔ قبض و بسطهایی که این عزمِ نیمهجان داشت به سهولت، آغاز دیدن آنچه تا کنون شنیدهایم را در خود یافتهایم.
اما،
خوب،
حالا شاید نه در این سفر،
ولی،
در تجربه های دیگر،
ما به جان آزمودهایم که کلمات نشانگر قصههایی هستند که آدمها در آنها قراری پیدا کردهاند.
و اما به گمانم ما بیقراریم.
از ما گذشت آنکه گفت «طالبِ بیقرار شو تا که قرار آیدت».
ما از سر ندانستن بلکه ندیدن حتی نبودن یکباره تا یک بیقراری غریبی، بالا، شاید هم نه، پایین افتادیم.
کلمات چه معنایی میتوانند داشته باشند؟
آری،
سلام خدا بر اشک و آهی و فقط اشک و آهی که به جان مسافر چنین سفری افتد،
و خواهد افتاد.
با کریمان کارها دشوار نیست.
من تاکنون تا این حد به این همه هیچی امیدوار نبودهام…
✍ مجتبیٰ انصاری
@baaz_arbaeen | …باز، اربعین
— ۸ —
استاد خط را دیدهای که سرمشقی مینویسد تا تو با نگاه به آن خوشخط شوی؟!
حال استاد عالَم -همو که ربّ العالمین است- سرمشقی مهیا کرده در این برهوت پوچی تا تو با نگاه به آن به خط مستقیم برسی و استقامت در خط پیدا کنی همان خطی که از اعواج غضب و ضلالت و پوچی و گمگشتگی آخرالزمانی مبراست…
و آن، خط اربعینی است که در این روزگار از نجفِ ولایت تا کربلای شهادت نوشته شده…
و البته این را هم بگویم -همانگونه که اگر اهل خط باشی میدانی- که تا وقتی در دوگانگی به سر میبری خوش خط نخواهی شد بلکه باید بین تو و خط حالت یگانگی به وجود بیاید…
✍ الرّاجی
@baaz_arbaeen | …باز، اربعین
باز اربعین.pdf
253.8K
📜 «باز، اربعین»
✍️ نوشتهٔ استاد طاهرزاده
📱 نسخهٔ مخصوص موبایل
صوت سه جلسه گفتوگو حول این مطالب ⬇️
باز اربعین 1.MP3
37.68M
🎙نشست؛ باز اربعین
باحضور #استاد_طاهرزاده
جلسه اول، ۵ شهریورماه ۱۴۰۲
@soha_sima
@baaz_arbaeen | …باز، اربعین
باز اربعین 2.MP3
42.13M
🎙نشست؛ باز اربعین
باحضور #استاد_طاهرزاده
جلسه دوم، ۶ شهریورماه ۱۴۰۲
@soha_sima
@baaz_arbaeen | …باز، اربعین
باز اربعین 3.MP3
43.01M
🎙نشست؛ باز اربعین
باحضور #استاد_طاهرزاده
جلسه سوم، ۷ شهریورماه ۱۴۰۲
@soha_sima
@baaz_arbaeen | …باز، اربعین
دوستی در عصر اقتصاد.pdf
34.1K
— ۹ —
« ملاحظاتی در مناسباتِ دوستی و زیارت اربعین »
✍ محمدجواد رضوانی
@baaz_arbaeen | …باز، اربعین