#شهادت_امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
بر هم نزن نماز مرا، بی هوا نزن
حالا که می زنی، جلوی آشنا نزن
سجاده و عبای مرا می کِشی، بکش
اما لگد به تربت کرب و بلا نزن
آتش زدی به زندگی ام بس کن و برو
دیگر نمک به زخم دل من، بیا نزن
در خانه بس نبود غرورم شکسته شد؟
حداقل مقابل همسایه ها نزن
با تازیانه ات به سر و صورتم بزن
حرفی فقط به حضرت خیرالنساء نزن
بالای مرکبی و خجالت نمی کشی
پیچیده پای من... چه کنم؟! بی حیا نزن
موی سپید دارم و شیخ الائمه ام
هر طور می زنی بزنم، با عصا نزن
وقت گریز من شده "نوحوا علی الحسین"
زینب دوید و گفت: غریب مرا نزن
ای شمر بس کن و به روی سینه اش نرو
با چکمه ات قدم روی عرش خدا نزن
با دست و پا زدن گره ای وا نمی شود
تشنه لبم... عزیز دلم... دست و پا نزن
#محمد _جواد _شیرازی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#شهادت_امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
آقاى بى كسى كه غم ارثيه داشته
اُنسى به داغِ مادرِ اِنسيه داشته
كنج اتاقِ خويش حسينيه داشته
با اهل خانه مجلسِ مرثيه داشته
حالا گرفته روضه غريبانه بازهم
نشناختند خشكِ مقدس مئآب ها
خورشيدِ علم را پَسِ ابر حجاب ها
مُشتى، رُفوزه در پىِ درس و كتاب ها
شاگردهايشان همه در رختخواب ها
آتش زدند بر در يك خانه بازهم
حق ميدهيم مرد اگر گريه ميكند
تنها ميانِ چند نفر گريه ميكند
با ترسِ دختران چقدر گريه ميكند
افتاده يادِ مادر و در گريه ميكند
تكرار شد مصيبت پروانه بازهم
آتش به بيتِ اطهرش افتادُ گفت آه
يادِ صداى مادرش افتادُ گفت آه
عمامه اش كه از سرش افتادُ گفت آه
وقتِ فرار، دخترش افتادُ گفت آه
ترسيده است دخترِ دردانه بازهم
يك نانجيب خنجرِ آماده مى كشيد
يك بى حيا عمامه و سجاده مى كشيد
بندِ طناب را كه زنازاده مى كشيد
شيخ الائمه را وسط جاده مى كشيد
آسيب ديد غيرت مردانه بازهم
بي احترام رفت ولى عمّه زينبش
بينِ عوام رفت ولى عمّه زينبش
در ازدحام رفت ولى عمّه زينبش
بزم حرام رفت ولى عمّه زينبش
وقت گريز شد دل ديوانه بازهم
دستِ عيالِ او به طنابى نرفت نه!
دست كسى به سوى حجابى نرفت نه
از صورتى عفيفه نقابى نرفت نه
ناموسِ او به بزم شرابى نرفت نه
رفتيم سمت مجلس بيگانه بازهم
بالاى تخت قائله اى بود، واى من
پيش رباب حرمله اى بود، واى من
زينب ميان سلسله اى بود، واى من
چوبِ بدونِ حوصله اى بود، واى من
خون شد روان از آن لب جانانه بازهم
#محمد_جواد_پرچمی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_جمعه
شب های جمعه نیمه شب ها تا سپیده
بر روی اسرارش خدا پرده کشیده
از راه می آید زنی قامت خمیده
لب می گذارد روی حلقوم بریده
فریادهای یا بُنیَّ پا بگیرد
حیدر بیاید بازوی زهرا بگیرد
روضه نمی خواهد تنی که سر ندارد
قربان آن آقا که انگشتر ندارد
یک تکه ای سالم همه پیکر ندارد
جایی برای بوسه ی مادر ندارد
گیسوی خود را ریخته روی گلویش
مادر بوَد اینگونه شکل گفتگویش
گوید بنیّ یا بنیّ یا بنیّ
برخیز آمد مادرت زهرا بنیّ
دیدم خودم در عصر عاشورا بنیّ
افتاده بودی زیر دست و پا بنیّ
من بی وضو موی تو را شانه نکردم
حالا به دنبال سرت باید بگردم
از تشنگی ؛ لب های عطشانت به هم خورد
ترکیب ابروها و چشمانت به هم خورد
از شدت ضربه دو دندانت به هم خورد
آیه به آیه نذر قرآنت به هم خورد
راه تو را در گودی گودال بستند
بر پیکر تو نیزه ها را می شکستند
#قاسم_نعمتی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#مناجات #امام_حسین_ع
ای عشق تو سلوک الی یاحسین
روشن ز نور شمس رخت ماه یاحسین
با فیض طوف کعبه برابر بود فقط
یک "یاحسین" وقت سحرگاه یاحسین
شاهان عالمند گدایان کوی تو
برتر غلام توست ز هر شاه یاحسین
رویم سیاه و راه ندانم، شها مرا
تا کشتی نجات ببر راه یاحسین
کوه گناه بندهی آلوده میشود
با یک اشارۀ تو پر کاه یاحسین
هم رهنما و هم ره و هم مقصدم تویی
همراه تو کجا شده گمراه یاحسین
گفتم همیشه موقع برخواستن علی
خوردم زمین و گفتم ناگاه یاحسین
هجران توست سنگ و چو شیشهست قلب من
گشته فراق روی تو جانکاه یاحسین
روزم، شبم، تمامی عمرم چنین گذشت
هر دم حسین و بازدمم آه یاحسین
#پدرام_اسکندری
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#رباعی_روضهیِ اباعبداللّه و ظهور
دارم به لبَم ذکرِ بِکَ یا اللّه
در مجلسِ روضهیِ اباعبداللّه
یکبار شبِ شهادتت میآیم
با مهدیِ زهرا حرم انشاءاللّه
#حسین_ایمانی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#مناجات_با_امام_زمان_عج
حرفی از بد شدن مردم عالم نزدی
گره بر کار من -این سائل اعظم- نزدی
گرچه سلطان سخایی و همه ریزه خورت
چوب منّت، سرِ دارایی حاتم نزدی
ای بنازم کرمت را که خریدی همه را
طعنه بر اینهمه فقر بنی آدم نزدی
سفره انداختی و من بهمش ریخته ام
دیگ عصیان مرا پیش خدا، هم نزدی!
به خودم بود نمی آمدم اینجا دم صبح
دعوتم کردی از آلودگی ام دم نزدی
به همه رو زدم و سر به سرایت نزدم
تا بمانم به درت، رو به گدا کم نزدی
حرمتت را که شکستم تو دعایم کردی
جای این خَبْط و خطا، سیلی محکم نزدی
پَر من زخم شد اما بغلت خوب شدم
خوب شد زخم مرا دیدی و مرهم نزدی
عمر من سر شد و با این همه حسرت آخر
سر به ویرانه ی این نوکر پُر غم نزدی
نجفم دیر شده، من گله دارم به علی
جرم من چیست ؟ مگر خط به گناهم نزدی
درد دارم به خدا، زود دوا را برسان
باز به داد دلم کرب و بلا را برسان
#مناجات_امام_زمان_عج
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
❃﷽❃
#زمزمه_ترکی_با_امام_زمان_عج
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
سبک:ای قلم سؤزلریمده اثریوخ....
ای قلم باخ بو اشک و فغــانه
عرضیمی یُوللا صاحب زمانه
یاز، دِنن شیعــه لَر منتـظردی
دؤندی عاشقلرین قلبی قانه(۲)
چاره قیل دردیمه یابن زهرا
سســلیور فاطمه یابن زهرا
هجرون آغلارقویوب شیعیانی
آیریلیــق دردی یاندیردی جانی
گؤزلریم آختـــاریر جمعـه لرده
تا گــۏرَم یار صــاحب زمـــانی
هارداسان الامــان یابن زهرا
حامیِ اِنس وجان یابن زهرا
درد هجـــرانیـــوه مــن دچــارم
دردیوه دؤزمَــگه یوخدی چــارَم
دای گئدیب طاقت وصبریم الدن
گؤزلـــریم یـــولدادور بی قـرارم
العجل العجل یابن زهرا
العجل العجل یابن طاها
ای قلم یازئورَک عرض حالین
آشــکار اِئت فراقیـــن ملالین
قالمیـــشام حســرت کربلاده
قسمت اِئت کربلانین وصالین
اربعین کربلا منتظردی
زائر نیـــنوا منتـظردی
کربــلادن صُــورا، سـال گذاری
سمــت یثرب ، بقیع نین دیاری
مــادرین تربتــبن آشــــکار ائت
بی نشان قالماسین گؤل مزاری
یوسـف فاطمـــه هارداسان گَل
گلدی بوجمعه ده هارداسان گَل
#رقیه_سعیدی_کیمیا
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#شهادت_امام_صادق_ع
پيرِمردى كه بينِ سجاده
همه دم ذكرِ او خدا میبود
كنجِ اين خانهى پُر از ماتم
روحِ او از تنش جدا مىبود
روضههاى مدينه را مىخواند
روضهى كوچه و درو ديوار
در خودش سخت میشكست آقا
تاكه میگفت از در و مسمار
ناله میزد از تَهِ جگرش
گريههايش چه گريه آور بود
نفسش حبس میشد و میگفت
مادرم نوبهارِ حيدر بود
شبى اما به ناگهان دشمن
به درِ خانهاش شراره كشيد
او كه سرگرمِ ذكرِ يا رب بود
شعلهها را به چشم خود مىديد
سر سجاده دورهاش كردند
در دلش اضطرابِ عالم بود
كودكانش به گريه اُفتادند
دورِ دستش طناب را بستند
نه عبايى و نه عصايى داشت
پا برهنه بدونِ نعلينش
به دلش يادِ ماجرايى داشت....
كه همه جانِ او به درد آورد
به گمانم خراب مولا شد
اين مدينه چقدر بى رحم است
تازه داغِ طناب مولا شد
نانجیبی به نام ابن ربیع...
به سرش نعره زد كه حركت كن
پشتِ مركب دوان دوان با من
تو بيا و اداى غربت كن
پشت مركب زمين فتاد آقا
اى حرامزاده ! كمى آرام
پا برهنه كه مىبری او را
از چه رو مىدهى به او دشنام؟
يادِ يك ماجرا دلش سوزاند
ماجرايى كه ماجرا دارد
ماجراى سه ساله و عمه
داغِ شام و خرابهها دارد
ياد آن لحظهاى كه عمهى او
بين نامحرمان گذر مىكرد
هر زمان كه سه ساله مىترسيد
عمهاش جسم خود سپر مىكرد
#آرمان_صائمی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
🏴سبک نوحه زمینه شهادت رئیس مذهب تشیع شیخ الائمه حضرت امام جعفرصادق علیه السلام
#شهادت_امام_صادق_ع
🏴بند اول
سیدنا صادق مظلوم
شام عزاته یابن زهرا
دلم عزادارته امشب
برات به سینه میزنم من
یاصادق ای رئیس مذهب
زدن در خونتو آتیش
طناب به دستای تو بستن
حُرمت سنتو نداشتن
دلت رو بدجوری شکستن
پای برهنه بُردنت
از روی خاکا بی عصا
شنیدی طعنه ها تو از
اِبن ربیع بی حیا
زمین میخوردی و همش
مادر و میزدی صدا
جسم نحیفت شده بود
زخمیه تازیانه ها
سیدنا صادق مظلوم
🏴بند دوم
به قلب غمدیدتون آقا
دوباره شد تداعی غم ها
رد شدی از اون کوچه ای که
سیلی زدن به روی زهرا
یکی به تو زخم زبون زد
یکی به گریه هات میخندید
یکی سرت داد میکشید و
دردتو هیچ کسی نفهمید
نداشتن احترامتو
بهت میگفتن حرف بد
تا که میگفتی مادرم
میخوردی از اونا لگد
تاب و توون نداشتی و
میبُردنت کشون کشون
میخوندی زیر لب همش
روضه ی مادری جوون
سیدنا صادق مظلوم
🏴بند سوم
آوردنت تو کاخ منصور
بالاخره با کلی تحقیر
بی حیا تا دید تورو آقا
سه بار کشید روی تو شمشیر
هر دفعه اون نامرد ملعون
پیشه رو پیغمبرو میدید
میدید داره میکنه نفرین
از هیبتش به خود میلرزید
کاشکی میومدی آقا
عاشورا توی کربلا
خنجرو میگرفتی از
شمر پلید بی حیا
کاشکی بودی و نمیشد
سر از تن حسین جدا
بودی اگه تو نمیشد
تنش پامال مرکبا
سیدنا حسین مظلوم
#امیر_حسین_سلطانی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam