1_1894123641.mp3
4.61M
#جواد_مقدم
کاشکی خونم توی کربلا بود
توی قلبم یه برو بیا بود
یه دلم پای ضریح شیش گوش
یه دلم رو ایوون طلا بود
کاشکی خونم توی کربلا بود
زندگیم نذر محرّما بود
پای تل زینبیه مُردن
تنها حاجت من از خدا بود
به همین برکت ، به همین نفسام
که تو روضه میاد و میره حسین
دل غرقِ به خون ، به هوای جنون
گاهی واسه حرم میگیره حسین
ای شهنشاه و دلبرم ، شوق تو دارم در سرم
واسه همینه که میگم اَللّهم الرزقنا حرم
... اللّهم الرزقنا حرم ، اللّهم الرزقنا حرم ...
♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫
کاشکی خونم توی کربلا بود
پاتوقم حرم نیمه شبا بود
تو حریم خوشگل علمدار
بساط اشک و روضه به پا بود
کاشکی خونم توی کربلا بود
کفتر دلم همش هوا بود
دل میبُرد از همه کفتراچون
کفتر بوم امام رضا بود
به هوای جنون ، به هوای حرم
به خدا که من محتاجم حسین
از توی زائرات ، لیست خوب یا بدات
نکنی یک وقت اخراجم حسین
از عشق تو ای دلبرم ، آواره و در به درم
تا کِی آقا باید بگم اللّهم الرزقنا حرم
... اللّهم الرزقنا حرم ، اللّهم الرزقنا حرم ...
♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫
کاشکی خونم توی کربلا بود
زندگیم بَه که چه باصفا بود
شروع هر روز زندگیم با
یه سلامی به سوی آقا بود
کاشکی خونم توی کربلا بود
بهترین شب شب جمعه ها بود
کل آل عبا دور ضریح
شور و غوغایی پایین پا بود
منه بی سَر و پا کجا اونجا کجا
میبینی که کارم توهمه
کِی میشه ببینم با چشای ترم
که پای شیش گوشه تلاطمه
ای سالار و ای سرورم ، یک عمریه که نوکرم
مُردم از بس گفتم آقا اللّهم الرزقنا حرم
... اللّهم الرزقنا حرم ، اللّهم الرزقنا حرم ...
#محمد_اسداللهی
@babollharam
.
#امام_زمان_مناجات
#جمعه
با چه رویی بنویسم که بیا آقا جان
شرم دارم خجلم من ز شما آقا جان
با چه رویی بنویسم ز غم دوری تو
که گناهان من آزرده تو را آقا جان
مهربانانه به یاد همه ی ما هستی
آه از غفلت روز و شب ما آقا جان
صحن چشمان ترم منتظر مقدم توست
قدمی رنجه نما ، بهر خدا آقا جان
صبح آدینه قلم کوی تو را می پوید
می شود همسفر باد صبا آقا جان
قلم و دست غلامانه ی من می لرزد
با چه رویی بنویسم که بیا آقا جان
#مرتضی_روح_افزا
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#امام_رضا_علیه_السلام
#شب_جمعه
#غزل
سلام حضرتِ سلطان! سلام اقبالم!
شدم گدای حریمت، به خویش می بالم
فقط غبار ترا می کشم به چشم ترم
فقط مسیر ترا می روم در این عالم
دوباره درد خودم را نگفته یادم رفت
مرا کنار ضریحت شفا بده، لالم
به مستمندی ام اینجا همیشه مفتخرم
ز حاجت نگرفته همیشه خوشحالم
چو دامن تو گرفتم به دامت افتادم
چه خوب! در حرم تو شکسته شد بالم
غلامی تو شده کار هر شب و روزم
همیشه از کرم توست رزق هر سالم
از آن زمان که شده سفره ام بنام جواد
زیادتر شده والله برکت مالم
مرا بخر که محرم دوباره گریه کنم
دوباره فکر سیاهی و پرچم و شالم
اگر که قبل عزای حسین جان دادم
بیا عزیز دلم با حسین، دنبالم
صدای ضجهء مادر، همیشه محزون است
سرت به نیزه چرا رفته ماه گودالم؟!
لباس پاره تنت بود، کوفیان بردند
شهید بی کفنم از غم تو می نالم
#رضا_دین_پرور
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
4_5881997036592562345.mp3
1.98M
🎯 توصیه ای که آیتالله العظمی خوانساری بعد از رحلتشان، در مورد اطاعت از امام راحل، فرمودند
🎤 حضرت آیت الله قرهی(مدّ ظلّه العالی) - تاریخ: 96.03.14
✅ @emammahdy81
@babollharam
نگذاشتند به او سجده کنند!
کم هست کسی که بین سلطنت عقلی شدید و بین محبت جمع کرده باشد. مرحوم امام خمینی- رحمت الله علیه- خیلی در این جهت قوی بودند؛ یعنی هم در سلطنت عقلانی و هم در عرفان و هم در جهات اجتماعی و روابط عمومی خیلی مسلط بودند و این خیلی حرف است!
پیرمردی بود به نام آقای فخار، که در اول انقلاب، درب فیضیه تسبیح درست میکرد.
سال چهل و دو این آقای فخار مستخدم امام بوده؛ این شخص میگفت:
در همین خانه امام که الآن در محله یخچال قاضی قم هست، یک عروس و دامادی از کرمانشاه آمده بودند و میخواستند امام عقدشان را بخوانند.
آن وقت مرحوم امام یکی از علمای فاضل قم و این عروس از عشایر کرمانشاه بود؛ وقتی که مقابل امام رسیدند، مرحوم امام روی تشک نشسته بودند، این عروس خانم نمیدانست چه جوری احترام کند؛ لذا افتاد روی زمین و خواست که سرش را پائین بیاورد؛ مرحوم امام حس کردند که عروس خانم میخواهد سجده کند!
خیلی سریع از روی تشک برخاستند و خودشان را به یک چشم به هم زدن به این زن رسانده و او را از این کار نهی کردند.
این خادم گفت: من چنین حرکت و چنین سرعت عملی را از امام نه قبل و نه بعد ندیده بودم! ایشان در این جهات خیلی قوی و خیلی اهل مراعات و اهل شرع بودند.
کانال رسمی حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری
@babollharam
#امام_رضا_علیه_السلام
پاره ی قلب مصطفایی رضا
نجل علی مرتضایی رضا
خصائلت بود به سان زهرا
به خلق و خو تو مجتبایی رضا
شجاعت و کرامتت حیدری
ز نسل شاه کربلایی رضا
مظهر تقوای الهی تویی
روح صلاتی و دعایی رضا
تو سعی بین مروه و صفایی
معنی کعبه و منایی رضا
هرچه بگویم به مدیحت کم است
تو فوق هر مدح و ثنایی رضا
عالم هستی شده حیران تو
ز لطف حق رمز بقایی رضا
امام مهربان عالم تویی
تو مظهر شرم و حیایی رضا
ز بس رئوف و مهربانی شما
یار غریب و آشنایی رضا
پناه عالمی تو در خراسان
نور دل اهل ولایی رضا
به اذن حق ای گل باغ بهشت
همچو علی گرهگشایی رضا
ای کرمت شامل کل عالم
به درد عالمی دوایی رضا
شرمنده ی کرامت، کرامت
ریز خورت حاتم طایی رضا
ای مه آسمانی ولایت
تو روشنی دل مایی رضا
کعبه ی دل هایی و شمع وجود
ز بس که خوب و باصفایی رضا
همچو نبی و حیدر و فاطمه
شافع فردا و جزایی رضا
باب حوایجی تو همچون پدر
سر تا قدم لطف و عطایی رضا
ما همه ذره و تو خورشید دین
به قلب ما نور و ضیایی رضا
سائل درگاه تو حاجت رواست
تو دستگیر هر گدایی رضا
ما همه ریزه خوار سفره ی تو
تو صاحب جود و سخایی رضا
بهر زیارت حریمت آقا
امشب شده دلم هوایی رضا
عاقبت ای زینت کل هستی
در ره دین شدی فدایی رضا
ای گل پرپر شده از ظلم و کین
به درد و غم تو مبتلایی رضا
به دست دشمنان بی دین و پست
تو کشته ی زهر جفایی رضا
تا صف محشر ای گل فاطمه
تو مقتدای این (رضایی) رضا
#رضا_یعقوبیان
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#امام_رضا_علیه_السلام
باز هم دلتنگم و با حسرتِ خیلی زیاد
می نشینم در خیالم گوشهٔ باب الجواد(ع)
عاشقانه، با تواضع؛ از سرِ عادت که نه!
عرض کردم یک سلام از عمق جان؛ با اعتقاد
بر فرازِ گنبدت میگردد از روز ازل
باد دور پرچم و پرچم کماکان دورِ باد
لحظه لحظه جلب کرده چشم هایم را به خود
عشقبازی هایِ خیلِ نوکرانِ خانه زاد
هم عرب، هم از عجم مشغولِ پابوسیِ تو
ای بر این عشقِ إلهي صد هزاران «إن یکاد»
رأفتَت شد آشکار آنجا که دیدم در حرم
میشود همصحبتِ علامه ها یک بیسواد
عشق تو همواره از نسلی به نسل دیگر و
دارد از شهری به شهرِستانِ دیگر امتداد
ترک و لر، مازندرانی، اصفهانی و قمی
دور تو گشتند و حیران ماندم از این اتحاد
هر که بر لطف تو رو زد آبرویش حفظ شد
بُرد کرد آنکس که بر آقایی ات کرد اعتماد
روضهٔ جدت به یادم آمد و جاری شد اشک
تا که دیدم پیرمردی بر عصایش تکیه داد
*
تکیه زد با تشنگی بر نیزهٔ تنهایی اش
رفت و در گودال زخمی شد تنش خیلی زیاد!
#مرضیه_عاطفی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#ماه_محرم
مسیر نور در اوج رهایی
رسیده تا افق های جدایی
شنیده شد صدای آشنایی
ز اطراف حریم کبریایی...
ندا آمد:الا یا اهل العالم
چهل شب مانده تا ماه محرم
شراب سرخ با پیمانه ای گفت
کبوتر وقت ترک لانه ای گفت
جنون عشق در دیوانه ای گفت
شنیدم شمع با پروانه ای گفت
بسوزی پابهپای من در این غم
چهل شب مانده تا ماه محرم
سرِ بازار با قدی خمیده
عصای پیری بابا رسیده
خودش با شانه ای بیرقکشیده
برایم پیرهن مشکی خریده
عجب رختی شود این رخت ماتم
چهل شب مانده تا ماه محرم
از این دنیای پوچِ هیچمقدار
ز دست روزگار مردم آزار
گرفتارم گرفتارم گرفتار
اجل دست از سرم بردار..،بردار
به من مهلت بده ای مرگ..،این دم
چهل شب مانده تا ماه محرم
شبیه بادها باشیم ای کاش
رهاتر از رها باشیم ای کاش
شکوهِ ربنا باشیم ای کاش
مُحرم کربلا باشیم ای کاش
همین امشب بده اذن مرا هم
چهل شب مانده تا ماه محرم
هبوط ماه،چشمِ روشن تو
چه بد بودهاست طرز کشتن تو
به دست کیست آن پیراهن تو
دگر وقتی نمانده تا تن تو
شود در زیر سم اسب درهم
چهل شب مانده تا ماه محرم
نوشته چکمه رویِ بال بُردند
تنت را تا تهِ گودال بردند
تو را با نیزه ای از حال بردند
سرت را بین آن جنجال..،بردند
بِگِرید عالمی پای "مُقَرَّم"
چهل شب مانده تا ماه محرم
چه می شد دور تو بلوا نمی شد
برای غارتت دعوا نمی شد
رقیّه خانمت تنها نمی شد
سنان پایش به خیمه وا نمی شد
کنارِ زینب تو نیست مَحرَم
چهل شب مانده تا ماه محرم
#بردیا_محمدی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#امام_رضا_علیه_السلام
ای گل گلزار عصمت یا علی موسی الرضا
شافع فردای امت یا علی موسی الرضا
هشتمین خورشید دین حبل المتین شیعه ای
ای سراپای تو نعمت یا علی موسی الرضا
چون علی و فاطمه همچون حسین و مجتبی
روح صبر و استقامت یا علی موسی الرضا
تو رئوف عالمی و مقتدای شیعیان
هشتمین شمس هدایت یا علی موسی الرضا
همچو آباء کرامت در همه عالم تویی
منشأ جود و کرامت یا علی موسی الرضا
بر همه عالم بود، ای نور چشم مصطفی
لطف و جودت بی نهایت یا علی موسی الرضا
ای وجودت منشأ خیرات و حسن لم یزل
در کرم هستی قیامت یا علی موسی الرضا
نه فقط شیعه بود ریزه خور خوان شما
عالمی شد مبتلایت یا علی موسی الرضا
جنت و رضوان شیعه تا صف محشر بود
آن حریم با صفایت یا علی موسی الرضا
بوی جنت می وزد بر جان جمله عاشقان
زان حریم جان فزایت یا علی موسی الرضا
شد بهشت شیعیان اهل بیت مصطفی
مرقد و صحن و سرایت یا علی موسی الرضا
می شود درد تمام عالم هستی دوا
در همین دارالشفایت یا علی موسی الرضا
بس که خوب و مهربانی ای سراپایت کرم
بر همه داری محبت یا علی موسی الرضا
روز محشر، در صراط و وقت میزان و جزا
می کنی از ما شفاعت یا علی موسی الرضا
فخر دارم بر تمام عالم هستی که من
می کنم مدح و ثنایت یا علی موسی الرضا
ای گل موسی بن جعفر شکرلله بوده است
شاملم لطف و عطایت یا علی موسی الرضا
از طفولیت ز لطف خاص حی کبریا
گشته ام من آشنایت یا علی موسی الرضا
فخر من باشد که با مِهر و ولا و حب تو
گشتهام من غرق رحمت یا علی موسی الرضا
گرچه خارم در گلستان نبی و آل او
بر شما دارم ارادت یا علی موسی الرضا
هستم ای نور خداوندی تمام عمر خود
مستمند یک دعایت یا علی موسی الرضا
در تمام طول عمرت ای امام متقین
شد رضای حق رضایت یا علی موسی الرضا
از مدینه تا خراسان ای گل گلزار دین
آمدی با عز و شوکت یا علی موسی الرضا
یاد درد و رنج و غم های تو ای مولای من
سوزم و گریم برایت یا علی موسی الرضا
قرن ها بگذشته از داغ شما اما هنوز
می رسد بر جان نوایت یا علی موسی الرضا
در غریبی ای صفابخش قلوب شیعیان
تو کشیدی رنج و محنت یا علی موسی الرضا
از حسادت دشمن دور از خدایت بارها
بر تو بنموده جسارت یا علی موسی الرضا
در غریبی جان سپردی ای امام مهربان
جان من گردد فدایت یا علی موسی الرضا
منتظر بودی برای دیدن ابن الرضا
تا بیاید در کنارت یا علی موسی الرضا
از مدینه پاره ی قلبت جواد آمد ز راه
گرید و نالد برایت یا علی موسی الرضا
در خراسان ای شهید کینه ی مأمون دون
شد به پا بزم عزایت، یا علی موسی الرضا
از غم داغ تو شور محشر دیگر به پاست
شد خراسان کربلایت یا علی موسی الرضا
من (رضا) عبد و غلام و نوکر درگاه تو
هستم از لطف خدایت یا علی موسی الرضا
#رضا_یعقوبیان
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#امام_زمان__عج__مناجات
ای آبروی عرش خدا ، صاحب الزمان (عج)
ای آفتاب ارض و سما ، صاحب الزمان (عج)
ای گوشه ی نگاه پر از نور و رحمتت
درمان بی قراری ما ، صاحب الزمان (عج)
عمری گذشت بر من و یک بار هم هنوز
نشنیده ام صدای تو را ، صاحب الزمان (عج)
در ندبه های جمعه صدا می زنم تو را
یَابنَ البُدورِ ، وَ النُّجَباء ، صاحب الزمان (عج)
در روزگار سختی و در دورِ امتحان
عجّل علی ظهورک یا صاحب الزمان (عج)
ای ماه حیدری نسَب و هاشمی تبار
کی می رسد به سر ، تبِ دوران انتظار
ما بسته ایم دل به بلندای شال تو
آب حیات ماست ، خیال وصال تو
در انتظار آمدنت ، ای گلِ امید
هر کوچه هست روی لبش نام یک شهید
این شهر با قدوم شهیدان معطّر است
آرامگاه روشن گل های پرپر است
آری امام گفت : " کجا در همه جهان
دارد کسی سراغ همانند اصفهان؟
شهری که در تلاطم یک روزِ پُر عزا
تشییع کرده سیصد و هفتاد لاله را
اما هنوز پا به رکاب شهادت است
با قلب داغدیده پر از استقامت است
ما داغ گریه بر دل داعش گذاشتیم
سر خم نکرده ایم ولو سر نداشتیم
با تورجی و همّت و خرّازی آمدیم
دلخون شدیم و غرق سرافرازی آمدیم
در قلب ما محبّت زهرای اطهر است
امّید ما به ذکر توسّل به مادر است
انسیّه و مطهّره و کوثر و بتول
او جان پناه حیدر و جان پیمبر است
وقتی که دل ، شکسته شد و راه ، بسته شد
چشمانِ عالمی نگران بر همین در است
آتش زبان به کام بگیر و خموش باش
بر روی خاک ، معنیِ آیاتِ کوثر است
دیگر چه طور فاطمه (س) طاقت بیاورد
وقتی طنابِ ظلم به دستانِ حیدر است
برخیز ای حیات دو عالم به دستِ تو
پهلوی عشق می شِکند با شکستِ تو
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#امام_رضا_علیه_السلام
رضا راضی به رضوان خدا بود
ز آدم های پوشالی جدا بود
ز علمش عالِم آل محمد
چه غوغایی به هر مجلس به پا بود
به هر کس از کتاب دینی او
جوابی در خورش چون کیمیا بود
چه زیبا آن حدیث نغز و نابش
که حک بر روی الواح طلا بود
ز اخلاق نکو و از صفایش
عدو مجذوب او چون اصدقا بود
کمک می کرد چون رویش ز سائل
نهان می کرد از بس با حیا بود
امان از آن دمی کز جور مأمون
به ره بنشست و بر رأسش عبا بود
الهی عسکری در روز محشر
بگویی شکر او از ما رضا بود
#سید_عسکر_رئیس_السادات
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
🍃🏴 نذر شهادت سلطان خراسان
#حضرت_علی_بن_موسی_الرضاعلیه_السلام 🏴🍃
-لطفا حق روضه ادا شود-
میرسد روی لبم آهسته جان یأبن الشبیب
در وجودم آتشی دارم نهان یأبن الشبیب
نا ندارم! با تو دارم در خیالم گفتگو
با نگاهی نیمه باز و نیمه جان یأبن الشبیب
زهرِ در انگور جانکاه است و از فرطِ عطش
شعله ور شد هم دهانم، هم زبان یأبن الشبیب
دستهایم را که برمیداشت روز و شب قنوت
ناتوان؛ افتاده از کار آنچنان یأبن الشبیب
با دو پایِ سرد و لرزان بیهوا خوردم زمین
حال و روزِ احتضارم شد عیان یأبن الشبیب
روی خاکِ حجره مثل مار می پیچم به خود
بود جسمَم کاش زیر آسمان یأبن الشبیب
بود جسمم کاش خنجر خورده؛ زیر آفتاب
جانِ من از جدّ عطشانم بخوان یأبن الشبیب
بیقرارم از غمش! باید پریشان جان دهَم
از غم ِ آن پیکرِ نیزه-نشان یأبن الشبیب
از غم ِ سنگی که محکم خورد بر پیشانی اش
از هجوم ِ نعل ها بر استخوان یأبن الشبیب
از تنِ عریان که شد خونِ قفا بر آن کفن
از عقیقِ سرخِ دستِ ساربان یأبن الشبیب
از طناب و دستهایِ عمه زینب(س)وای...نه...
از غروب و غربتِ وقتِ اذان یأبن الشبیب
جان سپردم! از نفس انداخت بیطاقت مرا-
روضهٔ بزم یزید و خيزران یأبن الشبیب!
#مرضیه_عاطفی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#زیارت_مخصوصه_امام_رضا_علیه_السلام
بهر حاجات اگر دست دعا برخيزد
دلبري هست به هر حال به پا برخيزد
لطف آقاي خراسان ز همه بيشتر است
هر زمان از دلِ پُر درد صدا برخيزد
آه در سينه ي عشاق به هم مرتبطند
وقت نقاره زدن ناله ي ما برخيزد
جرأتش نيست كسي حرف جهنم بزند
گر پيِ كار ِ گنهكار ز جا برخيزد
زائر آن است كه در كوي تو اُتراق كند
آنكه در عرش نشسته ست چرا برخيزد؟
تا به دستِ كرم تو به نوايي نرسد
از سر ِ راه محال است گدا برخيزد
بر سر خاكم اگر آهوي تو گريه كند
از تمام جگرم بانگ رضا برخيزد
حرمت زودتر از كعبه مرا حاجي كرد
حج ما آخر ذي القعده به پا برخيزد
#علی_ اكبر _ لطيفيان
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#زیارت_مخصوصه_امام_رضا_علیه_السلام
به کارم گیر افتاده خودت مشکل گشایی کن
در این دریای طوفانی دوباره ناخدایی کن
اجابت با دعای توست، عنایت در عطای توست
کرامت با خدای توست،خدایی کن خدایی کن
به جای تو به مردم رو زدم نومید برگشتم
اگرچه بی وفا بودم تو اما با وفایی کن
ببین خالی تر از هیچم، نه یاری نه کمک حالی
دخیل افتاده ام بر غربت تو آشنایی کن
سلام من به سقاخانه هایت، کفش کن هایت
به شوق گنبدت رنگ نگاهم را طلایی کن
کبوتر بچه قلبم پر پرواز میخواهد
کمی گندم بیاور باز هم ما را هوایی کن
تویی مشهور شرق و غرب در آقایی و احسان
به جان مادرت زهرا، علی موسی الرضایی کن
تو هشت و چهار هستی در عبایت پنج تن پیدا
دلم شش گوشه میخواهد مرا هم کربلایی کن
#محمد میلانی (شاکر)
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#زیارت_مخصوصه_امام_رضا_علیه_السلام
خاطرم هست گریهی مادر
حال و روز مرا به هم میریخت
قطره قطره نمای گنبدتان
از دوچشمان مادرم میریخت
منم آن کودکی که صدها بار
گم شدم در میان زائرها
کاش پیدا نمیشدم هرگز
مثل قافیه های شاعرها
یادتان هست اولین دفعه
ذوق کردم برای گلدسته؟
من همان کودکم که با لطفت
قد کشیدم به پای گلدسته
پایِ بستِ حرم شدم پابست
دل خود را به پنجره بستم
آنقدر از شرابخانه ی تو
آب انگور خورده ام مستم
تا میان حرم رسیدم از
قید و بند جهان شدم آزاد
آدم احساس می کند شاه است
بعد سجده میان گوهرشاد
تو و ایل و تبار تو سلطان
بندهی بنده زادهات هم من
سرور خانواده ی من تو
نوکر خانواده ات هم من
هرکجا خورده ام زمین گفتم
"یار بی دستیام امام رضاست"
بارها گفتهام فقیرم من
"همهی هستیام امام رضاست"
گردنم زیر دِین لطف شماست
من نمک گیر این حرم هستم
جای دیگر ندارم آقاجان
من که زنجیر این حرم هستم
سروَری که در این حرم دیدم
با گداها کنار می آید
دل ما را ببند یک گوشه
گاه این دل به کار می آید
تو به ما لطف کرده ای دائم
ولی از ما همیشه لجبازی
این گدا هم گدا نشد آخر
نکند دورمان بیندازی؟!
#داود _رحیمی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#زیارت_مخصوصه_امام_رضا_علیه_السلام
من دست خالی آمدم، دست من و دامان تو
سر تا به پا درد و غمم، درد من و درمانِ تو
تو هر چه خوبی من بدم، بیهوده بر هر در زدم
آخر به این در آمدم باشم کنار خوان تو
من از همه در رانده ام، من رانده ای و امانده ام
یا خوانده یا ناخوانده ام اکنون منم مهمان تو
پای من از ره خسته شد، بال و پرم بشکسته شد
هر در به رویم بسته شد جُز درگه احسان تو
گفتم منم در می زنم،گفتی به تو سر می زنم
من هم مکرّر می زنم کو عهد و کو پیمان تو؟
سوی تو رو آورده ام ای خُم سبو آورده ام
من آبرو آورده ام کو لطف بی پایان تو
حال من گوشه نشین با گوشه ی چشمی ببین
جز سایه ی پر مهرتان جایی ندارم جان تو
من خدمتی ننموده ام دانم بسی آلوده ام
اما به عمری بوده ام چون خار در بستان تو
#حاج_ علی_ انسانی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#زیارت_مخصوصه_امام_رضا_علیه_السلام
یک جذبه ریسمان شد و پای مرا گرفت
یک ابر گریه کرد و دوباره هوا گرفت
افسوس ذکرهای لبم ناشنیده ماند
دادم کبود ماند و گلوی صدا گرفت
صورت به صورت در صحنش گذاشتم
در گفت: آهِ گرم کشیدی بیا گرفت
بالای سر نشستم و دیدم که جبرئیل
یک پر گذاشت در صف و از پیش جا گرفت
بالای سر نشستم و دیدم که عاشقی
خواند از فضائل تو و بعداً عبا گرفت
دیوانه ای که عقل طلب کرد از شما
بالای سر نشستم و دیدم عصا گرفت
بالای سر نشسته ام و حدس میزنم
پائین پای تو چه کسی را شفا گرفت
پرسیدم از نسیم، کجایی؟ جواب داد
با بوسه ای که از لب گلدسته ها گرفت
سمت زیارتم بشتابید چون که اشک
امشب ضریح چهره ی ما را طلا گرفت
#شیخ_ رضا_ جعفری
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#زیارت_مخصوصه_امام_رضا_علیه_السلام
در حرم لب بر لب پیمانه باشد بهتر است
شمع دورش چند تا پروانه باشد بهتراست
بهتر آنکه از در هر خانه نومیدم کنند
دل اگر با غیر تو بیگانه باشد بهتر است
گر بنا باشد دلم را جز تو آبادش کند
این دل ویران همان ویرانه باشد بهتراست
جان من آقا مرا سرگرم کاشیها مکن
میهمان مشغول صاحبخانه باشد بهتراست
صحنتان را میزنم برهم، جوابم را بده
این گدا گاهی اگر دیوانه باشد بهتر است
مدّعی در این حرم از سیر بالاها مگو
این کبوتر فکر آب و دانه باشد بهتر است
گنبدت مال همه؛ باب الجوادت مال من
جای ما پشت در میخانه باشد بهتراست
من که هربار آمدم اینجا گنهکار آمدم
توبه هم قولش اگر مردانه باشد بهتر است
تا شب قبرم که می آیی برای دیدنم
این دل ما پیش تو بیعانه باشد بهتر است
صبح محشر هم خودت دنبال کار ما بیفت
پشت ما توصیهی شاهانه باشد بهتر است
گریه کردم شانهی گرم ضریحت بغض کرد
وقت گریه سر روی یک شانه باشد بهتراست
کربلا از تو گرفتن واقعاً شیرین تر است
روزی ماهم از این کاشانه باشد بهتر است
اشک میخواهم ز تو دریای «فَابکِ للحسین»
رزق ما از جام سقاخانه باشد بهتراست
#محمد_جواد_ پرچمی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#زیارت_مخصوصه_امام_رضا_علیه_السلام
مریض آمده اما شفا نمی خواهد
قسم به جان شما جز شما نمی خواهد
برای پیش تو بودن بهانه ای کافیست
بهشت لطف کریمان بها نمی خواهد
دلیل ناله ی من یک نگاه محبوب است
وگرنه درد غلامان دوا نمی خواهد
فقیر آمدم و دلشکسته پرسیدم:
مگر که شاه خراسان گدا نمی خواهد؟
دلم به عشق تو تا آسمان هشتم رفت
نماز در حَرَمت «إهدِنا» نمی خواهد
همین قدر که غباری بر آستان باشد
رواست حاجت عاشق، دعا نمی خواهد
تو آشنای خدایی، کدام رهگذری
در این جهان غریب آشنا نمی خواهد؟
ببین به گوشه ی صحنت پناه آوردم
مگر کبوتر آواره جا نمی خواهد؟
به حکم آنکه «عَلیکَ الرَّفیق ثُمَّ طَریق»
دلم بدون رضا کربلا نمی خواهد
خدا مرا به طواف تو مبتلا کرده ست
طواف کعبه بخواهم، خدا نمی خواهد
نگفته است، حیا کرده شاعرت آقا
نگفته است، نه اینکه عبا نمی خواهد
#قاسم _صرافان
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#زیارت_مخصوصه_امام_رضا_علیه_السلام
نیست گاهی، هیچ راهی، جز به شاهی رو زدن
با غمی سنگین رسیدن پیش او زانو زدن
ظهرِ گرما، صحن سقاخانه می چسبد چقدر
ضامن آهو شنیدن، بعد از آن «یا هو» زدن
در شلوغیها دو تا آرنج خوردن بیهوا
مست چون جامی، به دیگر جامها پهلو زدن
آری آداب خودش را دارد این جا عاشقی
جز بزرگان کس ندارد منصب جارو زدن
امتحانی کن، ببین اینجا چه حظّی میدهد
یا علی گفتن به وقت دست بر زانو زدن
شمعها! نجوای با خورشید میدانید چیست؟
اشکهای بیصدا باریدن و سوسو زدن
هفت دوری نیست حجّ ما فقیران، این طواف
دور هشتم دارد و چرخی به دور او زدن
بیت هشتم هدیه ای از سوی قم آورده است
بوسه بر درگاه تو از جانب بانو زدن
بد کشیدم طرح خود را چیز دیگر شد، ببخش
دست و دل لرزیده وقت طرح این آهو زدن
#قاسم_ صرافان
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam