eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.3هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
97 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 📞09052226697 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم جان بر کف و اشاره جانانم آرزوست جانان هر آنچه می طلبد، آنم آرزوست درمان درد من نبود غیر درد دوست دردم دوا کنید که درمانم آرزوست با سیل اشک تا که به دریای خون روم شب تا به صبح، دیده گریانم آرزوست از چار گوشۀ دو جهان دست شسته ام شش گوشۀ امام شهیدانم آرزوست با یاد کام خشک علمدار کربلا در موج بحر، سینۀ سوزانم آرزوست پاداش گریه های همه عمر بر حسین یک نوشخند از آن لب عطشانم آرزوست صدبار اگر نثار رهش جان و سر کنم تا باز جان دهم به رهش جانم آرزوست از دامنی که سوخت به صحرای کربلا یک شعله وقف آتش دامانم آرزوست تا دم به دم نثار لب تشنه اش کنم از آب دیده لؤلؤ و مرجانم آرزوست در انتظار منتقم خون پاک او دیدار روی مهدی قرآنم آرزوست ____________________________ ✅کانال سبک وشعرباب الحرم👇 http://eitaa.com/joinchat/2539847682C95ba3d938f 🔴بامابه روزباشیدهم سبک هم شعر👆
الا ز صبح ازل یار سیدالشهدا یگانه یوسف بازار سیدالشهدا ز کودکی همه جا همدم امام حسین به شهر کوفه علمدار سیدالشهدا گرفته جان و سر خویش در کف اخلاص به کوفه گشته خریدار سیدالشهدا تویی که مرغ دلت بر فراز دوش عقیل همیشه بوده گرفتار سیدالشهدا فراز بام شده زائر امام حسین به زیر تیغ عزادار سیدالشهدا به دست بسته و پیشانی شکستۀ تو سلام دائم زوار سیدالشهدا سرت جدا شد و بودت به لب گل لبخند پی تشرف دیدار سیدالشهدا تو با نثار سرت اولین کسی هستی که آب داده به گلزار سیدالشهدا سرشک دیدۀ زهرا ستاره‌ات، مسلم! سلام بر گلوی پاره‌پاره‌ات، مسلم! تو رهبر دو جهانی نه رهبر کوفه امیر حزب خدایی و حیدر کوفه سر بریده‌ات از بام اوفتاد به خاک سلام بر سر تو، خاک بر سر کوفه ذبیح خون خدا و محل قصابان؟ نبود این همه بیداد، باور کوفه به هر صباح دهد آفتاب کوفه ندا سلام ای مه در خون شناورِ کوفه شهادت علی و داغ‌های او کم بود که شد شهادت تو ننگ دیگر کوفه کشیده شد تن صد پاره‌ات به خاک زمین سفیر یوسف زهرا!پیمبر کوفه! پس از شهادت تو از چه رو جسارت کرد، به رهبر تو، امیر ستمگر کوفه؟ میان کوچه چو زهرا ره تو را بستند هزار بار تو را کشت لشکر کوفه به جسم پاک تو گرگان کوفه چنگ زدند گهی به کوچه گه از روی بام، سنگ زدند سلام بر تو و بر پاره‌پاره پیکر تو به اشک چشم تو و خون پاک حنجر تو هزار حیف که مثل حسین در گودال نبود تا که کند گریه بر تو خواهر تو زنان کوفه زده دسته‌های نی، آتش ز بام خانه فرو ریختند بر سر تو مگو به کوفه نگردید کس عزادارت عزا گرفته به زندان، دو ناز‌پرور تو سکینه در حرم از غربت تو می‌گوید رقیه گریه کند پابه‌پای دختر تو میان آن همه نامردهای مهمان‌کُش فقط در آن دل شب طوعه گشت یاور تو تو هم چو زادۀ امّ‌البنین به خویش ببال که گشت فاطمه بر بام کوفه مادر تو درود بر لب عطشان و چشم گریانت سلام باد بر آن «یاحسینِ» آخر تو تن بدون سرت بر حسین داد سلام سرت به دامن زهرا فتاد از لب بام سلام خاص خداوند بر تن و جانت سلام بر نه ذیحجه، عید قربانت زیارتی که تو کردی حسین پاسخ داد بس است ذکر زیارت قبول در شانت سخن ز حنجر خشک حسین می‌گوید دهان غرقه به خون و گلوی عطشانت نخورده آب، چرا آب خورد خون تو را؟ گلوی تشنه در آب اوفتاد دندانت گرفتم اینکه شکستند با تو بیعت را دگر برای چه کردند سنگ‌بارانت؟ جسارتی که به جسم تو شد، نشانم داد کز اهل کوفه ندانست کس مسلمانت حسین بهر تو و تو گریستی به حسین سلامِ اشک، به اشکِ دو چشم گریانت قسم به فاطمه هرگز نمی‌رود نومید کسی که دست توسل زند به دامانت تو مظهر کرم کافی المهمّاتی تو مثل حضرت عباس، باب حاجاتی عجب به وعدۀ خود کوفیان وفا کردند سر تو را لب عطشان ز تن جدا کردند هزار مرتبه نفرین به مردم کوفه که روز، همره تو شب تو را رها کردند کجا روم؟ به که گویم که دوستان دو رنگ برای خاطر دشمن تو را فدا کردند؟ تو را به نیزه و شمشیر بارها کشتند نه از خدا، نه ز پیغمبرش حیا کردند میان مردم نامرد شهر کوفه تو را فقط دو کودک زندانی‌ات دعا کردند نه وقت دادنِ جان، آب داد بر تو کسی؛ نه دست‌های تو را زیر تیغ، وا کردند دو دست بسته،زدی دست وپاوجان دادی چه خوب حق تو را کوفیان ادا کردند! به شهر کوفه تو را دسته‌دسته سنگ زدند در این مبارزه تمرین کربلا کردند سلام روح بر آن جسم چاک‌چاکت باد همیشه گریۀ «میثم» نثار خاکت باد ____________________________ ✅کانال سبک وشعرباب الحرم👇 http://eitaa.com/joinchat/2539847682C95ba3d938f 🔴بامابه روزباشیدهم سبک هم شعر👆
هدایت شده از  سبک وشعر باب الحرم
ای شیر خدا و شیر احمد ای یار و فدایی محمّد ای عمِّ رسول و عمِّ حیدر برختم رسل علّیِ دیگر سر تا به قدم همه فتوّت شمشیر تو حامی نبوّت ایثار زتو، شجاعت از تو حکم از نبی و اطاعت از تو روی تو به بدر نور بخشد شمشیر تو در اُحد درخشید تو قلب رسول را امیدی سردار مبارز و شهیدی تاریخ کند هماره اعلام کز بَدوِ طلوع دینِ اسلام حمزه همه جا محمّدی بود احیاگر دین احمدی بود ای شیر خدا، سلام بر تو شمشیر خدا، سلام بر تو روزی که زجور خصمِ نا اهل وز بغض و عداوت ابوجهل بردند هجوم بر پیمبر زد لطمه عدو به جان رهبر از همسر خویش تا شنیدی با خشم به هر طرف دویدی فریاد زدی کجاست بوجهل آن سنگدل زاصل نا اهل از خشم رهش به کوچه بستی پیشانیش از کمان شکستی فریاد زدی که ای ستمگر این مزد جفات با پیمبر زین واقعه تلخ بود کامّت دل برد به مسجد الحرامّت دیدی که رسول حیّ دادار بنشسته غریب و بی کس و یار از سوز درون زدی صدایش گلبوسه زدی به دست و پایش کای سیّد و سرورم محمّد فرزند برادرم محمّد بر خصم تو ره زخشم بستم پیشانیش از کمان شکستم من حمزه ام، ای سرم فدایت پیوسته کنم زتو حمایت فرمود رسول حیّ داور کای عمّ گرامی پیمبر من عفو و کرم بود مرامم هرگز نه به فکر انتقامم تا نور دهی به هر دو عینم خشنود کن از شهادتینم دُر از لب همچو لعل سفتی از قلب، شهادتین گفتی برد از سخنت رسول‌ِحق نوش لبخندزنان گشود آغوش کای عمّ گرامی نکویم این بود همیشه آرزویم با قصّه ی حمزه و پیمبر یاد آمدم از عموی دیگر عبّاس علی گل مدینه آب آور بلبل مدینه سقّای نخورده آب در بحر گشته جگرش کباب در بحر دل را زشراره تاب داده از اشگ به آب آب داده یک باغِ مدینه دیده در آب تصویرِ سکینه دیده در آب دریاش روان ز هر دو عین است خجلت زده از لب حسین است با یک یمِ اشگ و یک یم خون لب تشنه شد از فرات بیرون بار غم تشنگان به دوشش در سینه شرر، به دل خروشش یاد لب خشک شیرخواره میزد به وجود او شراره جان کرده سپر به تیر دشمن گردیده جدا دو دستش از تن تیری زکمان رسید بر مشک از دیده ی مشک شد روان اشک عبّاس نگه به آب می دوخت آب از غم او چو شعله میسوخت ای حمزه ی کربلا ابوالفضل سینه‌سپر بلا ابولفضل سوزی که هماره سوزِ«میثم» آتش فکند به قلب عالم 🎼🎼🎼🎼🎼 🎼🎼🎼🎼🎼 ✅کانال سبک وشعرباب الحرم👇🍂🍃🍂🍃 http://eitaa.com/joinchat/2539847682C95ba3d938f 🔴بامابه روزباشیدهم سبک هم شعر👆🌺☘🌺
هدایت شده از  سبک وشعر باب الحرم
جاری‌ست چوباران عرق شرم به رویم از عفو تو یا از گنه خویش بگویم؟ ترسم نگذارند به فردای قیامت یک برگ گل از باغ وصال تو ببویم کوری بِه از آن کز کرمت چشم بپوشم لالی بِه از آنم که ثنای تو نگویم تو زود رضا می‌شوی از بنده ولی من دیرآمده‌ام تا که رضای تو بجویم من رو به در غیر تو بردم، تو ز رحمت آغوش گشودی که بیا باز به سویم خواهم که حضور تو کنم سفرهء دل، باز ترسم که گناهان بفشارند گلویم صد سالم اگر در شرر نار بسوزی از دوستی‌ات کم نشود یک سرِ مویم بر خاک درت ریخته‌ام اشک خجالت این اشک نکوتر بود از آب وضویم پروندهء تاریک مرا اشک نشوید بگذار که در چشمه عفو تو بشویم صدبار خطا دیده‌ای از «میثم» و یک بار نگذاشتی از لطف بیارند به رویم 🎼🎼🎼🎼🎼 🎼🎼🎼🎼🎼 ✅کانال سبک وشعرباب الحرم👇🍂🍃🍂🍃 http://eitaa.com/joinchat/2539847682C95ba3d938f 🔴بامابه روزباشیدهم سبک هم شعر👆🌺☘🌺
هدایت شده از  سبک وشعر باب الحرم
الا!یاران من!میعادگاه داورست،اینجا بدنهاغرق خون،سرهاجداازپیکرست،اینجا مَلَک!قرآن بخوان درخاکِ روح انگیزاین وادی که هفتادودوگل ازباغ عترت،پرپرست،اینجا نیازی نیست گل ریزدکسی درمقدم مهمان که صحرالاله‌گون ازخونِ فرقِ اکبرست،اینجا مگرنه درنمازعشق میبایدوضوازخون وضوی من زخونِ حلقِ پاک اصغرست،اینجا شودجان عمویی هم چومن،قربانی قاسم که مرگ سرخ بروِی،ازعسل شیرینترست،اینجا شودحل،مشکل بی آبی اطفال معصومم که سقابادوچشم خونفشان،آب آورست،اینجا مباداکس درین صحرای خونین،نام آب آرد! جواب"العطش"شمشیروتیروحنجرست،اینجا الهی!دخت زهراپای،درگودال نگذارد که کعب نی جواب یااخای خواهرست،اینجا عجب نبودگرابناءبشرگریندخون برمن که ازخون گلویم رنگ،موی مادراست،اینجا به عُمرخودمزن غیرازدراین خانه را"میثم"! زیارتگاه دل تاصبح روزمحشرست،اینجا 🎼🎼🎼🎼🎼 🎼🎼🎼🎼🎼 ✅کانال سبک وشعرباب الحرم👇🍂🍃🍂🍃 http://eitaa.com/joinchat/2539847682C95ba3d938f 🔴بامابه روزباشیدهم سبک هم شعر👆🌺☘🌺
هدایت شده از  سبک وشعر باب الحرم
ای دوصد یوسف صدّیق به صدق تو گواه ای علوم همه با کوه کمالت پر کاه دو جهان زنده ی چشم تو به یک نیم نگاه تا زمان هست تو از گردش چرخی آگاه شهریاران سرکوی تو گدای سر راه شیخ والای ائمّه ولی امر الّه صدق تابنده چراغی بود از مکتب تو علم تا علم شود بوسه زند بر لب تو عرشیان دسته ای از خاک نشینان تواند فرشیان از همه سو دست به دامان تواند علمها گوهری از لعل دُر افشان تواند حلم ها ذکر خوشی بر لب خندان تواند بحرها تشنه ی یک قطره ی باران تواند سرو قدّان جهان سر به گریبان تواند علم از روز ازل سائل دیرینه ی توست آنچه درسینه خلق ست درآیینه ی توست لاله ای نیست که از دامن بستان تو نیست طایری نیست که درباغ ثناخوان تو نیست آیه ای نیست که محتاج به برهان تونیست گوهری نیست که ازبحرخروشان تونیست ذرّه ای نیست که ازمهردرخشان تو نیست پدر شیمی جز جابر حیّان تو نیست علم تو مشعل و خلق و دو جهان انجمنی آیة الکرسی از کرسی درست سخنی سرّ سرّ و علن ازتو است امام صادق فیض هر انجمن از تو است امام صادق حسن خلق حسن از تو است امام صادق سبزی این چمن از تو است امام صادق سیر چرخ کهن از تو است امام صادق همگان را سخن از تو است امام صادق تاکه این چارام وهفت اب ونه طاق است مؤمن طاق تو در عالم هستی طاق است دهر دانشگه و استاد سخن دانش تو کلّ قرآن، سخن داور و برهانش تو حق به دور تو کند گردش و میزانش تو مؤمن پاک بود پایه ی ایمانش تو درد جان نیز طبیبش توو درمانش تو علم نور است ولی مشعل تابانش تو تا زمان است و به هر مرحله می تازد علم از تو می گوید و دائم بتو می نازد علم پیشروتر بسی از دور زمان مکتب توست ثمر خون حسین ابن علی بر لب توست راه حق مذهب تومذهب تومذهب توست آسمان شیفتهءزمزمه های شب توست نفس سوختگان شعلهءتاب وتب توست نور قرآن ز درخشنده گی کوکب توست اهل توحید که این قدر مجلّل دارند هر چه دارند ز توحید مفضّل دارند باغبانی و بود ملک جهان گلزارت گرم تا دامنه ی حشر بود بازارت گوهر وحی فرو ریخته از گفتارت بوسه ی علم بود بر لب گوهر بارت دیدن روی خداوند بود دیدارت ای طبیبانِ همه خلقِ جهان بیمارت ای خوش آن یارکه تو یار و طبیبش باشی خوشتر آن درد که تنها تو طبیبش باشی ای که خوانده است خداوندبه قرآن نورت نوری و سینه خوبان دو عالم طورت ملک جان خانه ی دلها همگان معمورت انس و جنّ و ملک و حور و پری مأمورت چه جفاها که رسید از ستم منصورت کرد از خانه و از شهر پیمبر دورت بود آگاه عدو از محن جانکاهت برد با فرق برهنه سوی قربانگاهت کثرت سنّ تو و این همه آزار ای وای آفتاب حق و بیداد شب تار ای وای برق شمشیر و رخ حجّت دادار ای وای دوست در سلسه ی دشمن غدّار ای وای خانه ی حجّت حقّ و شرر نار ای وای صدمۀ خار ستم بر گل بی خار ای وای پاسخ آنهمه خوبی شرر آذر بود بیت آتش زده ارثیّه ای از مادر بود آخر از زهر جفا رفت وجودت در تاب جگر خونجگر پاره ی زهرا شد آب ریخت از دیده ی یاران به عزای تو گلاب جگر موسی جعفر شد از این داغ کباب بعدازآن غربت ومظلومیت ورنج وعذاب بوتراب دگری باز نهان شد به تراب در عزای تو جهان صحنه ی محشر گردید تازه در ماتم تو داغ پیمبر گردید ای سلام همه بر تربت بی زوّارت غم بسیار محبّان ز غم بسیارت به چه تقصیر عدو این همه داد آزارت وامصیبت که چه کردند به قلب زارت برد سر بر فلک از خانه شرار نارت ریخت اعجاز خلیل از لب گوهر بارت شدخموش آتش و بهر تو دل عالم سوخت بیشترازهمه زین غم جگر «میثم» سوخت 🎼🎼🎼🎼🎼 🎼🎼🎼🎼🎼 ✅کانال سبک وشعرباب الحرم👇🍂🍃🍂🍃 http://eitaa.com/joinchat/2539847682C95ba3d938f 🔴بامابه روزباشیدهم سبک هم شعر👆🌺☘🌺
هدایت شده از  سبک وشعر باب الحرم
از کعبه آمدید طواف خدا کنید اکنون مقام در حرم کربلا کنید اینجاست آن منای عظیمی که جای ذبح باید هزار مرتبه خود را فدا کنید مکه، صفا و کرب‌وبلا مروۀ شماست باید که سعی با سر از تن جدا کنید زهرا به فردفرد شما می‌کند دعا اینک شما به دختر زهرا دعا کنید تا خون پاکتان به نماز آبرو دهد در موج خون به خون خدا اقتدا کنید دیدیداگربه روی شما بسته شد فرات عباس را به یاری اصغر صدا کنید خواهیداگر قبول شود حج خونتان حق رسول را به شهادت ادا کنید باید جدا شود سرتان در طواف خون تا سعی خویش را به سر نیزه‌ها کنید آیندگان! ثواب شهادت نصیبتان هر صبح و شام گریه به خون خدا کنید 🎼🎼🎼🎼🎼 🎼🎼🎼🎼🎼 ✅کانال سبک وشعرباب الحرم👇🍂🍃🍂🍃 http://eitaa.com/joinchat/2539847682C95ba3d938f 🔴بامابه روزباشیدهم سبک هم شعر👆🌺☘🌺
هدایت شده از  سبک وشعر باب الحرم
زِ هَر طرف به کمان تیرِ غم زمانه گرفت دل مرا که بسی بودخون، نشانه گرفت چو جدّ خویش علی سالها به‌خانه نشاند ز دیده‌ام همه‌شب اشک دانه دانه گرفت هنوز خانه‌ی زهرا نرفته بود زِ یاد که آتش از درودیوار من زبانه گرفت سپاه کفر به کاشانه‌ام هجوم آورد مرا به‌زمزمه و ناله‌ی شبانه گرفت ز باغ فاطمه صیّاد، مرغ سوخته را دل شب آمد و در کنج آشیانه گرفت سر برهنه و پای پیاده برد مرا پی اذیّت من بارها بهانه گرفت هنوز خستگی راه بود در بدنم که خصم تیغ به قتلم در آن میانه گرفت هزار شکر که زهر جفا نجاتم داد مرا به‌موج غم از مردم زمانه گرفت چه خوب اجر رسالت گرفت آل رسول که گه به زهر جفا گه به تازیانه گرفت گرفت تا سمت نوکری ز ما «میثم» مقام و سروری و قدر جاودانه گرفت 🎼🎼🎼🎼🎼 🎼🎼🎼🎼🎼 ✅کانال سبک وشعرباب الحرم👇🍂🍃🍂🍃 http://eitaa.com/joinchat/2539847682C95ba3d938f 🔴بامابه روزباشیدهم سبک هم شعر👆🌺☘🌺
هدایت شده از  سبک وشعر باب الحرم
یگانه حامی خون خدا!بنفسی انت! سلالۀ سرِ از تن جدا!بنفسی انت! بیا که می‌گذرد قرن‌ها، هنوز دهند تو را هماره شهیدان ندا، بنفسی انت! بیا که حضرت صدیقه چارده قرن است کند برای ظهورت دعا، بنفسی انت! بیا که از جگر چاه، اشک می‌جوشد ز بس گریست علی بی‌صدا، بنفسی انت! بیا که تشت بوَد مثل باغِ لاله هنوز ز پاره‌های دل مجتبی، بنفسی انت! بیا که چشم به راه ظهور توست هنوز سر بریدۀ خون خدا، بنفسی انت! بیا که نالۀ «عجل علی ظهورِ»حسین رسد به عرش، ز تشت طلا، بنفسی انت! بیا دعای فرج بشنو از لب زینب به شهر کوفه و شام بلا، بنفسی انت! بیا که دیدۀ «میثم»به عارضت نگرد کنار تربت پاک رضا، بنفسی انت! 🎼🎼🎼🎼🎼 🎼🎼🎼🎼🎼 ✅کانال سبک وشعرباب الحرم👇🍂🍃🍂🍃 http://eitaa.com/joinchat/2539847682C95ba3d938f 🔴بامابه روزباشیدهم سبک هم شعر👆🌺☘🌺
هدایت شده از  سبک وشعر باب الحرم
بسم الله الرحمن الرحيم ای بر فراز چرخ، رسیده خروشتان بر طوفان نوح کرده به پا، جنب و جوشتان پیوسته بود بار ولایت به دوشتان من مهدی ام که ناله ام آید به گوشتان بیش از هزار سال گذشته زغربتم جانم به لب رسیده از این طول غیبتم یک خلق با منند و ندانند کیستم قومی شدند منکر و گویند نیستم بیش از هزار سال غریبانه زیستم چون مادرم به کوه و بیابان گریستم من وارث غریب غریب مدینه ام فریاد بی صداست نفس ها به سینه ام نسل جوان که دیده ی مهدی است سویتان ای کوثر ولایت ما در سبویتان با ماست در عیان و نهان گفتگویتان در هر نفس ظهور من است آرزویتان دست دعا بلند به سوی خدا کنید ریزید اشک و بر فرج من دعا کنید دشمن حقیر عزّت و مجد و غرورتان فریاد ماست زمزمه ی سوز و شورتان فتح و ظفر تجلّی فیض حضورتان تابیده در سراسر اسلام نورتان قرآن غریب و در طلب یاری شماست مهدی در انتظار وفاداری شماست من کشتی نجاتم و در گل نشسته ام من یوسف و ز دوری یعقوب خسته ام من داغدار مادر پهلو شکسته ام در طول غیبتم به شما چشم بسته ام عمری به سینه حبس شده دادهای من داد شماست پاسخ فریادهای من روزی که چشم آل محمّد به خون نشست روزی که دست جدّ مرا دست فتنه بست روزی که دست مادر مظلومه ام شکست روزی که رفت محسن شش ماهه اش زدست در اوج گریه گرم دعا بود مادرم بالله قسم به یاد شما بود مادرم آماده تا که روز ظهورم فرا رسد فریاد من زکعبه به خلق خدا رسد پیغامم از مدینه به اهل ولا رسد در سامرا و در نجف و کربلا رسد آنجا نوید وصل به خلق جهان دهم بر شیعه قبر مادر خود را نشان دهم آماده، ای تمام جوانان پاک جان آماده، ای همه سپه صاحب الزّمان آماده، ای سرشک من از چشم تان روان آماده، ای به مکتب ما داده امتحان ترک گناه و پیروزی از ما عبادت است این بهترین مسیر جهاد و شهادت است لبّیک ای به سینه ی یاران خروش تو لبّیک ای تمام نداها به گوش تو لبّیک ای حیات بشر جرعه نوش تو لبّیک ای لوای حسینی به دوش تو ای قطره قطره خون دل ما جواب تو ایثار ماست منتظر انقلاب تو تو دادخواه خون خدایی بیا بیا تو آخرین چراغ هدایی بیا بیا تو زنگ غم زسینه زدایی بیا بیا تو نجل سیّد الشّهدایی بیا بیا عالم دهد ندات که الغوث و الامان عجّل علی ظهورک یا صاحب الزّمان 🎼🎼🎼🎼🎼 🎼🎼🎼🎼🎼 ✅کانال سبک وشعرباب الحرم👇🍂🍃🍂🍃 http://eitaa.com/joinchat/2539847682C95ba3d938f 🔴بامابه روزباشیدهم سبک هم شعر👆🌺☘🌺
ای گشته پیر مکتب ایثار ما، حبیب در یک جهان غم آمده، غمخوار ما، حبیب زینب دعات کرده، رسانده تو را سلام زیرا شدی به غربت ما یار ما حبیب با روی سرخ و موی سفید، این شبِ سیاه روی تو گشته شمع شب تار ما حبیب نه روز پیریَت، که ز دوران کودکی بودی همیشه طالب دیدار ما حبیب بازار ظلم و کفر، رواج ست؛ مرحبا با، زاری، آمدی تو به بازار ما حبیب پیری و لیک شیر حسینی، چه می‌شود باشی در این دیار، علمدار ما، حبیب؟ از لحظۀ وفات رسول خدا، مدام بوده زمانه، در پی آزار ما حبیب پرسی اگر ز حال دل ما عیان بُوَد از کام خشک و دیدۀ خونبار ما حبیب در اجر تو بهشت چه قابل، بهشت تو باشد به زیر سایۀ دیوار ما، حبیب "میثم" از این سروده برای حبیب ما اجرش وصال میثم تمّار ما، حبیب
یوسف زهرا! ز شما پُر شدم تا که اسیر تو شدم حُر شدم از دل دشمن به سویت پر زدم آمدم و حلقه براین در زدم آمده ام تا که قبولم کنی خاک ره آل رسولم کنی حرّ پشیمان تو ام یا حسین دست به دامان تو ام یا حسین یک نگه افکن همه هستم بگیر ای پسر فاطمه دستم بگیر روز نخستین به تو دل باختم در دل من بودی و نشناختم دست نیاز من و دامان تو کوه گناه من و غفران تو ناله ی العفو بُوَد بر لبم تا صف محشر خجل از زینبم روی علی اکبر تو دیدنی است دست علمدار تو بوسیدنی است مهر تو کُلّ آبروی من است هستی من خون گلوی من است چه می شود کشته ی راهت شوم؟ خاک قدم های سپاهت شوم؟ حرّ ریاحی به درت آمده فطرس بی بال و پرت آمده با نگه خویش کمالم بده وز کرم خود پر و بالم بده بال من از تیغه ی شمشیرهاست سینه ی تنگم سپر تیرهاست مقتل خون، اوج کمال من است تیر محبت پر و بال من است بال بده، فطرس دیگر شوم طوطی گهواره ی اصغر شوم