#شب_دوم_محرم
#ورود_به_کربلا_نوحه
#نوحه۱
خیمه ها تا برپا شد
چشم زینب دریا شد
کربلا با تو تازه کربلا شد
کشتی غم پهلو زد در گل
بوی هجران دارد این ساحل
خواهری دلشوره می گیرد ای دل،ای دل
اعوذو بالله من کرب و البلا
چشم طفلان بارانی
پس چه شد این مهمانی
مادری در دل دارد نوحه خوانی
آیه استرجاع می خوانی
قصه را تا آخر می دانی
میشود اصغر روی نیزه آسمانی
اعوذو بالله من کرب و البلا
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه_نوحه
#نوحه۱
عمه از این غم،پژمرد
دخترت از این غم،مرد
پیش چشمم لبهایت خیزران خورد
خون و خاکستر،دارد رویت
مثل من آتش دیده مویت
خون تازه می آید بابا از گلویت
ای پدر جان عشق تو پیرم کرد
تو شدی همچون زهرا
دختره نازه بابا
با قد خم سر کردی چادرت را
از سر نیزه دیدم حالت
زخمی و خونی گشته بالت
مادرم را دیدی در صحرا خوش بحالت
دختر من ای عزیز بابا
#شب_چهارم_محرم
#حضرت_حر_نوحه
#اصحاب_امام_حسین_نوحه
#نوحه۱
ای کریم بی همتا
کن قبولم ای، آقا
گره از کارم وا کرد مهر زهرا
ای که در کویت عابس داری
حر تو گشتم، بهر یاری
چون وهب پاییز عمرم را کن بهاری
ای حسین جان کن حلالم آقا
آمدی در پیش ما
ارفع راسک عندنا
دیده ام نامت را در لوح زهرا
تو گنه کردی،من بخشیدم
چون پشیمانی در تو دیدم
دانه دانه اشک چشمت را
من خریدم
توبه کردی من حلالت کردم
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله_نوحه
#نوحه۱
ای عمو عبدللهم
بهر یاری در راهم
تا شود آغوش تو
قتلگاهم
شور عشقت رادر سر دارم
شد دعای بابایم یارم
در ره عشقت، جان به جانان
می سپارم
ای عموجان من یتیم حسنم
از نفس افتاد آخر
مثل روزی که مادر
به زمین خورد از کینه پشت آن در
هستیم رفته دیگر بر باد
شاه دین از صدر زین افتاد
نرسد بر تو، تا من هستم دست جلاد
#شب_ششم_محرم
#حضرت_قاسم_نوحه
#نوحه۱
غرق ذکر مولایم
از تبار زهرایم
من در این صحرا مثل مجتبایم
در میان قلبم غوغا شد
چاره ی کار من پیدا شد
نامه ی بابای مظلومم ره گشا شد
ای عمو جان من یتیم حسنم...
روی خاک این صحرا
میزنم من دست و پا
شده ام با این سینه
مثل زهرا
میرود بر نیزه سر من
تا نبیند چشم تر من
می خورد سیلی همچون زهرا
مادر من
ای عمو جان من یتیم حسنم...
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر_نوحه
#نوحه۱
بسته شد راه چاره
شد دل من صدپاره
در حرم خالی مانده
گاهواره
میزنی پرپر در آغوشم
بی تو رخت ماتم میپوشم
میکند سنگینی این غم بر
روی دوشم
ای علی جان لایی لایی اصغر
قتلگاهت ای جانم
شد قنوت دستانم
میدهی جان در پیش
دیدگانم
ازنگاهت شرمنده هستم
با دل خون چشمت را بستم
پیکر خونین تو مانده
روی دستم
ای علی جان لایی لایی اصغر
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر_نوحه
#نوحه۱
میروی سوی میدان
در پی ات چشمم گریان
میروی و میرود از تنم جان
از نفس افتادم من، آخر
جان من قدری آهسته تر
تا نیاید عمه در میدان، بین لشگر
ای علی جان ای عصای بابا
پر شده از تو صحرا
اکبرم شد اکبرها
شد جوان رعنایم اربااربا
بعد تو بابا اف بر دنیا
گشته از خونت صحرا،دریا
قطعه قطعه پیدا کردم،من یوسفم را
ای علی جان بی تو من میمیرم
#شب_نهم_محرم
#تاسوعا_نوحه
#حضرت_اباالفضل_نوحه
#نوحه۱
کاشف الکرب ارباب
خیمه ها بی تو بی تاب
کس ندیده سقایی تشنه ی آب
مهر زهرا آب و تو سقا
خیمه ها تشنه تو در صحرا
حسرت لبهایت مانده بر قلب دریا
یا ابالفضل ای علمدار حسین
سینه میسوزد از غم
شد جدا فرقت از هم
کو قد رعنای تو ای رشیدم
می وزد عطر و بوی کوثر
از نجف آمد بابا حیدر
آمده مادر برخیز از جا
ای برادر
یاابالفضل ای علمدار حسین
#شب_دهم_محرم
#عاشورا_نوحه
#امام_حسین_نوحه
#نوحه۱
بی پناه و نیمه جان
بین آن نیزه باران
غرق در خون افتاده ، شاه عطشان
می زند سویی زینب بر سر
می بُرد سویی خنجر حنجر
بین گودال خون پیچیده ، آه مادر
ای حسین جان ای غریب مادر
دشمنان شاد و خوشحال
مادرش رفته از حال
زیر دست و پا جسمش ، شد لگدمال
بی کس و بی یار و دلداری
اشک چشمان زینب جاری
می بَرد رأس دلدارش را ، نیزه داری
ای حسین جان ای غریب مادر
#شب_اول_محرم
#ورود_به_محرم_شور
#حضرت_مسلم_شور
#شور۲
آوای ماتم و ماه محرم است
باز این چه شورش است در خلق عالم است
از بارگاه قدس غم میزند صلا
نوحو علی الحسین حی علی العزا
ای حسینم ای حسینم ای ضیاء هر دو عینم
ای شاه کم سپاه بر لشکرت سلام
بر راس اطهر و بر پیکرت سلام
دل از غمت حسین کرب و بلا شده
صاحب زمان ما صاحب عزا شده
ای حسینم ای حسینم ای ضیاء هر دو عینم
حضرت مسلم بن عقیل (ع)
خورشید عمر من آمد به روی بام
با جسم غرق خون بر تو کنم سلام
بر روی دارم و دارم چنین سخن
با خود کفن بیار ای شاه بی کفن
ای حسینم ای حسینم ای ضیاء هر دو عینم
#میثم_مومنی_نژاد
#ورودیه_شور
#ورود_به_کربلا_شور
#شور۲
این سرزمین بود پایان راه ما
اینجا جدا شود از هم نگاه ما
راس تو چون شود خورشید آسمان
من همسفر شوم با خولی و سنان
ای حسینم ای حسینم ای ضیاء هر دو عینم
از این زمین به من گفته شه نجف
این تل خاکی و گودال آن طرف
اینجا قرارمن آنجا قرار توست
طفلان کنار من زهرا کنار توست
ای حسینم ای حسینم ای ضیاء هر دو عینم
گر چشم من تر و گر چشم تو تر است
از داغ حنجرو از داغ معجر است
ما را رها مکن ای سایه ی سرم
من با تو آمدم من با تو می روم
ای حسینم ای حسینم ای ضیاء هر دو عینم
#میثم_مومنی_نژاد
#حضرت_قاسم_شور
#شور۲
داغ یتیمی ام برشانه ی دل است
گیسوی من ببین در چنگ قاتل است
قاتل کشیده است این سو به آن سویم
شد خون سر حنا بر دست و بر رویم
ای عمو جان ای عموجان ای عمو جان ای عموجان
بود آرزوی من گردم فدای تو
من دست و پا زنم در پیش پای تو
جای پدر بیا از بهر دیدنم
بر گو مبارک است این قد کشیدنم
ای عمو جان.......
چشمان بی سویم باشد به راه تو
بر تو نگاه من بر من نگاه تو
بهر زیارتت از خون کنم وضو
پا بر زمین کشم تا پا شوم عمو
ای عموجان......
#میثم_مومنی_نژاد
#طفلان_حضرت_زینب_شور
#شور۲
از حس مادری دل کنده ام حسین
از لشکر کمم شرمنده ام حسین
بنگر به دیده ی اختر شمار من
این دو ستاره هست دارو ندار من
ای حسینم ای حسینم ای ضیائ هر دو عینم
رخصت بده دو گل نذر چمن کنم
من هم کنارشان بر تن کفن کنم
ای شاه کم سپاه خواهر فدای تو
گریم به غربتت گریم برای تو
ای حسینم ای حسینم ای ضیائ هر دوعینم
غم شعله زد به دل ای غمگسار ما
صوت غریبی ات برده قرار ما
قلب حرم شده از غصه زیر و رو
از گریه های تو از خنده ی عدو
ای حسینم ای حسینم ای ضیائ هر دو عینم
#میثم_مومنی_نژاد
#حضرت_عبدالله_شور
#شور۲
جای پدر بود بر تو نگاه من
آغوشت ای عمو باشد پناه من
در بین قتلگاه بر حال ما دو تن
در نوحه فاطمه گریه کند حسن
ای عموجان ای عمو جان ای عموجان ای عموجان
عباس تو اگر بی بال و پر شده
دستان کوچکم بر تو سپر شده
بر روی زخم تو زخم دگر زدند
چندین نفر چرا بر یک نفر زدند
ای عموجان.........
با تیر حرمله شد لاله گون تنم
بر دست و سینه ات من دست و پا زنم
من را دگر عمو از خود مکن جدا
من با توام شریک در نعل تازه ها
ای عمو جان.........
#حضرت_قاسم_شور
#شور۲
داغ یتیمی ام برشانه ی دل است
گیسوی من ببین در چنگ قاتل است
قاتل کشیده است این سو به آن سویم
شد خون سر حنا بر دست و بر رویم
ای عمو جان ای عموجان ای عمو جان ای عموجان
بود آرزوی من گردم فدای تو
من دست و پا زنم در پیش پای تو
جای پدر بیا از بهر دیدنم
بر گو مبارک است این قد کشیدنم
ای عمو جان.......
چشمان بی سویم باشد به راه تو
بر تو نگاه من بر من نگاه تو
بهر زیارتت از خون کنم وضو
پا بر زمین کشم تا پا شوم عمو
ای عموجان......
#میثم_مومنی_نژاد
#حضرت_علی_اصغر_شور
#شور۲
از من جدا شدی ای پاره ی تنم
در پشت خیمه ها قبر تو میکنم
شرمنده ام که تیر شد چاره ات علی
این خاک تیره شد گهواره ات علی
ای علی جان ای علی جان لایی لایی اصغر من
بر اشک دیده ام خندیده دشمنت
لرزد به دست من ای نازنین تنت
تا پشت خیمه ها ای بود و هست من
کم دست و پا بزن بر روی دست من
ای علی جان......
خجلت زده منم از روی مادرت
یک دست من تن و دستی بود سرت
تیر سه شعبه ای کرده دو تا تو را
یک آن نموده است از هم جدا تو را
ای علی جان.....
#میثم_مومنی_نژاد
#حضرت_علی_اکبر_شور
#شور۲
ای روشنی ی دل از روی ماه تو
با زانو آمدم تا قتلگاه تو
خون از دهان تو می گیرم ای علی
حرفی بزن که من می میرم ای علی
اکبر من اکبر من ای علی ی اکبر من
دشمن چه کرده است با جسم اطهرت
هر سو نظر کنم افتاده پیکرت
بر گریه های من خندیده دشمنت
چون گیسویت علی پاشیده شد تنت
اکبر من........
بر خیز و گریه از چشم ترم ببر
بر خیز و عمه را سوی حرم ببر
بر دیده می کشم پیراهن تو را
بین عبای خود چیدم تن تو را
اکبر من ........
#میثم_مومنی_نژاد
#حضرت_اباالفضل_شور
#شور۲
در جمع تشنگان غوغا بپا شده
بابا رسیده و قدش دو تا شده
بابا رسیده و دستش روی کمر
گویا که میدهد از ماتمی خبر
ای عموجان ای عموجان ای عموجان یا ابالفضل
پاشیده شد چرا دیگر سپاه ما
بابا بگو کجاست پشت و پناه ما
نزدیک خیمه شد از چه عدوی ما
ترسیده کودکی پس کو عموی ما
ای عمو جان.......
خواب و خیال ما دیگر عزا شده
صحبت ز غارت در خیمه ها شده
بابا از این غمی که پشت تو شکست
دیگر گمان کنم وقت اسیری است
ای عمو جان.......
#میثم_مومنی_نژاد
#عاشورا_شور
#شب_عاشورا_شور
#شور۲
پروانه ی توام ای شمع محفلم
یک امشبی بیا بنشین مقابلم
تسکین خواهرت قرآن بخوان حسین
ای جان من مرو پیشم بمان حسین
ای حسینم ای حسینم ای ضیائ هر دو عینم
ای آسمان من غرق ستاره ام
امشب فقط تو را گرم نظاره ام
فردا به اشک و آه باید کنم نگاه
تو دست و پا زنی در بین قتلگاه
ای حسینم......
امشب کنار من عباس و اکبر است
رخسار تو حسین خورشید انور است
فردا کنار من شمرو سنان بود
آتش به جانم از نامحرمان بود
ای حسینم.....
#میثم_مومنی_نژاد
#وداع_عاشورا_شور
#شور۲
آخر جدا شدی ای جانم از بدن
می میرم ای حسین رحمی به حال من
آهسته تر برو ای شاه کم سپاه
دیدار بعد ما در بین قتلگاه
ای حسینم ای حسینم ای ضیائ هر دو عینم
رخصت اگر دهی با جمع کودکان
صف بسته می شویم دنبال تو روان
غربت نشسته است بر ماه روی تو
من جای مادرم بوسم گلوی تو
ای حسینم.......
ترسم ببینمت ای حجت خدا
در زیر خنجر و بالای نیزه ها
تابی نمانده ای پشت و پناه من
تو دست و پا مزن پیش نگاه من
ای حسینم.....
#میثم_مومنی_نژاد
#امام_رضا
#دهه_کرامت
پرچمِ تو کلِّ دنیا را مسخّر می کند
نامِ زیبایت دهانم را معّطر می کند
عشقِ تو مانند خورشیدی ست،می تابد به من
ذرّه ای از مهر تو دنیا منّور می کند
مانده ام مشهد بخوانم یا بهشتِ اهلِ دل؟
حال و روزِ این حوالی خستگی در می کند
گنبد و صحن وسرا،ایوان طلا با جلوه ای
آخرش قلبِ تمام شیعیان زر می کند
«صحنِ گوهرشاد»با آن حس و حالِ معنوی
مرده را جان داده و جایش مطهّر می کند
ای بقربانِ تمامِ زایرانت یا رضــــا
مَحرمت گشتن وجودم را کبوتر می کند
می پرم هر شب به قصد ِ یک طوافِ عاشقی
حس و حالم را همین پرواز بهتر می کند
من نبودم لایقِ درگاهِ تو سلطانِ عشق
مادرت با یک نگاهش شورِ محشر می کند
آخرش مثلِ غلامانت شدم شکرِ خدا
رأفتِ تو هر کسی را مثلِ نوکر می کند
محسن راحت حق
#امام_رضا
#دهه_کرامت
نیمه شبها تا سحر ذکر رضا باید گرفت
اینچنین حاجات خود را از خدا باید گرفت
در جوار مرقدش هرگز به کم قـانع مشو
چونکه از مشهـد بـرات کربلا باید گرفت
دست خالی آمدم امشب به درگاه شما
هرچه میخواهد دل از راه دعا باید گرفت
چشم در راه دعای خیرتان هستم، فقط
یک ضمـانت از تو در روز جزا باید گرفت
می شود امشب دل من عازم باب الجواد
اجر و مزد نوکری را پس کجا باید گرفت؟
در شب میلادتان دل غرق رحمت میشود
تکه نانی امشب از دست شما باید گرفت
محسن زعفرانیه