eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
69 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
204K
زیارتی امام حسین ع 😭😭 اجرای سبک:
. . خراب آمده ام باز رو به راهم کن مسیح من بِدَم و عاری از گناهم کن نیامدم به تمنای آب و نان سویت کمی به حرمت ام البنین نگاهم کن فدای جُون شوم ، روسپید عالم شد نگاه لطف به ظرف دل سیاهم کن عطا به جای خودش ، جای این همه گریه … برای سینه زنت ، ذوالکرم دعا هم کن به زیر بار گران علامتت گفتم : گذر ز توشه ی سنگین اشتباهم کن مقدّم است به کارم ، همیشه کار شما بیا و پیر همین راه و دستگاهم کن عجیب دلهره دارم به کربلا نرسم برات کرب و بلای مرا فراهم کن میان گودی قبرم ، زمان تلقینم اسیر روضه ی گودی قتلگاهم کن جواز گریه بده ، غرق اشک و آهم کن ............ ع به سرت عمود آهنین زدند تو حسین شدی برا همین زدند کمر تو کمر منو شکست تو زمین خوردی منو زمین زدند ای علمدار تو رو با عَلم زدند قد و بالای تو رو به هم زدند چهار هزار کمون به دست یکی‌یکی اومدن روی تنت قدم زدند روي پام چشماي درياتو نكش اينقدر روي زمين پاتو نكش كاريه كه شده پس گريه نكن اينقدر به مشک چشماتو نکش قطره قطره جمع شو دريا شو بريم دوباره خوش قد و بالا شو بريم بخدا بچه ها از تو راضي ان همشون منتظرن پاشو بريم صدام و تا نشنيدن كاري بكن گريه‌م و تا نديدن كاري بكن صداي اسباشون و نميشنوي دم خيمه رسيدن كاري بكن نزن اين نيزه ها رو با پا عقب خودتو هي ميكشي چرا عقب تير توو چشمت بود و افتادي حالا از جلو درش بيارم يا عقب؟! چشم تو بسته شد و چشم حرامی وا شد تو زمین خوردی و دو حرمم غوغا شد تیر باران شدی و تیرک خیمه افتاد زینب آواره شد و دخترکم تنها شد . ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
من غم و مهر حسین با شیر از مادر گرفتم روز اول کامدم دستور تا آخر گرفتم بر مشام جان زدم یک قطره از عطر حسینی سبقت از مشک و گلاب و نافه و عنبر گرفتم عالم ذَرّ ذره ای از خاک پای حضرتش از برای افتخار از حضرت داور گرفتم بر در دروازۀ ساعات یک ساعت نشستم تا سراغ حضرتش از زینب مضطر گرفتم زینبی دیدم چه زینب کاش مداحش بمیرد من ز آه آتشینش پای تا سر در گرفتم سر شکسته دل پر از خون دیده خون آلود اما حالتی دیدم که بر خود حالتی دیگر گرفتم اُم لیلا رعشه بر اندام دیدم اوفتاده گفت من این رعشه از داغ علی اکبر گرفتم نا گه از بالای نی فرمود شاه تشنه کامان سر به راه دوست دادم زندگی از سر گرفتم اکبرم کشتند و عون و جعفر وعباس و قاسم تا خودم از تشنگی آب از دم خنجر گرفتم گفت ساعی زین مصیبت از در دربار جانان حظّ آزادی برای اکبر و اصغر گرفت 🔸شاعر: ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
راز دل افشا کنم در میکده عقده ها دارم میان بتکده در پی زیبا رخ شهزاده ام سجده بر خاک زمین بنهاده ام چشم هجران مرا روشن نما با قدومت خانه را گلشن نما با دو چشم مست خود دل می بری کشتی غم را به ساحل می بری در بیابان در پی آئینه ام واژه ای باشد میان سینه ام لاله ام وصف خودش آغاز کرد همچو بلبل نغمه اش را ساز کرد گفته من زیباترین آلاله ام بهترین واژه برای لاله ام نام من دل می برد از عاشقان نور من باشد میان کهکشان موی من تفسیری از شبها بود روزها از روی من پیدا بود هر ملک بر صورت من خنده کرد نام من افلاکیان را زنده کرد نام من بر روی لبهای همه مهدیم من یادگار فاطمه مهدیم من مونس و دلدار تو در پریشانی منم غمخوار تو مستم از آن جرعه باقی عشق مهدیا ای آخرین ساقی عشق بر تمام دیده گان گشتم نهان ابن زهرا هستم ای اهل جهان پشت ابری روی من باشد نهان سرخی مغرب منم ای عاشقان دیده ام من روی سائل را سیاه دیده ام من نوکرم را در گناه دیده ام من در گناهی غوطه ور می شود در تو گناهان شعله ور گریه ها کردم برای شیعیان من دعا کردم برای عاصیان دین خود را بر عدویت باختی دیده ای رویم ولی نشناختی بارها کردم سلامت یار ما با خودت گفتی که بود این آشنا نام من دیگر برایت مرده است مال دنیا روح دین را برده است بس کنم صحبت ز کار پست تو گیرم ای عاشق دوباره دست تو لیک با من همسفر شو آشنا تا زخود گویم برایت قصه ها نام زهرا مایه جان و تن است ذوالفقار مرتضا پیش من است مهدیم من مونس بیچاره ها مهدیم من وارث گوشواره ها پیش من شمشیر جدم حیدر است در دو دستم گوشواره مادر است وارث باغ فدک هستم ولی غصه ها دارم به آوای علی ناله دار کوچه این جان و تن است هیزم خصم علی پیش من است در شب میلاد من مستی نما بین این سفره بیا دستی نما عیدیت را بر گدا مهدی بده راهیم بنما بسوی میکده شاعر.آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
. به دلم دیدنت برات شده، به خدا صبح و شام منتظرم همه ي روزها ولي به خصوص، آخر هفته هام منتظرم نه شبيهم به هر مسلماني، نه نماز درست و درماني... چه بگويم خودت كه مي داني، من چه اندازه خام منتظرم منبرت جاي خطبه خوانی هاست، چقدر جمعه ها برو و بياست سر سجّاده ها شلوغ رياست، من در اين ازدحام منتظرم ندبه خوان هاي خوش صدا جمعند، همه ي كلّه گنده ها جمعند انتظار خواص، اين جوري ست، من شبيه عوام منتظرم جیب ها جیره خوار سُبحه شده، لقمه ها لقمه های شُبهه شده انتظارت حلال بعضی ها، لب بیت الحرام منتظرم تو كجا؟ من كجا؟ چقدر سراب؟ ساقي سال هاي قحط شراب من ولي با همين وجود خراب، دست در دست جام منتظرم زود تا محتسب خبر نشده، ریشه ی تاک ها تبر نشده کار من تا خراب تر نشده، تا همین جا تمام، منتظرم بي جواب از تو بر نمي گردد، گريه های سلام هيچ كسي السّلام عليك يا موعود، - وَ عليك السّلام منتظرم . ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
. مهدیا! بوی ظهورت بر دل و جان می رسد انتظارِ سینه سوزت کی به پایان می رسد؟ کوچه های شهر را با اشکِ خوبان شسته ایم چشم در راهیم، آن جانانه جانان می رسد کوچه های شهرِ ما بوی غریبی می دهد کی گلِ زیبای نرگس از گلستان می رسد گر چه می سوزد صدایم در شرارِ بی کسی بر شبِ دلگیرِ ما آن نورِ تابان می رسد گر چه ماییم و غبارِ سال و ماهِ انتظار بر کویرِ سینه ی ما بوی باران می رسد سینه ای داریم از سوزِ فراقش سوخته آن چراغِ آرزو ماهِ شبستان می رسد می رسد آن کو دلش آیینه ی رازِ خداست با لبی سرشار از آوای قرآن می رسد صبرِ ما آخر رسید ای حجت ابنِ العسکری انتظارت در کدامین جمعه پایان می رسد؟! . ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
دوباره کاش به قلبم کمی امید بیاید ثمر به شاخ و بَرِ اين درخت بید بیاد نشسته ایم و فقط سینه میزنیم برایش نشسته ایم ... هزاران اگر یزید بیاید نشسته ایم و دعا میکنیم این همه آدم دوباره مثل حسینی مگر پدید بیاید کلید قفل جهان است آنکه رفته از اینجا برای مهدی زهرا دعا کنید بیاید ... دلم به سوی حریمش پریده جمعه به جمعه سیاه رفته دعا کرده رو سفید بیاید . خوشا دمی که "سر" از تن جدا بماند و بهتر خوشا دمی که تن از معرکه شهید بیاید 🔸شاعر: ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
بیامد جمعه و بس بی قرارم بیامد جمعه و در انتظارم بیامد جمعه و من یا علی گو: به یاد رعد و برق ذوالفقارم میان ورطهء دنیا سوران به دنبال امیر تکسوارم چه بیزارم ز زردی و خزانی هلاک سبزی و ابر بهارم دلم پر می کشد سوی گلستان نمی ماند به زندان و حصارم گرفته راه دشت و کوه و صحرا مرا گوید که: ازتن در فرارم به راه کوی لیلی بار بسته چو مجنون است و گوید: استوارم خدایا! مهربانی با دلم کن که او را بر خدایش می سپارم بده دست دلم بر دست ارباب که جز تو ربّ الاَربابی ندارم بده او را تو از صاحب نشانی که دل رفت و به درد او دچارم ز دست دیده و دل، هردو فریاد دلی رفت و به دیده اشکبارم هزاران جمعه بگذشت ز هجرش غزلخوان گلی، چون صد هزارم "حمید" از این غزل بسیار دارد که می گوید مددکاری ندارم؟ "بیا، ای روح و جان این غزلها!" دمی بنشین به دلداری کنارم ... شاعر آئینی کربلایی حمید رضا کسرائی ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
nohenab-درد-دل-کربلا(1).mp3
2.01M
😔😭😭 اینو از دست ندن بهت نمیاد منو راهم ندی صدات کنم ولی جوابمو ندی😭😭😭😭 نکنه یه شب بین نوکرات بهم بگی برو تو نوکر بدی ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
دردا که گشت با من، بیگانه یار جانی با دست خود مرا کُشت، لب تشنه در جوانی من از نفس فتادم، بر خاک رخ نهادم او می زند به مرگم، لبخند شادمانی ای بلبلان بنالید، ای لاله ها بریزید شد باغبان دل را گلزار جان خزانی غم ها به دل نهفتم، دردم به کس نگفتم بردم به گور با خود، صد غصه نهانی لب تشنه ام ثوابی، ای امّ فضل آبی بالله این نباشد، پاداش مهربانی بر دیده ام ستاره، در سینه ام شراره با قلب پاره پاره، رفتم ز دار فانی عمرم چو عمر یک آه، کوتاه بود، کوتاه شد اول حیاتم پایان زندگانی دردا که رفتم از حال از بس زدم پر و بال در لانه اوفتادم از فرط ناتوانی گویید تشنه جان داد، خاموش شد ز فریاد از این غریب تنها، پرسند اگر نشانی جانم به لب رسیده "میثم" بگو که دیده؟ مرغی به لانه این سان، افتد ز نغمه خوانی. ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
💞💞💞💞💞💞💞💞 بسم ربّ العشق ، عشق بین زهرا و علی بسم ربّ النّور ، نور عین زهرا و علی این یکی تفسیر کوثر ، مادر هر دو جهان آن یکی ساقی کوثر ، حضرت شاه شهان این یکی خیرالنسا ، ناموس حیِّ سرمد است آن یکی زایشگهش کعبه ، وصیّ احمد است این یکی زهرای اطهر ، دخت ام المومنین آن یکی حبل المتین ، یعسوب دین ، عین الیقین علت خلق جهانند این دو فرد بی نظیر حیدر کرار و زهرا ، این دو انسان کبیر چشم یک دنیا شده حیران و سرگردانشان جمله ی جانها فدای لؤلؤ و مرجانشان این یکی نامش حسن نام آور جنگ جمل آن یکی نامش حسین است آن شهید بی مَثَل نور می بارد از افلاک و زمین رنگین شده در جهان غوغا شده عرش خدا زرین شده در مدینه عطر بی پایان عنبر آمده بابت تبریک بر بیت پیمبر آمده ازدواج این دو خورشید جهان فرخنده باد یا علی یا فاطمه ! پیوندتان فرخنده باد 🔸شاعر: __________________________