⇦🕊ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب چهارم محرم 96_ استاد حاج منصور ارضی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
السلام علیکم یا اهل بیت النّبوه
«السلامُ علي مَحَالِّ مَعْرِفَةِ اللَّهِ »
من بندۀ آزاده ام عبدالحسینم
برعشق تو دلداده ام عبدالحسینم
شکر خدا که در مسیر عشق بازی
در دام تو افتاده ام عبدالحسینم
تنها نه من آوارۀ عشق تو هستم
همراه خانواده ام عبدالحسینم
این عشق را از والدینم ارث بردم
الحق که بنده زاده ام عبدالحسینم
چشمانِ من سرچشمۀ جوشان اشک است
رنگ تو دارد باده ام عبدالحسینم
وقتی مَلَک جاروکش این آستان است
من یک غلام ساده ام عبدالحسینم
بی معرفتها هر چه میخواهند بگویند
پای رهت اِستاده ام عبدالحسینم
زهرا دعایم کرد تا اینجا رسیدم (بعضی ها به خیالشون خودشون اومدن)
در این مسیر و جاده ام عبدالحسینم
ای کاش بینم مثل یاران خمینی
در راه تو سر داده ام عبدالحسینم
من اربعین کرب و بلا را دوست دارم
آلوده ام اما شما را دوست دارم
"السلام علیکِ یا مولاتی یا زینب "
از ازل خورشیدِ انور زینب است
حافظ الله اکبر زینب است
پیکر اسلام را سَر، زینب است
حیدر کرارِ دیگر زینب است
بعدِ زهرا روح کوثر زینب است
پیش پایش آسمان خم میشود
مرجع تقلیدِ مریم میشود
کعبۀ غم های عالم میشود
آیت اللهِ مُعَظَّم میشود
محشرِ صحرای محشر، زینب است
یک زن اما لشگری را صف شکن
یک تَنه باب المراد پنج تن
تکیه بر این شانهها دارد حسن
ذوالفقاری دارد از جنس سخن
منبریها، جان منبر زینب است
از امام خود حمایت میکند
از گنهکاران شفاعت میکند
گاه در میدان قیامت میکند
گاه در خیمه عیادت میکند
خواهری از جنس مادر زینب است
در خطرها بال و پر را میدهد
می رود خونِ جگر را میدهد
موقع پیکار سر را میدهد
پای عشقش دو پسر را میدهد
فانیِ عشق برادر زینب است
ای غریب کربلا جانم فدات
نه پسر، دو نوکر آوردم برات
این دو تا خاکند، خاکِ زیر پات
سهم من را هم بده از کربلات
بین خیمه زار و مضطر زینب است
آخه بچه ها اول اومدن پیشِ دایی شون ،دایی جان ما هم میخواهیم جانمونُ قربانت کنیم ... حضرت فرمود : برید اول اجازه از مادرتون بگیرید . دایی جان، بخدا مادرمون ما رو تجهیز کرده ... پس برید مادرتون بگید بیاد ،یه وقت یه صدایی از پشت خیمه بلند شد ... سالار زینب ... من دارم گوش میدم ، وارد خیمه شد ،نامه عبدالله را بهش نشان داد حضرت با ادب صورت خواهر را بوسید ،بچه هاشو آماده کرد..
مادری وقتی که دارد دو پسر
با خودش هم تیغ دارد هم سپر
امنیت دارد به هنگام خطر
کی میافتد بر زمین بین گذر
روضهِ خوان داغ مادر زینب است
این دو تا هستند، شأن من به جاست
حرمتم ضرب المثل در کربلاست
دور از من چشمهای بیحیاست
چادرِ زینب کجا در زیر پاست
در حفاظ دو دلاور زینب است
هر دو تا سیراب از یک بادهاند
این دو آقا زاده حیدر زادهاند
تا ابد بر عشق تو دلداهاند
اذن میدان را بده، آمادهاند
نه نگو، امید آخر زینب است
تو نرو گودال اینها میروند
هر دو با سربندِ زهرا میروند
زیر شمشیر و سنان ها میروند
جان من غصه نخور تا میروند
غصه دار دیدهی تر زینب است
بهتر اینکه وقت غارت نیستند
میروم وقتی اسارات نیستند
میخورم سیلیِ غربت نیستند
وقت تقسیمِ غنیمت نیستند
موقعی که بین لشگر زینب است
دو تایی رفتن،چه رفتنی چه رجزی .. تا گفتن ما بچه های زینب هستیم ما بچه های عبدالله ابن جعفر طیار هستیم
"الله اکبر"...
یکیشون ۳۰ نفر یکی دیگه شون ۱۰ نفر یک دفعه صداشون بلند شد دایی جان ... خداحافظ ...
شنیدیم بدنهاشونُ آورد تو خیمه زنها دویدن کمکِ حسین ... ولی اصلاً دختر علی بیرون نیامد ... عبدالله گفت یه سوال اگه اجازه بدی خانم بکنم ؟
آیا بچه های من عیبی داشتن!!!
گفت چه عیبی؟ به من بگو بچه هامو آوردن خیمه تو چرا نیامدی؟ صدا زد عبدالله دست از دلم برادر ... تو که نبودی ببینی داداشم چه عرقی چه خجالتی ... عبداللهنبودی .. هی من دویدم بین میدان و برگشتم و جنازه ... عبدالله نبودی هفت بار دنبالش دویدم تا اجازه داد زیر گلوشُ ببوسم ....
عبدالله نبودی ...
اون خنجر می کشید
من خنجرشو می گرفتم ...
________________
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#شب_چهارم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_دوطفلان_حضرت_زینب
#بازگشت_کاروان_به_مدینه
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com
BabolharamArzi_(Shabe_4).mp3
زمان:
حجم:
6.08M
⇦🕊ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب چهارم محرم 96_ استاد حاج منصور ارضی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب پنجم محرم 96_ استاد حاج منصور ارضی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
«السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ»
«السَّلامُ عَلَى الدُّعَاةِ إِلَى اللَّهِ وَ الْأَدِلاءِ عَلَى مَرْضَاةِ اللَّهِ»
هر دلی خرج مسیحای محرم بشود
مُرده هم باشد اگر، زنده از این غم بشود
چند وقتیست برای تو پریشان نشدم
منتظر بود دلم تا که محرم بشود
وای اگر تشنۀ دنیا شوم و در اثرش
عطش روضۀ تو در دل من کم بشود
ابر و باد و مَه و خورشید و فلک در کارند
تا که اسباب عزای تو فراهم بشود
عرش جارو به رویِ فرش حسینیه زند
یا باد مشغول تکان دادن پرچم بشود
ماه در روضۀ خورشید بسوزد چون چشم
ابر از هُرم لبت بارش نم نم بشود
همه هیچ اند در اینجا همه کاره زهراست
چای حتی اگر او دم بزند دم بشود
در قیامت به ستون هایِ جنان تکیه زند
هر که در سینه زنی قامت او خَم بشود
سائل غیرت یاران شهیدم هستم
تا نصیبم سفر خط مقدم بشود
گفت چشمم ز غم جد غریبم خون شد
کاش اشک رضوی روزی من هم بشود
*امام رضا فرمود :چشمهای ما زخم شده از بس برایِ جد غریبم گریه کردم ، حالااین دوتا تیکه را از زبان امام رضا میگم ...*
زره اش رفت عبا رفت لباسش هم رفت
شب که شد نوبت انگشتر خاتم بشود
خواهرش رفت مرتب بکند او را اما
این تن پاره محال است منظم بشود
*حسین ......*
شیرمردی یازده ساله به میدان عازم است
بچه شیر مجتبی آئینه دار قاسم است
ظاهرا کودک ولی جانباز آل هاشم است
بندۀ عبد خدا هستم که لطفش دائم است
عشق والایی ز ادراک عمویش یافته
پرورش در دامن پاک عمویش یافته
کیست این عاشق که در جذب صبو دارد شتاب
بر مقام درک اسرار مگو دارد شتاب
در نثار جان خود بهر عمو دارد شتاب
در شکاف انداختن بین عدو دارد شتاب
در مسیر عشق راه و رسم را ریزد به هم
گرد بادی که سپاه خصم را ریزد به هم
دست از دستان عمه مکشد بیرون چه زود
تا شود دستش سپر بهر عمو زیر عمود
دید چون شمشیرها آید به مولایش فرود
خویش را حائل به اندام عمو جانش نمود
دست از مرفق جدا شد فرق تا ابرو شکست
بین آغوش حسین عبداله ش از پا نشست
نیزه های خون چکان بالا وپایین میشدند
چکمه ها تا زانوی کفار رنگین میشدند
پیرمردان با عصای خویش بی دین می شدند
اسب ها از دور پیدا بود که زین میشدند
دست عبدالله زیر دست و پا سیار شد
جسم عبدالله بی سر شد فدای یار شد
*حسین......*
چون ز راه خویش این سردار را برداشتند
قاتلان بر سینه ی مظلوم پا بگذاشتند
فرق تا پا بر تن او نیزه ها انباشتند
پرچم خود را میان نیزه ها افراشتند
از هجوم نیزه ها دریای خون گودال بود
مادری آمد که از غم قامتش چون دال بود
*یه وقت دید دست عبدالله جدا شد حسین نگفت ... واابتاه هم نگفت ... یه مرتبه صدازد : وا اُمّاه ....
نمیدونم یاد زهرا افتاد ... ابی عبدالله بغلش کرد .. فرمود صبر کن عزیزم ... تو همین بغل کردن ، قاتل ، سَرِعبدالله را جلو چشم حسین (ع) جدا کرد ........
________________
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#شب_پنجم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_حضرت_عبدالله_ابن_حسن
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com
BabolharamArzi_(Shabe_5)a.mp3
زمان:
حجم:
6.97M
⇦🕊ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب پنجم محرم 96_ استاد حاج منصور ارضی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب ششم محرم 96_ استاد حاج منصور ارضی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خِیَرَةَ اللَّهِ و َابْنَ خِیَرَتِهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ و َابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِساَّءِ الْعالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَ اللَّهِ وَ ابْنَ ثارِهِ وَ الْوِتْرَ الْمَوْتُورَ اَلسَّلٰامُ عَلَیْکَ یٰا اَبٰا عَبْدِ اللهِ اَلسَّلٰامُ عَلَیْکَ وَعَلَى الْاَرْوٰاحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنٰائِکَ ،عَلَیْکمَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهٰار یا اباعبدالله ُ ...
نصر من الله از حرم تکبیر پاشد
هنگام پیکار برادرزاده ها شد
ابن الحسن ابن الحسینِ کربلا شد
یاحضرت زهرا ،حسن حاجت رواشد
تحتُ الحنک را گرچه بر رویش کشیده
برق نگاهش بر زمین آتش کشیده
او قاسم است، ابن الکریم است و کریم است
مثل علی بر نار و بر جنت قسیم است
تیغ کجش روح صراط المستقیم است
شمشیر گردانیش طوفان عظیم است
از راست ،از چپ میزند سرها می افتد
نام حسن بر رویِ پیکر ها می افتد
ازرق ببین این نوجوانِ صف شکن را
"ان تنکرونی" خواندن ابن الحسن را
عباس یادش داده از هر سو زدن را
پایان بده این جنگ هایِ تن به تن را
هرچه پسر داری بیاور مشکلی نیست
بهر پسرهایت همین یک ضربه کافیست
دور و بَرَش هر قدر طبل جنگ میخورد
این صورت زهرایی ازخون رنگ میخورد
کعبه میان قوم کافر سنگ میخورد
موی سرش با دست نیزه چنگ میخورد
دوره شدُ رویِ سرش نقل بلا ریخت
از بین لبهایش مدد یا مجتبی ریخت
افتاد و بین لشکری تنها شد و بعد
پهلوی قاسم ، پهلوی زهرا شد و بعد
مثل سفارش نامۀ خود تا شد و بعد
بین همه روی تنش دعواشد و بعد
آمد عمو دید استخوان هایش شکسته
جوری زاسب افتاده که پایش شکسته
زیر سم مرکب قد و قامت کشیده
این یک نفس راهم به زحمت او کشیده
*رسید بالا سرش ،دید قاتل موهاش رو گرفته ،میخواد سر از تنش جدا کنه ، دست قاتلُ قطع کرد ابی عبدالله ،یه مرتبه قاتل صدا زد آی قوم به دادم برسید ریختند دور ابی عبدالله ، حضرت می جنگید پیاده... یه وقت دید صدای نالۀ ضعیفی میاد از زیر سم اسب ..
یکی ناله میزنه عمو جان به دادم برس...
حضرت دوید به سینه چسباند سر مبارکِ قاسمُ فرمود: برای عموت سخته تو چیزی بخوای، نتونه انجام بده ... آروم جون داد... همه ی امیدش این بود سرش به دامن و تو بغل عمو باشه ..
بر سینه اش چسباند وقتی که تنش را
فهمید سختی های وقت بردنش را
نجمه به چشمانت بکش پیراهنش را
بوسه بزن این پیکرش پُر روزنش را
پیش حسن شرمندگی مانده برایم
بی قاسم و اکبر منم با گریه هایم
بدنشُ گرفت تو بغل راوی میگه : وقتی میخواست سوار مرکب بشه پاهاش به رکاب اسب نمیرسید ولی وقتی ابی عبدالله سینۀ قاسمُ به سینه چسباند پاهای قاسم .....
حسین ....
________________
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#شب_ششم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
#زیارت_عاشورا
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com
BabolharamArzi_(Ruze 6).mp3
زمان:
حجم:
2.18M
⇦🕊ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب ششم محرم 96_ استاد حاج منصور ارضی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب هفتم محرم 96_ استاد حاج منصور ارضی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
چگونه من آب روان بنوشم
صدایِ العطش رسد بگوشم
واعطشا بکربلا ...
لا لا لا لا بخواب ای پر شکسته
به پلکت لخته هایِ خون نشسته
خدا راه گلویش را ببندد
بگو راه گلویت را که بسته؟
علی لالای ... علی لالای ...
دلم را از غمت آکنده کردند
تو هر چه گریه کردی خنده کردند
*گفت ببینین بچمُ داره گریه میکنه ... آبش بدید ... همه خندیدن*
دلم را از غمت آکنده کردند
تو هر چه گریه کردی خنده کردند
به جای آب تیر آمد به سویت
مرا پیشت علی شرمنده کردن ....
خودت دیدی که نامَردَند مادر
برایت نیزه آوردند مادر ...
الهی رنگِ شادی را نبینن
عجب آشفته ام کردند مادر
اصلا همه بدنُ ریختن بهم ... هر کسی هر کی رو کشته بود ، دنبال کشتش می گشت ... دنبال صیدش می گشت ... حرمله گفت: من یه صیدی داشتم اینو پنهانش کردن ... یه جاسوسی که از راه دور حواسش بود گفت :من دیدم ابی عبدالله رفت پشت خیمه ها ...
اومدن با نیزه بدن رو در آوردن ...
سه شعبه بسته راه چاره ات را
ببین این مادر آواره ات را
همان کس که تو را از من گرفته
زدستم می کِشَد گهواره ا ت را
دلم خوش بود با طفل خیالی ...
لذا هرچیزی که غارت کرده بودن آوردن حضرت فرمود: یه چیزی مونده اون رو هم بیارید گفت اون چیه ؟ فرمود اون گهوارۀ داداشم هست .... همون رو باید بیارید ... گفتن پولشو میدیم گفت : ای نانجیب بیشتر این لباسها و مقنعه ها وچادرها و معجرها ، همه را مادرم زهرا بافته بوده ... همین که غنائم را آورده بودن یکی گفت این انگشترِ بابامه ...
استاد مرحوم شیخ محمود نجفی اشکهاشُ می گرفت ، میگفت این اشکها قیمتیِ بگیرید بالا دعا میکرد بدم المظلوم یا الله .....
________________
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#شب_هفتم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#زیارت_عاشورا
#روضه_حضرت_رباب_علیه_السلام
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com
BabolharamArzi_(Shabe_7).mp3
زمان:
حجم:
1.2M
⇦🕊ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب هفتم محرم 96_ استاد حاج منصور ارضی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب هشتم محرم 96_ استاد حاج منصور ارضی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
«السلامُ عَلیکَم یا اَهل بَیتِ النّبوه»
اراده کرده خدا جاودان شود غم تو
بهشتِ واقعی ماست بزم ماتم تو
هزار سال عبادت نمی رسد هرگز
به اشک سینه زنان در شبِ محرم تو
دو قطره گریه برای تو کرد و رفت بهشت
از آن به بعد شد آدم همیشه آدم تو
نماز خواندنم از برکتِ عزایِ تو بود
مرا خرید خداوند زیر پرچم تو
بگیر دست مرا در شلوغی محشر
حساب کرده ام آقا به قول محکم تو
سه چار ساله که بودم برات سینه زدم
ز کودکی به لبم بود اسم اعظم تو
چه بد چه خوب سر سفرۀ تو مهمانم
خداست مشتری این بساط درهَم تو
کسی که رفته زیارت خودیِ این خانه است
کسی که رفته زیارت شده است محرم تو
کجاست احمد مختار تا نظاره کند
کسی نشسته روی پیکر مُکرم تو
خدا با تو زبانزد آفریده
علی را در محمد آفریده
به چشمانِ تو نور حیدری داد
به تو ظرفیتِ پیغمبری داد
حیا را معنی و مفهمومی آقا
به معصومین قسم معصومی آقا
به خُلق و خَلق و مَنطق مصطفایی
"بِنَفسی اَنت" تو ارباب مایی
کریم ابن الکریم عالمینی
تو ابن المجتبی ابن الحسینی
برو میدان ولی آرام بابا
توانی نیست در پاهام بابا
قدم بردار پیشم نازنینم
الهی داغ قدت را نبینم
بیابان است بیراهه زیاد است
زبانم لال جَرّاحِه زیاد است
علی خیلی دلم غم دارد اینجا
هزاران "ابن مجلم" دارد اینجا
نبینم زیر پا افتادنت را
هجوم گرگ ها روی تنت را
مبادا پیکر تو خسته باشد
دو چشم اسب را خون بسته باشد
امان از کینه های بدر و خیبر
میفتی بی هوا از اسب با سر
الهی چون قباله تا نباشی
علی جانم صد و ده تا نباشی
نمی خواهم ببینم صف کشیدند
اذانِ گوی مرا حنجر بریدند
*یا امام زمان ... یه عده اومدن در خونت ... برای پسر اباعبدالله گریه کنن ... کاری هم نمیتونیم بکنیم چه پسری ... فقط یه جمله بگم وقتی از پشت سر زدن تو سرش فرقش مثلِ امیرالمومنین شکاف خورد، خون فراوان می اومد ... رسم سوار اینه وقتی اتفاقی میافته
دست می اندازه گردن اسبش ، اسب تربیت شده میدونه باید سوارشو از مهلکه بیرون ببره چون خون رویِ چشمهای اسب را گرفت
اشتباهی آورد بین لشکر همه گفتن برید کنار تا جلوتر بیاد ....
اربا اربا .....*
________________
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#شب_هشتم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com
BabolharamArzi _ (shabe 8).mp3
زمان:
حجم:
1.2M
⇦🕊ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب هشتم محرم 96_ استاد حاج منصور ارضی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب تاسوعا محرم 96_ استاد حاج منصور ارضی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
«السلامُ عَلیکَم یا اَهل بَیتِ النّبوه»
وبموالاتكم تُقبل الطّاعة المفترضة، ولَكُم المَودة الواجبة ودرجات رفیعه و مقام المحمود عندالله
اشکی شود جاری جوابش با حسین است
روضه به پا شد هر کجا آنجا حسین است
نامش که می آید بهم میریزد عالم
نامی که هر دم میکند غوغا حسین است
بر دل نباشد ترسی از فردایِ محشر
آن که شفاعت میکند فردا حسین است
از روز اوّل تا ابد هستیم سائل
از ابتدا تا انتها آقا حسین است
لطفش همیشه شامل حال گدا شد
قطره صفت هستیم تا دریا حسین است
محشور میگردد هر آنکس با محبش
معشوقه و محبوبُ عشقِ ما حسین است
مشگل گشای مشکلات سخت تنها
از پردۀ دل ذکر ادرکنی حسین است
حتی بهشتی را که سبحان وعده داده است
رمز ورودش گفتن یک یا حسین است
تحریف گشته قصۀ لیلی و مجنون
مجنون قصه زینب و لیلا حسین است
آنکس که بی سر بود اما باز بخشید
انگشت و هم انگشتر خود را حسین است
زهرا کنارش بود در تنگیِ گودال
حاشا بگویم بی کس و تنها حسین است
اهل قُرا آقایِ ما را دفن کردند
عریان تنی که ماند در صحرا حسین است
شبهایِ جمعه کربلا باب الکرام است
فریادهای حیدر و زهرا حسین است
*در شب دهم محرم از یارانِ حسین که مشغول نماز بودن ،رکوع و سجود میکردن اما باور کنید اینو داره معالی السبطین میگه عبادت مخصوص عباسِ رو همه دارن نگاه میکنن ،دیدن فقط دوره این دخترا و زنها می گرده حفاظت از اینها میکنه ... کسی چپ نگاه کنه حمله میکنه اینقدر غیرتی بوده ...*
عقل تنها در مسیر عاشقی کامل شود
عشق همراه جنون در قلبها نازل شد
پس هرآنکس در پی آن است که عاقل شود
ابتدا بایست مجنون ابوفاضل شود
فاش میگوییم امشب با تمام عالمین
عشق در تعریف ما یعنی علمدار حسین
روی دیوار برادر بود تا آخر سرش
هیچ عشقی غیر عشق او نبوده در سرش
از همه سرهای عالم هست بالاتر سرش
نیست هرکس خاک پایش خاک عالم برسرش
یک نگاهش عالمی را مثل سلمان می کند
ارمنی را با کراماتش مسلمان می کند
از زمانی که در این دنیا قدم برداشته
از روی دوش برادر بار غم برداشته
هر زمان با ذکر یا حیدر علم برداشته
صورت دشمن حراس آلوده نم برداشته
در نبردِ او همیشه جنگ خیبر یاد شد
شاهکاری کرد در صِفین حیدر شاد شد
مادرش گفتا بلا گردان این کاشانه باش
با ادب همراه باش و با غضب بیگانه باش
بچه های فاطمه شمعند تو پروانه باش
من کنیز خانه هستم تو غلام خانه باش
بود آویزانِ گوشش حرفهای مادرش
چون غلامان حرف میزد با برادر خواهرش
*الله اکبر امروز تا براش امان نامه آوردن ، امان نامه را پاره کرد ، هم اشک میریخت هم غضب آلود .. با شمشیر رویِ زمین میکشید اومد پشتِ خیمه ها با کسی حرف نزنه داره با خودش حدیث نفس میکنه ....*
دیدی ای دل که آخر عمری
جگرم سوخت بیقرار شدم
شر فامیل بد اسیرم کرد
پیش آقام شرمسار شدم ...
*داشت با خودش حرف میزد دید یه دستی محبت امیز روی شونه اش اومد ،برگشت دید خواهرش زینبِ .... نشست روی زمین ،بی بی دستاشُ گذاشت رویِ سرش ،داداش آروم باش من دیدم همه چی رو از بالای بلندی من دیدم نامه را پاره کردی ،تو پسر علی هستی ... اما حسینم تنهاست ... خواهر و برادر نشستن روی زمین اینقدر گریه کردن گفت خواهر فردا کاری میکنم که دمار از اینها در میارم ... من از همه شون سرم ... من فاتح جنگ صفین هستم ،بابام به من بازوبند داده ،نشان داده، من شاگرد علی بودم ،غیر از پسر ،من شاگرد حسن بودم ،من شاگرد حسین بودم .... اصلا نظیر ندارم ، آرومش کرد ..*
در شجاعت رفته اخلاقش به حیدر بیشتر
هست کارایی چشمانش ز خنجر بیشتر
در وفاداری او از حدّ باور بیشتر
او حسینی بودنش رفته به خواهر بیشتر
نام او را یکصدُ و سی و سه بار بیشتر بخوان
حاجتی داری اگر او را از اخُّ زینب بخوان
بوسگاه فاطمه هم چشم او هم دست اوست
دست گیره امت عیسی ابن مریم دست اوست
روز محشر اختیار خلق عالم دست اوست
همچنان پشت سر ارباب پرچم دست اوست
روز محشر سر بلند است و امیری میکند
فاطمه از دوستانش دست گیری میکند ....
________________
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#شب_نهم_محرم
#شب_تاسوعا
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com
BabolharamArzi _ (shabe 9).mp3
زمان:
حجم:
6.79M
⇦🕊ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب تاسوعا محرم 96_ استاد حاج منصور ارضی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir