eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
68 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
. چَن شَبه که بابا جونم، حسن برات نخوابیده چَن شَبه که ابرِ چشاش فقط برات خون باریده چَن شَبه که دیگه بابا! سری به ما نمیزنی تو میدونی که دخترت تو این شبا چی کشیده؟ گوشواره👇 بابای مظلومم علی ◾️◾️◾️◾️◾️ سرو رو زانوم میزارم فقط برات اشک میریزم اصلاً برا تمومِ اون مظلومی یات اشک میریزم وقتی که یادِ کوچه و غربتِ مادر می کنم واسه اون آهِ خسته و بی کسی یات اشک میریزم ◾️◾️◾️◾️◾️ من بمیرم برا حسن بغضشو پنهون میکنه بیشتر با این کاراش داره قلبِ منو خون میکنه دردِ دلاشو تنهایی رو قبرِ مادر میکنه این بی قرارییِ حسن زینب و داغون میکنه ◾️◾️◾️◾️◾️ عباس میگه خونه چِقد بدونِ بابا دلگیره لحظه به لحظه از همه سراغ تونو میگیره نمیدونم چیکار کنم چیجوری آرومش کنم بابا جون از فراقِ تو طفلکی داره میمیره ◾️◾️◾️◾️◾️ بعدِ تو بابا زینبت به جز دلِ خون نداره به جز یه کوهِ غصه و قلبِ پریشون نداره غمی که زینبت داره هیچکی تو عالم نداره این روزا از دوریِ تو جز چشِ گریون نداره! .
دوسه روز است خانه دلگیر است دوسه روز است مثل بارانیم دو سه روز است همدم اشکیم دو سه روز است روضه می خوانیم   دو سه روز است کوفه نشنیده نغمه های خوش اذانت را وقت افطار بر سر سفره یاد کردیم لقمه نانت را   دو سه روز است مثل فاطمیّه دور هم گریه می کنیم ولی روضه ها رنگ دیگری دارد ختم آن است ذکر وای علی   دو سه روز است نان و خرما را حسنت می برد برای یتیم می دهد سهم کودکان را بعد می کند بغض مثل کوچه کریم   دو سه روز است قلب زینب را داده آزار حرف بی پایه شده اوضاع مدینه ای انگار بازهم طعنه های همسایه   دو سه روز است چاه و نخلستان شده دلتنگ ربّــنای علی شده رویای مسجد و محراب گریه و سجده و دعای علی   دو سه روز است کوفه فهمیده می رسید از کجا غذای فقیر از کجا می رسید خرمایی تا شود باز روزه های فقیر   دو سه روز است اشک می ریزد گاه و بیگاه ازغمت حسنم بیش از پیش لرزه می افتد با دعای کمیل بر بدنم   دو سه روز است چشم عبّــاسم سرخ مثل زمان جنگ شده کوچه پس کوچه های کوفه پر از خشت و خاشاک و قلوه سنگ شده   دو سه روز است دختر حیدر خوابهای عجیب می بیند گاه گودال و خنجر و حنجر گاه شیب الخضیب می بیند   دو سه روز است کربلائیّم چشم بر چشم یار می دوزم مانده در بغچه یک کفن باقی وَ به یاد نگار می سوزم   دو سه روز است سخت می خواهم بزنم بوسه بر گلوی حسین وای از دود و خون و خاکستر پنجه ی گرگها و موی حسین   دو سه روز است درس قرآنم سوره ی کهف نی نشین شده است سینه ام مثل دامن و خیمه یا در ِ خانه آتشین شده است   دو سه روز است مثل بابایم می کنم گریه یاد لب تشنه وای از لحظه ای که می بینم بر روی حلق دلبرم دشنه   دو سه روز است بیشتر دارم انتظار وصال دلدارم با دعای فرج پس از روضه به امید وصال می بارم  
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم زمزمه ۲۳ رمضان بعد از شهادت حضرت علی علیه السلام سبک از زندگی...... بابا دلم چقدر برات تنگه این کوفه سرزمینِ نیرنگه تویِ سینه‌َش به جایِ دل سنگه به فکر جنگه/۲/ دلشوره داره دخترِ زهرا می ترسم از این کوچه‌ها بابا چند سال دیگه بازم میام اینجا همراهِ سرها حسین‌ِمن حسین‌ِمن اِی‌وای/۳/برات بمیرم/۲/ باید غمِت تو قلبِ من باشه وارثِ غصّه‌هات حسن باشه جسمِ حسینم بی‌کفن باشه رو خاک صحرا/۲/ به رویِ نیزه‌ای سرِ همدم همسفرم یه عدّه نامحرم به ضربِ کینه می‌شه قدَّم خَم شبیه زهرا /۲/ حسین‌ِمن حسین‌ِمن اِی‌وای/۳/برات بمیرم/۲/ عشقه امیرالمؤمنین عشقه سینه زدن به عشقِ دین عشقه دلواپسیِ اربعین عشقه حسینو عشقه/۲/ راهَم بده بازم به دربارت جانمونم از خیلِ زَوّارت به حقِّ عبّاسِ علمدارت حسینو عشقه حسین من...
. اشعار روضه محور برای ع به خاک تربتت بابا نهادم تا سر خود را شنیدم نالۀ جانسوز زهرا مادر خود را نظر بر دیدۀ گریان مادر کردم و دیدم که می شوید به اشک دیده زخم شوهر خود را امامی مهربان بودی که کردی در شب قتلت به آب و دانۀ مرغان سفارش دختر خود را به یاد غربت مادر فتادم پای تابوتت چو دیدم گریه های بی صدای خواهر خود را ملاقات خدا رفتن عذار لاله گون خواهد از آن شستی به خون، در سجده روی انور خود را ز تو پوشید دائم روی سیلی خورده را مادر تو هم امشب نشان او مده زخم سر خود را به گلزار جنان محسن در آغوشت چو بنشیند ببوس از جانب من روی تنها یاور خود را تو پیشانی سپر کردی به شمشیر عدو، من هم نهم با کام عطشان زیر خنجر حنجر خود را بود در خاطرم زخم جبینت خاصه آن ساعت که گیرم در بغل نعش علیّ اکبر خود را غذای آخر تو شیر بود و یاد من آمد که باید پیش تیر از شیر گیرم اصغر خود را زبان طبع (میثم) را به محفل ها دُر افشان کن که ریزد بر قدوم خاندانت گوهر خود را
. هفت روز است درجهان غوغا بپاست هر کجا را بنگری ماتمسراست هفت روز است دیده‌ها گریان شده بر پیمبر مرتضی مهمان شده هفت روز است بی پدر عالم شده عالم هستی پر از ماتم شده هفت روز است دیده دریا گشته است مرتضی مهمان زهرا گشته است هفت روز است که گلی پرپر شده سوی جنت رهسپر حیدر شده هفت روز است غم فزون گردیده است هر دل غمدیده خون گردیده است هفت روز است مرتضی شدرستگار رفته سوی حضرت پروردگار هفت روز است گشته دلها بی قرار مسجد و منبر بود چشم انتظار هفت روز است دل عزادار علی است دیده گریان یاد رخسار علی است هفت روز است جمله دلها خون شده از غم داغ علی محزون شده هفت روز است کوفه دیگر بی صفاست مسجد کوفه بگوحیدر کجاست هفت روز است گل زخانه برده اند غنچه‌های باغ دین پژمرده اند هفت روز است مرتضی گشته خموش صوت قرآنش نمی آید به گوش هفت روز است کوفه گشته بی شکیب بی علی شد مسجد کوفه غریب هفت روز است مرتضی گشته شهید قامت زینب از این ماتم خمید هفت روز است دختران بوتراب ریزداشک چشمشان همچون گلاب هفت روز است دل پریشان علی است زینب غمدیده گریان علی است هفت روز است سینه لبریز محن سوزد از داغ پدر مولا حسن هفت روز است دل بود در شور و شین زین مصیبت سوزد و نالد حسین هفت روز است کشته خیرالناس شد دیده گریان پدر عباس شد هفت روز است جان عالم بر لب است سوگوار داغ بابا زینب است هفت روزاست سوزداز داغش(رضا) گرید و نالد بیاد مرتضی
✅ مناجات با امام زمان عج در وداع با ماه مبارك رمضان 🔻 شاعر: رحمان نوازنى آقا سلام! ماه مبارک تمام شد شب­های آخر من و ماه صیام شد درهایی از ضیافت حق بسته شد ولی پشت در نگاه شما ازدحام شد سفره دوباره جمع شد و دیر آمدیم دیر آمدیم و قسمت ما فیض عام شد بین دعای آخر سفره دعا کنید شاید که سال، سالِ ظهور امام شد آقا دعا کنید که شب­های آخر است شاید که ميهمانی ما هم به کام شد عج
✅وداع با ماه مبارک رمضان 🔻محمود تاری (یاسر) شیون کنید ماه عبادت تمام شد نالان شوید آخرِ ماه صیام شد می خواستم غبار بشویم ز دل ولی این حلقه های اشک برایم که دام شد بگذر ز خویش ، دیده رها کن ز دیگران اینجا وقوف بهر تو دیگر حرام شد شب های پُر ز سوزِ ابو حمزه هم گذشت هر شب فغان و ناله برایم مدام شد با افتتاح دل به حریم ولا زدیم هر شب که یاٰاِلٰه به لب ها کلام شد هر شب به یاد مهدی زهرا گریستیم هر شب سخن ز چهره ی ماه امام شد یٰا رَب نشد که شهد وصالی به لب زنم با این مرارتی که ز هجران به کام شد تا حرف عاشقان برساند حضور یار هر آه سینه سوز به هستی پیام شد با یک سلامِ شوق به کرب و بلای دوست دل ها روانه جانبِ دارُالسَّلام شد هر شب به یاد کرب و بلا هم گریستیم هر شب پرید مرغ دلی کو به بام شد از چهره بُرد گَرد گناهی که داشتیم اشک از غم حسین که حُسنِ ختام شد ما را هماره نوکر مولا شناختند ما را غم حسین همیشه به نام شد "یاسر" گرفت منصب آقایی و شرف در بارگاه یار هر آن کس غلام شد (یاسر)
✅وداع با ماه مبارک رمضان 🔻وحید محمدی سفره دارد جمع می گردد، گدا را عفو کن باز هم خوبی کن و این مبتلا را عفو کن دیگر از این توبه ها دارم خجالت می کشم یا رب این شرمنده غرق خطا را عفو کن بر در این خانه من بهر امیدی آمدم پس، نگیر از من تو این حال و هوا را، عفو کن دست خالی آمدم، با دست خالی می روم یا کریم این روسیاهِ بی نوا را عفو کن پیش مردم آبروی بنده ات را حفظ کن خوب و بد، در هم بخر، ای یار، ما را عفو کن جان آقای خراسان، جان سلطان غریب هم وطن های علی، موسی الرضا را عفو کن من گنهکار و تویی غفار، یا رب الحسین جان اربابم بیا این بنده ها را عفو کن بوده ام این روزها مصداق فابک للحسین گریه کن های غم کرببلا را عفو کن جان آن که دست و پا می زد به زیر تیغ و تیر حُرّ توبه کرده ی بی ادعا را عفو کن
✅وداع با ماه مبارک رمضان 🔻غلامرضا سازگار من بندگی نکردم، تا بنده ام بخوانی تو کی بدین کرامت، از خود مرا برانی بار گنه به دوشم، لا تقنطوا به گوشم عفوت نمی گذارد، در دوزخم کشانی  این نامه ی سیاهم، این اشک صبحگاهم من حال خویش گفتم، تو کار خویش دانی تو برتری که سوزی، در آتش جحیمم من کمترم که گویم، از آتشم رهانی مولای من ، من از تو، غیر از تو را نخواهم تو نیز رحمتی کن، کز من مرا ستانی پا در دو سوی گورم، دردا که از تو دورم شاید تو از کرامت، خود را به من رسانی عفو از کرامت توست، قهر از عدالت توست هم عفو از تو آید، هم قهر می توانی از بس کریم هستی، با من قرار بستی من اشک خود فشانم، تو خشم خود نشانی در عین رو سیاهی، خواهم از تو الهی هم من تو را بخوانم، هم تو مرا بخوانی میثم به در گه حق، باشد دو ارمغانت شعری که می سرایی، اشکی که می فشانی
ویژۀ وداع با ماه مبارک رمضان به نفس حاج حیدر خمسه •✾• @majmaozakerine به سر رسیده این شبایِ دلبری حلالمون کنید این شبای آخری ان شالله این آخرِ دوستیمون نباشه رفیق باید هوا رفیقُ داشته باشه شما و جونِ مادراتون میونِ دورِهمی هاتون هوای ما رو داشته باشید ماهم جایِ برادراتون الهی دورتون بگردم .. میرم دوباره برمیگردم این آرزو شده ، دغدغۀ همه اسم مارم بگید یه شب کنارِ فاطمه هر چی بخوام از خدا با شما میگیرم دعا کنید منم مثه شما بمیرم قربونِ اون بغضِ نگاتون یادم نمیره خوبی هاتون بیایید و امشب برسونید سلام ما رو به آقامون الهی دورتون بگردم .. میرم دوباره برمیگردم بودنه با شما همه امیدِ من فراموشم نکن داداش شهیدِ من