#شور_پایانی_سیدالشهدا (ع)
حسین ای دینم تویی آئینم
به زیر خِیمَت. تو رُو می بینم
حسین ای یارم تویی دلدارم
توی قلب من تویی نگارم
اباعبدالله (۴)
حسین ای هستم ز تو سَرمَستم
گِرِه با عشقت به قلبم بستم
حسین ایمانم تویی قرآنم
به وادیِ عشق تو رُو می خوانم
اباعبدالله
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
هدایت شده از کانال متن روضه
مسیر بیپایان-160.mp3
91.92M
💽 نسخه کامل صوتي
مجموعه "مسیر بیپایان"
⏱یک ساعت و شانزده دقیقه
🎤 با نوای #سید_رضا_نریمانی
🔉 جهت استفادهی زائران و موکبداران در ایام #اربعین حسینی
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
🌐 @fadaeianhoseinir
🆔 @babolharam_net
🖥 www.babolharam.net
#مناجات_زیبای_اربعین
#جامانده_ها
#صفر ۱۴۰۱
اربعین آمده اِی وای که تنها ماندم
باز هم از سفر عشق ببین جا ماندم
حسرت پای پیاده به سوی کرببلا
دوری و غُصه ی جاماندنِ از قافله ها
این همه حسرت و غم ، کرده مرا بیچاره
گِرد هر هیئت و هر روضه شدم آواره
گر نشد قسمت من پای پیاده حَرَمَت
دل ناقابل من را بپذیر از کرمت
از ره دور سلامی به تو دادم آقا
با دلم زائرم و عازم راهم آقا
اسم من را بنویس بینِ همه زائرها
زائر مضطر و دل سوخته ی کرببلا
اربعین است دلم را به حرم راه بده
مثل جابر به لبم ناله ی جانکاه بده
تا که من جار زنم آه کشم از غم تو
تا بمیرم به کنار حرم از ماتم تو
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#زبانحال_جانسوز_حضرت_زینب_در_اربعین 🏴
یک اربعین گذشت و رسیدم کنار تو
تا درد دل کنم به کنار مزار تو
حالا رسیدم از سفری که نبوده ای
شکر خدا ، مصیبت ما را ندیده ای
ماندم چه گویم از سفرِ پر زِ اِزدحام
از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام
رفتی حسین ، بعد تو زینب اسیر شد
بنگر به خواهرت ، که چهل روزه پیر شد
بنگر به روز من ز فِراق تو شب شده
دیدی که زینبت ، همه دم جان به لب شده
از رنج این سفر چه بگویم چه دیده ام
از ظلم و کین دشمن تو ، قد خمیده ام
زخمی شده دلم زِ هیاهو و هلهله
زخم زبان و قهقهه ی شمر و حرمله
از جا بلند شو ، دل زینب گرفته است
چل شب گذشت و این دل پُر تب گرفته است
دیدی غم فِراق تو با خواهرت چه کرد
رأس بُریده ات به دل دخترت چه کرد
از من نپرس از سر و روی رقیه ات
شرمنده ام ز تو که نیامد سه ساله ات
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#اربعین
#نوحه_زمینه_سنگین_واحد_شور
(به همه سبکها خوانده میشود)
#صفر۱۴۰۲
یک اربعین گذشت و من از اسارت آمدم
از کوفه و شهرِ شام بَرا زیارت آمدم
سلام ای برادرم سلام ای حسینِ بی سر
زینبِ غم پرورت آمده مَحزون و مُضطر
زینب تو برگشته دل غمین و سرگشته
برادرم یا حسین (۴)
تو رُو اینجا برادر از من جدا کردن حسین
لبِ تشنه سرت رُو از تن جدا کردن حسین
هفتاد و دو لاله رُو به خاک و به خون کشیدن
سرهای شهدا رُو اینجا به نیزه ها زدن
بار گران کشیدم تو رُو بر نیزه دیدم
برادرم یا حسین
بشکنه دست اونی که گلوی تو رو بُرید
بعد تو گوشواره از گوشِ طفلان تو کشید
کاش دعا کرده بودی زینب بعد تو بمیره
نباشه از فِراقت بعد تو ماتم بگیره
سلام ای نورِ عینم گل زهرا حسینم
برادرم یا حسین
چهل روزه خواهرت با درد و غم آشنا شد
زینبِ تو مهمونِ کوفیا و شامیا شد
از کجا بگم حسین از لب و طشت و خیزران
هلهله و جسارت از غم های شامِ ویران
شنیدی طعنه ها رُو خارجی گفتن ما رُو
برادرم یا حسین
شده ام شرمنده از جایِ خالیِ دخترت
آخه توی خرابه جان داده طفل صغیرت
سرِ تو رُو آوردن پیش دخترِ سه ساله
تا که سرِ تو رُو دید جون داد با فغان و ناله
کاشکی من مُرده بودم جای رقیه بودم
برادرم یا حسین
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#نوحه_واحد_یا_سنگین_اربعین
رسیده خواهرت با کمر خمیده
نمیشناسه دیگه هرکسی من رو دیده
چهل روزه مهمون شامیا شدم
چهل روزه با غربت آشنا شدم
چهل روزه با چادری خاکی شده
پناه و تکیه گاه بچه ها شدم
برادرم غریب کربلا حسین
آسمون چشام پر از غبار و دوده
کاش میشدببینی سرتابه پام کبوده
واویلتا از شامیا و طعنه ها
واویلتا خارجی می گفتن به ما
واویلتا از بُغض کوفیایِ پست
زنده شده تو کوچه داغ کربلا
برادرم غریب کربلا حسین
از غم ربابت ببین در التهابم
داغ دختر تو می بینی کرده آبم
ازمن مپرس زینب معجرت چی شد
به من بگو برادرم سرت چی شد
از من بپرس شرح تمام سفرو
اما نپرس تو شام دخترت چی شد
برادرم غریب کربلا حسین
یه دنیا درد و دل آوردم از اسارت
سیلی و شادی و هلهله و جسارت
زَدَن حسین پرستوهای خسته رو
زدن حسین قلب بخون نشسته رو
با غلاف و با تازیانه دشمنا
زدن حسین طفلای دل شکسته رو
برادرم غریب کربلا حسین
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#نوحه زمینه یا شور امام حسین
خیمه زد تو دلم داغ کرببلا
می پیچه بوی غم باز توی روضه ها
دوباره باز دلم ٬ می خونه دم به دم
ز روضه های تو ارباب
داره نوای غم ٬ ز دوری حرم
بیا غلامتو دریاب
یا حسین غریب کربلا ارباب (۳)
پر زده قلب من تا به عرش خدا
عرش اعلای حق جنت الکربلا
شاه کرم تویی ٬ تاج سرم تویی
تویی همه کس و کارم
دار و ندار من ٬ باغ و بهار من
تو هستی یاور و یارم
یا حسین غریب کربلا ارباب
عشق تو یا حسین راه قرب خداست
آخرین منزل عشق ما کربلاست
ای تو صفای دل ٬ هستم ز تو خجل دل منو خدایی کن
ای سرور و امیر ٬ تو دستمو بگیر
منو کرببلایی کن
یا حسین غریب کربلا ارباب
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
«زبان حال حضرَت زینب سلام الله علیها در اَربعین»
چقَدربی تو دل شَب خدا خدا کَردَم
چقَدر گریه بَرای تو بی صدا کَردَم
هَزار نَغمهٔ نَی در دل حزینَم بود
بیاد روی تو درَ هَر کجا نَوا کَردَم
شَبی نبوده برای تو دل نَسوزانَم
ز داغ مأتم تو روضه ها بپا کَردَم
به هَر کجا که رسیدَم حسین. حسین گفتَم
به هر کجا که نشَستَم تو را صدا کَردَم
بروی خار مَغیلان دَویده اَم اَماّ
ز پای دُختَر تو خار را جُدا کَردَم
به طوف پیکَر تو حَج بجای آوَردَم
زیارَت تَن بی سَر به کَربَلا کَردَم
تو آمَدی و به عَهد خودَت وَفا کَردی
منم به عَهد و وَفای خودَم وَفا کَردَم
رسالَتی که بدوشم نَهادی و رفتی
هزار مَرتَبه شُکر خدا اَدا کَردَم
اَگرچه نافله اَم را نشَسته میخواندَم
به هر نماز که خواندَم تو را دُعا کَردَم
ز صوت خواندن قُرآن تو دلَم وا شُد
چو گوش بَر تو و آن صوت دلرُبا کَردَم
ز خاطرَم نَرَوَد لحظه های آخَر که
بَغل بروی تو دَر قتلگاه وا کَردَم
#خسروی_فَر
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#اربعین_حسینی
باز هم جامانده ام از قافله، ای وایِ من
می کُشد من را غم این فاصله، ای وایِ من
زائرانت یک به یک راهی شدند و باز هم
از تو دورم کرده آقا مشغله، ای وایِ من
چندسالی می شود که از فراق کربلا
آه حسرت می کشم دارم گله، ای وای من
مثل آن طفل سه ساله که نیامد اربعین
چون رقیه خسته و بی حوصله، ای وای من
با سر بر روی نیزه گفت و گو ها می کند
از دویدن روی خار و آبله، ای وای من
گفت بابا جای من روی سر عباس بود
نه که در بین سنان و حرمله، ای وای من
من النگو از حجاز و از مدینه داشتم
دست من بسته شده با سلسله، ای وای من
بین بازار و میان مجلس خَمّار ها
دختر تو رفت بین هلهله، ای وای من
#شاعر_علی_میر_حیدری
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#اربعین_حسینی
اَربعینی ها قَدَم در راه ایمان میزَنَند
بادلی لَبریزاَزغَم سوی«جانان»میرَوَند
گَه سَواره گَه پیاده دل جادّه میزَنَند
کوله پُشتی ها بدوش ودیده«گریان» میروند
اَزعَراقی های خون گَرم وخداباورمَپُرس
که چگونه روبسوی خانه«مهمان»میبَرَند
خَرجی یکسالشان راخَرج زائر میکنَند
بَرسَرشانه برای میهمان «نان»میبَرَند
منَتّ پاهای زائر رابدیده می کشند
زائران راباقَسم دادَن به«قُرآن»میبرند
رزق خودرامیکنند تقسیم بین زائران
اَزتَنورعشق گَرمی را «گدایان»میبرَند
شارع فیض مُدام است این رَه دورودراز
ای خوشاآنانکه باخودچشم«گریان» میبرند
وقت بَرگَشتَن بعنوان تَبَرّک زآن سَفَر
قَبضه ای اَزخاک تُربَت رابه ایران میبَرَند
یک زیارت باهزاران حَج بَرابَر می شود
مَردُم اَزاین رَهگُذَرسود«فراوان»میبَرَند
گریه کُن های حسین راروزمَحشَرکه شَود
روبسوی باغ جنتّ شادو«خندان» میبرند
دردبیدرمان مُداوا میشَوَد درآن حَرَم
هَرمَریضی رابه آنجابَهر«دَرمان»میبَرَند
ما حسینی مَذهبیم وعاشق کَربُبَلا
عاشقان رامَجضَرسُلطان خوبان میبرند
تشنگان عشق راباشوروشوق بی حساب
روزمَحشَربه حُضورشاه عَطشان میبَرَند
اَربَعین لاله هاشدکاروان عشق را
روبسوی مَقتَل شاه «شَهیدان» میبَرَند
#خسروَی_فَر
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#اربعین
#زبانحال حضرت زینب(س)
زینب دل خسته هستم دل غمین
گشته ام من زائرت در اربعین
یا حسین گرچه غمین و خسته ام
در کنار مرقدت بنشسته ام
از سفر قامت خمیده آمدم
سوی تو ای نور دیده آمدم
آمدم من از سفر با شور و شین
زیر لب گویم فدایت یا حسین
سوزم و با آه و با اشک بصر
بهر تو گویم حسین شرح سفر
بعد تو خون شد دل اهل حرم
زد شرر بر حاصل اهل حرم
آتشی در خیمه ها افروختند
کودکان بی گناهت سوختند
بعد تو سیلی زدن آزاد شد
ای برادر خون دل سجاد شد
کودکان را وحشیانه می زدند
کعب نی یا تازیانه می زدند
روی شان را جوهر نیلی زدند
یا حسین بر کودکان سیلی زدند
غنچه های تو همه پژمرده اند
زیر بوته دو گل از تو مردهاند
پرپر از کین غنچه های یاس بود
علقمه نقش زمین عباس بود
زخم ما را دشمنت می زد نمک
اهل بیتت را عدو می زد کتک
بهر تشییع جنازه آمدند
اسب ها با نعل تازه آمدند
شد به دست قوم اشقی الاشقیا
پیکرت پامال سم اسبها
ای عزیز زینب ای صد پاره تن
پیکرت را خاک صحرا شد کفن
گویمت از کوفیان بی حیا
بی وفا بی غیرت و پر مدعا
کوفیان چنگ و نی و دف می زدند
جای عرض تسلیت کف می زدند
روز دشمن را نمودم من سیاه
یکه و تنها شدم بر تو سپاه
روز دشمن با بیانم تار شد
دشمن دور از خدایت خوار شد
تا که دیدم رأس تو خون شد دلم
زان سبب سر را زدم بر محملم
گویم از نامردمان شهر شام
سنگ بر ما می زدند از روی بام
زین مصیبت گشته ام چون شمع آب
دختر زهرا کجا؟ بزم شراب
رو به روی من یزید بی حیا
رو به روی او یکی تشت طلا
ناگهان دیدم سرِ از تن جدا
مرگ خود را خواستم من از خدا
سوخت جان زینبت ای نور عین
چوب می زد بر لبانت یا حسین
از سه ساله دخترت منما سؤال
سوی جنت رفت با شوق وصال
ای برادر از تو من شرمندهام
دخترت جان داده و من زندهام
من بمیرم بر سه ساله دخترت
دفن او شد شب به سان مادرت
دیگر از این زندگی سیرم حسین
کرده داغ تو زمین گیرم حسین
هدیه ای دِه یا حسین بر این (رضا)
دستگیری کن ز او روز جزا
هرچه باشد عبد درگاه شماست
عاشق صحن و سرای کربلاست
#رضا_یعقوبیان
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#اربعین
#امام_حسین
#زبانحال_زائر_اربعین
اگر سوار و اگر که پیاده میآییم
بهشوق توست که جادهبهجاده میآییم
هزارشکر که در اوج این همه سختی
به دیدن حرم تو چه ساده میآییم
بزرگ و کوچک ما شوق کربلا دارند
بدیهی است که با خانواده میآییم
اگرچه سختی و دشواری است، اما ما
به خُلق باز و به روی گشاده میآییم
"بهرغم مدعیانی که منع عشق کنند"
به حکم عشق الهی زیاده میآییم
شکوهمندترین نوع انتظار این است
همین که خسته ولی ایستاده میآییم
در این مسیر فقط در پی رضای توایم
که فکر غیر تو از سر نهاده، میآییم
بیا به دیدن ما ای امام صاحبامر
که ما به شوق تو با این اراده میآییم
#مجتبی_خرسندی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#اربعین_حسینی__ع__روضه
سَرو رفتم از کنارت؛ قدکمان برگشتهام
سبز از باغت سفر کردم؛ خزان برگشتهام
راهِ پروازم به دستِ ریسمانی بسته شد
با پَرِ زخمی به بامِ آسمان برگشتهام
نیمهام را نیمروزِ داغِ عاشورا گرفت
ای تمام جانم؛! اکنون نیمهجان برگشتهام
زیر جِلدِ جامهی زخمم کتابِ مقتل است
گوش کن؛ هم روضهام هم روضهخوان برگشتهام
بر تنم با کعبِ نیها مُهرِ داغت را زدند
بینشان رفتم از اینجا بانشان برگشتهام
از کنارِ نخلهایی که پدر با اشک کاشت
از دیارِ نذری خرما و نان برگشتهام
داغدارِ قاری قرآنم و بزم شراب
از کنارِ تشت و چوبِ خیزران برگشتهام
ای غیورِ رفته زیر خاک، گوشت را بگیر !
از میان مجلس نامحرمان برگشتهام
#رضا_قاسمی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#درد_جدایی
#زبانحال_جاماندگان_اربعین
خسته و دیوانه گشتم از فراق کربلا
حال من خیلی خراب است از فراق کربلا
دوری از صحن و سرا آتش به جانم میزند
مست و حیرانم دلا من از فراق کربلا
اربعین است ودلم پرحسرت وغرقِ غم است
با که گویم غصه و سوز فراق کربلا
هر غمی را من تحمل کرده ام با عشقِ یار
مانده ام ، درمانده اینک از فراق کربلا
قدرنعمت چون ندانستم چنین شدقسمتم
تا شوم مجنون و نالان در فراق کربلا
گرچه باشد در دلم جای حسین ابن علی
طاقتم طاق است اینک در فراق کربلا
اربعینِ سال قبل در کربلا بودم ولی
حال ، دور از حرم وای از فراق کربلا
در طریق یا حسین یارب چه حالی داشتیم
میگرفتیم از همه آنجا سراغ کربلا
خیمه گاه و قتله گاه شاه دین یادش بخیر
سوزم و سازم از این غم از فراق کربلا
حُبِّ تو سرمایهِ ء دنیا و عُقباِ ی من است
زین سبب سوزم ز هجر و از فراق کربلا
دست و پا گُم کرده ام از دوریِ کوی حبیب
همتی تا من بسازم با فراق کربلا
مادرم از روز اول مهر تو تعلیم کرد
گفت باید جان دِهی تو از فراق کربلا
نام حیدرچون به گوشم خوانده شدوقت اذان
هم بسوزم بر نجف هم بر فراق کربلا
هرچه را گویم دروغ ، اما به جان مادرت
راست میگویم که مُردم از فراق کربلا
ای"طریقت"دست،زن بَردامن صاحب زمان(ع)
تا رها گردی تو از هجر و فراق کربلا
•┈┈••✾•🌿 ¤🌿•✾••┈┈
#حاج_مرشد_علی_طریقت_اصفهان
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#یاحسین
با تو شروع می کنم ای ابتدای من!
ای جلوۀ خدایی بی منتهای من
پایان راه تو به خدا ختم می شود
از راه کربلاست مسیر خدای من
لحظه به لحظه محضر زهرا رسیده است
رنگ خدا گرفته اگر گریه های من
از روی فرش های حسینیۀ عزا
تا عرش می رود اثر ردپای من
شکر خدا که در دهۀ آخر الزمان
خرج تو می شود نفس من صدای من
این گریهی برای تو کفارهی من است
این راه توبه ایست برای خطای من
از من نیاز می رسد و از تو ناز-عجب
دردسری شده سفر کربلای من
#علی اکبر لطیفیان
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#اربعین
یک اربعین گذشته بر این باده ها حسین
آماده اند ناب ترین باده ها حسین
ما باده های عشق تو هستیم، آمدیم
دلداده های عشق تو هستیم، آمدیم
این بلبلان عشق که از غم فسرده اند
اجساد زنده ایم که در اصل مرده اند
چل روز بی حضور تو با درد طی شده
با مردهای ظالم و نامرد طی شده
چل روز سایه ات به سر ما نبود، آه!
ماه عشیره همسفر ما نبود، آه!
چل روز چشم قافله دریای آب بود
چل روز حال عمه خرابِ خراب بود
چل روز دختران تو زیور نداشتند
چل روز همسران تو همسر نداشتند
در شام خواهران تو معجر نداشتند
ای کاش، مثل پیکرتان سر نداشتند
چل روز چشم مادرمان بی امان گریست
حیدر گریست، خاتم پیغمبران گریست
هفت آسمان گریست، زمین و زمان گریست
در شهر کوفه جامه بر انداممان گریست
چل روز ، روز ما همه چون شب سیاه بود
سمت مخدّرات هجوم نگاه بود
چل روز نیش زخم زبان بود و هلهله
چشم رباب و قهقهه ی شمر و حرمله
چل روز؛ وای، یک به یک ایّام درد بود
الشّام، شام، شام، همان شام درد بود
چل روز خارجی شدن خاندان تو
زخم زبان و چوب و یزید و لبان تو
چل روز عمه نقش زنی بی بدیل داشت
امّ المصائبی شد و صبری جمیل داشت
چل روز عمه روضه برای سر تو خواند
در پای نیزه روضه ای از حنجر تو خواند
می گفت ای حسین عزیز دل بتول
ای حنجرت محل گل بوسه ی رسول
چل روز پیش بود دل مادرم گرفت
بوسه به حنجر تو زدم، حنجرم گرفت
چل روز پیش بود به سمتت دوید شمر
روی تنت نشست و سرت را برید شمر
#امیر_ عظیمی
برگرفته از وبلاگ حسینیه
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#اربعین
شدم اسیر غمی جانگداز پشت سرت
…و زنده ام به دو نذر و نیاز پشت سرت
یکی به نذر دوباره تو را بغل کردن
و دوم اینکه شوم سرفراز پشت سرت
چهل غروب دلم تنگ روی ماه تو بود
چهل طلوع نخواندم نماز پشت سرت
غروب حادثه انگشترت به یغما رفت
ادامه دار شد این حرص و آز ، پشت سرت
تنت زمین و نوک تیرها به پشت تنت
سرت به نیزه و در احتزاز “پشت سرت”
به جای خون زده نور از قفای سر بیرون
چه روشنا شده از این لحاظ پشت “سرت”
هنوز در سرشان انتقام صفین است
به پیش روی تو گفتند و باز ، پشت سرت…
چقدر حرف بد از تو به دخترت گفتند
چقدر هست زبان دراز پشت سرت
تو را به هلهله کشتند ، رقص و ساز نبود
مرا به هلهله و رقص و ساز پشت سرت
#مظاهر_ کثیری _نژاد
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#اربعین
پریده ام به هوایت پریدنی که مپرس
رسیده ام سر خاکت، رسیدنی که مپرس
اگرچه خم شدم اما کشید شانه من
به دوش بار غمت را کشیدنی که مپرس
نفس بریده بریدم امان دشمن را
به ذوالفقار حجابم، بریدنی که مپرس
به طعم کعب نی و سنگ و تازیانه شان
چشیده ام غم غربت چشیدنی که مپرس
غروب بود و رمیدند بچه آهوها
ز چنگ گله گرگان ، رمیدنی که مپرس
مپرس از چه نماز نشسته می خوانم
شکسته خسته دویدم دویدنی که مپرس
نه اینکه دیده فقط دید، آنچه کس نشنید
شنیدم آنچه نباید، شنیدنی که مپرس
#محسن_ عرب _خالقی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#اربعین
مرا به خانه ی غم آشیانه اما سخت
به خاک سرخ نشانده زمانه اما سخت
نشسته بودم و از تو جدا نمیگشتم
گرفت دست مرا تازیانه اما سخت
هزار قصه برایت بگویم از کوفه
گرفت آتش کینه زبانه اما سخت
ورود ما چه بگویم... به شام میدیدی
ورود گر چه به ساز و ترانه اما سخت
و نیزه دار در آن کوچه ها سرت را کج...
...نشانده بود به نی ناشیانه اما سخت
چه گویم از سر بام و عجوزه ای با سنگ
گرفته بود سرت را نشانه اما سخت
بیا نگیر سراغ رقیه را از من
در ازدحام نشست آن میانه اما سخت
چقدر آن شب آخر هواییت شده بود
گرفت زخم سرت را به شانه اما سخت
سرت رسید و خرابه شکوفه باران شد
نداشت خشکی لبها کرانه اما سخت
گذاشت سر زن غساله بر روی دیوار
اگر چه شست تنش را شبانه اما سخت
مرا ببخش حسین جان سه ساله ات جا ماند
و ما بدون رقیه روانه اما سخت
رقیه کنج خرابه سفیر شامت شد
همیشه قصه ما جاودانه اما سخت
#سید _حجت_ بحرالعلوم_ طباطبایی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam