#امام_حسین_علیه_السلام #مدح #غزل عالی ترین طبیب دو عالم فقط یکیست غیر از حسین(ع)؛ دل به امید شفای کیست؟! در خیمۂ عزا به عبادت نشسته ایم گریه میان روضه به والله بندگیست زهرای أطهر(س) است که در محشرِ عظیم می گوید ای گدای حسینم(ع) نرو! بایست رو کرده به ملائکه می گوید این گدا- بی روضۂ حسینِ(ع) غریبم دمی نزیست سرمست و سربه زیر فقط عرض میکنیم: این جنّة الحسین(ع) دقیقاً سزای چیست؟ از عرش ِ حق به گوش می آید که این مقام از برکتِ دعای کریمانۂ علیست(ع) با داغ کربلا به سر و سینه میزنیم شکر خدا میانۂ ما با عزا قویست موی سیاه داده؛ جوانی گذاشتیم... این نوکری که مالِ همین چند روزه نیست ! #مرضیه_عاطفی #شعر_شیعه

🔴لاحَوْلَ وَلا قُوَّهَ اِلا بِالله اَلعَلِیِّ العَظیمِ ❣گاهی خدا را صدا کن؛    ❣بی آنکه چیزی بخواهی... ❣بی آنکه گله ای کنی...            ❣بی آنکه بگویی چرا... کاش... اگر ❣بی آنکه آنچه که نیست رابه او نسبت دهی      ❣بی آنکه حتی بخواهی توبه کنی... ❣گاهی فقط خدا را صدا کن؛   ❣او برای جنبیدن نامش بر زبانت انتظارمیکشد.

زمینه | قفس سینه و دل شیدا... 🎤 بـا نـوای : حاج محمود کریمی 📌 هیئت رایة العباس (ع)

شور | بی تو خشکم خاکم خرابم... 🎤 بـا نـوای : حاج محمود کریمی 📌 هیئت رایة العباس (ع)

زمینه | آسمون چرا نمیباره... 🎤 بـا نـوای : حاج محمود کریمی 📌 هیئت رایة العباس (ع)

▪️واحد حضرت زینب (س) ▪️ گوشواره واحد : زینب ای مظهر ایمان دخیل دخیل دخیلم زینب دختر حضرت سلطان دخیل دخیل دخیلم زینب ....... تو مظهر صبر و شور و شینی معلم عشق عالمینی زنی ولی اسوهء شهامت مثل خدا عاشق حسینی زلال نگاهت مثه شبنمه عشق تو زبون زد توی عالمه خلاصهء آل عبا زینبی مدرسهء تو دامن فاطمه سر تا بپا جلوهء کوثری فاطمهء دوم محشری اگه زبون وا کنی به خطبه همه میگن تو خود حیدری اگه تو نبودی نبود کربلا علم اباالفضل نمی شد بپا محافظ دین الهی شدی مدیون تواند کل پیغمبرا همیشه ذکر خدا رو لبت عشق و وفا اصول مذهبت حسین خدای نماز و روزه ملتمس هر نماز شبت مرد آفرینی و زنی دلیری بمیره کسی که میگه حقیری اسیر کلامت همه دشمنا بخدا که زینب تو بچه شیری

▪️زمزمه/واحد شهادت حضرت زین العابدین علیه السلام ▪️ به سبک گفتم دیگه بر نمیگردی منم امام گریه و اشک و محن منم همونکه پدرش دور از وطن سه روز و شب رو خاک تنش بود بی کفن من پسر شاه عطشانم بند نمیاد گریه هام از کرب و بلا باغ مو از ریشه زدن حرومیا له شد غرور من به زیر دست و پا من پسر شاه عطشانم تو کربلا ای وای خدا یه باغ گل درو شد خودم دیدم رو نیزه ها سربابام وه هو شد کرب و بلا جای خود داره وای امون از این غربت ایام محاسنم شد سفید مثله موهای عمه توی شهر شام من پسر شاه عطشانم تو شهر شام حرمت مارو دریدن امون کوچیک و بزرگ و بریدن محاسنم رو مثه بابام کشیدن من پسر شاه عطشانم ایکاش نمیزائید منو مادر من برای خنده جلوی خواهر من آب دهانشون نشست رو سر من من پسر شاه عطشانم سر داداش اصغر مو تو کوچه ها یه بی دین از رو زمین برداشت و هی مینداخت بالا و پائین رو صورتم مونده آثار ناخن دشمن خیلی نامردن کاری ازم برنیومد اون لحظه که ما رو مسخره کردن من پسر شاه عطشانم

#امام_حسین_علیه_السلام #حضرت_زینب_سلام_الله_علیها #اسارت #علی_انسانی قلم به دست شدم تازدستهابنویسم غریب وار پیامی به آَشنا بنویسم نرفته یک غمم ازدل غمی دگررسدازره به خانه ی دل تنگ وبروبیابنویسم غریبی من ودل راکسی چه داندوبهتر که مویه های غریبانه بارضابنویسم پی رضای رضابودم وبه خویش بگفتم روم به توس،درآنجازکربلا بنویسم به یادکودکی ودرس ومشق ومدرسه افتم به تخته مشق زباباوطفل وآبنویسم چه کودکانه وخوش باورانه بودوفسانه نه آبی آمدونی بادپس چرابنویسم؟ به یادقامت سقاودست وهمت سقا رسااگرچه نگویم ولی رسا بنویسم گهی زپشت حسین وگهی زفرق ابوالفضل یکی یکی بشنیدم دوتادوتابنویسم به فرش خاک بیابان به عرش نیزهءدونان تنی جدابسرایم سری جدابنویسم چه برسرتنش آمدزمن مپرس که باید زتوتیاشده درچشم بوریا بنویسم بنی اسدبگذارید روی قبر شهیدان غزل نه،قطعه ازآن قطعه قطعه هابنویسم زنوک نیزه وکنج تنورودیر و نصارا تمام،سیروسفر بود از کجا بنویسم چه میگذشت به بزم یزیدبادل زینب شراب رابگذارم کباب را بنویسم لبی به طعنه وطغیان لبی لبالب قرآن دگرمپرس،سزانیست ناسزابنویسم 🔹

#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها #اسارت #علی_انسانی رنجیده ای مگر که رخ از من نهان کنی یا خواهی آنکه صبر مرا امتحان کنی ای ماه آسمان ولایت، حسین من آخر کجا رواست که جا بر سِنان کنی کردی عیان به خلق که قرآن ناطقم دیگر چه حاجت ست که آن را بیان کنی؟ خوانند خارجی همه ما را بخوان بخوان شاید که رفع تهمت و زخم زبان کنی لب هاچوچوب خشک بهم میخورد چرا؟ گویا که زیر لب گله از ساربان کنی خواهی که آفتاب نتابد به خواهرت کز مرحمت سرت به سرم سایبان کنی مهمان خصم می شوی و گو چه می شود خود را شبی به خواهر خود میهمان کنی؟ سالار کاروان غم، ای شاه! از چه رو امشب نگاه بر عقب کاروان کنی؟ شاید که نازدانه ات افتاده از شتر خواهی که با خبر ز وی ام این زمان کنی «انسانیا» مپوی به غیر از ره حسین تا نام خویش را به جهان جاودان کنی 🔹

#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها #اسارت #علی_انسانی ز سینه ناله کشم؟ یا که آه، یا هر دو؟ ز راه شکوه کنم؟ یا سپاه، یا هر دو؟ ز پرده پردۀ اشکم، کنم تماشایت به گریه گرم شود؟ یا نگاه، یا هر دو؟ ببین چه با ادب آید به همرهت عبّاس هلال را نگرم؟ یا که ماه، یا هر دو؟ بیا به شام و سر طفل نی‌سوار ببین به صبح خنده زند؟ یا پگاه، یا هر دو؟ ز نازدانۀ خود کن سوال، پیکر او سیه به ره شده؟ یا قتلگاه، یا هر دو؟ امام دید ز نیزه، سه ساله سیلی خورد رمق نداشت گلش؟ یا پناه، یا هر دو؟ ز تازیانه و کعب‌نیِ عدو، در راه کبود گشته تنش؟ یا سیاه، یا هر دو؟ 🔹

❇️اللهم عجل لولیک الفرج❇️ 💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠 #لطمه_زنی_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها #آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان #زمینه_ایام_اسارت_اهلبیت #توروکشوندن_میونه_گودال 💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫 🛑بند اول تو رو کِشوندن، میونه گودال اُفتادی روخاک،باتَنه خونین،شدی توپامال نشست روسینت، شمره ستمگر با ضرباته، خنجر کُندش، برید اَزَت سر لشگره اَعدا، غارته زنها میونه خیمه گاه شده آشوب و بَلوا شدن آواره، باگوشه پاره تنها پناهشون زیره بوته ی خاره مارو غربتاً اِلی الله زدن برایِ رضای الله زدن تسلیت دادن منو با هِلهِله همسفر شدم داداش با حَرمَله 🔳واویلا حسین واویلا🔳 🔸🔸🔹🔹 🛑بند دوم از رویِ ناقه، منزل به منزل با قُل و زنجیر، رفتم میونه، جمع اَراذل به من نگاه کن، از روی نیزه دارن میبینن خواهرت وبا، چشمای هرزه دلم حزینه ، زار و غمینه کتک زدن رقیتو از رویِ کینه میونه اَنظار،کوچه و بازار قسمتِ خواهرت شده خنده ی اَغیار بینه راهه کوفه و شام زدن ما رو تویِ ملاءِ عام زدن اَمان از محله ی یهودیا آتیش و خاکستر و اِهانتا 🔳واویلا حسین واویلا🔳 🔹🔹🔸🔸 🛑بند سوم بَزمه شراب و، دختره حیدر ایستاده بودم بینه یه عده آدم کافر طشت طلا و، سره بریده قامته خواهر از غم و غصه شده خمیده با حاله مستیش، باچوبه دستیش میزد رویِ لبانه تو از رویِ پستیش خیلی نامردن، مسخره کردن باسره شیرخواره ی تو بازی میکردن جسارت که چیزه تازه ای نبود یه حرومیه بدمستِ یهود چند قدم جلو اومد واسه کنیز از سره ترس سکینه شد مریض 🔳واویلا حسین واویلا🔳 ✏️:#الیاس_محمدشاهی

‍ یا رقیه: هدیه به حضرت رقیه صلوات واحد حضرت رقیه شعرو سبک رضا نصابی به نفس حاج هادی رسولی من الذی ایتمنی بابا حسین بیا تا دردو دل کنم برای تو فدای تو بیا تا پاک کنم خون از لبای تو فدای تو یه وقت نبینم غم و تو چشای تو فدای تو شبیه عمه میبوسم رگای تو فدای تو فدای تو فدای زخمای سرت فدای تو بابا فدای حنجرت من الذی ایتمنی بابا حسین قلب من و گرفته غم فرا بابا بیا بابا شدم اسیر گوشه ی خرابه ها بیا بابا دیگه برای من نمونده دست و پا ن بیا بابا تنها میخوام مرگم از خدا بابا بیا بابا بیا بابا دیگه بریده دخترت بیا بابا خوشی ندیده دخترت من الذی ایتمنی بابا حسین یه مرد مست به سمت من دوید بابا رسید بابا مثل یه گرگی طرفم پرید بابا رسید بابا به جون تو گریه ها مو ندیدبابا رسید بابا گوشوارمو از تو گوشم کشید بابا رسید بابا رسید بابا تا که رسید من و زدش رسید بابا هولم میداد با لگدش رضا نصابی