eitaa logo
من‌وبچہ‌شیعہ‌ هام🪴
3.2هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
7.3هزار ویدیو
270 فایل
من یه مامان طلبه با ۳ فرزنـدم👶🏻 💞مدرس و پژوهشگر حوزه زن وخانواده 👈اینجا باشگاه توانمندسازی بانوانه💪😍 مهارت هـمسرداری/تربـیـت فـرزند روباهم تقویت میکنیم😍 کپی ممنوع⛔ 💛کانال نوجوان و انیمیشن ما: @bache_shiee_nojavan @bache_shiee_anime
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[°•🎊🎈🎉•°] کودکانه بسیار دلنشین😍😍 ⭐️ستاره هاصف بکشین⭐️ تولد ه، ختم رسل، خاتم دین بر (ص) ∞°مـن بچـہ شٻعـہ هسٺـم°∞ ○°•___🎊🎈🎉___•°○
°•[]•° 📚نام کتاب: یوما 🖋نویسنده: مریم راهی 📑انتشارات: نیستان 📓تعداد صفحات: ۲۱۲ 📖توضیحات: کتاب یوما یوما یک رمان خواندنی درباره زندگی ام‌المومنین؛ (س) به قلم مریم راهی نویسنده موقعیت زمانی روایت خود را از ساعت ­های منتهی به ولادت حضرت (س) شروع کرده و با توصیف توامان موقعیت منزل، ذهنیت حضرت خدیجه و مردمان شهر که نمایندگانی از آنها به بهانه هایی به منزل (ص) رفت آمد دارند، داستانی را تعریف می کند که بیشتر از جذابیت های قصه ­پردازانه، از منظر روایت لذت­بخش است. خلق صحنه هایی چون عطرآمیز شدن بدن کودکانی که پیامبر آنان را نوازش کرده و یا دیالوگ هایی که نمایانگر گفتگوی رسول اکرم (ص) با خدیجه است از درخشان ترین و ماندگارترین بخش های این رمان از این منظر است. این کتاب تصویری واقعی از مکه و مدینه در دوران حیات پیامبر اکرم (ص) به تصویر می کشد و به طور غیر مستقیم به ارزش گذاری های اجتماعی اعراب جاهلیت اشاره می کند؛ به روشنی و البته به دور از هرگونه بیرون ­زدگی از اسلوب داستان. ⊰᯽⊱≈─🌙✨─≈⊰᯽⊱ http://eitaa.com/bache_shiee ⊰᯽⊱≈─✨🌙─≈⊰᯽⊱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[°•💚☁️•°] 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 این قسمت : اکرمﷺ و امام علی علیه السلام 🍏 🍎 ∞°مـن بچـہ شٻعـہ هسٺـم°∞ ♡: 👉🏻 @bache_shiee ♡ ○°•___☁️❤️___•°○
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•••❈🔅🖤🔅❈•• هدیه پدر مهربان امروز مامان بزرگ به مناسبت (سلام الله علیها) یه یادگاری با ارزش به من و نیکان داد. دو تا تسبیح قشنگ و رنگی رنگی. مامان بزرگ گفت: بچه ها دوست دارید وقتی یه عالمه کار دارید فرشته ها بیان و بهتون کمک کنن؟ ما که چشمامون گردالی شده بود و باورمون نمی شد، گفتیم مگه می شه؟ مامان بزرگ گفت: بله، فقط کافیه قبل شروع هر کار با تسبیح های قشنگتون 34 مرتبه «الله اکبر» 33 مرتبه «الحمدلله» و 33 بار «سبحان الله» بگید تا خدا فرشته ها رو بفرسته کمک تون. مامان بزرگ بعدش برامون گفت: این ذکرها رو به دخترش حضرت زهرا یاد داد چون دختر بزرگوارشون روزها کارهای خیلی زیادی داشت که انجام همه اونا براش سخت بود. پیامبر مهربون به دخترشون گفتن: هر وقت انجام کارها برات سخت شد این ذکرها رو بگو تا خدای مهربون فرشته هاش رو به کمک تو بفرسته. راستی بچه ها به خاطر اینکه حضرت زهرا همیشه این ذکرها رو می گفتن به اونا می گن . ⊰᯽⊱≈••─🥀─••≈⊰᯽⊱ @bache_shiee ⊰᯽⊱≈••─🥀─••≈⊰᯽⊱
یک‌بار برای همیشه بدونیم علت صلح امام حسن علیه‌السلام چه چیزی بود؟ فرماندۀ لشکر امام حسن علیه‌السلام بود. چهار میلیون درهم از گرفت و شبانه لشکر را ترک کرد. این در حالی بود که دو تا از بچه‌هایش توسط لشکر معاویه کشته شده بودند! یاران معاویه اینقدر جدی بودند که از آن‌ها کسی به سمت لشکر و امام حسن علیهما‌السلام نمی‌آمد؛ اما افرادی از لشکر این بزرگواران به معاویه پیوستند. با این اوضاع امام حسن با چنین یارانی چه کار می‌تواند بکند؟ آن کسانی که قبل از امیرالمؤمنین بر سر کار بودند، حلقوم یارانشان را از جواهر پر می‌کردند. اما امیرالمؤمنین عدالت را اجرا می‌کردند و همین باعث می‌شد که افرادی نتوانند این عدالت را تحمل کنند. مثلاً شاعر ایشان شراب خورد و ایشان بی هیچ ملاحظه‌ای حد را بر او جاری کرد و او به معاویه پیوست. معاویه می‌خواست از اسلام هیچ چیز باقی نماند. او صاحب قدرت مطلق هم شد. از سوی دیگر فقط امام حسن بود با دو سه هزار نفر افراد وفادار که بعضی از این افراد صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم بودند؛ را دیده بودند؛ در بیعتی که موسوم به است و در جریان رخ داد، ۱۴۰۰ نفر با پیامبر بیعت کردند. از این تعداد هر کس که باقی ماند جزو یاران امیرالمؤمنین شد و سپس به امام حسن پیوست. امام می‌خواست این افراد باقی بمانند. اگر امام با معاویه می‌جنگید تمام این‌ها کشته می‌شدند. یکی از یاران امام به نزد آن حضرت آمد و عرضه داشت: سلام بر تو باد ای کسی که روی مؤمنین را سیاه کرده‌ای! امام فرمود: این‌چنین سخن مگو! آن هنگام که من مشاهده می‌کردم که مردم -همه- این جبهه را رها کرده و جز اندک کسانی از اهل این راه، باقی نمانده است، ترسیدم که جمع شما را از زمین ریشه‌کن کنند. می‌خواستم با ماندن شما برای دین (که به‌دست بنی‌امیّه نابود می‌شود) سوگواری‌کننده‌ای بماند! ✍ آیت‌الله جاودان ᘜ⋆⃟݊🥀•✿❅⊰━━━•─ @bache_shiee ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🖤
D1739005T15261066(Web)-mc.mp3
5.83M
🥰محمد بن عبداللّه(ص) پیامبر گرامی اسلام و به اعتقاد مسلمانان، آخرین پیامبر در سلسله ی پیامبران الهی است. ❤️کتاب قدسی قرآن کریم معجزه ی ایشان، و تجدیدکننده آیین اصلی و تحریف نشده ی یکتاپرستی است. 🔎موضوعات قصه ᘜ⋆⃟݊🌻•✿❅⊰━━━•─ @bache_shiee ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🪴
D1739005T14957464(Web)-mc.mp3
6.04M
🤔جلد دوم (زندگی در صحرا) : آمنه‌ تازه نوزادش را در گهواره خوابانده‌ بود که در خانه به صدا در آمد برکه آمد و..... 🔎موضوعات قصه ᘜ⋆⃟݊🌻•✿❅⊰━━━•─ @bache_shiee ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🪴
D1739005T15243352(Web)-mc.mp3
5.89M
🐫جلد سوم (یک سال با مادر): محمد در کجاوه کنار مادرش نشسته بود که صداهایی شنید پرده‌ی کجاوه را کنار زد و از بالای شتر به بیرون نگاه کرد. 🔎موضوعات قصه ᘜ⋆⃟݊🌻•✿❅⊰━━━•─ @bache_shiee ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🪴
D1739005T14984154(Web)-mc.mp3
7.54M
❤️با پدربزرگ(جلد چهارم) : عبدالمطلب گفت: پسرکم تو هم مثل عمویت حمزه به کوچه برو و با بچه ها بازی کن. 🥰 حمزه کوچکترین عموی محمد بود محمد هشت ساله بود سن حمزه دو سه ماه از او بیشتر بود. عمو و برادرزاده هم بازی بودند. 🔎موضوعات قصه ᘜ⋆⃟݊🌻•✿❅⊰━━━•─ @bache_shiee ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🪴
D1739005T15132442(Web)-mc.mp3
5.21M
❤️جلد ششم(ازدواج با خدیجه): غروب بود خدیجه روی بام خانه اش زیر خیمه نشسته بود از آنجا جاده مکه به یثرب دیده می شد وقت برگشتن کاروان از شام بود خدیجه منتظر بود ببیند کی پیک کاروان می آید. 🔎موضوعات قصه ᘜ⋆⃟݊🌻•✿❅⊰━━━•─ @bache_shiee ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🪴
D1739005T15163481(Web)-mc.mp3
5.16M
🥰محمد امین(جلد هفتم): پدر پدر جعفر بود که نفس زنان وارد حیاط خانه شد ابوطالب با نگرانی پرسید آیا برای ابوطالب اتفاقی افتاده است؟ فاطمه همسر ابوطالب هم با با عجله پرسید: حیدر؟ جعفر گفت: نه برای برادرم اتفاقی نیفتاده است او در کوچه دارد بازی می کند. 😔ابوطالب گفت: پس چرا اینقدر نگرانی؟ در حرم حالاست که طایفه های قریش به جان هم افتادند. 🔎موضوعات قصه ᘜ⋆⃟݊🌻•✿❅⊰━━━•─ @bache_shiee ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🪴