eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
50 ویدیو
568 فایل
🔸فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 👈زیر نظر گروه جهادی باب الحرم و کانال متن روضه 🆔 @babolharam_net آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50
مشاهده در ایتا
دانلود
ای فلک یک مه و سپهر سه اختر شیرخدا را خجسته همدم و همسر فاطمه دوم بهشت ولایت یار علی، نایب بتول مطهر یوسف زهرا توجهش به تو بانو زینب کبری تو را صدا زده مادر ام‌بنین، مام شیر خداوند امّ‌ ادب، آفتاب خانه حیدر خوانده کنیز عزیز فاطمه خود را ای به ادب از همه زنان جهان سر برده به میراث از تو عشق و ادب را کرده نثار قدوم یوسف زهرا چار گل سرخ و چار لالۀ پرپر ای پسر تو حسین دوم زهرا ای به بنینت سلام آل پیمبر i از همگان برترند خیل شهیدان رتبۀ عباس توست زان همه برتر نیست عجب گر که با زیارت زهرا گردد اجر زیارت تو برابر رویت مانند آفتاب درخشان بختت بالاتر از سپهر مدوّر غبطه به عباس تو برند شهیدان با همه قدر و جلال در صف محشر زائر باب البقیع توست دل ما ای نفس جان به تربت تو معطر روی ارادت نهاده‌ایم بر آن خاک حاجت دائم گرفته‌ایم از آن در روز وفات تو گشت شهر مدینه محفل اندوه و اشک و ناله سراسر کاش که بودند چار دسته گل تو تا که زنند از غمت به سینه و بر سر حیف تو عباس داشستی و نه عثمان آه نه عون تو با تو بود نه جعفر آب شدی در فراق یوسف زهرا گر چه تو را بود داغ‌های مکرر دوست نه تنها گریست بر تو که می‌زد بر دل دشمن شرار آه تو آذر در کف عباس توست حاجت کونین گر چه جدا گشت ودیده شد هدف تیر نیزه به سینه، عمود آهن بر سر بر تو و عباس تو سلام هماره ای پدر و مادرم فدای تو مادر گر بگذارند دشمنان تو «میثم» گیرد چون جان خود مزار تو در بر غلامرضاسازگار حضرت ام البنین (س) روضه
گفتم ام البنین، دلم پا شد گره هایی که داشتم وا شد مادر آب را صدا زدم و خشکسالم شبیه دریا شد سوره ی حمد نذر او کردیم گم شده داشتیم و پیدا شد با ادب بود و روی دامانش تا گل نازدانه ای جا شد ...به مدینه نگفت مادر شد گفت،‌ مولای شهر بابا شد با کنیزی خانواده ی عشق در دو عالم عزیز زهرا شد خادمی کرد تا که عباسش از ازل تا همیشه آقا شد همه ی بچه هاش عیسایند گرچه عباس او مسیحا شد آن قدر خرج گریه شد افتاد آن قَدَر خرج گریه شد تا شد تا قیامت به احترام حسین ذکر لبهاش واحسینا شد گفت - گفتند روز عاشورا در غروبی که خیمه غوغا شد بین تقسیم آبروی حرم مشک بی آب - سهم سقّا شد کاش دست عمود نخلستان سدّ راهش نمی شد امّا شد گفت - گفتند بعد آنی که علیِ اکبر ارباًاربا شد قد سقّا شبیه قاسم شد قدّ قاسم شبیه سقّا شد گفت - گفتند بر سر نیزه سر عباس من تماشا شد بسته بودند اگر نمی افتاد بسته بودند اگر به نی جا شد خوب شد همره حسین نرفت در مسیری که سر به نی ها شد خوب شد مجلس شراب نرفت در همان جا که جشن برپا شد زینب و چشم های بی غیرت که به روی ستاره ای وا شد شاعر:علی اکبر لطیفیان حضرت ام البنین (س)
مادر شاهِ وفا / ام البنین ام البنین مادر صاحب لوا / ام ابنین ام البنین معدن حجب و حیا/ ام البنین ام البنین تو زن باوقار از بنی کِلابی همسر باوفایِ ابوترابی شیر زنی و مادرِ علمدار شافع محشر و روز حسابی ام البنینی/ نورِ مبینی/تو بی قرینی/ ای مادر تاج سر من/غم پرور من/ای مادر من / ای مادر ام‌البنین ای مادر مثل زهرا بی حرم/ام البنین ام البنین بیرقت روی سرم/ ام البنین ام البنین مادرم در باورم /ام البنین ام البنین شهیده ی داغِ کربلایی روضه خون شاهِ سر جدایی عالمی حیرون قمرِ تو مادر کلّ سینه زنایی هستم گدایت/خاک سرایت/جانم فدایت/ ای مادر مشکل گشایی/اوجِ وفایی/باب خدایی/ ای مادر ام البنین ای مادر ای علمدار حرم /جانم قمر جانم قمر ای سپهدار حرم/ جانم قمر جانم قمر ای هوادار حرم/ جانم قمر جانم قمر علمدار خیمه ی حسینی تو بانی روضه ی حسینی قربون رویِ ماه تو ساقی ساقی میخونه ی حسینی الله اکبر/بر این دلاور/تمثال حیدر/ یا عباس ماه علمدار/سردار و سالار/ شیر جهاندار/ یا عباس صاحب لوا یا عباس عبدِ کریم حضرت ام البنین (س) شور
4_5797478621442474557.mp3
422.6K
ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
یه عُمره مَردُم! ، غمه تُو سینه‌م به من نگید ام‌البنین، امّ بی‌بنینم بی‌تابم و با اینکه، امشب تمومه کارم مُردَم تا که شنیدم، عباس دیگه ندارم شده روشن چشام عباس سلام مادر سلام عباس ......................................... چقد غریبم، چه نیمه‌جونم تُو لحظه‌های آخرم مرثیه می‌خونم این روضه می‌سوزونه، قلب منو مدینه! شرمندگی عباس، از زینب و سکینه گرفته باز صِدام عباس سلام مادر سلام عباس .......................................... سنگین و سخته، بی پر و بالی یه عُمره که من موندم و قبرای خیالی محشر جلوی زهرا، خوبه که روسفیدم خوبه که مث زینب، من مادر شهیدم دارم پیشت میام عباس سلام مادر سلام عباس حمید رمی حضرت ام البنین (س) ــــــــــــــــــ
4_5918885389711442663.mp3
1.58M
ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
گوشه ی دنجی نشسته روضه خوانی می کند با حروفی قد شکسته روضه خوانی می کند نذر اشک جاریش تنها حسین است و حسین دل ز غیر او گسسته روضه خوانی می کند کاسه ی آبی کنارش هست از جنس زلال یاد آن حلقوم خسته روضه خوانی می کند نیست بین باورش عباس افتاده زمین زین سبب با چشم بسته روضه خوانی می کند هر کسی بشنید سوز ناله اش را گریه کرد بهر مردم دسته دسته روضه خوانی می کند آه..امروزم تمام و شب رسید اما هنوز گوشه ی دنجی نشسته روضه خوانی می کند نام هیئت زینبیون روضه خوان ام البنین مستمع زهرا و بانی هم امیر المومنین شاعر: علي اكبر حائري حضرت ام البنین (س) روضه
خیره ماندهِ نگاه آخرِ من تا زیارت کند عزیزش را تا که خانم بیاید و بنهد سرِ زانو سر کنیزش را من که یک عمر را مسلمانِ خدمتِ بچه هایِ فاطمه ام لطفِ مولا علی بزرگم کرد این که من خاک پایِ فاطمه ام خاکم اما در آسمانِ ادب قرصِ ماهی و کوکبی دارم هر چه دارم قسم به خانمی اش از کراماتِ زینبی دارم روز اول که درب این خانه قامتم پیشِ مقدمش تا شد تا کشیدم به دیده چادرِ او رو به چشمم درِ جنان وا شد چشمم از اشک شوق پُر می شد تا که مولا مرا دعا می کرد خانه داریِ پایتختِ کرم نفسم را پُر از خدا می کرد تا که یک وقت یاد و خاطره ی مادر آتش به سینه ها نزند عرض کردم به محضر مولا که مرا فاطمه صدا نزند بی کرانِ ارادت و ادبم در دو عالم گره گشایم شد که علی چهار دفعه بابا و نامِ ام البنین برایم شد چهار تا یل، چهار تا عاشق در نگاهِ علی مذاب شده چهار تا مرد ، چهار روح ادب خاکِ راهِ ابوتراب شده چهار سربازِ سر به زیرِ حرم نوکرِ محض در برِ زینب که گره زد خدا به غیرتشان گرهِ زیرِ معجرِ زینب چهار شیرِ نبردِ دریادل که ز دستِ کریم مست شدند چهار سرمستِ جامِ لطفِ حسن که همیشه خدا پرست شدند بین این چهارتا که عیسایند یک نفر هست که مسیحا شد بین این چهارتا اباالفضلم آنقدر نوکر است آقا شد پای درسِ امام هایِ خودش سیزده ساله بود عالم شد آنقدر از حسین نور گرفت لقبش ماهِ آل هاشم شد نذر کردم که تا ابد بشود خادمِ منحصر به فرد حسین که دو تا بازویِ علمگیرش همه جا می خورد به درد حسین وقت راهیِ کربلا شدنش نَبَرَد تا که بچه هایش را امر کردم که بی پِسر برود تا نگیرند دست و پایش را با خودش بی برادرانش تا خلوت عاشقانه ای دادم وسطِ تیغِ ابروانش را بوسه ی مادرانه ای دادم پسرِ قد رشیدِ حیدری ام غم نبینند دختران حسین حامی قدُّ و قامتِ زینب جانِ من ، جان تو و جان حسین با نگاهِ پُر از سفارشِ من کاروانِ فراق راهی شد تا رقیه نشست بر دوشش پیشِ چشمم چه دلبخواهی شد خیسِ باران ز هجر روی حسین گرمِ ذکر و دعا شدن سخت است از نگاهِ حسین جان خودش یک نفس هم جدا شدن سخت است روزگاری گذشت و بی خبری بینِ این خانه مو سپیدم کرد تا شنیدم که کاروان آمد در مدینه پر از امیدم کرد تا رسیدم کنارِ دروازه قامتم زیر بار غم تا شد چقدر قافله عوض شده ست چشم دلواپسم که دریا شد زینبِ زارِ مو سپید شده ازحسینم فقط خبر آورد گفت مادر ولی زمین افتاد از ابالفضل یک سپر آورد گفت مادر گرفت عاشورا از تنِ زینبت توانش را ماه و خورشیدِ نیزه ها کردند هر کدام از برادرانش را گفت مادر تنِ اباالفضلت سخت رویِ زمین فرود آمد تا همانجا که بوسه می دادی ترکِ ضربه ی عمود آمد گفت که از زلالِ آب فرات نه فقط کودک رباب نخورد رفت سقا لب شریعه ولی لب او جرعه ای از آب نخورد گفت مادر بدون دستانش تو نبودی چه بر سرم آمد من خودم کربلا و تا کوفه دست در دست معجرم آمد گفت مادر گلِ امیدِ مرا بینِ گودال پرپرش کردند چقدر زخم خورد تا آخر با لب تشنه بی سرش کردند آنقدر زد به روی سر تا که زخم پیشانیش دهان وا کرد گفت مادر سرِ حسین مرا پیش چشمم کسی به نی جا کرد از همان لحظه همره زینب بانیِ گریه ی مدینه شدم از همان لحظه مثل عباسم زار و شرمنده ی سکینه شدم محمد مبشری حضرت ام البنین (س) روضه
ام الادب هستی و تو معدن احساسی تو کوهی از الماسی تو مادر عباسی. ام الادب هستی و نور هدایت هستی اصل سخاوت هستی ذوب ولایت هستی ام الادب هستی و مادر سقا هستی همسر مولا هستی کنیز زهرا هستی ️بنددوم گریز به مدینه ام بنین بی بی جان شنیدی تو ازحیدر با حال زار و مضطر روضه ی دیوارو در ام بنین بی بی جان شنیدی از کوچه ها از سیلیه بی هوا روی کبوده زهرا ام البنین بی بی جان بودی اسیر غمها از ماتم کربلا ماجرای عاشورا ️بند سوم گریزه علقمه شنیدم ای عباسم دستات قلم شد آخر جدا شدش از پیکر سرت عمود خورد مادر شنیدم ای عباسم جدا شد از تن بازوت نیزه زدن به پهلوت رد شدن با پا از روت شنیدم ای عباسم چشم تو بستن با تیر شدی تو صحرا تکثیر از بس زدن با شمشیر ️بندچهارم گریزبه گودال شنیدم ای عباسم تو علقمه غوغا شد سرت تا ابرو وا شد پشت حسینم تا شد شنیدم ای عباسم تن تو شدغرق خون ازبعد اون تیربارون پیش حسین دادی جون شنیدم. ای عباسم از زینب و گودال و از مقتل وجنجال و جسمی که شد پامال و امان از دله زینب (س) بندپنجم گریز به قتلگاه تو رفتی و بعد از تو حسین و تشنه کشتن به زیر دشنه کشتن با تیر و نیزه کشتن تو رفتی و بعد از تو زینب و دادن ازار بردن میونه انظار در کوچه و در بازار تو رفتی و بعد از تو خیلی جسارت کردن شروع به غارت کردن خیلی جسارت کردن امان از دله زینب شعرای آیینی کربلایی رضانصابی کربلایی مجیدمرادزاده حضرت ام البنین (س) شور
4_6000130726249365646.mp3
2.31M
ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
من و کنیزی آل عبا خدا را شکر من و حریم ولی خدا خدا را شکر کنیز فاطمه بودن چه عزتی دارد من و عنایت خیر النسا خدا را شکر مرا به رخصت زینب خدا پناهم داد که با حسین شدم آشنا خدا را شکر خدا نوشت شوم مادر حسین و حسن کشید آخر کارم کجا خدا را شکر خدا نوشت که من مادر اباالفضلم که او شود به حسینم فدا خدا را شکر شوند جمله پسرهای من غلام حسین کنند نوکری مجتبی خدا را شکر عزیز فاطمه! زینب! بیا در آغوشم بیا به دامن مادر بیا خدا را شکر نویدِ پورِ علمدار داده مولایم برای یاری کرب و بلا خدا را شکر برای روز علمداری اش دعا بکنیم که هست آبروی خیمه ها خدا را شکر شنیده ام که دو دستش ز تن جدا گردد به تیر و نیزه شود مبتلا خدا را شکر شنیده ام که به صورت فتد زمین بی دست مگر که خیمه بماند بجا خدا را شکر شنیده ام زتعصب پس از شهادت هم سری برآورد از نیزه ها خدا را شکر شنیده ام که حسین از قفا شود بی سر و اهل کوفه کنند از جفا خدا را شکر شنیده ام که لباس اسیری ات بر تن کُنی کنارِ تنِ سر جدا خدا را شکر شنیده ام که شود پاره پاره معجرها حجاب کس نشود بر ملا خدا را شکر پس از گذشت اسارت که از سفر آیی سپاهِ خصم در آید ز پا خدا را شکر 🔸شاعر:
قدم اگر خمید، فدای سر حسین جانم به لب رسید، فدای سر حسین ام البنین سابق این شهر عاقبت شد مادر شهید، فدای سر حسین یک چند وقتی است در این شهر هیچ کس لبخند من ندید، فدای سر حسین هر جملۀ بشیر مرا پیر کرده است مویم شده سفید، فدای سر حسین گلچین چهار تا گل گلخانۀ مرا چه وحشیانه چید، فدای سر حسین هر شب به یاد عمر کم ناز دانه ها اشکم به رخ چکید، فدای سر حسین هر شب به یاد تشنگی کودک رباب خواب از سرم پرید، فدای سر حسین عباس پاسبان حرم شد به جای من دستش اگر برید، فدای سر حسین گویند جا شده به مزار محقری آن قامت رشید، فدای سر حسین محمد حسین رحیمیان
هر چه دارم همه از حضرت اُمُّ الْقَمَر است بهترین شغل، فقط خدمت اُمُّ الْقَمَر است پدرم جزءِ غلامان همین خانم بود پس از او هم پسرش رعیت اُمُّ الْقَمَر است دست خالی ز در خانه ی لطفش نروم دادن حاجت من عادت اُمُّ الْقَمَر است رزق سالانه ی خود را ز درش می گیرم سفره ی من همه از برکت اُمُّ الْقَمَر است زائر ماه، به عرشِ حرم الله شدن به خدا در گِروِ دعوت اُمُّ الْقَمَر است حضرت زینب کبری شده "زِیْنُ الْحِیدَر" قمر هاشمیون، زینت اُمُّ الْقَمَر است آه، که سنگ مزارش شده خاک آلوده خاک قبرش سند غربت اُمُّ الْقَمَر است کاش یک روز ببینیم، که سقاخانه در کنار حرم و تربت اُمُّ الْقَمَر است هر کجایی که سخن از ادب عباس است مطمئنا پس از آن صحبت اُمُّ الْقَمَر است پسرش آخر مردانگی و غیرت بود هیبتش ارثیه ی هیبت اُمُّ الْقَمَر است یک نفر گفت، که قبر پسرت کوچک بود این سخن، خود سبب حیرت اُمُّ الْقَمَر است آن همه هیبت و رعنایی عباس ، چه شد؟ نقشی از قبر، فقط قسمت اُمُّ الْقَمَر است لطمه ها زد ز غم روضه ی شاه بی سر جای این داغ، روی صورت اُمُّ الْقَمَر است شرم، از مادر اصغر بخدا پیرش کرد مشکِ پاره سبب خجلت اُمُّ الْقَمَر است "کاش می شد که کمی آب، به اصغر برسد" این سخن، گوشه ای از حسرت اُمُّ الْقَمَر است رضا قاسمی
بسم‌ الله الرحمن الرحیم قدِ مادرا از تمومِ غَما چه زود از فراقِ پسر میشکنه اگه سَرو باشه زمین می‌خوره که داغِ جونش کمر میشکنه اگه درد اگه ناله تقدیرشه چه غم داره مادر ، پسر گیرشه فقط دلخوشیه‌ ی یِ مادر اینه جوونش پیشِ مادر پیرشه نگاهش به در مونده تو بستره سر پیریه وقتِ بی بالیه صداش می‌زدن مادرِ بچه‌ها ولی دورِ ام‌البنین خالیه حالا روضه داره تو تنهاییاش دلش خیلی تنگه واسه بچه‌هاش کسی نیست آبی به‌ دستش بده نداره عصایی برا پیریاش تو اون مدتی که اباالفضل بود دعایی به اون قد و بالا نکرد نگاهش ، دل سیر ، حتی یه روز به پیش یتیمای زهرا نکرد تو اون مدتی که اباالفضل بود نشد که یبار جان مادر بگه به عباسش از بچگی گفته بود مبادا به آقاش برادر بگه خودش لقمه می‌داد دستِ حسن فقط خنده می‌زد کنارِ حسین شبا هم که تانیمه شب می‌نِشِست که آبی بنوشه دوباره حسین حالا روضه داره توتنهاییاش دلش خیلی تنگه واسه بچهاش داره روضه می‌خونه واسه خودش خودش گریه کن میشه با روضه‌هاش شنیدم که تشنه به دریا زدی شنیدم دعایِ حرم آب شد شنیدم که پشتت صدا زد رباب بیا که علی اصغرم آب شد حسینم کنارت نشست و شکست: پاشو دشمنا رو به میدون نیار به فکر چشاتم بیا جونِ من برا دیدنم تیر و بیرون نیار پاشو از زمین رو زمین پا نکش بازم مَشکِ آب و به دندون بگیر ببین جون رفتن ندارم دیگه پاشو جونِ زینب پاشو جون بگیر الهی بمیرم ، بهم ریختی به من گفت زینب چی اومد سرت نبودم که جمعت کنم ؛ باز شکر که پهلو شکسته شده مادرت تو رفتی و مشکِ تو رو کوفه بُرد تو رفتی و چشماتو شامی گرفت نبودی و جرات به دشمن رسید نبودی حرم رو حرامی گرفت
بسم‌الله الرحمن الرحیم مادرم در گوش من خوانده است:«یا ام البنین» ذکر من تا روز محشر هست:«یا ام البنین» هرکسی که توبه‌اش در محضر ربّ شد قبول قبل از آن در زیر لب گفته است:«یا ام البنین» مستجاب الدعوه شد هرکس که در این روزگار بر گدایان درت پیوست یا ام البنین! ما همیشه محضر تو عرض حاجت کرده‌ایم... ...هرکجا خوردیم بر بن بست یا ام البنین! هفت پشتم را نظر کردم تماماً بوده اند نوکر عباس تو دربست یا ام البنین! در حمایت از غریب کربلا ، عباس تو دست داده تا بگیرد دست یا ام البنین! فرق او را با عمودی تا دم ابرو شکافت آن «حکیم بن طُفِیلِ» پست یا ام البنین! خون چکید از چشمهایش روی نیزه تا که دید دست زینب را کسی می بست یا ام البنین! بعد عباست برای غارت اهل حرم حرمله با شمر شد همدست یا ام البنین! گرچه قدّت تا شده از غصه‌ی زینب ولی حرمتت با کعب نی نشکست یا ام البنین!
بسم‌ الله الرحمن الرحیم اي دلت بند امير المومنين رشته هاي چادرت حبل المتين مادر ماهي و خورشيد زمين اي كنيز فاطمه ام البنين يك رباعي داشته ديوان تو چار گل روييده بر دامان تو چارقُل خوانديم در قرآن تو همسر شيري و خود شير آفرين مثل قطره آمدي،دريا شدي خاك بودي،تربت اعلي شدي تا كنيز خانه زهرا شدي خانه ات شد قبله عرش برين اي به روح تو سلام اهل بيت عارفي تو بر مقام اهل بيت بچه هاي تو غلام اهل بيت اي غلام خانه ات روح الامين تو همه تن بودى و جان شد علي در كوير تشنه باران شد علي تو شدي قاري و قرآن شد علي اي مفاتيح الجنان بي قرين آنكه حكم صبر از الله داشت پيش چشمت سر درون چاه داشت نيمه شبها روضه اي كوتاه داشت: پيش چشمم خورد زهرا بر زمين وقت رفتن پيش چشم زينبين گفته اي عباس را،اي نور عين بر نميگردي مدينه بي حسين جان تو جان امام من،همين حال آورده بشير از ره خبر كاروان عشق آمد از سفر نه ستاره مانده ديگر نه قمر آه اي ام البنين بي بنين بند قلب دختر زهرا گسست تا كنار علقمه افتاد دست با عمودي فرق عباست شكست خورد با صورت زمين آن مه جبين تا علمدار حرم از حال رفت يوسف زهرا سوي گودال رفت دست دشمن جانب خلخال رفت حمله كردند از يسار و از يمين روز،سينه زن شد و شب گريه كرد شمر تا خنديد زينب گريه كرد نعل مي رقصيد و مركب گريه كرد ذوالجناح آمد به خيمه شرمگين تو نبودي خيمه را آتش زدند عشق را در كربلا آتش زدند بچه ها را بي صدا آتش زدند سوخت آن شب قلب ختم المرسلين خوب شد مادر نبودي،ناگهان سرخ شد از خشم چشم آسمان تا كه در گودال آمد ساربان خاتم آل عبا شد بي نگين خوب شد مادر نبودي،سر شكست در حرم گهواره اصغر شكست بعد سقا حرمت معجر شكست راهي بازار شد پرده نشين
س ⚘ : به سمت گودال از خیمه ستاره میبارم قمر ندارم من به من نگید مادر پسر ندارم من ⚘ام البنینم وای جسم عزیزم رو چه زیر و رو کردند به پیکر عباس نیزه فرو کردند ⚘ام البنینم وای وقتی به خاک افتاد علقمه شد بی تاب تا مشک آبش ریخت شد از خجالت آب ⚘ام البنینم وای کجاست علی اصغر رباب پریشونه گهواره خالی و لالایی میخونه ⚘ام البنینم وای ای کاروان با این دلم چها کردی سه ساله ی ما را چرا نیاوردی ⚘ام البنینم وای شد خیمه ها غارت وقتی علمدار رفت ناموس آل الله تو کوچه بازار رفت ⚘ام البنینم وای شنیده ام زینب زد دست غم بر سر از داغ اون گودال از دست اون خنجر
ببین باید چه دریایی از ایمان و یقین باشی، که همراه امیری، چون امیرالمومنین باشی ببین باید چقدر احساس باشد در دل شیرت، که در بین زنان، تنها تو عباس آفرین باشی شجاعت را، شرافت را، بلاغت را، ولایت را خدا، یک جا به تو بخشید، تا امّ البنین باشی همه عالم، پسر دارند، تو قرص قمر داری مگر بی نور میشد، مادر زیباترین باشی؟ مگر بی نور می شد، در دل خورشید بنشینی؟ تمام عمر با عباس و زینب همنشین باشی گرفتی دستِ ماهی را که از ما دست می گیرد رسیدی، باغبانِ غیرتٌ للعالمین باشی رسیدند و فقط پرسیدی از زینب: حسینم کو؟ تویی اُمّ الادب؛ آری! تو باید اینچنین باشی پسرهای تو را کشتند، اما اِرباً اِرباً ، نه! نبودی شاهد تکرار اکبر، بر زمین باشی هوای پر کشیدن سوی حق داری و حق داری پس از کرببلا سخت است که ام البنین باشی قاسم صرافان حضرت ام البنین (س) روضه
‍ 🏴زمینه وفات حضرت فاطمه ی ام البنين سلام الله علیها و حضرت عباس علیه السلام 🏴بنداول یه بانویی با دل شکسته توی بقیع رو خاکا نشسته کنار چار تا قبر مثالی میخونه نوحه با دل خسته چشاش داره،مبیاره بارون شده از این،دنیا دلش خون که انگاری،داره میده جون غم زمینگیرم کرد کربلا پیرم کرد زار و دلگیرم کرد کربلا پیرم کرد (ای حسینم ای عزیز دلم مادر مادر مادر) 🏴بنددوم این دم آخر چشام گریونه ببین علمدار دلم چه خونه پاشوتوعباس ببین که مادر دلم گرفته ازاین زمونه مادربمیرم ، دستت جداشد فرقِ سرتو ، ازهم دوتا شد رفتی ومادر، حسین تنهاشد سروِ رشیدم عباس ماه منیرم عباس شیروامیرم عباس (برات بمیرم همه ی هستی ام عباس عباس عباس) 🏴بندسوم حالم خرابه،دلم پر از غم میباره اشکام،رو گونه نم نم بعد تو عباس ببین که مادر دارم میشم آب من دیگه کم کم ببین،دل من از غم کبابه ببین،فکرم همش پیش ربابه شرمندگیم برا مشک آبه رو سپیدم کردی تو کنار دریا آب نخوردی مادر ای امیر و سقا (ماه منیرم همه ی هستی ام عباس عباس عباس) ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ✍به قلم کربلایی امیرحسین سلطانی (سائل) کربلایی علی غلامپور کربلایی سعید نوروزیان(خادم الحسین ع) 🎤به نفس زیبای کربلایی نقی شامدی
بسم الله النور ---------------------------- زمينه حضرت ام البنين س ---------------------------- اي غمخوار غصهء زينب اي غمگين داغ ثارالله پر كن كاسهء گداييمو يا ام البنين سلام الله اميد دل زار و دلهاي گرفتارى حتي گردن ما هم حق مادرى دارى يا مولاتنا توجهنا ---------------------------- گريه وأسهء علمدارت هر شب ارزوى چشمامه نذر سفرهء ابالفضلت درمون تموم دردامه هر جا اسم تو باشه ميگيره دلم اروم با دستاي عباست دستامو بگير خانوم يا مولاتنا توجهنا ---------------------------- دستايه گره گشاي تو دريايه عميق احساسه هر جا صحبت از وفا ميشه حرف از تشنگيه عباسه بعد كربلا گفتي زينب جان سفارش كن بگو مادر اصغر عباس و حلالش كن يا مولاتنا توجهنا ---------------------------- نثار مدافعان حرم صلوات
سبک تا مشکتو تو آب زدی سه شنبه های جمکرون ،میگن صفا داره خدا۲ یه دل پیش صاحب زمون،یه دل می‌ره به کربلا خدایا تنگه دلم میخواد یه زیارت۲ یه دل سیر گریه کنم تو عبادت خدایا کاش حاجت منم ردنباشه۲ یه امسال اسم منم توزائرها باشه یامهدی۴ وقتی میگم خدا خدا،پرمیکشم تابه حرم۲ سر روی زانو میذارم حس میکنم که زائرم حس میکنم تو کربلام،میون بین الحرمین ۲ یه بار پیش عباسمو یه بار دیگه پیش حسین خدایا درد دلم رو میگم همیشه اگه منم کرب و بلایی شم چی میشه نگیر از من عشق و آه و سوز حسینو که میمیرم ازغم دوری حسینو یا مهدی ۴ الهی جون بدم حسین میون روضه هات آقا ۲ وقتی اجل سر میرسه جون بدم رو پاهات آقا۲ نگیر از من روضه عباسو حسینو۲ نگیر از من گریه و احساس حسینو الهی مهدی بیاد ودردا دواشه پیاده با آقا قسمت کربلا شه یا مهدی۴ شاعر مریم صالحی مرزیجرانی
💠 سبک زمینه 💠 از شاعـر گرانقدر گروه شـــــاعران جواز نوکـــــرۍ ⭐️ مهدی کبیری ⭐️ ➖➖➖ بسم الله الرحمن الرحیم شهادت حضرت ام البنین سلام الله زبان حال ➖➖➖➖➖➖ بند اول: به من بگو ام البنین فاطمه اسم اعظمه هرچی پسر دارم بدم پای حسین تو کمه خودم.. کنیز بچه هات میشم دوای رو زخمات میشم نبینم تنهایی تو فدات خودمو چارتا بچه هام اینه ذکر روی لبام میمیرم آقا بی تو زمزه های عطشو، روضه نخون تو گوش چاه دیکته ی بچه هامه که، نشن رفیق نیمه راه فدای بچه هات میشن ،با یه اشاره ی نگاه علی علی علی علی فدای تو ام البنین۳ ➖➖➖➖ بند دوم: بزرگشون کردم بشن بی تاب ومجنون حسین سفارشم این بوده که جون شما جون حسین خوبه.. توی میدون چارتا پسر داشته باشی مثل قمر ذکر لب ها یازینب باید.. همگی تو یه صف باشید سرباز جون بر کف باشید نمونه تنها زینب یاد بگیرید که با ادب،پا بزارید جا پا حسین یکی یکی فدا بشید تو کربلا برا حسین برید عزیزای دلم حتی رو نیزه با حسین علی علی علی علی فدای تو ام البنین ۳ ➖➖➖➖➖➖ بند سوم: تو این روزای غم زده اشکش میریزه فاطمه عباس جونم کم نذاری برا عزیز فاطمه گلم... برو مشک کافی بخر واسه بچه ها آب ببر نذار تشنه بمونن علم.. از تو دستت رها نشه کمر زینب تا نشه خیمه رو نسوزونن بارون نمیاد گل من به آسمون نگا نکن هر چی که شد عزیز من مشکو فقط رها نکن حسین امیرته گلم اونو داداش صدانکن حسین من حسین من فدای تو عباس من۲ ➖➖➖➖➖
4_5800839648099969411.mp3
690.2K
ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
💠 شعر 💠 به نام نور ای عروس سفید بخت علی که سرآمدترینِ دنیایی در مقامت چه میتوان گفتن که تو اُمّ الائمه ،زهرایی ای مزار تو کعبه ی خاکی این دل بیقرار،زائر توست توهمانی که ذات حق فرمود خلق دنیا فقط بخاطر توست منم ام البنین که آمده ام بازهم در سکوت قبرستان با نگاهی پُراشک میگویم السلام علیکِ زهرا جان ام کلثوم و زینبت هرشب سرشان هست روی دامن من آب دست حسین میدهم و مادری میکنم برای حسن ای وجود چهار فرزندم به فدای چهار فرزندت حاضرم از صمیم دل همه را بدهم در ازای لبخندت سالیانی گذشت و ام بنین خسته افتاده بود در بستر عرق مرگ روی پیشانی ونگاهی که مانده بود به در آسمان دلگرفته از بغضش شهر در آرزوی لبخندش دور خود را نگاه کرد و نبود اثری از چهار فرزندش نه توانی به دستها مانده نه دگر قوتی به زانویش درهمین حال ناگهان حس کرد درکنارش نشسته بانویش از دلش غصه رفت تا زهرا سر او را گرفت بر دامن گفت ام البنین نگاهم کن این منم مادر حسین وحسن مادر بچه های من بودی از حضورت همیشه ممنونم ای فدایت پسر فداکردی به فداکاری تو ،مدیونم به تلافی اینکه گهگاهی دامنت بود جای بغض حسن تاکه افتاد بر زمین پسرت سر او بود روی دامن من تا گرفتی تو اشک زینب را دیدم افتاد شعله بر جگرت یاد آن لحظه پاک میکردم خاک وخون را زصورت پسرت تا نباشد مقابل احدی ساقی سرشکسته عباست در قیامت شفاعت همه را میسپارم به دست عباست ✍مهدی کبیری
💠 سبک 💠 از شاعـر گرانقدر گروه شـــــاعران جواز نوکـــــرۍ ⭐️ احسان مقاره زاده⭐️ یکی یکی پسراشو میبینه افتخارش همینه میمیرن برا حسین هی زیر لب میگه چارتا پسرم حتی قرص قمرم فدا حسین همه ی زندگیشه به فدای کربلا سر و جونش هم میده واسه ی خون خدا توی راه علی و آل علی زندگی کرده، یه زنه ولی مدینه میدونه مثله یه مرده مادری کرده برای زینبین،نفسش وصله به هر دم حسین یا فاطمه ام بنین۴ مادری که باشه عباس پسرش ادبه خاکه درش میشه همسر علی گوهری که صدفه واسه علی میون هر مشکلی میشه یاور علی به همه گفته منم خادم آل علی پسرام فدا حسین جون من ماله علی توو شجاعت و شهامت پسراش مادری هستن توی میدون نبرد پهلووناش حیدری هستن ابوفاضل شده سربندش همین،مددی فاطمه ی ام بنین یا فاطمه ام بنین۴ اینجا مریض میگیره حتما شفا،یا من اسمه دوا میون درد و بلا حاجت میده دم یا ام البنین همه حاجتم همین یه سفر کرببلا یه سفر کرببلا بشه قسمت همه مددی ام البنین مددی یا فاطمه توی صحن پسرش دم میگیریم یا ابوفاضل کرم دست بریده ی تو و،دستای سائل دم نوکرا توو بین الحرمین،به فدای لب عطشان حسین یا حسین عزیز فاطمه ۴ شعر و ملودی:
4_5800721489254684919.mp3
619.5K
ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam