eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
46 ویدیو
568 فایل
🔸کانال فروشگاه محصولات فرهنگی↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50 فروشگاه بابُ الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
بالای بام از دور می‌بینم از اولین غم تا به آخر را در اشک‌هایم کاش می‌دیدی این صحنه‌های گریه‌آور را از دور می‌بینم که می‌آیی اهل و عیالت حالشان خوب است دارد رباب از ذوق می‌خندد دید اولین دندان اصغر را سجاده‌ات را پهن کرد و گفت «بابا! رقیه دوستت دارد» چادر نمازش را سرش کردی اکبر که گفت الله‌اکبر را دارد سکینه آب می‌نوشد اصحاب و اهل خیمه‌گاهت هم سیراب‌ها بعدش دعا کردند در لشکرت سقای لشکر را دور سرت هر لحظه می‌گردد پروانه‌ی شمع وجود تو می‌بینم اشک شوق زینب را تا سیر می‌بیند برادر را این دلخوشی‌ها را نگیر از خود با آمدن در سرزمینی شوم از خیر کوفه بگذر و برگرد از اهل خیمه دور کن شر را اینجا بهارش هم زمستان است از ساقه می‌بُرّند گل‌ها را برگرد، این مردم تبر دارند بر پیکرِ خود حفظ کن سر را دلشوره می‌آید سراغ من با دیدن چشمِ حرامی‌ها حالا که می‌آیی نیاور پس همراه خود ناموس حیدر را 🔸شاعر: _______________________
در این دیار آمده ام تا ببینمت آیا نصیب می شود آقا ببینمت بهر وصال توست حضورم درین دیار باور کنید آمده ام تا ببینمت دلخسته تر ز عاشق بیچاره ات منم لطفی ز توست گر من شیدا ببینمت احرام عشق بر تن رنجور من ببین دارم امید بهر مداوا ببینمت وقتی شناخت از تو ندارم ، چه دم زنم ای آشناتر از همه بازآ ببینمت رسوای عشق این دل بیچاره ی من است باشد بعید با دل رسوا ببینمت با یک نگاه کسب معارف کنم ز تو مولا بیا بیا که در اینجا ببینمت مولا بیا بجان سفیری که شد شهید در بین اشک و ناله و نجوا ببینمت مسلم گریست لحظه ی آخر بروی بام یعنی حسین می شود آیا ببینمت در کوفه نیست یاور و یاری برای من ماندم غریب ، با دل تنها ببینمت اینجا برای کشتنت آماده می شوند آخر چگونه کشته به صحرا ببینمت "یاسر" سرود مصرع آخر ، که می شود در مصر عشق ، یوسف زهرا ببینمت 🔸شاعر: _______________________
سفرت بی خطر مسافر عشق دست حق باد یار و یاور تو سایه ات هیچ وقت کم نشود از سر کاروان و خواهر تو سفرت بی خطر مواظب باش شب غم حمله بر سحر نکند بین این راه پر فراز و نشیب پسرت را کسی نظر نکند خواهرت را سوار محمل کن دور از چشم شهر در شب تار عصمت الله اعظم است این زن دور تا دورش آفتاب بکار آفتابی ز هیبت عباس آفتابی ز غیرت قاسم آفتابی ز جذبه ی اکبر جان فدای شما بنی هاشم دخترت را به عمه اش بسپار هر دو مثل ستاره و ماهند تا کنار هم اند آرامند باعث روشنایی راهند چشم های سکینه خیره شده به شکوه و جلال ناب عمو هیچکس تشنه لب نمی ماند از کرامات مشک آب عمو اوج زیبایی سفر اما کهکشانی ست که زحل دارد بین محمل نشسته ست رباب و گل یاس در بغل دارد همه آسوده اند غیر حسین که به فکر غروب عاشوراست فکر آتش گرفتن خیمه غارت و هتک حرمت زنهاست 🔸شاعر: _______________________
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
--------------،------------- دلگیرم، دارم میمیرم آه از اشک سرازیرم من باقرم، یادگار کرببلام عزاداره کرببلام سوگواره کرببلام همراه زینب بودم دنبال مرکب بودم زنجیر به دستام بستن خیلی معذب بودم من باقرم ..امونمو مصیبت برید أبکي علی.. أبکي علی الحسین الشهید ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تو غارت، عمه رو دیدم آتیش خیمه رو دیدم خودم دیدم،آتیش و سوز و آزار و ناله ی سخت بابا رو علیکن بالفرارو پر از گلایه سوختم با سوز و گریه سوختم تو شعله های خیمه مثل رقیه سوختم میسوختم و.. دیدم رقیه رو خار دوید أبکي علی.. أبکي علی الحسین الشهید ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تو روضه ،بکشون مارو تا صحنت برسون مارو مولای من، آخرت و دنیای من آرزومه آقای من عرفه کربلای من اشکای نم نم میخوام روضه تو هر دم میخوام از حالا میگم آقا رزق محرم میخوام امشب دیگه.. نسیم ماه ماتم رسید أبکي علی.. أبکي علی الحسین الشهید ※※※※※※※※※※※※※※※※※※※※※※ ●شاعر: علدالزهرا هاشمیان     
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
بنددوم
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
بندسوم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠 💠💠 🔶🔸اللهم عجل لولیک الفرج🔸🔶 سبک زمینه شهادت امام محمد باقر علیه السلام بند🌹 نه حرم، نه یک چراغ، نه زائری نه سینه زن و نه حتّی ذاکری درد و غم میباره از خاک بقیع نداری صحن و سرای فاخری یا ابا جعفر، الهی دشمن تو خیر نبینه یا ابا جعفر، شیعه برای تو زار و حزینه یا ابا جعفر، چقد غریبی تو شهر مدینه مادره غصّه پرورت هر شب میاد بالا سرت میخونه با قدِّ دو تا روضه ی زهر و جگرت 📿 مظلوم امام باقر 📿 بند🌹🌹 راوی قیام کربلایی تو زخمی آتش خیمه هایی تو غصّه داره سَرایِ رو نیزه ای شاهد غربت عمّه هایی تو یا ابا جعفر، دیدی روزای سخت و پر عذابو یا ابا جعفر، دیدی به گردنت ردّه طنابو یا ابا جعفر، دیدی ناله های بی بی ربابو با پاهای پر آبله میرفتی پیِ قافله خیلی تو رو عذاب میداد طعنه و حرف حرمله 📿 مظلوم امام باقر 📿 «التماس دعای خیر» 🖋 💠💠 💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
الهی سر تا پا میسوزم غریبونه تنها میسوزم زهر میزنه آتیشم اما با یاد کربلا میسوزم خشکه لبامو با دلی سوزان گریم برای سیدالعطشان غریب حسین غریب حسین جانم مونده تو گوشم آهِ جدم مگه چی بود گناه جدم یه لحظه از یادم نرفته گودالِ فتلگاه جدم دیدم رو خاکا سوره ی قدره و الشمر جالس علی صدره غریب حسین غریب حسین جانم هم خیمه هامون رفت به غارت هم که به ما کردن جسارت از کربلا تا کوفه و شام آل علی رفته اسارت با یاد این غم میزنم پرپر بزم شراب و دختر حیدر غریب حسین غریب حسین جانم
⚜زمینه شهادت امام محمد باقر ع: بند اول: چشمام غمای کربلا رو دیده آتیش به معجرا رو دیده رو نیزه ها سرا رو دیده شکسته بال و پر چشای من کبود پاهام پر آبله شبیه عمه بود یادم نمیره که یه عده بی حیا تو کربلا زدن آتیش به خیمه ها بند دوم: روضه می خونم از غمای شام اسیر سلسله پاهام خاکسترای پشت بام یادم نمیره اون محله ی یهود یه ذره عاطفه تو سینه ها نبود یادم نمیره که می خندیدن به ما یه عده نانجیب میون کوچه ها بند سوم: دیدم یه دختری که تنها بود اسیر غصه و غما بود روی لبش دم بابا بود جامونده بود واز تموم بچه ها پاهاش پرآبله توی بیابونا یادم نمیره که دشمن چه بد میزد به پهلوهاش یکی فقط لگد میزد 🖊شعروسبک:علی علی بیگی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚜واحد سنگین شهادت امام محمد باقر ع: بند اول: از کوچیکی چه ناسزاهایی شنیدم همراه قافله دویدم چه صحنه هایی که ندیدم از تو خیمه دیدم علی رو اربن اربا رباب و چشم تو چشم بابا تو دست بابا دست سقا بدن بابا تو گودال شده خاکی شده پامال بالای بلندی دیدم عمه زینب رفته ازحال بند دوم: زاروخسته از طعنه های مردم شام از قفل و زنجیره به پاهام از خشکی و خون رو لبهام میدیدم که اون نانجیب میکرد جسارت محکم میزد سیلی به صورت مابودیم و یه مشت بی غیرت مجلس شراب اغیار عمه و کوچه و بازار روی نیزه ها میدیدم سر بی تن علمدار بند سوم: چی بگم از مصیبت های یک سه ساله از ماجرای گوشواره از لاله های گوش پاره تو خرابه منتظر روی بابا بود همش به زیر دست و پا بود رقیه و تشت طلا بود سر باباشو تکون داد جای سیلی رو نشون داد هی میگفت ببین رقیت مثل مادرتو جون داد 🖊علی علی بیگی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا