eitaa logo
کانال ‌متن روضه
80.7هزار دنبال‌کننده
788 عکس
462 ویدیو
62 فایل
👈ارتباط با ما: @babolharam_admin تبلیغ نداریم سایت: www.babolharam.net #شماره_کارت جهت مشارکت در #نذر_فرهنگی شامل تامین هزینه‌های جاری کانال، تایپ مطالب ، حفظ و نگهداری سایت و .. :👇 6273817010150831 به نام گروه جهادی بابُ‌الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦• روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ عاشورا سال 1397 به نفسِ سید مهدی میرداماد•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┄┅═══••↭••═══┅┄• اگر نازی کند دختر، خریدارش پدر باشد بزرگی کن ببوس این دختر کوچکتر خود را بابا رو از اسب آورد پایین. نشست تو بغلش... بابا یادته؟ "دختر داری یا نه؟ دیدی وقتی زبون وا می کنه شیرین زبونی می کنه دلتو می بره؟ خبر داشت چه خبر شده" بابا یادته تو راه که میومدیم خبر شهادت مسلمو دادن، دخترشُ رو پات نشوندی؟ "از اون موقع این دختر یادش بود، تو ذهنش بود." بابا نوازشش کردی بغلش کردی گفتی من دایی تَم من سایه سرتَم. من کنارتم من همه جا باهاتم غصه نخوری تنها نیستی. زینب هست من هستم...بابا داری میری مارو به کی می سپُری؟ یه جوری داری میری می دونم دیگه برنمی گردی بابا! "یه حرفی زد صدای گریه ي حسین رو بلند کرد. یکی از اون جاهایی که نوشتن بلند گریه کرد "وَ غُشِیَ عَلَیهِم" اینجاست که انقدر گریه کرد که از حال رفت" صدا زد" بابا! ز دورادور می دیدم... بابا یه صحنه ای دیدم سوال دارم. من تا حالا بدرقه زیاد دیدم. آدم کسی رو می خواد بدرقه کنه پیشونیش رو می بوسه، صورتش رو می بوسه، چونه شو می بوسه، بابا اولین بارمه می بینم زیر گلوی کسی رو میخواد ببوسن. عمه م چرا زیر گلوتو بوسید؟ ابی عبدالله بغلش کرد. "لاتحرقی قلبی بدمئک حسرتا" ايقدر منو آتیش نزن دخترم بذار برم. با هم گریه کردن. بغلش کرد نوازشش کرد آرومش کرد. "آماده ای یا نه؟ یه ناله عاشورایی... قول دادم خیلی اذیتت نکنم" اینجا بابا دختر رو بغل کرد. هر دیدی یه بازدیدی داره. هر رفتی یه آمدی داره. ساعتی بعد همین دختر اومد تو گودال قتلگاه. دید عمه اش یه بدن پاره پاره رو بغل کرده. این بدنِ کیه؟ فرمود دخترم این بدن بابات حسینِ. خودشو انداخت رو بدن. اي حسین... لااله الا الله. یه دختر روي بدن باباش بیفته، بهانه بگیره و گریه کنه چه می کنن؟ شما چه می کنید؟ چجوری بغلش می کنید؟ میان نوازشش میدن، میان بغلش می کنن، بوسش می کنن... من نمیگم عبارت مقتله. نمی دونم جرأت دارم معنا کنم؟ شب عاشوراست. سکینه بابارو بغل کرد. "فَجتَمَعَ عِدَّةٌ مِنَ الأعراب" عرب های نامحرم دورش حلقه زدن. "فجروها عن جسد ابیها ..." یکی معجر رو میکشه. یکی لباساشو میکشه. یکی موهارو میکشه. یکی تازیانه می زنه. دستاشو گذاشت رو سرش. بابا پاشو ببین. پاشو عمه مو کشتن. زینب اومد جلو گفت: نزنیدش این امانت حسینِ... نانجیبا با سیلی تو صورت زینب زدن. اي حسین... بعضی از مقاتل نوشتن رقیه خواب بود اون ساعتا. از حال رفته بود بیهوش تو خیمه افتاده بود. خوب شد رقیه بیهوش بود، خواب بود. و اِلا اونم می اومد تو گودال. زیر دست و پا بچه سه ساله از بین می رفت... دستت رو بیار بالا. شب عاشوراست. شب استغفاره. هنوز روضه داریم... دستتو بیار بالا، اشکتم بمال کف دستت. با همه وجودت... با همه عشقی که به حسین داری... "باالحسینِ، الهی العفو..." شب قدرِ. جامونده های عرفه، جامونده های ماه رمضون، الهی العفو... ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam.ir
B A B O L H A R A M-97-Mirdamad-10.mp3
8.36M
|⇦• و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ عاشورا سال 1397 به نفسِ سید مهدی میرداماد•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• ↶ بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
|⇦• نجوا با امام زمان روحی له الفدا اجرا شده شبِ هشتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ کربلایی سید رضا نریمانی•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┄┅═══••↭••═══┅┄• تو را قسم به نگاهت نیفتم از چشمت به برقِ چشم سیاهت نیفتم از چشمت قدم قدم زِ شما دورتر شدم ، حالا نشسته ام سر راهت نیفتم از چشمت چو دل ز قید بریده ام تو واکنی آغوش من و امیدِ پناهت نیفتم از چشمت *آقاجانم .. چی داریم رو کنیم این شبا ..* نییَم چنان شهدا رو سفیدِ تو ، اما منم غلام سیاهت نیفتم از چشمت مرا جدا نکن از اشکِ روضۀ ارباب فدایِ ناله و آهت نیفتم از چشمت *دیگه این شبا هر کاری بلد بودم کردم که یکم به چشمت بیام .. گفتی بیا ، اومدم؛ گفتی گریه کن، گریه کردم؛ گفتی سینه بزن ، سینه زدم؛ دیگه کاری از دستم برنمیاد .. آقام آقام .. آقام آقام .. به اندازه ای که دلتنگ آقات شدی بگو آقام آقام .. آقام آقام ..* به اشکِ صبح و مساء ت به دیدگان تو مرا که نیست شباهت نیفتم از چشمت *این شبها یه وجه مشترک بین من و آقامِ .. این شبها آقام برا حسین گریه میکنه ، منم میشینم برای حسین گریه می کنم .. اما گریۀ منِ بیچاره کجا ، گریه و نالۀ امام زمان کجا .. هی به سینه اش میزنه هی میگه جد غریبم .. ای عمه جانم ..* کنون قریب هزار و چهارصد سال است به قتلگاه ست نگاهت نیفتم از چشمت قسم به روزِ نجات اسیریِ زینب مرا بخوان به سپاهت نیفتم از چشمت *خوش به حال همه بچه هایی که در دفاعِ از حرم بی بی رفتن و جونشونُ برا این خانم دادن. الان جایِ همشون اینجا خالیِ اما اگه صدایِ آنها رو هم می شنیدیم میگفتن جایِ همۀ شما دور حسین خالیِ .. دیگه این شبها همه دورِ حسین حلقه می زنیم به به .. آقا برا ما از جوونِش میگه .. میگفت خوابِ رفیق شهیدمُ دیدم. چه خبر جعفر؟‌ گفت اینجا هر شبِ جمعه دور حسین حلقه می زنیم .. آقا به ما میگه شما از لحظۀ شهادتتون برا من تعریف کنید .. ما برا آقا تعریف می کنیم ، تعریف ما که تموم میشه همه به آقا میگن آقاجان حالا نوبت شماست ... آقا شروع میکنه برا ما شهدا روضه میخونه .. ما هم ناله میزنیم و گریه می کنیم ..* به سمت کربُبَلا هر سحر سلامم باد در انتظارِ نگاهت نیفتم از چشمت هر شب سلام میدیم ، امشبم یه سلام محضر آقامون بدیم: السَّلام عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَين. میگه دیدم دم میدون مین ایستاده بودن جر و بحث میکردن. فکر کردم دعواشون شده. رفتم جلو ، دیدم پیرمرده با یه جوونی هی این به اون میگه بابا بزار من برم .. پدرِ میگه نه پسرم تو جوونی من دیگه سنی ازم گذشته محاسنم سفید شده .. تازه من نمیتونم ببینم جوونم چطور جلو چشمام بال بال میزنه .. من باید برم. میگه چند قدم که برداشت مین منفجر شد ، پسرِ تو سرش میزد ، رفت پیکرِ باباشو بغل گرفت. بازم خیلی خوبه، خوب شد پسرِ نرفت والا باباهِ جون میداد ..* به روی خاک جگر ریخته و یا پسرم ابراهیم پیغمبرم وقتی میخواست اسماعیل رو ذبح کنه ، هر چی خنجرُ میذاشت به گلو میدید نمیبره .. خنجرُ پرت کرد به تخته سنگ خورد ، تخته سنگ دو نیم شد. گفت این چه سِرّیِ چرا هر چی میبرم نمیبره؟ خنجر به زبان آمد خدا نمیزاره من ببرم .. پرده ها کنار رفت ، ابراهیم این کار ، کار تو نیست میخای بهت نشون بدم کار کیه؟ یهو صحنه ای از کربلا برایش مجسم شد .. ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam.ir
Babolharam _narimani Shab8.mp3
2.98M
|⇦• نجوا با امام زمان روحی له الفدا اجرا شده شبِ هشتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ کربلایی سید رضا نریمانی•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• ↶ بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
|⇦• روضه و توسل به اشبه الناس برسول الله حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شبِ هشتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ کربلایی سید رضا نریمانی•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┄┅═══••↭••═══┅┄• لشکر کوفه و شام ایستاده به تماشایِ شه و شهزاده شه رویِ نعش علی افتاده همه گفتند حسین جان داده .. *امشب باید مثه جوان از دست داده ها گریه کنی .. دوتا جوون هستن که باید براشون بلند بلند گریه کنی .. یکیش مادرمون فاطمه .. برا 18 ساله با همه وجودتون باید گریه کنید، یکی هم برا جوانِ حسین .. (چرا؟ ..) اگر کسی از اینجا رد شد گفت امشب چه خبره؟ اینها گریه شان با شب‌های قبل فرق داره ، بگن آره اینا امشب جوان از دست دادن .. به رویِ خاک جگر ریخته و یا پسرم به روی خاک پسر ریخته و یا جگرم بلند می شوم و باز می خورم به زمین بلند می شوم و میخورد زمین کمرم هزار بار بمیری ولی نبینی که به روی دست جوانِ تو دست و پا بزند شکستن کمرم سخت و سخت تر اینکه جوان تو نتواند تو را صدا بزند .. *هی صدا میزد وَلَدی چرا جوابمو نمیدی؟ سابقه نداشت صدا کنم جوابِ باباتُ ندی ... تا اومد جلو ، سر و بغل گرفت ؛ فهمید چرا صداش در نمیاد .. یهو دیدن حسین انگشتِ مبارکُ انداخت تو گلویِ علی ..* یک فزع کردی تمام صورتم را خون گرفت .. لخته خون هارو از دهنِ علی درآورد .. دو تا نفس کشید جان داد جلو حسین .. ان شاءالله پدرای شهدا امشب صدایِ منو نشنون ..* تو را همین که زدم بوسه ای پشیمانم که کاش بوسه بر این نیمه جان نمی دادم بغل گرفتمُ دیدم به خاک میریزی ببخش کاش تنت را تکان نمی دادم نشسته مادرمُ میزند به پهلویش زدند نیزه که حرف مدینه را نزنند .. خدا بخیر کند خواهران تو جمع اند خدا کند که پس از تو سکینه را نزنند یکی به سینۀ خود میزند یکی به سرش یکی یکی ز تنت نیزه می کشد بیرون ببین که مادرم اینجاست تا نفس بکشی ببین که از دهنت نیزه می کشم بیرون شاعر : حسن لطفی *به خدا هیچ روضه ای سخت تر از روضۀ علی اکبر نیست. شیخ جعفر گفت نگید روضۀ علی اکبر بگید روضۀ جون دادنِ حسین .. آخه از دور دید خداحافظیش با زنها تموم شد ، سوار مرکب شد ، صدا زد علی جان بیا پایین .. چیه بابا؟ یکم جلو بابا قدم بزن .. میخام قد و بالایِ قشنگتُ ببینم .. با یه حسرتی ابی عبدالله نگاه به جوونش می کنه .. بعضی جاها نوشتن ابی عبدالله محاسنشُ به دست گرفت آه میکشید خدا میبینی دارم کی رو روانۀ میدان میکنم .. شبه پیغمبرِ .. علی اکبرِ .. ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam.ir
|⇦• روضه و توسل به اشبه الناس برسول الله حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شبِ هشتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ کربلایی سید رضا نریمانی•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┄┅═══••↭••═══┅┄• رفت جنگ نمایانی کرد ، یاد داده به این اسب، هر وقت دست گردنت انداختم منو برگردون .. خودش رو انداخت روی گردن اسب، کنایه از اینکه منو زودتر برگردون سمت خیمه ، اما این قطرات خون اومد جلو چشمایِ اسبُ گرفت (یه لحظه تصور کن) اسب راهشُ گم کرد ، بعضیا میگن اسب رفت سمت میدان تو دل لشکر ، اما بعضیا هم میگن تا یه نفر دید اسب حیران شده اومد افسار اسبُ گرفت .. اسب برداشت .. بریم یه جایی که حسین دستش بهت نرسه .. کوچخ باز کردن .. یکی با یه نیزه .. یکی با شمشیر .. یه نفر داد زد گفت اسمش علیِ .. آوردنش .. (ارباً ارباً میدونی یعنی چی؟ این حرفا فقط ماله محرمِ) عرب به زخم نامنظم ، به قطعات نامنظم میگه ارباً اربا .. فلذا چون دشمن وقت نداره، با عجله داره میزنه .. نامنظم میزنه .. چون هر لحظه میدونه الان حسین سر میرسه .. پسرشِ جوونشِ .. فلذا با عجله هی میزدن .. یهو اربابِ من و تو دید علی رو گم کرده ، اما یه گوشه از میدان شلوغه .. علی رو زمین افتاده .. این نیزه ها هی بالا میره، شمشیرا بالا میره .. گرد و خاک به هوا شده .. چه خبره؟ علی رو همه دارن میزنن .. ای حسین* یک نفر بیش نبودی که به میدان رفتی این همه نیزه چرا دور و برت افتاده *بگم چجوری زدنش؟ مثلِ مدینه .. تو کوچه .. هر کی با هر چی دستشِ مادر ما رو .. حسین ..* با خونت تو صحرا ، چه گلهایی کاشتی با جسمت برا من ، چه ردی گذاشتی با تو تیکه تیکه ، راهُ پیدا کردم تو این دشتِ تاریک ، ماه و پیدا کردم از اون ماهِ کامل .. قد یه ستاره .. نمونده به جز این تنِ پاره پاره .. فرستاده بودم .. علی اکبرم رو .. ولی میبرم من علی اصغرم رو .. *همه اومدن، عباس اومده، همه جمع شدن ، دیدن یه زنی از دم خیمه هی بی سر و سامانِ ، هی به سر میزنه .. وای پسرِ برادرم .. وای حسینم ..* خیز و از جا آبرویم را بخر ... عمه را از بین نامحرم ببر .. *اینجا ابی عبدالله غش کرده رو بدن، یهو دید یه دست گرمی اومد رو شونه اش سرُ برگردوند ، خواهرم تو چجوری این مسیرُ اومدی نگفتی نگاهت میکنن نامحرما ؟.. دقیقا مثل اون لحظه ای که علی رو بردن مسجد .. مادر سادات یه دست به کمر گرفت تو این کوچه ها هی میدوید هی میخورد زمین .. علی .. حالا اومد کنارِ این بدن ، علی جان :* میشینم رو زانو ، دیگه جون ندارم علی اکبرامُ پیشِ هم میزارم چجوری من از این ، بدن سردرآرم کجاشُ ببوسم ، کجاشُ بیارم .. یه لشکر حرومی ، پر از بغض و کینه یه کوچه وا کردن شبیه مدینه .. علی بود و بغضش ، یه لشکر به حیدر می گفت یا علی میزدن چند برابر .. حالِت رو که می بینم اکبر یادم میفته حالِ مادر هر دو یاس جوون پر پر .. ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam.ir
Babolharam Narimani shab8_1.mp3
5.12M
|⇦• روضه و توسل به اشبه الناس برسول الله حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شبِ هشتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ کربلایی سید رضا نریمانی•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• ↶ بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
|⇦•روضه و توسل به باب الحوائج حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شبِ هفتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ استاد حاج منصور ارضی•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┄┅═══••↭••═══┅┄• «السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ» «اَلسَّلامُ عَلَي الطِّفلِ الرَّضیعِ» «اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللّهِ» ما تا خدا خداست ، گدایانِ این دریم زیرا که بی تو راه به جایی نمی بریم *شبِ هفتمِ .. از امشب دیگه آب رو میبندن به خیمه ها ... امشب حرم آل علی آب ندارند .. طفلان همه از تشنه لبی خواب ندارند* از درک فیضِ سجده بر تربت عاجزند آنان که گفته اند ما خاک بر سریم اشکِ عزای توست همان مایۀ حیات عین جهالت است از این آب بگذریم ما را مجال دوستی ات نیست بیش از این جایی که پیش جُؤنِ تو از هیچ کم تریم ما را به ادعایِ وفا داشتن چه کار ما با هزار مرتبه اِرفاق نوکریم اندازۀ تمام نفس هایِ خسته ات نه بلکه زیر دین تو صدها برابریم نزدیک مغربِ همۀ روز هایمان گریان برای آن تن در خون شناوریم هم زخم خورده از غم نیزه شکسته ها هم داغ دارِ روضۀ مکشوفِ حنجریم ما اهل غیرتیم و ادب حکم می کند از غارتِ خیام کلامی نیاوریم ... حسین ... *وقتی امام چهارم تو بازار داشت رد میشد دید بچه ای داره گریه میکنه ..صدا زد مادرش رو .. بله یابن رسول الله ؟!! .. فرمود این بچه رو آب بهش دادید یا نه ؟! عرضه داشت الان میدم .. یه وقت دیدن امامِ چهارم سرشُ به دیوار گذاشت شروع کرد گریه کردن .. فرمود من یه برادرِ شیرخواری داشتم ..* تشنه شدی و ساقۀ شعله ورت شکست چون چوبِ خشک هر دو لبِ لاغرت شکست هر سو دوید مادرِ تو زمزمی نبود طفلِ ذبیحِ خیمه ، دلِ هاجرت شکست با گریه ی تو هر دویِمان آب می شویم با گریه ات غرور پدر مادرت شکست نامت علی ست ، محترمی مثل مرتضی این احترام ، ارثیۀ حیدرت شکست می خواستم برای تو کاری کنم ، نشد خیلی دلم برای دو پلک ترت شکست تا بادِ تیر حرمله از چله اش گذشت مانند یاس خشک شده حنجرت شکست تو گریه میکنی قلبم کباب است میانِ خیمه ها قحطیِ آب است تلظی میکنی اما عزیزم بدان که تشنه تر از تو رباب است سلام ای کودکِ عطشانِ مادر سلام ای غنچۀ نشکفته پرپر فدای خنده های دل نشینت سرافرازم نمودی بینِ لشکر الهی خون زچشمت پاک میشد گلویِ من به جایت چاک میشد تمام حاجت مادر همین است کنار تو تنِ من خاک میشد حسین .... شاعر : محمد جواد شیرازی ____ شش ماهه شده یارِ بابا ای جانم به غمخوار بابا شبیه عباس ، به جنگ خناس علمدار بابا .. بی کسیِ پدر را دیده آمده با لب خشکیده لشکرِ کفر ز هم پاشیده واویلا .. پاشیده چرا حنجر تو ای وای از دلِ مادر تو ندارم جز آه ، الهی در راه نیفتد سر تو .. هلهله شد میان لشکر طاقت شر ندارد دیگر منتظر تو مانده مادر واویلا .. ____ غم مخور ای کودک دردی کشم من خودم تیر از گلویت میکشم غم مخور صید خوارج میشوی عاقبت باب الحوائج میشوی ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ____ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam.ir
Babolharam Arzi.mp3
5.37M
|⇦•روضه و توسل به باب الحوائج حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شبِ هفتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ استاد حاج منصور ارضی•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• ↶ بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
|⇦• و توسل به اشبه الناس برسول الله حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شبِ هشتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ کربلایی حسین سیب سرخی•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┄┅═══••↭••═══┅┄• اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ... ناباورانه می برم ای باورم تو را ناباورانه غرق به خون تا حرم تو را سخت است روی سطح عبا جمع کردنت پاشیده اند بس که به دور و بَرم تو را پا را مَکِش،که شیوَن زنها بلند شد سوگند میدهم به دِلِ دخترم تو را لبخندها بلندتر از قبل میشود وقتی که میکشم به دو چشمِ ترم تو را حالا صدای هلهله ها هم بلند شد یعنی که آمده ببرد خواهرم تو را ای غیرتی به خاطر عمه بلند شو مگذار از میان حرامی برم تو را جای من شکسته ببین در میان خون با دست خود شانه زده مادرم تو را وای از حرم که می نگرد ساعتی دگر بر نیزه می بَرند کنارِ سرم تو را میخواستم بغل کنمت باز هم نشد تکه به تکه در بغل می برم تو را ____ از اکبرم چه ریخت و پاشی نموده اند این تکه تکه در بغلم جا نمی شود اشکم کفافِ این همه زخمش نمی دهد جایی برای بوسه که پیدا نمی شود یک نیزه از بلندیِّ اسبش زمین زده جا کرده خوش به پهلو ی او ،پا نمی شود افتاده بس که فاصله در این "فَقَطَعوا" در یک عبا تمام تنش جا نمی شود یک پیرمردِ داغ ِ جوان دیده، هیچ جا اینگونه بین خنده تماشا نمی شود یارم شوید، آه، رفیقانِ اکبرم تا خیمه بُردنش تک و تنها نمی شود تا گیسوان عمه پریشان نگشته است کاری کنید، اکبر من پا نمی شود ____ * "وَلَدی عَلی، عَلَی الدُّنیا بَعدَكَ الْعَفا"...ببینید چه جوری جوانم رو از من گرفتند...کمک کنید نیزه رو از دهانش بکشم بیرون...یه وقت نکنه خواهرم زینب بیاد،این صحنه رو ببینه میمیره...ای حسین...* بادی وزید و پیراهنت را به هم زدند یک باره کافران بدنت را به هم زدند با تیغ و نیزه ، کُل تنت را به هم زدند با نعل اسب ها دهنت را به هم زدند حسین... ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ____________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam.ir
B A B O L H A R A M-Sibsorkhi-97-8.mp3
2.53M
|⇦• و توسل به اشبه الناس برسول الله حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شبِ هشتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ کربلایی حسین سیب سرخی•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• ↶ بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
|⇦• روضه و توسل به اشبه الناس برسول الله حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شبِ هشتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ استاد حاج منصور ارضی•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┄┅═══••↭••═══┅┄• «السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ» بِأبى أنْتُمْ وَ اُمّى وَ نَفْسى وَ أهْلى وَ مالى ذكْرُكُم فِى الذّاكِرينِ وَ أسْماؤُكُمْ فِى الأْسْماءِ وَ أجْسادُكُمْ فِى الْأجْسادِ وَ أرْواحُكُمْ فِى الأْرْواحِ ... سایۀ لطف تو کاش از سر ما کم نشود اشک ما خرج به جز ماه محرم نشود زهد بسیار بدونِ تو برایم هیچ است طی این مرحله بی اشک دمادم نشود اشک کالایِ گرانی ست به هر کس ندهند هر زمینی به خدا صاحب زمزم نشود *ابی عبدالله اومد وارد مسجد پیغمبر بشه ، دید دو بزرگوار مادرِ علی اکبر و نجمه خانم دم درِ مسجد نشسته اند. وارد شد دید علی ش داره مناجات میکنه ، حضرت قاسمم داره گوش میده و گریه میکنه .. اون شب ابی عبدالله مناجات نخواند .. با مناجاتِ علی اکبر گریه کرد .. جوانی که اهلِ مناجات نباشه علی اکبری نیست ..* اشکِ من روزیِ یک سال مرا با خود داشت روزیِ هیچکس اینگونه فراهم نشود هر چه دلسرد از این وضع گرانی باشیم چیزی از گرمیِ این بزم عزا کم نشود شده از نانِ شب خانۀ خود هم بزنیم مانعی سد عزادارِ تو یک دم نشود بانی سفرۀ ما فاطمۀ زهرا بود هر قدر حیله به افتادنِ پرچم ، نشود من فقط آمده ام در غم تو گریه کنم هیچ کاری به عزایِ تو مقدم نشود ذکر تو مستیِ ما در وسط هئیت بود لذتی بیشتر از گفتنِ این دم نشود راه ما راهِ حسین ابن علی خواهد بود سر ما پیشِ یزیدانِ زمان خم نشود التیام جگرِ سوخته ی تو اشک است حیف بر ماتم اولاد تو مرهم نشود *فرمود اشک ، زخم هایِ وجودِ منو مرهم میزاره .. گفت شبِ بعد حضرتُ دیدم ، دیدم همه زخم هاش خوب شده ولی یه زخم رویِ کبدشِ اصلاً التیام پیدا نکرده .. فرمود این زخم تا قیامه قیامت هست .. پیغمبر فرمود: أولادُنا أكبادُنا .. فرزند پارۀ جگرِ .. امام حسن عسکری فرمود وحی شد به ذکریا تو که از ما فرزند میخوای ، براش داستانِ کربلا رو گفتن .. رسیدن به این مرحله ، این حسین یه پسر داره .. اولین شهیدِ راهِ حقِ در بنی هاشم .. حضرت شروع کرد گریه کردن .. آی ذکریا طوری اینو میکشن حسین از پا می افته .. داره ذکریا واردِ اون عبادتگاهش شد سه روز نه آب خورد ، نه نان خورد . فقط میشنیدن از بیرونِ عبادتگاه یا صومعه ش فقط داد میزد حسین .. سه روز که کامل شد خداوند بهش غلامی داد پسری داد اسمشُ یحیی گذاشت .. میدونید یحیی رو جلو ذکریا سر بریدن .. انقدر گریه میکرد میگفت تازه فهمیدم سر حسین چی میاد .. لذا سکینه خانم فرمود پدرم وقتی صدای علی اکبر رو شنید یه جوری حالش بهم ریخت دیدم شبیه محتضر شد .. داره همۀ خیمه و میدان رو نگاه میکنه دم در خیمه گفت وای پسرم ... راوی میگه من روضه رو خواندم دیدم همه دیگه ساکت شدن ؛ یه خانمی پشت پرده هی داد میزنه ضجه میزنه میگه من دیدم .. از امام صادق سوال کردم آقا این خانم که بودن ؟! حضرت فرمودند این عمه ام سکینه خانمِ ... * وقتی خوابش رو گفت برایِ ذبیح الله اسماعیل ، اسماعیل جان سه شب خواب دیدم من تو رو بردم منا ، اونجا ذبحت کردم .. انقدر شجاعت داره فرمود افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ .. هرچی خدا خواسته عمل کن .. صبح شد به هاجر گفت ما میخوایم یه مهمانی بریم .. یه سفره ای بده ، یه طنابی بده ، یه کارد و چاقویی بده .. گفت آقاجان قربانِ مهمانی رفتنت ، به من بگو چه مهمانی رفتنی هست که باید طناب ببری ؟! چون میدونه هاجر شیفته و عاشقِ اسماعیلِ .. دیگه حرفی نزد راه افتادن اومدن بیرون .. بارها شنیدید (همه فدایی های علی اکبر فیض ببرن) گفت بابا يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ .. گفت عزیزم اجازه بده دستاتُ ببندم .. چشمشُ بست ، دستُ و پاشُ بست حضرت کاردُ درآورد کشید انقدر به این گلوی اسماعیل کشید کارد نمیبره .. ناراحت شد که امر خدا رو اجرا نکرده .. چنان کارد رو زد به سنگ ، سنگ دوتا شد .. صدایی رسید «الخَلیلُ یَأمُرُنی وَ الجَلیلُ یَنهَانی» .. جبراییل نازل شد ، شنیدید گوسفندی رو آورد .. ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ____________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam.ir
|⇦• روضه و توسل به اشبه الناس برسول الله حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شبِ هشتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ استاد حاج منصور ارضی•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┄┅═══••↭••═══┅┄• جبراییل نازل شد ، شنیدید گوسفندی رو آورد .. اسماعیل رو قبول کردیم‌ ابراهیم وَ فَدَيْناهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ .. دست و پا و چشماشُ باز کرد .. جبرئیل فرمود ابراهیم اسماعیل بنشینید روضۀ حسینُ بخوانم .. ای ابراهیم حسینُ طوری سر میبرن .. تا به حال هیچ انسانی رو اینطوری سر نبریدن .. انقدر بدون ، میزنن تا سر از پشت .. خوب گریه هاشونو کردن راه افتادن اومدن به سمتِ خانه ، دیدن وسط راه هاجر نشسته ، موهاشُ پریشان کرده .. دل تو دلش نیست .. تا چشمش به اسماعیلش افتاد دوید بغلش کرد .. دست و پایِ اسماعیلُ بوسید گفت عزیزم چرا جایِ طناب رو دستاتِ ؟!.. یه مرتبه هاجر سراسماعیلُ بالا آورد .. میگن خط قرمزی رو ، رویِ گلوی اسماعیل دید ، دو سه روز بیشتر زنده نموند ... ای پیکرِ پاره پارۀ تو چون این دل سفره سفره من از این تنِ چاک ارباً ارباست تا سینه حفره حفرۀ من داغ تو شبیه داغ زهراست ای آینۀ شکسته اکبر پخش است تنت میان این دشت ای ماه زهم گسسته اکبر از این جگرم نمانده چیزی از چیست که مایلم نگردی با من سخنی بگو علی جان برخیز که قاتلم نگردی *بعض حرفارو آدم نمیتونه بگه .. الله اکبر .. حضرت به رویِ خاک نشست .. اعضا و جوارحش سست شده بود .. دلش ازین دنیا کنده شده بود .. عَلَی الدُّنیا بَعدكَ الْعَفا .. صداش به گریه بلند شده بود .. هی میگفت علی .. یه وقت دیدن صورتش رو با خونِ علی اکبر خضاب کرد ..* از هلهلۀ سپاه دشمن فهمید حرم که رفته ای تو از طرز سلام آخرینت دریافت که پر گرفته ای تو ای تازه جوان پرپر من برخیز که عمه زینب آمد *بی بی تا رسید دید داداشش در حالِ احتضارِ .. صدا زد حسین .. تا صدایِ حیدریِ زینب رو شنید به خودش اومد .. اولین بار است زینب حرفِ معجر میزند .. مانده ام پیشِ تو بر چند بدن گریه کنم پیش دشمن مپسند این همه من گریه کنم عبا رو پهن کرد ، همه میگن با این که زره تنش بود ارباً ارباً شد .. چید رویِ عبا ..* ___________ از خیمه یل حیدر آمد می گویند که پیغمبر آمد زمین شد لرزان ، به سویِ میدان علی اکبر آمد .. *دیدی آخر همه زانو زدنم را دیدن .. دیدی آخر همه بر گریۀ من خندیدن .. سایۀ خواهرِ من را زنِ همسایه ندید مانده در دایرۀ دیدۀ لشکر چه کنم ... پاشو ببین عمه ت بین این لشگر گیر کرده ..* وای علیِ اکبرم .. نور دو دیدۀ ترم ... ببین که من پیر شدم وای علیِ اکبرم .. داغ و زمین گیر شدم وای علیِ اکبرم .. تو قوت جان منی وای علیِ اکبرم .. تو روح و ریحان منی وای علی اکبرم .. ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ____________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam.ir
Babolharam Arzi.mp3
8.62M
|⇦• روضه و توسل به اشبه الناس برسول الله حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شبِ هشتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ استاد حاج منصور ارضی•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• ↶ بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
|⇦• روضه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اجرا شده شبِ تاسوعا سال 1397 به نفسِ سید رضا نریمانی•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┄┅═══••↭••═══┅┄• آره والله میگه اولین باریه که اربابِ ما اومد بالاسر عباس ، عباس پاهاشو دراز کرده .. خوابیده .. حسین حلالم کن .. آمدم آب به خیمه برسانم که نشد چه قدر غصه و غم خوردم از این غم که نشد تیرِ نامرد اگر مانع مشکم میشد میشد این آب شود چشمۀ زمزم که نشد سعی کردم که نیفتم زِ رویِ اسب ولی ضربِ آنقدر شتابان زد و محکم که نشد بگو از من به رقیه که حلالم بکند به خدا بعضی ها تو جمع ما هستن ، بعضی هایِ دیگه یه حساب دیگه روشون میکنن .. مثلاً میگن فلانی دیگه ردخور نداره کارُ بسپار بهش برو ، تا آخرش انجام میده. بچه ها هم همچین که مشکُ آوردن گفتن برید دیگه بخابید .. عباس با آب برمیگرده .. همینطور که زمین افتاده بود گفت حسین جان میشه بی ادبی کنم. گفت چیه عزیز دلم داداشم، گفت تا حالا یاد داری ازت چیزی خواسته باشم؟ نه عباسم ؛ ولی حالا ازت یه خواهش دارم . چیه عزیزِ دلم؟ داداش یه قولی بهم بده . حسین جان بدنمُ از اینجا تکون نده .. من نمیتونم تو چشمایِ بچه هات نگاه کنم ... رد خون دستِ ساقی هنوزم رو لبه مشکه گریه هایِ مشک پاره شبیه بارونِ اشکه شونۀ زخمیِ نخلی شده تکیه گاه سقا سویِ خیمۀ ربابه آخرین نگاه سقا جایِ بوسۀ علی رو همۀ تیرا شمردن آبرویِ پهلونُ کنار علقمه بردن .. حسین داره برمیگرده ، اما چجوری ؟ پیاده، سواره اسبم نیست. افسار اسبُ گرفته .. خمیده خمیده داره میاد .. این عمی العباس ؟.. یهو دیدن حسین بغضش ترکید .. خیمۀ عباسُ عمودشُ کشید .. این خیمه نشست .. بچه ها برید آمادۀ اسیری بشید .. ای حسین .. هر چقدر که دوست داری اربعین تو مسیرِ نجف تا کربلا قدم بزنی ، با همۀ وجودتِ شب تاسوعا رو گریه کردی. ان شالله اربعین پایِ پیاده از نجف تا کربلا هر قدمی که برمیداری یه حسین میگی .. شبِ عباسِ .. کسی هست بی حاجت اومده باشه؟.. هرکی گرفتاری داره ذکر اباالفضل میگیره .. امشب امتحان کن یه یا اباالفضل بگو حاجتت رو مدنظر بیار ، دستت رو بیار بالا با همۀ وجودت ناله بزن یا اباالفضل ... ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam.ir
Babolharam Narimani.mp3
1.96M
|⇦• روضه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اجرا شده شبِ تاسوعا سال 1397 به نفسِ سید رضا نریمانی•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• ↶ بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
|⇦• زمزمه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اجرا شده شبِ تاسوعا سال 1397 به نفسِ سید رضا نریمانی•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┄┅═══••↭••═══┅┄• جگرگوشه من ، دوست دارم عباس یه چند تا سفارش ، واسه ت دارم عباس غلامِ حسینی ، یادت باشه مادر مبادا یه بارم بگی بهش برادر .. *امشب شب آروم گریه کردن نیستا ، امشب ارمنی هام داد میزنن ..* نزار غم بشینه ، به احساسِ زینب تو باید که باشی سپر واسه زینب باید که همیشه بمونی باهاشون یادت باشه که قول دادی به باباشون *یادته که علی صدات کرد، گفت همه بچه ها برن بیرون ، عباس تو وایسا کارت دارم .. زینبم توام بیا .. عباسم پسرم عزیزِ دلم* عباس آرامش حسینم سردار ارتش حسینم نگذار تنها بشه حسینم بهت قول میدم که ، دلی غم نبینه قدِ زینبت رو نامحرم نبینه نزارم مسیرش ، بیفته به بازار نزارم بشه باز ، غمِ کوچه تکرار تا من زنده باشم ، دلی خون نمیشه گلِ باغ زهرا ، پریشون نمیشه رقیه چشاش خیسِ بارون نمیشه علی اصغرت جان و بی جون نمیشه مادر ، سنگِ تموم میزارم حتی ، وقتی که دست ندارم .. مشک و با دندونم میارم .. ای حسین. *خیلی ها امشب ، با یه حاجت هایی اومدن .. خیلی از شعرا تکراریه ، اما شب تاسوعا که میشه تکراری نیست. باید خوانده بشه .. باید باهاش اشک ریخته بشه .. بخونید شما هم : .. سقایِ دشتِ کربلا اباالفضل اباالفضل دستش شده از تن جدا اباالفضل اباالفضل اُم البنین در کربلا نبودی ، واویلا واویلا بر فرق عباست زدن عمودی ، واویلا واویلا قد حسین بن علی تا شده ، واویلا واویلا پایِ عدو به خیمه ها وا شده ، واویلا واویلا ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ____ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam.ir
Babolharam Narimani shab9.mp3
2.32M
|⇦• زمزمه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اجرا شده شبِ تاسوعا سال 1397 به نفسِ سید رضا نریمانی•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• ↶ بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
|⇦• روضه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس (ع) اجرا شده شبِ تاسوعا سال 1397 به نفسِ سید رضا نریمانی•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┄┅═══••↭••═══┅┄• بچه های رزمنده هستند من بی ادبی میکنم کربلایِ یک نوشتن رمز عملیاتُ که اعلام کردند «یا اباالفضل العباس ادرکنی» همۀ بچه هایِ رزمنده این قمقمه ها رو دارن باز میکنن .. آب ها رو رویِ زمین ریختن .. زشته رمزِ عملیات یا اباالفضل باشه ما آب بخوریم .. میگه وقتی آمدیم نگاه کردیم رو زمین افتاده بودن این لبها خشک بود .. همچین که دست برد زیرِ آب این آب ها رو بلند کرد مقابل صورت فذکر عطش الحسین .. یادِ تشنگیِ بچه هایِ حسین افتاد .. یادش نمیره تو خیمه ها همه این دامن ها رو بالا زده بودن ، این شکم ها رو روی مشک هایِ نمناک گذاشتند .. همه منتظرن عمو آب بیاره .. آبُ رو آب ریخت ، مشکُ پر کرد. سمتِ خیمه ها به تاخت داره میره .. بچه ها صبر کنید عمو داره میرسه .. همینطور از گوشه هایِ چشم یه نگاه به سمت خیمه هایِ حسین ، رباب صبر کن دارم میرسم .. همچین که داره به تاخت میاد ، یه نفر داد زد اگه یه قطره از این آب ها به خیمه ها برسه ، یه نفر از ما زنده نمی مونیم .. همه دورشو گرفتن ، (دیگه ساکت نباید باشیا ..) یه نفر پشتِ نخلستان ها کمین کرده .. آروم آروم (همه میترسن ، شیر حیدرِ) آروم آروم پنهان شد ، اومد جلو ، شمشیر و بلند کرد دست راستُ زد .. وَ اللهِ اِنْ قَطَعْتُموا يَميني، اِنّي اُحامي اَبَداً عَنْ ديني .. دست از حسین بر نمیدارم ... اومد جلوتر دیگه دست نداره .. خدا عباسُ کمک کن ، آبرویِ عباس نره .. اومد جلوتر ، یه نفر دیگه شمشیر و بلند کرد دست چپ و انداخت .. این مشک رو به دندان گرفت .. تصور کنید بیچاره میشید .. رو اسب نشسته ، همینطور افسارِ اسبُ با پاها گرفته .. مشکُ هم به دندان ، دیدن نمیتونن کاری بکنن .. اون نانجیب بلند شد گفت من میدونم چطور زمین گیرش کنم .. تیر و کمانُ برداشت .. همچین که این تیر به این مشک خورد ،یه آهی زیرِ لب کشید .. آه .. مادر جان کجایی ببینی آبرویِ پسرتو بردن حرم از داغ تو دیگر دل ما سر دارد هیچ کس نیست که بعد از تو علم بردارد جبرئیل است که افتاده زمین یا که تویی چقدر پیکر صد پارۀ تو پر دارد گر سرت را سر زانو بکشم میریزد سر تو بس که جراحات مکرر دارد به که گویم که علمدارِ رشیدم حالا قامتی با قد یک طفل برابر دارد *بعضی از حرفها برا عاشورا و تاسوعاست ، تذکرة الخواص آمده ابن جوزی نقل می کند ، میگه همچین که زمین افتاد حرمله یه عده رو جمع کرد ، گفت بیایید بریم دورش .. همه آمدن دورِ این شیرِ حیدر حلقه زدن .. (تصور کن ، یه شهیدی افتاده همه جمع شدن .. همه دارن میزنن .. این عالِم میگه ، این قدر عباسُ با شمشیرُ نیزه زدن دستها که هیچ .. این عالم میگه پاها هم از بدن جدا شد) علی اکبرُ ابی عبدالله عبا را پهن کرد این بدنُ برگردوند خیمه .. عباس بود کمکِ حسین کنه .. اما دیگه الان نه عبا داره .. نه کسی هست کمک حسین کنه .. تا اومد ، یه نگاه به عباسش کرد ، همینطور متحیر به این بدن داره نگاه میکنه* ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam.ir
|⇦• روضه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس (ع) اجرا شده شبِ تاسوعا سال 1397 به نفسِ سید رضا نریمانی•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┄┅═══••↭••═══┅┄• یک نفر گفت چرا دست گرفته به کمر یک نفر گفت حسین داغ برادر دارد گر تو اگر پا نشوی نوبت گودالِ من است شمر پیش نظرت دست به خنجر دارد ولدی گفت به تو مادر من ایوالله همه دیدن که عباس دو مادر دارد گفت عباسم ، دیدی مادرمُ ؟ گفت آره برادر دیر رسیدی حسین .. وقتی رفتی آروم آروم من شدم غریبُ مظلوم غم می بارید از سر و روم وقتی دستاتو بریدن صدای مادرم اومد یهو گفت آخ زخم بازوم .. عباس ،دیدی چطور دست به کمر گرفته بود عباس ،چادر نخ نماشُ سرگرفته بود عباس ،دستی نداشتی اشکشُ خوب کنی پاک عباس ،واسه همین بازوتُ میزدی رو خاک آره حسین .. دیدم همینطور دست به کمرش گرفته .. هی صدا میزنه: پسرم .. منم میخام ادب کنم نمیتونم از جام پاشم .. ای حسین .. همچین که اومد کنارِ این بدن (حرفه آخرم باشه)آقاجان من از شما معذرت میخام، نمیخاستم این روضه رو بخونم اما یاد اون داستان افتادم به آن بزرگوار که خواننده بود گفت چرا روضه ما رو نمیخونی؟ آقا اومدبارها خواندن گفت نه اینجوری که من میگم روضه بخون .. یه نفر که بالا بلندی باشه ،تیر تو چشم رفته .. یه چیزی تو چشمت بره اذیت میشی ،میخای سریع دست بزنی .. این تیرُ بینِ دو زانو قرار داد .. تیرُ از چشم میخاد دربیاره .. کلاه خود از رو سر ، زمین افتاد. اون نانجیب از دور رسید ، عباسی که میگن تویی؟.. گفت آی نامرد ، یه موقعی اومدی عباس دست به بدن نداره(خاک به دهن من اگه شب تاسوعا نبود نمیگفتم اما چون شب تاسوعاست از امام زمانم معذرت میخام) گفت تو دست نداری ، من که دارم .. این عمودُ بلند کرد .. آورد بالا .. حسین از دور ، نزن نامرد .. زینب از دم خیمه ، نزن نامرد .. رقیه داره میگه نزن نامرد .. یهو این نامرد عمود آهنُ زد صداش بلند شد اَخا .. حسین .. ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam.ir
Babolharam Narimani shab9_2.mp3
3.88M
|⇦•روضه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس (ع) اجرا شده شبِ تاسوعا سال 1397 به نفسِ سید رضا نریمانی•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• ↶ بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
|⇦• نجوا با امام زمان روحی له الفدا اجرا شده شبِ عاشورا سال 1397 به نفسِ سید رضا نریمانی•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┄┅═══••↭••═══┅┄• هر قدر محتاج اینجا با خجالت میرسد پا به پایِ این خجالت ها به عزت میرسد کاسه ها و کوزه ها را بشکن اصلا بر سرم دل همین که خرد شد بارانِ رحمت میرسد گریه ام را دوست داری ، گریه بهتر می کنم اشک کاری میکند آدم به جنت میرسد جای دعوا کردنم قدری در آغوشم بگیر میرسد بنده به هر جا از محبت میرسد دستِ من در رشتۀ چادر نماز مادر است *خدا میدونه چقدر بی بی برا ما دعا کرده ما به امشب برسیم .. بگیم حسین .. راستی بی بی جان الان خودت کجایی ؟.. حتماً حتما کربلایی ... نمیدونم ؛ اما میایی یه سری به ما بزن .. ما شنیدیم هر جایی روضۀ حسین باشه اول گریه کنش مادرش فاطمه ست .. ماردش هی به سینه اش میزنه .. بُنَیّ قَتَلوکَ وَ مِن الماء منعوکَ ...* دستِ من در رشتۀ چادر نماز مادر است فاطمه راضی که باشد برگ دعوت میرسد هر زمان از چشمت افتادم حسین آمد کمک بس که این اربابِ ما خیرش به رعیت میرسد ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam.ir
Babolharam Narimani shab10.mp3
1.37M
|⇦• نجوا با امام زمان روحی له الفدا اجرا شده شبِ عاشورا سال 1397 به نفسِ سید رضا نریمانی•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• ↶ بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
|⇦• زمزمه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ عاشورا سال 1397 به نفسِ سید رضا نریمانی•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┄┅═══••↭••═══┅┄• بیا خواهرم که شب آخر اومد روزایِ با هم بودنِ ما سر اومد من آماده میشم برایِ شهادت پس آماده باش تو برایِ اسارت سرم رو میبرن ، حرم رو میدزدن و گهواره اصغرم رو میدزدن .. هم انگشت و انگشترم رو میدزدن هم این پیرهن مادرم رو میدزدن منو و تیغ و نیزه ، تو و دست و سیلی من و جسم خونین ، تو و رویِ نیلی خدا خواسته من رو توی خون ببینه تو رو تو خرابه تو زندون ببینه .. تنم میخوره زخم ، هزارتا هزارتا جای بوسه واسه ات نمیزارن اینا میتونی ببوسی ، رگِ حنجرم رو میتونی ببینی رو نیزه سرم رو فردا ، تنها میشی تو صحرا خواهر ، یاد بده به یتیما سیلی خوردن بگن یا زهرا .. منم زینبی که ، غریبی تو دیدم تویِ نصفِ روز از زمون بریدم تو میدونی داداش که من چی کشیدم یه جوری به دور حرم میدویدم .. تموم امیدم ، یهو نا امید شد که بادِ مخالف وزید و شدید شد تو گرد و غبارا ، تنت ناپدید شد موهامُ میبینی یه روزه سفید شد .. که دیدم به دورت عدو حلقه بسته یکیشون با چکمه رو سینه ات نشسته حسین ... حسین ... دوست دارم امشبم یه اسم از مادرم ببرم ، تو شعرم اشاره کردم ، با یک نیزه شکسته آروم آروم خودشُ بلند کرد .. با همون صدایِ بی رمقش داد زد : آی شمر کجا داری میری؟‌ .. اول بیا کار حسینُ تموم کن .. بعد به خیمه هاش حمله ببر .. تو رو خدا جلوی یه مرد هیچ وقت ناموسشُ نزنید .. آخه تو مدینه یه بار جلو چشمایِ بابام ... در وسط کوچه تو را میزدن کاش به جای تو مرا میزدن هر جا نشستی دستتُ بیار بالا ناله بزن ای حسین ... ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam.ir
Babolharam Narimani shab10_1.mp3
1.79M
|⇦• زمزمه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ عاشورا سال 1397 به نفسِ سید رضا نریمانی•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• ↶ بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
|⇦• روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ عاشورا سال 1397 به نفسِ سید رضا نریمانی•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• نوکرا ، میدونستین ارباب ما به همه مون سلام رسونده. مثل فردایی همچین که اومد تو خیمۀ پسرش امام سجاد ، آقا سوال کرد باباجان این عمی العباس؟.. زینبم نشسته چه جوابی میخاد حسین بده .. یهو دید ابی عبدالله شروع کرد گریه کردن فقط یه جواب داد ، پسرم غیرِ من و تو الان هیچ مردی تو خیمه ها نیست .. تا این حرفُ زد امام سجاد شروع کرد گریه کنه .. صدا زد عمه جان میتونی کمک من کنی از جا بلند شم؟ (امشب آروم آروم میخونم هم رو قلب امام زمان فشارِ هم شماها ، میخام یهو خیلی آروم آروم بریم امشب جلو) زیر بغلاشُ گرفت از جا بلند شد شمشیر و برداشت . میخای چه کنی؟ بابا جان من هنوز دارم نفس میکشم .. نمیتونم ببینم امامم تنها بینِ این نامردا گیر افتاده .. آقا دستشُ گرفت ،بشین عزیز دلم .. از حالا به بعد این زن و بچه ها رو به تو میسپارم .. تو مردِ این کاروانی .. حواست به این زن و بچه ها باشه .. فرمود (میدونید چی فرموده؟) پسرم سلام منو به همه شیعیان و گریه کنام برسون بگو بابامُ خیلی غریبونه کشتنش ... غریب گیر آوردنت با لب تشنه کشتنت* جای پایِ حضرت صدیقه را بوسیده است خوش به حال هر که لبهایش به تربت می رسد کاش بودم زیرِ سقف آسمانِ کربلا رحمت اربابِ ما آنجا به غائت می رسد گرچه انگشتش بریده دست گیر عالم است امشب از زبانِ امام زمان روضه بخونم از زبانِ امام زمان روضه شنیدن داره .. همچین که تکیه به دیوار کعبه داده صدا میزنه : ألا يا أهل العالم انا بقیة الله .. ألا يا أهل العالم أنا الصمصامُ المُنتَقِم اما یه حرفی میزنه همۀ عالم گریه میکنن .. صدا میزنه ألا يا أهل العالم أِنَ جَدي الحُسين .. (میخای با امام زمان هم ناله بشی) قتلوه عَطشان طَرحوهُ عُريانا سَحقوه عُدوانا .. آخ لباسم تنش نذاشتن .. (شب آروم گریه کردن نیست) شب بلند بلند گریه کردنه .. شب هم ناله با جن و انس و ملک شدنه .. شب هم ناله با مادر شدنه .. (چی میخای بگی؟ این همه مقدمه یه بیت :)* گرچه انگشتش بریده دستگیرِ عالم است منجی ما از ته گودالِ غربت میرسد داد میزد که نرو فریاد میزد که نزن خواهرش تا دید شمرِ بی مروت میرسد یک لباسِ کهنه دارد در نیاور از تنش لعنتی از خیمۀ زن ها غنیمت میرسد چادر من را بگیر عمامه اش را پس بده *بعدی اش میکُشه همه رو .. ببخشید امام زمان* چادرِ من را بگیر عمامه اش را پس بده برده ای عمامه اش را چادرم را پس بده *اگر اشکم نداری فرمود به اندازۀ آه برا حسین صوابِ تسبیح داره امشب هی بگو آه حسین ..* چادر من را بگیر عمامه اش را پس بده برده ای عمامه اش را چادرم را پس بده امان از بادها سوزان وزیدن امان از تیغ ها بُران رسیدن الا یا اهل العالم جد من را به روی خاک ها عریان کشیدن الا یا اهل العالم اهلِ کوفه سرش را با لبِ تشنه بریدن سواره ده نفر از ره رسیدن یه عباراتی تو مقاتل اومده آدم جرات نمیکنه همیشه بگه ، برا شبِ عاشوراست بگم ببخشید. میگه رفتن ده تا اسبِ قوی هیکل پیدا کردن .. تازه افتخارم میکردن ، میگفتن ما بودیم سینۀ حسینُ یهو همه دیدن اسب سوارا دارن میرسن .. عمه دیگه اینها میخان چکار کنن؟.. اینا که سر بابامُ بردن .. دیگه از بابام چیزی نمونده سواره ده نفر از ره رسیدن به روی آن تن بی جان دویدن جسارت بر تن او کردن اما فقط از راس او قرآن شنیدن من روضه خوانِ غربت آقای عالمم بی تابِ سر بریدۀ ماه محرمم با گریه هر غروب من از حال میروم با هر فرازِ ناحیه گودال میروم صبح و غروب ندبه کنان گریه می کنم این روضه را به مادرمان هدیه می کنم: بر نیزه تکیه داد زجایش بلند شد فرمود زنده ام به کجا حمله می کنید نامردها به خیمه چرا حمله می کنید؟ کار مرا تمام نکرده کجا سنان اینجا کنار لشکری از گرگ ها بمان با یالِ غرق خون شده برگشت ذوالجناح با زین واژگون شده برگشت ذوالجناح اینجا به بعد ضربه زدن ها شروع شد اینجا به بعد شیونِ زنها شروع شد زنده شده به چشم ترم وای وای وای بیرون زدند اهل حرم وای وای وای دنبالِ ذوالجناح هراسان و بی پناه با عمه آمدند به گودالِ قتلگاه جد مرا محاصره کردند یک سپاه دیدم چگونه عمۀ ما می کند نگاه هر کس رسید نیزۀ خود را شکست و رفت یک استخوان زِ سینۀ آقا شکست و رفت یک عده بر تمامِ بدن سنگ میزدن یک عده بر لباس تنش چنگ میزدن در آن میانِ حرمت آیینه ها شکست وقتی که شمر آمد و بر سینه اش نشست والشمر جالسٌ نفسِ مادرش گرفت سر را برید و جلویِ خواهرش گرفت ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________ ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com
Babolharam Narimani shab10_2.mp3
4.21M
|⇦• روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ عاشورا سال 1397 به نفسِ سید رضا نریمانی•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• ↶ بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
📹 کلیپ هایِ #محرم هم اکنون در صفحه رسمی مجموعه ، در اینستاگرام: http://instagram.com/babolharam.ir ____ 🔸بابُ الْحَرَم دنبال «follow» و به دوستان معرفی کنید. http://instagram.com/babolharam.ir
|⇦• روضه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اجرا شده شبِ تاسوعا سال 1397 به نفسِ سید مجیدبنی فاطمه•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┄┅═══••↭••═══┅┄• مه کاسه بگیرِ حُسن رویت خورشید خجل ز ماهِ رویت روزی که گِل مرا سرشتند نامت به کتاب دل نوشتند ای عطر گل یاس، یا حضرت عباس ای معدن احساس، یا حضرت عباس خورشید مدینه یا اباالفضل امید سکینه یا اباالفضل *شب تاسوعا هم رسید... امشب هر کی کاری داره، یه جور دیگه نوکری می کنه. اصلاً امشب شبِ نوکراست... همه عالم نوکر اباالفضل اند،اباالفضل نوکر حسینِ. نه جلوتر از آقاش راه رفته، نه جلوتر از آقاش حرف زده،نه جلوتر از امامش دیده.. نَفَسِ ابالفضل با نَفَسِ حسین تنظیم شده... امشب بگو: آقا! به حق مادرت اُم البنین، اول اینکه اومدم خودتو می خوام.... یا ابالفضل همه ما رو امشب برای خودت سوا کن. تو کی هستی که فردای محشر وقتی صدیقه کبری وارد محشر میشه، پیغمبر صدا می زنه: فاطمه جان! برای شفاعت این گریه کنا، این حسینیا ،محبین علی، چی آوردی؟ یه وقت می بینند بی بی دست های بریده عباس رو آورد... می فرمایند: دست بریده عباس بسنده می کنه... امشب می خوام یه روضه ای از یه زاویه ی دیگه برات بخونم... تا حالا خجالت کشیدی؟ هر کسی، با ابالفضل باشه خجالت زده نمیشه، چون آقا طعم خجالت رو می دونه. من الان این چند خط شعر رو می خونم،خودت دیگه روضه برات باز میشه...* چو دید تشنه ی لبهای خشک او دریاست به آب خیره شد و ناله اش ز دل برخاست که آب از چه نگردیدی از خجالت آب تو موج میزنی و تشنه یوسف زهراست ز یک طرف تو زنی نعره از جگر در بحر ز یک طرف به حرم بانگ العطش برپاست قسم به فاطمه هرگز تو را نمی نوشم که در تو عکس لب خشک سیدالشهداست ز خون دیده ی من، روی موج خود بنویس که از تمامی اطفال تشنه تر سقاست *آب رو آورد بالا یه نگاه کرد...بعضیا گفتن یاد لب علی اصغر افتاد، آب رو ریخت، نه ولله. دریای احساس و محبتِ،... آب رو آورد بالا که این حیوان فکر کنه صاحبش آب خورده...حیوانم آب بخوره... اسب تربیت شده است. * خدا گواست که با چشم خویشتن دیدم سکینه را که لبش خشک و دیده اش دریاست درون بحر همه ماهیان به هم گویند حسین تشنه و سیرابْ وحشیِ صحراست نوشته اند به لبهای خشک من ز ازل که تشنه کام گذشتن ز بحر شیوه ی ماست ز شیرخواره برایت پیام آوردم پیام داده که ای آب غیرتِ تو کجاست؟ صدای نعره ی دریا به گوش جان بشنو که موج آب هم این طرفه بیتِ را گویاست سلامِ خالقِ منان،سلامِ خیرالناس سلام خیل شهیدان، به حضرت عباس *بسم الله،میخوام برات روضه بخونم. تا حالا از بلندی افتادی یا نه؟ فرمود: هر کی بخواد رو زمین بیفته، پیر و جوان نداره، کوچیک و بزرگ نداره، زن و مرد نداره، همچین که می اُفته، اول زود ناخودآگاه دستشو جلو میاره. کسی که تیر به چشمش زدن، دستشو بریدن، با صورت رو زمین افتاد. دست نداره، چشمش تیر خورده... گفت: مگه عباس مُرده باشه نتونه آب رو برسونه خیمه ها. علی اصغر داره بال بال می زنه. به سکینه قول دادم، رقیه منتظره.. آی غیرتیا! میگه یه وقت دیدن خودش رو میکِشه.. اومد با دندوناش مشکو بگیره. ایشالا هیچ وقت نا امید نشی. میگه یه وقت دیدن نشونه گرفتن مشک عباس رو... خدا نکنه یه فرمانده لشکر، رو زمین بیُفته. همه ریختن سر عباس. یه وقت دیدن یه نامردی اومد جلو کسی مگه جرأت این کارو داشته؟ پاهاش رو گذاشت رو پای عباس گفت تو بودی که لشکر جرأت نمی کرد به سمت خیمه های حسین بره؟ تو بودی که وقتی به لشکر نگاه می کردی همه فرار می کردند؟ حالا بلند شو... "من از امام زمان معذرت می خوام" یه وقت صدا زد: نامرد وقتی اومدی که دست ندارم. گفت: تو دست نداری من دارم. عمود رو بالا بُرد. یه جور به صورت زد... وقتی خواستن سرهارو بالای نیزه بذارن تنها سری که روی نیزه بند نمی شد سر عباس بود... وای از خیمه های بی عباس... هی جلو خیمه می گفت: الان بابام میاد. الان عموم میاد. رباب! علی رو ساکتش کن الان عموم میاد. یه وقت از دور نگاه کرد دید بابا داره میاد. اما هر چی نگاه می کنه خبری از عمو نیست. خدا بابام اینطوری نرفت دنبال عمو... پس چرا خمیده خمیده... ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam.ir
B A B O L H A R A M-Banifateme_9-1-97.mp3
4.18M
|⇦• روضه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اجرا شده شبِ تاسوعا سال 1397 به نفسِ سید مجیدبنی فاطمه•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• ↶ بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir