eitaa logo
کانال ‌متن روضه
81.5هزار دنبال‌کننده
789 عکس
462 ویدیو
62 فایل
👈ارتباط با ما: @babolharam_admin تبلیغ نداریم سایت: www.babolharam.net #شماره_کارت جهت مشارکت در #نذر_فرهنگی شامل تامین هزینه‌های جاری کانال، تایپ مطالب ، حفظ و نگهداری سایت و .. :👇 6273817010150831 به نام گروه جهادی بابُ‌الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز _شب هشتم محرم 96_ حاج میثم مطیعی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ علی اکبر رفت میدان؛جنگ نمایانی کرد.دل گفتنشو ندارم چطور به شهادت رسید،شیخ مفید نوشته: "فَصُرِعَ..."علی بیهوش شد...دست ها رو گردن اسب حلقه کرد..." وَاحتَواهُ القَوم..."همه دورش رو گرفتن،*باباش امام حسین هم همینطور شد... راوی میگه:"تَکافَروا علیه..."لحظه های آخر دور امام حسین شلوغ شد؛همه اومدن دورش.." "وَاحتَواهُ القَوم..."همه دورَش کردن..."فَقَطَّعوه بِاَسیافِهِم اِرباََ اِربا...."باباش نگاه میکرد....همه شروع کردند با شمشیر،علی رو ریزریز کردن...علی علی... بار دیگر زنده میشد روضه های کوچه ها میرسید هر کس به او ضربه ای میزد به او.... همه دورش کردن....همه میزدن.... بار دیگر زنده میشد روضه های کوچه ها میرسید هر کس به او ضربه ای میزد به او.... پدرش نگاه میکرد....زینب نگاه میکرد.... اینجا دیگه کار برعکس شد.. کنار جسم تو رسم جهان عوض شده است... نشسته پیر کنار جوان،علی اکبر... *پیرمرد نشست کنار جوونش...* اگر چه پهلوی تو یاد مادرم کردم شکسته کوفه سرت را چنان علی.....اکبر *هم شبیه بابام شدی؛هم شبیه مادرم شدی...راوی میگه:"و وَضَعَ خدَّهُ علی خَدِّه..."صورت به صورت جوانش گذاشت..* میگذارد چهره بر رخسار اکبر،ساعتی... این غروب جانگداز ذبح اسماعیل بود. *اونجا که ماجرای پدر و پسر شهید رو گفتم یه نکته داره خیلی دل آدمو میسوزونه.. پسر آمد جنازه ی پدر رو برداشت...اون راوی میگه با سرعت از میدون مین بیرون برد...اما من میخوام بگم اگه همون رزمنده شهید شده بود؛باباش می اومد بالاسرش،اصلا نمیتونست جنازه ی پسر رو خودش ببره...داغ جوون، پیرمرد رو زمین گیر میکنه. جوون رو پیر میکنه...* زینب اومد از خیمه ها بیرون...خودش رو روی جنازه ی علی اکبر انداخت...امام حسین آمد..."فَاخَذَها الحُسَین و رَدَّها الی الفُسطاط"به هر زحمتی بود زینب رو بلند کرد برگردوند خیمه ها... اما دیگه خودش موند و این جنازه....نتونست کاری بکنه... راوی میگه یه وقت دیدم برگشت سمت خیمه ها..."وَ اَمَرَ فِتیانِه...جوون ها رو صدا زد..."فَقال:اِحمَلوا اَخاکُم..." بیاید برادرتون رو ببرید... "فَحَمَلوه حتّی وَضعوا بین یَدَیِ الفُسطاط الّذی کانوا یَقاتِلون اَمامَه..." جوون ها اومدن علی رو بردن جلوی خیمه ای گذاشتن که مقابلش میجنگیدن.اینجاست که این شعر شان نزولشه: (جوانان بنی هاشم بیایید ۲ علی را بر در خیمه رسانید)۲ حسین جانم...حسین جانم...حسین جان... ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir-Motiee_Shab08Moharram1396[04]_(www.rasekhoon.net)-2.mp3
1.93M
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز _شب هشتم محرم 96_ حاج میثم مطیعی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب تاسوعا محرم 96_ حاج محممود کریمی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ به نام او هوالباقی به میدان می روی ای اولین و آخرین ساقی من از ابروت فهمیدم که هم جبار و هم قهار و هم رحمان و رزاقی ابالفضلی و عباسی تو هم استاد پیکاری و هم استاد اخلاقی جهان دارالشفای توست که هم محشور هم مشهور در انفاس و آفاقی وفا ٬ غیرت ٬ ادب ٬ تنها ؛ برای این همه مفهوم در یک تن تو مصداقی قواعد ریخته برهم تو هم مقصود زُهادی و هم منظور عُشاقی برای کشتن مردم خدا داده به چشم تو عجب ابروی خلاقی برای کربلا رفتن به ما خیل گنهکاران فقط مشغول ارفاقی برو اما بیا حتماً رسیده از علی اصغر برای تو چه ابلاغی بیا با مَشک یا بی مَشک رقیه بسته با دست تو در خیمه چه میثاقی *عمو بیایی ها !! ما غریبیم...بابام دیگه هیچ کس رو نداره...* به دستت دست می شویی ندیدم در کسی اینقدر مهجوری و مشتاقی به کف الاَیمَن و ایسَر دو تا دستت دو تا سروند افتادند در باغی غم مَشک و غم اصغر دو چندان می کند در سینه ات هر داغ را داغی تمام دشت می گویند أدر کأساً وناوِلها الا یا ایها الساقی *** خبر پاشیده شد از هم سپاه دشمنان با یک نفر پاشیده شد از هم به دست یک نفر هم نه سپاه اینچنین با یک نظر پاشیده شد از هم دم رود آمد و آن رود دلش با دیدن قرص قمر پاشیده شد از هم به دورش حلقه کردند و گُلی در کنج گلدان با تبر پاشیده شد از هم رباب و اصغر و بابا پس از او بینشان تیر سه پر پاشیده شد از هم و او هم پهلویش انگار شده چون پهلویی که پشت در پاشیده شد از هم عمود خیمه ٬ بر فرقش عمود آهنین افتاد و سر پاشیده شد از هم * سادات ببخشید ، من نمیدونم شما چه قدر ارادت به عموجانتون دارید، بچه سیدا ... عباس بچه های حسین رو خیلی دوست داره....شما اگه یه روزی عموجانتون رو یادتون بره اون شما رو فراموش نمیکنه ...ما رو هم فراموش نمیکنه ....* سرش پاشیده شد اما دل بابا برایش بیشتر پاشیده شد از هم ✾شاعر : مهدی رحیمی ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir- Karimi Shab 9 Moharam 96-01-1.mp3
1.94M
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب تاسوعا محرم 96_ حاج محممود کریمی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب تاسوعا محرم 96_ حاج محممود کریمی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ ام البنین فرمود: هر چی بگید به سر بچه ی من عمود آهن زدن من باورم نمیشه..از کجا این حرفا رو میارید ؟ این بچه رو من بزرگ کردم .تو صفین خبرش به من رسید کسی جرأت نمی کرد نزدیکش بشه .. حتی صفین هم ...هیچ کی حریفش نبود ... خود امیرالمومنین که می رفت بجنگه اینا فرار می کردن .دوباره می رفت رجز میخوند .سه چهارتا دیگه می رفتن دوباره حریف فرار می کرد .مولا تا میومد میشناختنش.. فرار می کردن .صدا زد عباسشو .مولا با لباس مبدل رفت سراغ این قهرمان سپاه معاویه .اون فکر کرد یکی دیگه است... عباسش رو آورد تو خیمه گفت: بابا !جان لباست رو با من عوض کن .چهارده سالش بود ....گفت: چشم برا چی ؟ گفت این حریف لباس منو میشناسه من میرم فرار میکنه .چهارده سالش بوده لباسش هم قد امیرالمومنین بوده....مگه این شیر بچه رو مگه میشه بهش عمود آهن زد ؟ نه حالا ما گفتیم ...ولی واقعا زدن...یه خورده فکر کرد شروع کرد گریه کردن...یعنی بچه ام دست نداشت اون موقع؟ اومد جلوی عباس ...این پا رو گذاشت رو پای ابالفضل، رو رکاب ...اسب رو نگه داشت .گفت ...عمود آهن هم دستش بود ...گفت : عباس تویی ؟ از صبح تا حالا هر چی میایم به حسین برسیم جلو راه ما سبز میشی ؟ دست نداشت .تیر مشک خورده افتاده .به قول خودش فرمود : دیر اومدی .یه زمانی اومدی که من دست در بدن ندارم .گفت تو دست نداری، من دارم .چنان عمود آهن رو بالا برد ..."عَمَدَ الحدید ...بکربلا خَسَفَ القمر..."کلاهخود تو سر فرو رفت ...بعضیا که میگن کلاهخود مونده بود ...سر متلاشی شد ...* کی میتونه منو ،از تو جدا کنه *داداش ..بالا سرِ علی اکبر تو از من دفاع کردی ...* کی میتونه منو، از تو جدا کنه بالا سر تو کی ، ازم دفاع کنه ؟ پاشو بریم باهم .... پاشو بریم به خیمه ها ...داداش پاشو پناه من... داداش ... پاشو تو رو خدا ... پاشو بریم باهم... داداش بریم به خیمه ها... داداش پاشو پناه من... داداش پاشو تو رو خدا ... مشکی که با هزار زحمت رسید به آب بیچاره طفلکِ شیرخواره ی رباب آب به خیمه نرسید فدای سرت پاشو برگرد خیمه کس و کارم تو امید منی،حتّی بدون دست پاشو یه کاری کن که کمرم شکست ما تویِ علقمه، ولی حرم بدون من پاشو که دشمنت... داداش خیمه رو دوره کرد *پاشو به دادمون برس* خدا به خیر کنه ،به حال مادرا چادرِخواهرا،خلخالِ دخترا یه یاعلی بگو...داداش پاشو با من بیا....داداش تا نزده کسی... داداش تو گوش دخترا ... *یه موقع هست میگن بچه بابا نداره بزنیدش اما اینا همه میگن دیگه عموشون نیست راحت باشید....یا صاحب الزمان .... ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir- Karimi Shab 9 Moharam 96-01-2.mp3
2.55M
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب تاسوعا محرم 96_ حاج محممود کریمی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ عاشورا محرم 96_ حاج محمود کریمی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ خطری میکنم از فتنه ی شیطان احساس خطر خار جحیمی به روان گل یاس در دل آل پیمبر همه افتاده هراس *چرا ؟* شمر آورده امان نامه برای عباس زین مصیبت حرمِ پاکِ علی میلرزد گوییا مُلک خدای ازلی میلرزد کیست عباس ؟ امید دلِ خیرالناس است کیست عباس ؟ شرف ، عشق، ادب، احساس است شیشه را قصد شکارِ جگر الماس است پاسدار حرم الله اگر عباس است به نگاهیش عدو در سَقَر آواره شود جگر شمر و امان نامه ی او پاره شود باز دنیا به سوی حیدر کرار آمد به سراغ قمر از راهِ شبِ تار آمد دل شب سوی حرم، شمر ستمکار آمد به شکار دل عباس علمدار آمد گفت عباس ببین بخت تو را همراه است که امان نامه ی تو خط عُبیدالله است *میدونستن جواب منفی بوده ...میدونستن تیرشون به سنگ میخوره ...میخواستن با اعصاب بازی کنن .میخواستن با احساسش بازی کنن .میخواستن روحیه اش رو خراب شه .چون کیِ ؟! پسر ام البنین ؟! * چشم عباس که بر شمر ستمکار افتاد پای تا فرق چو آهی که برآید ز نهاد گفت ای کارِ تو بر آلِ پیمبر بیداد بر تو و خط و امان نامه ی تو نفرین باد دور شو ! اینهمه افسانه نخوان در گوشم به دو عالم پسرِ فاطمه را نفروشم گفت ای لعل لبت تشنه، دلت دریایی تا به کی پای تو در سلسله ی تنهایی ؟ به تو زیبنده بود سروری و آقایی حیف از قدر و جلالت که کنی سقایی تو امیری ز چه رو عبد برادر باشی ؟ نزد ما آی که فرمانده لشگر باشی گفت روزی که اذان بر درِ گوشم خواندند همگی بر رخم از اشک،گلاب افشاندند مات و مبهوت به دیدار جمالم ماندند همه دور پسر فاطمه ام گرداندند تا فدای پسر فاطمه گردد ، هستم پدرم اشک فشاند بوسه زده بر دستم گفت ما بوسه گذاریم به خاکِ پایت تو یل ام بنینی و قمر سیمایت چه نیازی به حسین و بَنو الزهرایت ؟! حیف باشد که ز هم قطع شود اعضایت عوض آنکه حسین اشک برایت ریزد باش با ما که زر سرخ به پایت ریزد گفت: خاموش! که این بندگی ام آقایی است مشک بر دوش گرفتم ،شرفم سقایی است با خبر باش که عباس بَنِی الزهراییست جگرم سوخته و چشم و دلم دریایی است باشد از اسب زمین خوردنِ من پروازم هر چه هستم به حسین بن علی مینازم من جدا لحظه ای از آلِ پیمبر گردم ؟! *لحظه ای ..؟!* بهر حفظ سر و جان دور ز دلبر گردم ؟! عشقم این است که دورِ علی اصغر گردم پسر شیر خدا نیستم ار برگردم نیست بازیچه ی مانند تویی احساسم دورشو ....دور ... ای فدای شرف دین و مرامت عباس کوثر از جام نبی باد به کامت عباس از ولادت به تو بالیده امامت عباس تا قیامت ز رسل باد سلامت عباس تو به شهرِ دلِ یک خلق امامت کردی سربلند است قیامت که قیامت کردی ... نه ز شمشیر ،نه ز تیر، تو را واهمه بود از ازل مرغ دلت شیفته ی علقمه بود زائر پیکر صد پاره تو فاطمه بود آب را با تو به دور حرمت زمزمه بود کای شرار عطشت در جگر آب، عباس آب از شرم لب تشنه ی تو آب عباس آبها تشنه ی داغ لب عطشان تو اند نخلها سوخته و سر به گریبان تو اند اشک ها وقف تو و زخم فراوان تو اند دستها تا ابدالدهر به دامان تواند چه شود تا ز گنه نامه ی او پاک کنند نوکرِ دل شده را در حرمت خاک کنند ؟ ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir- Karimi Shab 10 Moharam 96-01-2.mp3
2.22M
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب عاشورا محرم 96_ حاج محمود کریمی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب عاشورا محرم 96_ حاج محمود کریمی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ تصورم نمیکنم که بی تو باشم ابدا تصورم نمیکنم.. *نیمه شبه .همه دارن عبادت میکنن .قمر بنی هاشم کنار خیمه ها داشت نگهبانی میداد .هر ذره ای رو زیر نظر داره .آداب داره نزدیک شدن به خیمه اهل بیت؛دید یکی داره جلو میاد دست روی شمشیر گذاشت .کیستی؟ داری به حرم نزدیک میشی؟ حالا اون فرد کیه ؟ همه خیمه ها رو رفته گشته رسیده اینجا .سایه ای دید .کی هستی ؟ صدا زد : منم.عزیزم من خواهرتم . دستشو از رو قبضه ی شمشیر برداشت رو سینه اش گذاشت گفت: خانوم جان! من نوکرشمام.زینب روی خاک نشست ... عباس ایستاده بود ..بشین ...چرا اینقدر با ما غریبی میکنی ؟ نشست مودب به زانو کنار زینب .آروم آروم شروع کرد سر حرف رو باز کردن .* تصورم نمیکنم که بی تو باشم ابدا داداش شنیدم اومدن بهت امان نامه بدن هرچند اگه تو نباشی شکسته میشه کمرم اما شاید آسون بشه اسارتِ اهل حرم *هی دارن میگن : سی و چهار تا بچه تو کربلا بود .فقط خلاصه بگم: مدینه هفده تا بچه برگشتن .* اگه میخوای بری برو ولی دلم خالی میشه دشمن میدونه برا ما هیچ کی ابالفضل نمیشه لشگرِ دشمن که میخواد از ترس تو فرار کنن خوب بلدن تو نباشی با خیمه ها چی کار کنن وای به حال دخترا وقتی که بی عمو میشن یا علی پهلوان ما رفته، ماه از آسمان ما رفته جان نداریم ...جان ما رفته .. رفته تا با شتاب برگردد،آب با مشک آب برگردد قوم و فامیل زحمتش دادند،نیمه شب برگه ی دعوتش دادند آشناهاش غربتش دادند،پیش زینب خجالتش دادند یک امان نامه شرمسارش کرد،تا خود صبح بی قرارش کرد *گفت داداش شنیدم برات امان نامه آوردن .دستاش رو مشت کرد .به قول ما خون خونش رو داره میخوره .دندانهای مبارک رو فشار میداد .گفت خانوم جان صبح بشه یه امانی نشون اینا بدم ...میکشمشون...من انتقام مادرت فاطمه رو میگیرم از اینا . صبح شد .خیلی کم عباس تونست تو میدون حاضر بشه .تا میرفت یه کسی رو بیاره بدنی رو بیاره ...ارباب ما صداش میزد .ابی عبدالله صداش میزد .هی میگفت کنار من باش . تو میری من دلشوره دارم باش .همه حرم نگاهشون به توئه .تو دور میشی همه بچه ها دلهره پیدا میکنن. بمیرم خبری ازش نشد .هر چی حسین صداش زد : "اناابن النبی المصطفی" صداش نیومد ."انا بن علی المرتضی" جواب نداد ."انا بن فاطمه الزهرا ..."نه صداش نیومد .رسید بالا سرش . عباسم با هر عذاب و زحمتی شده باید تو را از علقمه تا خیمه ها ببرم .. آه یک یاعلی بگو و به همراه من بیا ... می بردمت به خیمه اگر بود اکبرم ... داداش تو سر نهاده ای به روی پای فاطمه .... من را بگو که رو به زمین می شود سرم ... تو سر نهاده ای دم آخر به سینه ام من را بگو که شمر نهد پا به سینه ام العطش کودکان،هلهله ی دشمنان بر تن من.... وقت جسارت شده،موقع غارت شده خواهرت آماده ی،بند اسارت شده .... میرو علمدار من،یوسف بازار من ... یار وفادار من...،ماه خیام حسین *ای حسین* ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
Karimi Shab 10 Moharam 96-01-Segment 1.mp3
3.01M
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب عاشورا محرم 96_ حاج محمود کریمی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب تاسوعا محرم 96_سیدمجید بنی فاطمه↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ اَلسَّلٰامُ عَلَیْکَ یٰا اَبٰا عَبْدِ اللهِ ، وَعَلَى الْاَرْوٰاحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنٰائِکَ ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهٰارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیٰارَتِکُمْ ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ ، وَعَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ، وَعَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَیْنِ ، وَعَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَیْن . اللهم‌ عجل لولیک الفرج .. همیشه روی لبم ذکر یا اباالفضل است چراکه حضرت مشکل گشا اباالفضل است دو دست داده به راه خدا و پس چه عجب اگر که معنی دست خدا اباالفضل است به جمله جمله ی یا کاشف الکروب قسم که استجابت صدها دعا اباالفضل است نمونه است اباالفضل و در مسیر حسین کسی که شدهمه چیزش فدا اباالفضل است از ابتدا به من آموخت مادرم تنها دوای درد گرفتارها اباالفضل است *گفت بچه ،هر وقت گرفتار شدی بگو یا ابالفضل...محاله تنهات بزاره...محاله بزاره خجالت زده بشی...آخه خودش طعم خجالتُ کشیده میدونه ..امشب چرا صدامو نگه دارم... همه سرها را بالا کنید برای ابالفضل بلند بلند گریه کنید ..میخوای یه جمله بگم صدای زنها تو عرش برسه...ابالفضل دختر نداره...ببینم امشب برای ابالفضل چکار میکنی ...* از ابتدا به من آموخت مادرم تنها دوای درد گرفتارها ابالفضل است چه ترس دارد از آتش,چه ترس از دوزخ اگر شفاعت هر شیعه با اباالفضل است *فردای محشر ..وقتی فاطمه سلام الله علیها وارد میشه،میفرماید: همه سرها پایین به احترام فاطمه..تا وقتی بی بی وارد میشه ...تازه محشر، میشه محشر...پیغمبر صدا میزنه دخترم‌...حبیبه ی خدا....برای شفاعت محبین و دوستداران، چی آوردی...؟یه وقت میبینن ،مادر منو و شما فاطمه دست بریده عباس رو بیرون بیاره ...میفرمایند:دست بریده عباس بسنده میکنه...یا ابالفضل .. هر کی امشب دلشکسته است بگه یا ابالفضل.. هرکی امشب پناه آورده بگه یا ابالفضل‌..هرکی غیر ابالفضل کسی رو نداره بگه یاابالفضل.. * خود امام زمان گفته است می آید به مجلسی که در آن ذکر یا اباالفضل است بگیر ذکر اباالفضل با امام زمان ببین که بر لب صاحب عزا اباالفضل است ابالفضل ...ابالفضل .. امشب ..اومدم همه باهم روضه بخونیم و گریه کنیم..همه روضه خون باشیم ..امشب صاحب عزا را میخواهیم صدا بزنیم ...بچه وقتی دستش از باباش جدا میشه...گم میشه...بگو یابن الحسن من تو این عالم گم شدم ..مثل بچه ای که میگه من بابامو میخوام تو هم بگو منم آقامو میخوام ...همه دستا رو بیارید بالا...رحمت به اون دستی که در خونه ی ابی عبدالله و بچه هاش ،در خونه خدا و اهل بیت درازه..جای دیگه دراز نیست . از همینجا یی که دست رو دراز کردی شروع کن صدا زدن صاحبت رو ...اینقدر بگو تا قلبت آروم بشه ..یا صاحب الزمان..یا صاحب الزمان .... ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir_Majid_banifateme_(Shabe_9_Moharam)_(www.rasekhoon.net).mp3
3.3M
قسمت_اول روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب تاسوعا محرم 96_سیدمجید بنی فاطمه ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir