#سناریوی_کوتاه_کلاسی۶۴
🌻 ادب، آداب دارد.
📝《حضرت عباس》 را به 《ادبش》 باید شناخت؛
💡امروز بحث تربیتی کلاس را به ادب اختصاص دهید؛
دانش آموزان امروز، کمتر ادب آموزی می کنند؛ اگر هم بیاموزند، صرفا کلیاتی را درباره لزوم و اهمیت ادب می شنوند؛
✨از ادب در برابر خدا بگویید: ادب نماز. ادب روزه. ادب دعا. ادب قرآن خواندن و گفتگو با خدا، ادب بندگی
✨از ادب ما با خودمان سخن بگویید: ادب خوردن. ادب خوابیدن. ادب پوشش و آراستگی، ادب نظم و برنامه ریزی، ادب کلام. ادب نگاه. ادب شنیدن و...
✨از ادب ما با خانواده سخن بگویید: ادب حضور در خانواده. ادب برخورد با بزرگترهای خانه، ادب برخورد با کوچک ترهای خانه، ادب مسئولیت های ما در خانه و...
✨از ادب ما با همسایگان سخن بگویید: زندگی های آپارتمانی بدون رعایت آداب همسایگی، بسیار بغرنج می شود؛
✨از ادب حضور در مدرسه سخن بگویید: ادب شاگرد و معلم، ادب حضور در کلاس و برخورد با دیگر دانش آموزان، ادب استفاده از وسائل مدرسه و کلاس و...
☀️خلاصه که بگویید: آدب آموزی و رفتار مودبانه، آدمی را زیباتر می کند، خانه و جامعه و کلاس را زیباتر می کند؛ ولی شیطان همیشه زشت شدن ما و محیطمان را می خواهد.👌
🌻اصلا می توانید به نام نامی "حضرت عباس" ماه شعبان را "ماه ادب" بنامید و هر جلسه درباره گوشهای از ادب، سخن بگویید.
.......................🍃🌷🍂.......................
✍معلم؛ علی #اسعدی
@baclassha
#سناریوی_کوتاه_کلاسی۶۵
#اخلاق_حرفه_ای
🌱 آبروداری معلم
🧕خانوم معلم احساس کرد که دانش آموز مشکلی دارد و به خود می پیچد؛ مشکلی که از گفتن آن شرم دارد.
برای بررسی اوضاع به کنج کلاس رفت و دید که خودش را خیس کرده؛ ولی هنوز کسی نفهمیده است.😰
🧕خانوم معلم بلافاصله بهانهای جور کرد و شاگردان را به بیرون از کلاس فرستاد؛ سپس با خانواده دانشآموز تماس گرفت تا برایش لباس بیاورند.
✨خلاصه، با تدبیر معلم کاردان، تا زنگ تفریح نشده بی آنکه دانش آموزی بفهمد و آبرویش بریزد، قضیه به خیر و خوبی فیصله پیدا کرد.😌
🌞 #مواجهه_هوشمندانه و در لحظه، با #اتفاقات_خاص_کلاسی نشانه یک #معلم #حرفه_ای است.
👏👏 درود بر تدبیر خانوم معلم کاربلد و باکفایت مدرسه ما
..........................🍃🌷🍂....................
✍ با الهام از خاطره یکی از معلمان مقطع ابتدایی.
@baclassha
#سناریوی_کوتاه_کلاسی۶۶
2⃣ معلمان در موقعیتهای مختلف یادگیری به دو دسته تقسیم میشوند:
۱. معلمان دستگیر
۲. معلمان مچگیر
فرض کنید ارائه کلاسی یک دانش آموز؛ یا زمان پرسش و حل مساله توسط شاگردی است.
🤝معلم دستگیر، اولا فضای امن و آرامی را برای او فراهم میکند تا بتواند آموختههایش را به راحتی بیان کند؛ ثانیا اگر در جایی از پاسخدهی و ارائه گیر پیدا کند سعی میکند با رهنمودها و تلنگرهایی، او را راه بیندازد تا بتواند ادامه دهد.
تشویق ها و تاییدهای کلامی و رفتاری معلم، هلدهنده موتور یادگیری دانشآموز است.
❌ در مقابل، معلم مچگیر، نیمه پرلیوان یادگیری دانشآموز را نمی بیند؛ بلکه با کوچکترین خطایی، گفتار دانشآموز را قطع میکند و با لحنی توبیخی به اصلاح آن میپردازد.
قطع سخن دانشآموز در مدت کوتاه پرسش و ارائه، بارها و بارها تکرار میشود؛ مثل چندین دست انداز بدقواره در یک خیابان کوتاه که بارها سرعت حرکت خودرو را کند میکند.
در این شرایط دانشآموز، همان چیزی را هم که بلد است نمیتواند به درستی انتقال دهد.
....................🍃🌷🍂..................
✍ معلم؛ علی #اسعدی
@baclassha
#سناریوی_کوتاه_کلاسی۶۷
#خلاقیت_معلمی
در کلاس ما، هر روز به نیت یکی از شهداء، علما، سلامتی امام زمان، سلامتی والدین و... صدقه داده می شود
هدف: ترویج فرهنگ صحیح صدقه دادن،
آموزش درآمد، سرمایه، انفاق، کار گروهی در جامعه، حمایت از یکدیگر.
نکته:
💷 پول ها، کاغذهایی هستند که خود دانشآموزان طراحی کردند. روی هر برگه قیمتها نوشته شده است:
۲۵۰، ۵۰۰ ، ۷۵۰ ، ۱۰۰۰ تومان.
هر دانش آموز به انتخاب خودش مبلغی را در صندوق می اندازد.
در پایان ماه، موجودی صندوق هر گروه شمرده میشود و به پول واقعی تبدیل میشود و مبلغ آن بین اعضای گروه تقسیم میشود تا خودشان به نیازمندان برسانند.
........................🍃🌷🍂.....................
✍ ایده ارزشمند همکار خلاق جناب آقای رحمت پوریزدی. کرمان
@baclassha
🕹 روی #سناریوی_کوتاه_کلاسی بزنید و نمونههای دیگر آن را که تاکنون ۶۷ مورد است مطالعه فرمایید.
❁﷽❁
#سناریوی_کوتاه_کلاسی۶۸
📝 تدریس #نمایشی
👽درس درباره "شیطان و وسوسههای اون" بود.
🧔♂معلم داشت توضیح میداد که: شیطون خیلی نرم و آروم و یواشکی توی دل ما نفوذ میکنه و کار خودش رو انجام میده؛
یهو آقامعلم💧یک بطری کوچیک آب،🥛یک استکان کوچیک شیشهای☕️یک حبه قند از کیفش درآورد؛
هممون مات و مبهوت شدیم که این وسط درس، چطور آقا هوس آب قند کرده؟!!😳
🧐 توی همهمه و بُهت بچهها، آب رو ریخت توی فنجون؛ حبه قند رو هم انداخت توی اون؛
تا حبه قند داشت توی آب حل میشد، روی تابلو نوشت:
🌻 پسرای گلم!
شیطاناندازهی یکحبه قنده
گاهی اوقات میافته توی فنجاندلِما
آرومآرومحلمیشه؛ بدون اینکه اصلاً ما بفهمیم؛
روحمون هم خیلی راحت اونو سر میکشه...
❗️به همین سادگی؛ پس حواسمون باشه!!
..........................................................
✍معلم؛ علی #اسعدی
@baclassha
#سناریوی_کوتاه_کلاسی۶۹
📝 سرنشانی های هدفمند
📁سرنشانیهای کتاب معلم میتواند هدفمند و در راستای اهداف آموزشی تربیتی معلم انتخاب شود.
🩸چندی پیش که بر مزار دوست شهیدم (دوستی که هرگز ندیدمش) رفتم، پدر شهید #علی_اکبر_نظری_ثابت این #عکس_نوشته را به من داد.
🧧من هم آن را به عنوان سرنشانی کتاب استفاده می کنم؛ تا
🎋هم به یاد شهیدان؛ به ویژه این شهید عزیز باشم؛
🎋هم این الگو را به دانشجومعلمانم معرفی کنم؛
🎋هم ایده سرنشانی هدفمند را به آنها بیاموزم.
🌻خودتان در اینترنت، اوصاف و فضیلتهای #شهید_علیاکبر_نظری_ثابت را جستجو کنید.
🤲 شادی روح بلندش، سه صلوات
..................🍃🌷🍂....................
✍️ معلم؛ علی #اسعدی
@baclassha
#سناریوی_کوتاه_کلاسی۷۰
#خلاقیت_معلمی
🍎یکی از والدین سبدی پر از سیب برای دانش آموزان کلاس ما آورد. خواستم بین شاگردان توزیع کنم و دیگر هیچ..
💥💥 یهو جرقه ایکیوسانی به ذهنم زد😍
🍏همین سیب ها می تونن یک فرصت عالی برای یادگیری ایجاد کنن. یک ابزار آموزشی مفت و رایگان برای چند زنگ و چند درس
🏮خلاصه...
🛎 زنگ اول؛
برای بحث "تقسیم در ریاضی"
اینکه چگونه این تعداد سیب را بین دانشآموزان توزیع کنیم. بچه ها مشارکت خوبی کردن😊
🛎زنگ دوم؛
برای بحث #سیب_سلامت در درس علوم.
در مورد اهمیت سیب و نشان سیب سلامت توضیح دادیم👌
🛎زنگ سوم:
برای بحث قدرت خدا و نعمتهای او در درس هدیه های آسمان
اینکه خداوند چه زیبا سیب و میوههای دیگر و رنگهای آنها را آفرید.🌻
🛎زنگ چهارم:
برای بحث اینکه چطور می شود این سیبها را خورد. دیگه طاقت دانشآموزان به سرآمد و نوشجان کردیم.🍎🍏😊
.....................................................
✍ با الهام از ایده همکار گرامی جناب آقای رحمت پوریزدی. کرمان
@baclassha
#سناریوی_کوتاه_کلاسی۷۱
🗓 اول سال که خانوم معلم مشخصاتمون رو می پرسید، از تاریخ تولدمون هم سوال میکرد و یادداشت میکرد.
🧐 اصلا فکر نمی کردیم، این اطلاعات معلم، روزی #شگفتانه ما بشه و حال دلمون رو خوب کنه.🙃
🗓توی ۱۷ ماه مهر که با خانوم کلاس داشتیم، فاطمه رضوی رو صدا زد و آورد جلو تابلو و گفت: امروز تولد فاطمه خانومه. فاطمه از خوشحالی توی پوست خودش نمی گنجید.
👩🦳دختری در سن نوجوانی با همه تمنیات محبوب بودن، نگاه و توجه...
🧕معلمی در اوج شلوغی کارها و مشغله های زندگی شخصی و شغلی...
❣اینجور برا شاگرداش اهمیت قائل بشه و یادش باشه و براش برنامه داشته باشه، واااقعا عااالیه👌
👏👏خلاصه!! کف زدیم و شادی کردیم و تبریک گفتیم.
💌 خانوم معلم، یک نامه اختصاصی بهش نوشته بود و تقدیمش کرد؛ نامه ای که خیرمقدم بهش گفته بود. عزیزش شمرده بود و گفته بود: یادت باشه... یک سال بزرگ تر و خانوم تر شدی....☘
🎈این برنامه توی سال برای همه شاگردا گرفته شد، برای اونایی هم که تولدشون توی تعطیلات عید یا تابستان بود، نامه نوشته بود و تبریک گفته بود.
😍وااقعا محشره این خااااانوم معلم ما
.........................🍃🌷🍂..........................
✍ با الهام از اقدام همکار فرهیخته؛ سرکار خانم موسوی. معلم دینی. سرخس. مدیر کانال ارزشمند "میم مثل معلم" به آدرس:
@mim_mesl_moallem
.................................................................
@baclassha
#سناریوی_کوتاه_کلاسی۷۲
🧔♂اول کلاس، معلم معمولا نکته اخلاقی و تربیتی میگوید؛ سپس درس را شروع میکند.
🌙این جلسه، به مناسبت ماه مبارک رمضان، روی تابلو نوشت:
❓این هم شد ماه مهمانی و ضیافت؟ ما که همهاش داریم گرسنگی میکشیم؟!!😬
✍با نوشتن این جمله، حواسها متوجه پاسخ آن شد؛ گویا سوال همه ما شاگردان بود. عطشِ رسیدن به جواب بیقرارمان کرد و گوش به توضیح معلم شدیم.
🧔♂معلم توضیح داد:
این مهمانی و ضیافت که برای تو نیست بنده خدا! برای آن اعضای بیچارهای است که تو صاحبشان شدهای و از "اصل و نسب"، دورشان کردهای.
❓می پرسی یعنی چی؟ یعنی اینکه:
"اصالت چشم" به آن است که نور و روشنایی ببیند.
"اصالت گوش" به آن است که در معرض صوت خوش باشد.
"اصالت زبان" هم به آن است که جز به نیکی و حق، گشوده نشود.
✨این مهمانی و ضیافت دقیقا برای آنهاست.
یازده ماهِ سال، هر مدلی دوست داری از آنها کار میکشی و هر تغذیهای را به خوردشان میدهی، یک ماه هم توصیه میکنند تو در خدمت این امانات الهی و روح و جان خودت باشی؛ برای تجدید قوا، برای تغذیه ...👌
........................🍃🌷🍂........................
@baclassha
🕹 روی #سناریوی_کوتاه_کلاسی بزنید و نمونههای دیگر آن را که تاکنون ۷۲ مورد است مطالعه فرمایید.
#سناریوی_کوتاه_کلاسی۷۳
#تدریس_خلاق
🎬 پرده اول:
💡بحث این جلسه درس دینی ما درباره "ایمان" بود.
معلم بعد از حضور و غیاب و ارزشیابی درس گذشته، محورهای درس جدید را روی تابلو به صورت نموداری کشید و شروع به توضیح کرد.
👨💻 بعد از مقداری توضیح و گفتگو، دقایقی استراحت داد.
👈 در این فاصله یکی از شاگردان را فرستاد تا یک لیوان آب و چند حبه قند بیاورد. ما هاج و واج مانده بودیم که این چه وقت آب و قند خواستن است؛ نکند حال معلم خوب نیست.
بعد از دقایقی استراحت، معلم، سرحال و غبراق، ادامه درس را شروع کرد؛ سپس یک "سکّه" از جیبش درآورد و در لیوان آب انداخت و گفت: ببینید! اگر این «سکّه» را در لیوان آب که نه؛ در آبِ دریا هم بیندازیم، حَل نمیشود؛
🍮بعد "حبّه قند" را در استکان آب انداخت و گفت: اگر این "حبّه قند" را توی یک استکان آب بیندازیم، بلافاصله حل میشود.
#ایمانِ انسانها هم همینطور است.
🥇بعضیها «ایمانِ سکّهای» دارند؛ یعنی اگر در بدترین محیطها هم قرار بگیرند، در آن محیط حل نمیشوند.
🍵ولی بعضیها «ایمانِ حبّه قندی» دارند. به محض اینکه در یک محیطِ بد و خراب قرار بگیرند، زود در آن محیط حل میشوند.
✍ روش #تدریس_نمایشی و #عینی معلم واقعا بحث را برای ما جا انداخت👌
📌ادامه دارد...👇👇👇
@baclassha