eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
66 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم ای مقتدای اهل بکا و دعا، علی ای بانی ارادت ما بر خدا، علی ای گریه هات، روضه ی بی انتها، علی ای مقتل مجسّم کرببلا، علی زخمی که مانده روی پرت فرق می کند داغی که مانده بر جگرت فرق می کند اصلا دلیل درد سرت فرق می کند از کربلای خون، خبرت فرق می کند داغ اسارت و غم هجران چشیده ای از کربلا به شام به چشمت چه دیده ای بر شانه بار شام غریبان کشیده ای پس بی دلیل نیست چنین قد - خمیده ای با نیزه پای نیزه ی دلدار بردنت بر روی ناقه با تن تب دار بردنت با دست بسته مجلس اغیار بردنت با دختران فاطمه بازار بردنت غم با حساب گریه ی تو بی حساب شد با روضه های آب تنت آبِ آب شد تا ذبح دیدی و دل زارت کباب شد هر شب گریز روضه ی آبت رباب شد
بسم‌ الله الرحمن الرحیم غرق اشکی و گریه می باری شده دریا ز چشم تو جاری راوی روضه های کرب و بلا روضه ی ناشنیده ای داری؟ این همه گریه کرده ای بس نیست تا به کی نوحه و عزاداری؟ بعد از آن غربت و اسیری ها خنده روی لبت نمی آری از تن نیمه جان و مجروحت می چکد خون و لاله می کاری رنگ و رویت چه زرد و گلگون است به گمانم هنوز بیماری حال تو خوب می شود آقا عمّه ات می کند پرستاری ردّ اشکی که روی گونۀ توست یعنی اینکه ز گریه سرشاری شام و کوفه چه بر سرت آمد؟ که تو از زندگانی بیزاری
بسم‌ الله الرحمن الرحیم در کوفه دلت شکست از درد و بلا در شام شکست حرمتت واویلا آنقدر بلا به جانت آمد... گفتی: "ای کاش که مادرم نمی زاد مرا" با گریه تمام روز تو شب شده بود از هرم بلا تنت پر از تب شده بود با دیدن "بوریا" به خود می گفتی ای کاش تنش کمی مرتب شده بود
4_5861523567442660022.mp3
326.3K
ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
🏴سبک شور تک سنتی ویژه ایام محرم و صفر ۱۴۰۰ 🏴بند اول لاحول و لاقوه الا بالله (مولانالحسین یا اباعبدالله) تو شاهی و من ریزه خور این درگاه (مولانالحسین یا اباعبدالله) ای سینه زنه حسین ماشاالله داری هوس کرب و بلا بسم الله (مولانالحسین یا اباعبدالله) امیری و نعم الامیر دلم شده به تو اسیر نسیم کربلات وزید سلام علی شاه شهید (مولانالحسین یا اباعبدالله) 🏴بند دوم دختر علی شیرزن عرصهء بلا (یا سیدتی مدد یا زینبِ کبری) گویند به روی منبر هستی مرتضی (یا سیدتی مدد یا زینبِ کبری) ای آیت عظما مظهر صبر و وفا پاینده شد از خطبه ی تو کرب و بلا (یا سیدتی مدد یا زینبِ کبری) ثانیِ زهرا زینب جبل الصبر یا زینب آموزگار درس عشق سلام به تو بانوی دمشق (یا سیدتی مدد یا زینبِ کبری) 🏴بند سوم سرلشکر دریا دل شاه کربلا (یا سیدنا یا ساقی العطاشا) هستی تو علمدار حسینِ زهرا (یا سیدنا یا ساقی العطاشا) نام تو تکان میدهد این دلها را نازم به مرام این ابالفضلی ها (یا سیدنا یا ساقی العطاشا) الا علمدار حسین وزیر دربار حسین تویی مراد و من مرید سلام به تو یل رشید (یا سیدنا یا ساقی العطاشا) ۱۴۰۰/۶/۷ 🙏التماس دعای خیر ✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی
غزل مصیبت دروازه کوفه و کاروان اسرا با سنگ های تیز بهم خورده روی تو جا خوش نموده نیزه چرا در گلوی تو تا باز شد لبان تو ،قاریِّ محترم پرتاب شد زهر طرفی سنگ سوی تو من تار ، تار، موی تو را شانه می زدم حالا ز چوبِ نیزه کنم جمع موی تو یک بخش ِصورت تو میان تنور سوخت از آن به بعد گشته عوض رنگ و بوی تو خیلی عوض شدی زصدا می شِناسَمَت هربار محملم برِسَد روبروی تو هرروز خونِ تازه می آید ز حنجرت از بس ترک ترک شده شکلِ سبویِ تو قرآن بخوان زحرمتِ زینب دفاع کن بازی نموده شایعه با آبروی تو رجاله ها به صورت تو سنگ می زدند برپرده های محمل ما چنگ می زدند
دیدم به چشم خویش غمی ناشنیده را در یک غروب سرخ بلای عدیده را با ناله ام زمین زمان گریه می کتد از مادر ارث برده ام این اشک دیده را من با همین لبان خودم نیمه های شب بوسه زدم گلوی بریده بریده را یعقوبم و بدست خودم بین بوریا چیدم به گریه یوسف پیکر دریده را یادم نمی رود که چگونه مقابلم بستند دست عمه قامت خمیده را یادم نمی رود سر شب لحظه  فرار فریادهای دختر گیسو کشیده را هنگام جابه جائی سر روی نیزه ها دیدم شکاف هنجر و خون چکیده را لعنت به آنکه مرکب خود نعل تازه زد دیدم سپاه روی بدنها دویده را یک تار موی عمه ما را کسی ندید پوشانده بود نور حسین این حمیده را بزم شراب و تشت طلا جای خود ولی خون کرده صحنه ای دل مهنت کشیده را دشمن کنیز خواست و دیدم به چشم خویش طفل یتیم و وحشت و رنگِ پریده را
سید الباکینم و در عشق غوغا می کنم زنده در شهر مدینه یاد زهرا می کنم من چهل سال است هر لحظه به یاد کربلا از غم هر روضه ای گریه مجزّا می کنم پای هر برگ صحیفه نه ، که روضه نامه ام با سر انگشتی زخون دیده امضا می کنم رازق و الطفل الصغیر و راحم الشیخ الکبیر با مناجات سحر این روضه افشا می کنم آب رنگ خون بگیرد تا که هنگام وضو یادی از زخم لبانِ خشک بابا می کنم می سپارم بر همه تا نشود ام البنین صحبت از ضرب عمود و فرق سقا می کنم تا ببینم بین باغی لاله پرپر می کنند بی مهابا یاد جسم اربا رابا می کنم باسئوالی پر کنایه وقت ذبح گوسفند در دل ِ درد آشنا طرح معما می کنم چون که بابای  مرا لب تشنه ذبحش کرده اند بر سر این قصه با قصاب دعوا می کنم گر ببینم دختری مویش گره افتاده است خیلی آهسته گره از گیسویش وا می کنم وای زان دم که بینم دختری خورده زمین گریه ها بر غربت اولاد زهرا می کنم غصه بی معجری چشمم زخم کرد با عمو عباس خود زین غصه نجوا می کنم تا که دیدم برآوردند در بازار شهر یاد شام و ماجرای خواهرم را می کنم سرخ موئی گفت دنبال کنیزم، بعد از آن یاد آن مجلس دو چشم خویش دریا میکنم قاسم نعمتی
نوحه امام سجادع واسارت تاشام سبک حاج ناظم یک گلستان دیدم گلان چیده برنوک نی هجده سربریده گلشن فاطمه گشته پرپرهمه دیدم که گلچین آتش افروخت درپیش چشمم خیمه هاسوخت واویلتا آه وواویلا۴بار برناقه بسته شدتنم به زنجیر رنج اسارت دیده ام نفس گیر زدند وحشیانه بما تازیانه گلچین تن تبدارم آزرد عمه زمن بیشترکتک خورد واویلت سرپدر دیدم هلال تابان میخواندازنی آیه های قرآن عمه ازغم دل سرشکست زمحمل کوفه ستم دیدیم فراوان باریدسنگ رفتیم به زندان واویلتا این شامیان چنگ ونی ودف زدند ماداغداردر پیش ماکف زدند رسید ازشامیان بماسنگ فراوان لبهای بابم خیزران خورد کنج خرابه خواهرم مرد واویلتا چون شمع سوزانم زداغ ودردم صبح ومساچهل سال گریه کردم شده زهردشمن انیس دل من من میروم ازاین زمانه شدم سوی یاران روانه واویلتا (عبدالحسین محبی
4_5875321244370343750.mp3
1.15M
بایاد غربتِ     کربلا دلخونم      روز و شب روضه       قتلگاه می خونم چهل ساله که من        دارم داغ کفن من دیدم    اونکه جاش تو افلاکه            بدنش روی خاکه                از جراحت صد چاکه بادستام     بوریا پیچش کردم                تو بغل جمعش کردم              بردم و دفنش کردم .......................................................................................................................... اسیری زینب    من و بیچاره کرد   دیدم اهل بیت    دشمن آواره کرد وای از در به دری     وای از بی معجری باسادات      مثل برده تا کردن                همه جا غوغا کردن               مارو تماشا کردن سر هارو      زن ها با دست پوشوندن                  تا که می شد چرخوندن         اشهد مارو خوندن ...................................................................................     تموم گلایم      از مردم شامه      جایی که پرتاب       سنگ از روی بامه خاکستر میریزن          دنبال کنیزن جائی که      یاد اون هم عذابه                 دل از غمش کبابه                 اون مجلس شرابه نانجیب      خیزاران بالا می برد               تاکه پایین می آورد              رو جیگر ما میخورد ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
4_5875321244370343809.mp3
1.46M
به رنج و بلا مبتلایم       عزادار کرببلایم      من احیاگر راه خون خدایم بر ماتم کربلا روز وشب گریه کردم بر غربت آن شه تشنه لب گریه کردم بر بی کفن پیکر شهریار عرب گریه کردم آه و واویلا    واویلا(4) به همراه یک قوم بدنام        شدم راهیِ کوفه وشام در کوچه سنگ کین خورده ام از روی بام خاکسترو آتش از هر طرف جلوه گر شد عمامه همراه موی سرم شعله ور شد دستان برای من و عمه دردسر شد آه و واویلا    واویلا(4) غمی کهنه در سینه دارم        زداغ پدر بی قرارم عدو کرده غارت به یک روزه دارو ندارم صاحب بکایم من و وارث ذبح اعظم در بوریا چیده ام پیکری را منظم ببوسه زدم بر گلوی بریده شده با قدی خم آه و واویلا    واویلا(4) ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
دومرتبه گذرِ سنگ بر جبین افتاد بلند مرتبه سر ، باز بر زمین افتاد شکافت ، یک سر و دیدند دختران حرم به روی صورت عمه ، دوباره چین افتاد به ناله خواهرِ مظلومه رو به مردم گفت بدا به حال شما که عمودِ دین افتاد دوباره نیزه شش ماهه ، دستِ مستی رفت رکاب نیزه تکان خورد ، پس نگین افتاد و چون عمو که زمین خورد علقمه ، بی دست به دستِ بسته ، سکینه ز روی زین افتاد حسین فاتحهٔ کوثرِ حرم را خواند سه ساله دختر او دست یک لعین افتاد 🔸شاعر: _______________ ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam