❇️ #خاطره_بازی
🔻بازی زبان مشترک کودکان ایرانی و عراقی
🔶 بی زبانی!
🔹سه سال پیش در ایام #اربعین، یک روز از سفر را در شهر #کاظمین بودیم. نزدیک #حرم پر بود از مردم محلی که اصرار میکردند شب را مهمانشان باشیم. بعد از زیارت، خیلی اتفاقی با یکی از آن ها همراه شدیم و سوار بر ماشین حرکت کردیم و کم کم انگار داشتیم از شهر دور میشدیم. هر بار که با جملات درهم از کلمات عربی و فارسی، فاصله تا منزل را میپرسیدم، میخندید و میگفت: قریب قریب. هر طور بود بالاخره رسیدیم.
🔶 یک خانه قدیمی با حیاطی با دیوارهای سیمانی و چند اتاق. خانم خانه و بقیه خانم ها در اتاقی منتظر ما نشسته بودند، یک مادربزرگ با صورت گرد و مهربان. دلیل صفای خانه را در مهر صورت مادربزرگ پیدا کردم. شروع به صحبت و خوش آمدگویی کردند و نهایت جواب ما یک شکرا و یک لبخند بود.
🔶 هم بازی هایی که هم زبان شدند!
🔹 همین متوجه نشدن صحبت هایشان بهانه ای بود که حواسم سمت #بچه ها پرت شود. خنده های نوه های مادربزرگ آن طرف اتاق و لبخند #کودکان ما در این طرف اتاق. دلیل این خنده ها و لبخند ها شکلک هایی بود که بینشان رد و بدل میشد. هنوز چند دقیقه نگذشته بود ولی آن ها #بازی را شروع کرده بودند، بعد هم بچه ها بلند شدند و با دست اشاره کردند که بچه ها همراهشان بروند.
🔹چند دقیقه نگذشته بود که صدای بازی بچه ها در حیاط بلند شد، بچه ها راحت تر از ما توانسته بودند با هم ارتباط بگیرند. انگار بازی #زبان_مشترک شان بود. زبان مشترک برای لذت بردن از با هم بودن و این لحظه را زندگی کردن. حالا در جریان این زندگی، #همبازی اش، هم زبانش باشد یا نباشد، فرق چندانی برایش نمیکند. در نهایت با چند اخم و لبخند احساساتشان را به هم نشان میدهند. قهرکردن هم که زبان خاصی نمیخواهد #ایرانی و #عراقی اش یکی است. فقط گذشت و دلجویی میخواهد که در فطرتشان یکی است. انگار خود بازی کردن هم یک ویژگی مشترک #فطری بین بچه ها است که از هر راهی با هر همبازی دنبال برآورده کردنش هستند.
🔸شب خوبی را در خانه باصفای مادربزرگ صبح کردیم. به رسم ایرانی ها موقع خداحافظی هدایای کوچکی را تقدیم بچه ها کردیم ولی انگار ذوق بازی کردنشان با هم بیشتر از گرفتن هدیه بود.
📌فاطمه سادات حسینی، مادر و فعال حوزه بازی کودک ، کاشان
🔻دوهفته نامه بابازی ، شماره ۲ ، بخش #خاطره_بازی
🛑 انتشار مطالب با ذکر منبع، بلامانع است.
🔆 بابازی، باشگاه نوآوران بازی
http://eitaa.com/babaziclub
بابازی، الگونمایی فعالان بازی
🔰بازی، دریچهای برای ارتباط
🔻بابازی امروز از بانوی دغدغهمندی مینویسد که #بازی را #زبان_مشترک، موثر و راهی برای ارتباطگیری بین خودش و نسل #نوجوان امروز میداند و همچنین بازی کردن را با پاسخ به شبهات دانشآموزان همراه کردهاست.
🔻خانم زهرا کاردانی متولد ۱۳۶۲ و اهل شهرستان #کاشمر خراسان رضوی است که با شرکت در یکی از رویدادهای بابازی پا در عرصه فعالیت بازیمحور آنهم با هدف تبیین و روشنگری گذاشت.
🔸«بعد از وقایع ۱۴۰۱ و شکلگیری برخی شبهات برای دانشآموزان، آموزش و پرورش از بانوانی که طرح مطالعاتی کتب شهید مطهری را گذرانده بودند درخواست کرد برای گفتوگو و رفع شبهه با دانشآموزان بهعنوان مربی آمادگی دفاعی وارد مدارس پایه #متوسطه شوند، من هم یکی از آن مربیها بودم اما ارتباط و اثرگذاری موفقیتآمیزی بین ما و دانشآموزان شکل نگرفت و از آن زمان من به دنبال روش بهتری برای #ارتباطگیری با نسل نوجوان بودم که در نهایت به #بازی رسیدم.
🔹بعد از شرکت در دوره #هستههای_بازیمحور_محلات تابستان ۱۴۰۲ و شنیدن تجربیات فعالان این حوزه تصمیم گرفتم من هم قدمی در این راستا بردارم، بنابراین به معاونت آموزش و پرورش شهرستان مراجعه کردم و درخواست کردم من را بهعنوان #مربی_بازی، بدون دریافت هیچ هزینهای، به مدرسهای اعزام کنند.»
🔻خانم کاردانی با موافقت آموزش و پرورش از آبان ۱۴۰۲ بهعنوان مربی بازی وارد مدرسه مرحوم زنده جانی شدند و هفتهای سه روز، در زنگهای تفکر، با پایه هفتم، هشتم و نهم متوسطه برنامه #بازی داشتند.
🔻درمورد نحوه اجرای بازیها از زبان خانم کاردانی بشنوید:
🔸«بهعنوان مربی بازی وارد مدرسه شدم، با بچهها در حیاط، نمازخانه یا در کلاس بازی میکردیم، از آنجایی که مخاطبم بچههای دوره متوسطه بودند سعی میکردم بازیهایی را انتخاب کنم که جذاب و هیجانانگیز باشند تا بچهها به بازی کردن ترغیب شوند، گاهی #بازیهای_کارتی مثل تیزبین، آرینا یا اونو را که فرزندان خودم در منزل بازی میکردند، به مدرسه میآوردم و زمانی که هوا بهتر بود بازیهای #حرکتی مثل وسطی، بشین و نشین و یک جور دیگه راه برو و.... را انجام میدادیم. مواردی هم بود که خود بچهها بازی پیشنهاد میدادند یا از منزل بازی کارتی جدید میآوردند، من هم گاهی اوقات نقش مربی بازی را داشتم و گاهی مانند یک دوست در کنار بچهها در بازیها شرکت میکردم.»
🔸«همانطور که فکر میکردم، بازی #دریچه_جدیدی_از_ارتباط را بین من و نسل نوجوان باز کرد و من کم کم در خلال بازیها و با توجه به شرایط و بحثهایی که پیش میآمد در مورد مسائل مختلف، مثل احکام، نماز، حقوق زن و... با بچهها صحبت میکردم و دانشآموزان هم بدون نگرانی همکلام میشدند وبه نوعی یک #حلقه_رفع_شبهه در زمان کلاس بازی شکل میگرفت. بعد از جلسه ای که درباره نماز صحبت شد به تعداد نمازخوان های کلاس اضافه شد و حتی شماره شخصی من را میگرفتند و در مواقع دیگر هم اگر سوالی داشتند با من درمیان میگذاشتند، ارتباط و حسن اعتمادی بین ما بوجود آمد که اگر #بستر_بازی نبود هرگز شکل نمیگرفت.»
🔻ارتباط بین خانم کاردانی و دانشآموزان مدرسه بعد از پایان سال تحصیلی هم در مواردی همچنان ادامه دارد و خانم کاردانی علاقه مند است که بتواند در آینده با همکاری آموزش و پرورش و مربیان دیگر این طرح را در مدارس کاشمر توسعه بدهد.
🔆بابازی، باشگاه نوآوران بازی
🆔 http://eitaa.com/babaziclub