eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
71 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
ماه رجب با امام زمان(عج) آیا شود که گوشه‌ی چشمی به ما کنی درد فراق را با نفس خود دوا کنی غارت زده منم که ز تو دور مانده ام آقا چه میشود که تو ما را صدا کنی صد بار توبه کرده ام، اما شکسته ام بر این شکسته میشود آیا وفا کنی؟ جز بارگاه تو به کس حاجت نمیبرم کی میشود که حاجت ما را روا کنی من آن رعیتم که به خود ظلم کرده ام دور است از اینکه بنده خود را رها کنی ظلمِ به خود کنار، دلت را شکسته ام اما تو بین نافله ما را دعا کنی آیا شود به خاطره مادر از این حقیر در گردباد حادثه دفع بلا کنی
مثل گدا که باشد سوی کریم راغب من آمدم به سویت در لیلۃ الرغائب سالی گذشت اما ، بودم همان که هستم امشب مگر بگیری ، ای ذوالجلال دستم دستم دوباره مثلِ ، هر روزِ سال خالیست از سوز و اشک و آه و ، از شور و حال خالیست چون جنس بی بهایی ، افتاده بین راهم از جانب تو یا رب ، محتاج یک نگاهم امشب پی بهانه بودی که من بیایم خواب از سرم ربودی تا بشنوی صدایم می شد که من هم امشب ، در خواب ناز باشم بی بهره از کمیل و راز و نیاز باز باشم اما کرم نمودی ، دادی تو باز راهم انداختی تو سمتِ راز و نیاز راهم خواندی و آمدم من ، اما گناهکارم امشب به بخشش تو خیلی امیدوارم با مهر و با محبت بی عذر و بی بهانه واکن به سویم امشب آغوشِ مادرانه بیراهه رفتم اما اَنتَ الّذی هَدَیْتَ بیمار نفْسم اما اَنتَ الّذی شَفَیْتَ من رو سیاهم اما اَنتَ الّذی سَتَرْتَ غرق گناهم اما اَنتَ الّذی غَفَرْتَ در لیلۃ الرغائب سویت کشیده میلم با شوق تو نشسته بر سفره ی کمیلم ماه رجب رسید و سرمست کوثرم من در لیلۃ الرغائب دلتنگ حیدرم من من آمدم به سویت با این دل شکسته یا رب ببین که بر دل مهر علی نشسته امشب به شوق حیدر بیدار مانده ام من در سایه ی کمیلش ، نام تو خوانده ام من یا رب به حق مولا امشب ببخش ما را یا رب به حق زهرا امشب ببخش ما را امشب دلم دوباره شور و نوا گرفته امشب دلم هوای کرببلا گرفته امشب در انتظارِ ، روزی کربلایم امشب پی برات از ، دست امام رضایم امشب دلم به غیر از او گفتگو ندارد غیر از وصال رویش دل آرزو ندارد با یا حسین عمری ، در شور و در نوایم امشب به اشک روضه راهی کربلایم با روضه خوان بگو که امشب بگو ز گودال امشب بگو به گودال ارباب رفته از حال امشب بگو ز گودال آید صدای مادر بر سینه اش نشسته در پیش چشم خواهر گودال بود و شمر و ، کندیِ خنجر او با ضربه ها جدا کرد ، او از قفا سر او امشب به اشک روضه می خوانمت خدایا یا رب رسان تو دیگر صاحب زمان ما را امشب به شوق مهدی بی تاب جمکرانم باشد که خاک کویش بر دیده ام رسانم
تقدیم به شب زنده داران لَیْلَةُ الرَّغائِب . آئینه داران دل ........... ای شام بی قراران ای لَیْلَةُ الرَّغائب امّید غمگساران ای لَیْلَةُ الرَّغائب لطف و عنایتی کن ، جود و کرامتی کن بر ما گناهکاران ای لَیْلَةُ الرَّغائب ای ابرِ پُر ز غفران بر ما سیاه رویان الطاف خود به باران ای لَیْلَةُ الرَّغائب ای روشنای هستی از ما بگیر دستی ای آبروی یاران ای لَیْلَةُ الرَّغائب ما خار این دیاریم همواره در غباریم ای برتر از بهاران ای لَیْلِةُ الرَّغائب آئینه ی ازل تو ، شیرین تر از عسل تو در کامِ ناگواران ای لَیْلَةُ الرَّغائب دل بسته ی تو هستم بر دامن تو دستم ای روح روزگاران ای لَیْلَةُ الرَّغائب ای آفتاب گردون ، نور از تو دارد اکنون شام امیدواران ای لَیْلَةُ الرَّغائب "یاسر" که روسیاه است دائم به سوز و آه است باشد ز شرمساران ای لَیْلَةُ الرّغائب
شده کارم پیاپی و مادام ذکر یاذالجلال والاکرام طلب عفو دارم این ایام مِن جمیع الذنوبِ والآثام یا من أرجوه ، عشق حیدر را واصرف از اعتقاد من شر را أعطنی کلَّ خیر ، کوثر را أعطنی جرعه جرعه ساقی ! جام گر غریبم گر آشنا هستم گر اسیرم اگر گدا هستم از یتیمان مرتضی هستم کیست غیر از علی ابوالایتام بی علی در گلو فغانی نیست در گلوی مناره جانی نیست بی علی هیچ جا اذانی نیست گو صداها رها شود بر بام أشهدُ أنَّ از علی دینم چون علی دیده ام خدابینم أشهدُ أنَّ حیدر آیینم أشهدُ أنَّ مرتضی اسلام در جزا بی علی عبوری نیست بی علی شادی و سروری نیست تا نخواهد شراب و حوری نیست بی علی جنت است بی إِنعام هستِ حیدر به هستِ فاطمه است تا علی پای بست فاطمه است نار و جنت به دست فاطمه است او نخواهد نمی کند اقدام شاعر:
بسم الله الرحمن الرحيم مي گذرد روز و شب ، زندگي ام با علي بنده‌ی يا هو شدم ، بنده‌ی مولا علي عرش خدا كرده است ، شهر نجف را علي فاضل و افضل علي ، عالي و اعلی علي جان علي فاطمه ،  هستي زهرا علي‌ بنده‌ی بنده نواز ، خاكي بالا نشين وصله ی نعلين او ، نقطه‌ی ثقلِ زمين مالک روز جزا ، حاكم في يوم دين موقع طوفان كه شد ، گفت خدا اينچنين.. نوح ! پريشان نباش ، زود بگو يا علي ای دل اگرعاشقی، درپی دلدارباش پشت درِ خانه‌ی، حیدرکرار باش جان بده پای علی، میثم تمار باش خسته نشو در بزن، عاشق این کار باش دل بکن و دل ببر،  از همه الا علی دست گدا خالي و ، دست كريمان طلاست بر سر خوان علي ، روزي مهمان طلاست در نجف مرتضي ، قطره‌ی باران طلاست شكر خدا بر سرم ، سايه ی ايوانْ طلاست  عزت امروز علي ، عزت فردا علي ساقي كوثر علي ، نَفْسِ پيمبر علي زينت منبر علي ، فاتح خيبر علي از همه بهتر علي ، ظاهر و مظهر علي يا علي حيدر علي ، يا علي حيدر علي شيعه ی حيدر بگو ، يكصد و ده تا علي چشم علي روشن است ، تا قمرش فاطمه است شكر خدا می‌كند ، دور و برش فاطمه است پشت نكرده به جنگ ، پشت سرش فاطمه است كِيْ به زمين مي خورد ، تا سپرش فاطمه است فاطمه وقتي كه رفت ، شد تك و تنها علي
از زمین و اسمان میرسد این زمزمه بار دیگر تازه شد داغ ال فاطمه یوسف زهرای اطهر شد شهید هادی ال پیمبر شد شهید تسلیت یا فاطمه ... سامرا شد کربلا بر امام شیعیان روز ماتم امده بر تمام شیعیان شعله زد زهر ستم بر پیکرش میشود مهمان زهرا مادرش تسلیت یا فاطمه قطره قطره اب شد شمع سوزان دلش اتش زهر ستم شعله زد بر حاصلش شیعیان با هم عزاداری کنید از عزیز فاطمه یاری کنید تسلیت یا فاطمه غنچه از هم وانشد لاله در ماتم نشست چشم عالم گریه کرد قامت هستی شکست در زمین سامرا غوغا شده یاکه بر پا محشر کبری شده تسلیت یا فاطمه... بر گلستان علی دست دشمن زد شرر شد امام عسکری دیده گریان پدر اشک غم از چشم او جوشیده است بر تن بابا کفن پوشیده است تسلیت یا فاطمه....
4_6044350150455861717.mp3
672.9K
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
درسینه ماتم سامرا میسوزم ازغم سامرا میشوم باسلامی ازدور. زائر حرم سامرا سربذارم. به تربت. امام هادی و امام عسگری گریه کنم. به غربت...... یامظلوم یاامام هادی4 ▪▪▪ آقامون روشبانه بردند غریبانه زخانه بردند بی عبا بی عمامه ای وای چقدر ظالمانه بردند کشان کشان . باعجله. می برن آقارو بااشگ وزمزمه پای برهنه نیمه شب. چقد غریبن پسرای فاطمه یامظلوم یاامام هادی4 ▪▪▪ بند3و4 اززبان امام عسکری ▪▪▪ گرچه بابام وازکف دادم جسمش رو درکفن بنهادم گریبان پاره کردم ویا....... ....د زین العابدین افتادم جسم پدر. روی زمین ازبس کتک خورده همه خسته بودن نشد که بر. سر بزنن. دستاشونو به گردنا بسته بودن یامظلوم یا اباعبدالله4 ▪▪▪▪ جسم بابام و تشییع کردم همراه گریه واشگ وآه میخواندم زیرلب لا یوم... کیومک یااباعبدالله جسم بابای مطلومم را مردم تشیع جنازه کردند اماازبهر تشیع تو اسبا رو نعل تازه کردند یوم علی . صدرالنبی. یوم علی وجه الثری. جسم السلیب هذا حسین باالعری. مقطع الاعضاء و وشیب الخضیب یامظلوم یا اباعبدالله4
حال و هوای چشم ترت جور دیگری ست ذکر قنوت هر سحرت جور دیگری ست وقتی میان سجده به معراج می پَری پِی می برم که جنس پرت جور دیگری ست حتّی نسیم کویِ تو هم اعتراف کرد عطر بهشتی گذرت جور دیگری ست در سامرا همیشه زیارت لذیذ هست طعم زیارت سحرت جور دیگری ست هادی ترین چراغ هدایت کلام توست. نور چراغ شعله ورت جور دیگری ست این جامعه ز "جامعه" ات رُشد کرده است محصول کِشت پر ثمرت جور دیگری ست درندگان کنار تو آرام می شوند بر روی قلب ها اثرت جور دیگری ست ارباب های ما همگی با سخاوتند امّا عنایت پدرت جور دیگری ست کشکول چشم های مرا پر ز اشک کن حال گدای پُشت درت جور دیگری ست زهری رسید و شمع وجود تو آب شد سوسوی نور مختصرت جور دیگری ست دیگر گُمان کنم جگری هم نمانده چون خون لخته های دور و برت جور دیگری ست او دیده دست و پا زدنت کنج حجره را... آه دمادم پسرت جور دیگری ست شُکر خدا سر از بدن تو جدا نشد شُکر خدا کفن به تنت "بوریا" نشد شکر خدا به پیرهنت نیزه ای نخورد شکر خدا که بر بدنت نیزه ای نخورد پیشانی تو سنگ و عصایی ندیده است آقا!دو پلک شب شکنت نیزه ای نخورد تو دست و پا زدی نه ولی زیر دست و پا بال تو وقت پر زدنت نیزه ای نخورد شکر خدا که دور و بر تو سنان نبود شکر خدا که بر دهنت نیزه ای نخورد عمامه و عبای تو سهم عدو نشد با سُمِّ اسب پیکر تو زیر و رو نشد شاعر:
تمام اهل نظر بر تو التجا بکنند به نام پاک نقی خاک را طلا بکنند هنوز بردن نامت کمال بی‌ادبی است به لفظ "حضرت آقا" تو را صدا بکنند فرشته‌ها همه هنگام سجده حیرانند که رو به قبله و یا رو به سامرا بکنند چقدر روی دلت زخم کهنه بسیار است به زهر زخم دلت را چرا دوا بکنند دوباره یک دو نفر را به کربلا بفرست که زیر قبه برایت کمی دعا بکنند خدا کند که شبانه تو را دگر نبرند ز نام مادرتان لااقل حیا بکنند خدا کند که غریبانه دست و پا نزنی ملائک از پرشان فرش دست و پا بکنند دوباره از لب خشکت سلام می‌ریزد همین‌که روی تو رو سوی کربلا بکنند... سلام بر بدنی که سه روز بعد آن را ز دست نیزه گرفته که بوریا بکنند... شاعر: حجت الاسلام
امامی که از انوارش قیامت می‌شود معنا اگر هادی‌ست از اسمش هدایت می‌شود معنا صبوری جلوه می‌گیرد اگر یک گوشه بنشیند اگر برخیزد از جایش شجاعت می‌شود معنا عرق از روی پیشانیش اگر بر روی آب افتد از آن یک قطره دریای طهارت می‌شود معنا کسی که حلقه‌ی وصل محمد با محمد شد علی هم گر شود با او رسالت می‌شود معنا علیِّ چارمین وقتی که خود جد محمد شد برای شیعه‌اش قطعا ولایت می‌شود معنا علیِّ آخرین یعنی که بعد از حیدر کرّار امامت در امامت در امامت می‌شود معنا نه اینکه کور بینا گردد و از جا به پا خیزد فقط با بردن نامش شفاعت می‌شود معنا برای جامعه از یک فراز «جامعه» بی‌شک؛ دیانت می‌شود پیدا، سیاست می‌شود معنا علیِّ دیگری هم برده شد در بزم«مِی» این بار؛ به سامرّا به جای شام غربت می‌شود معنا گریز روضه دارد می‌رود در بزم «مِی» وقتی؛ میان تشت، خورشید قیامت می‌شود معنا حسابش را بکن مستی بگیرد چوب در دستی دراین حالت برای ضربه سرعت می‌شود معنا دوچندان می‌شود در حالت مستی توان فرد بدین ترتیب دربرخورد شدت می‌شود معنا وَ دربرخوردها یک روز هم آیینه بر در خورد شکستن بعد از آن برخورد راحت می‌شود معنا یکی از دست،آن یک از در و آن دیگر از دیوار فقط سیلی براین صورت سه صورت می‌شود معنا شاعر: