فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨🇮🇷
دل به خون می غلتد از یاد تبسمهای یار
همچو آن زخمی که بر رویش نمکدان بشکند
.~💔~.
#جانفدا
#جان_فدا
#حاج_قاسم
#شهید_سلیمانی
#قاسم_بن_الحسن
#لبیک_یا_خامنه_ای
#زنده_ایم_به_قصاص
eitaa.com/baghdad0120
✨🍃
آتش میان گامهایش استوار است
چشمان او چون شیر در وقت شکار است
افسانه با اسطوره های بی نظیرش
در محضر پاکش هماورد غبار است
این خاک لبریز است از انواع گوهر
اما سلیمانی طلای صد عیار است
دری که بی همتاست در دنیای خاکی
مهتاب در دریای چشمانش خمار است
ایران سراسر عاشق مردی و مهرش
او عاشق بی مثل ابروی نگار است
در عشق بازی با علی ، عمار گشته
او صاحب بی ادعای ذوالفقار است
✅برگرفته از کتاب سردار دل ها
#لبیک_یا_خامنه_ای
#حاج_قاسم
#جان_فدا
#قاسم_بن_الحسن
https://splus.ir/baghdad0120
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨
چرا آمریکایی ها باید مردی را که جنگ علیه تروریست های بین المللی را در خاورمیانه فرماندهی می کرد، آن هم در یک سفر رسمی و آشکار و در قالب سفری دیپلماتیک ترور
کنند؟
این همه ترس از نام حاج قاسم
#لبیک_یا_خامنه_ای
#به_یاد_فرمانده
#قهرمان_من
#قهرمان_ایرانی
#قاسم_بن_الحسن
#hero_ir0120
┏━━━🍃✨🍃━━━┓
eitaa.com/hero_ir0120
┗━━━🍃✨🍃━━━┛
سلام و عرض ادب و احترام
دوستان و همراهان ارجمند
به اطلاع می رساند که طبق روال هرساله ی مجموعه بغداد۰۱۲۰،فعالیت گروه ها و کانالهای مجموعه، بعد از سالگرد شهادت شهید سلیمانی به مدت یک هفته از تاریخ ۱۴٠۱/۱٠/۱۹ الی ۱۴٠۱/۱٠/۲۵ تعطیل می باشد.
خوش و خرم و پایدار باشید
اجرتان با شهید عزیز 🌷
یاعلی 🍃
مجموعه سایبری فرهنگی بغداد0120
eitaa.com/baghdad0120
✨️🇮🇷
قلبی که ز خاک کف پاهای تو دور است
صد سال نخواهیم برایش ضربان را ...
#امام_مهربان_من
#امام_زمان
#ظهور_نزدیک_است
#قاسم_بن_الحسن
@baghdad0120
✨️🇮🇷
#کلام_شهید
بدانيد که انقلاب به ظهور حضرتش منتهی می شود ، پس تحت رهبری ولايت فقيه بيش از پيش همت کنيد. چشمان تمامی مسلمانان جهان به شماست . انقلاب را پاس داريد که تنها مال شما نيست به پای اين نهال بسيار خون رفته است تا اين لحظات و امکانات را فرا ساخته است به نعمت انقلاب بينديشيد مبادا کفران نعمت کنيد و شکر آن تلاشی سخت است .
#سردار_شهید_حسن_ترک
#لبیک_یا_خامنه_ای #جانفدا
#قاسم_ابن_الحسن
@baghdad0120
baghdad0120
✨🇮🇷 عملیات میدانی در سطح شهر پخش صحبتها و فرازهایی از وصیت شهید سلیمانی در سطح شهر به شکل اعلامیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨🌹
سلام بر قامت چون سرو ایستاده و صبورتان✨
«طرح زیبای تکریم مادر شهید»
به همت خادمان خیریه قاسم بن الحسن از مادر شهید بزرگوار حسن علی عباسی، بااهدای هدیه ناچیزی در برابر گذشت و ایثار این مادر بزرگوار، تکریم به عمل آمد.
شما خوبان نیز می توانید باعضویت و اهدای مبلغ ۲٠هزار تومان در ماه، در کارهای خدا پسندانهی خیریه قاسم بن الحسن سهیم باشید. 🍃🌸
شماره کارت جهت کمکهای نقدی :
💳 | ۶۰۳۷ ۶۹۱۵ ۷۱۱۳ ۲۰۰۰
به نام اعظم السادات حسینی حسین اباد
خیریه قاسم بن الحسن
#ایران #جانفدا #حاج_قاسم #همدلی #مهربانی #مادر #مادر_شهید #مادران_شهدا #مادرانه #شهدا #شهید_سلیمانی #شهادت #دوستی #عشق #زمستان #کمک_مومنانه #هدیه #صدقه #نذورات #حجاب #برای_ایران #مذهبی #یاحسین #یامهدی #امام_زمان #امام_حسین #یازهرا #یاعلی #اللهم_عجل_لولیک_الفرج #کربلا #نجف #کرمان #یاصاحب_الزمان #لبیک_یا_خامنه_ای #بوی_بهشت
#زینبیه #انتقام #به_سوی_ظهور
#یاران_گمنام_سلیمانی #عفت_زینبی #عهد_با_مهدی #قهرمان_ایرانی #قاسم_بن_الحسن #مجموعه_سایبری_فرهنگی_بغداد0120
eitaa.com/baghdad0120
baghdad0120
#دمشق_شهر_عشق #قسمت_دهم 🔹 از حیاط خانه که خارج شدیم، مصطفی با همان لحن محکم شروع کرد :«ببخشید زود
#دمشق_شهر_عشق
#قسمت_یازدهم
🔹 احساس میکردم از دهانش آتش میپاشد که از درد و ترس چشمانم را در هم کشیدم و پشت پلکم همچنان مصطفی را میدیدم که با دستی پر از #خون سینهاش را گرفته بود و از درد روی زمین پا میکشید.
سوزش زخم شانه، مصیبت خونی که روی صندلی مانده و همسری که حتی از حضورش #وحشت کرده بودم؛ همه برای کشتنم کافی بود و این تازه اول مکافاتم بود که سعد بیرحمانه برایم خط و نشان کشید :«من از هر چی بترسم، نابودش میکنم!»
🔹 از آینه چشمانش را میدیدم و این چشمها دیگر بوی خون میداد و زبانش هنوز در خون میچرخید :«ترسیدم بخواد ما رو تحویل بده، #نابودش کردم! پس کاری نکن ازت بترسم!» با چشمهایش به نگاهم شلاق میزد و میخواست ضرب شصتش تا ابد یادم بماند که عربده کشید :«به جون خودت اگه ازت بترسم، نابودت میکنم نازنین!»
هنوز باورم نمیشد #عشقم قاتل شده باشد و او به قتل خودم تهدیدم میکرد که باور کردم در این مسیر اسیرش شده و دیگر روی زندگی را نخواهم دید.
🔹 سرخی گریه چشمم را خون کرده و خونی به تنم نمانده بود که صورتم هرلحظه سفیدتر میشد و او حالم را از آینه میدید که دوباره بیقرارم شد :«نازنین چرا نمیفهمی بهخاطر تو این کارو کردم؟! پامون میرسید #دمشق، ما رو تحویل میداد. اونوقت معلوم نبود این جلادها باهات چیکار میکردن!»
نیروهای امنیتی #سوریه هرچقدر خشن بودند، این زخم از پنجه همپیالههای خودش به شانهام مانده بود، یکی از همانها میخواست سرم را از تنم جدا کند و امروز سعد مقابل چشم خودم مصطفی را با چاقو زد که دیگر #عاشقانههایش باورم نمیشد و او از اشکهایم #پشیمانیام را حس میکرد که برایم شمشیر را از رو کشید :«با این جنازهای که رو دستمون مونده دیگه هیچکدوم حق انتخاب نداریم! این راهی رو که شروع کردیم باید تا تهش بریم!»
🔹 دیگر از چهرهاش، از چشمانش و حتی از شنیدن صدایش میترسیدم که با صورتم به پنجره پناه بردم و باران اشک از چشمانم روی شیشه میچکید. در این ماشین هنوز عطر مردی میآمد که بیدریغ به ما #محبت کرد و خونش هنوز مقابل چشمانم مانده بود که از هر دو چشمم به جای اشک خون میبارید.
در این کشور غریب تنها سعد آشنایم بود و او هم دیگر #قاتل جانم شده بود که دلم میخواست همینجا بمیرم. پشت شیشه اشک، چشمم به جاده بود و نمیدانستم مرا به کجا میکشد که ماشین را متوقف کرد و دوباره نیش صدایش گوشم را گزید :«پیاده شو!»
🔹 از سکوتم سرش را چرخاند و دید دیگر از نازنین جنازهای روی صندلی مانده که نگاهش را پردهای از اشک گرفت و بیهیچ حرفی پیاده شد. در را برایم باز کرد و من مثل کودکی که گم شده باشد، حتی لبهایم از #ترس میلرزید و گریه نفسم را برده بود که دل سنگش برایم سوخت.
موهایم نامرتب از زیر شال سفیدی که دیشب سمیه به سرم پیچیده بود، بیرون زده و صورتم همه از #درد و گریه در هم رفته بود که با هر دو دستش موهایم را زیر شال مرتب کرد و نه تنها دلش که از دیدن این حالم کلماتش هم میلرزید :«اگه میدونستم اینجوری میشه، هیچوقت تو رو نمیکشوندم اینجا، اما دیگه راه برگشت نداریم!»
🔹 سپس با نگاهش ادامه مسیر را نشانم داد و گفت :«داریم نزدیک #دمشق میشیم، باید از اینجا به بعد رو با تاکسی بریم. میترسم این ماشین گیرمون بندازه.» دستم را گرفت تا از ماشین پیاده شوم و نگاهم هنوز دنبال خط خون مصطفی بود که قدم روی زمین گذاشتم و دلم پیش عطرش جا ماند.
سعد میترسید فرار کنم که دستم را رها نمیکرد، با دست دیگرش مقابل ماشینها را میگرفت و من تازه چشمم به تابلوی میان جاده افتاد که حسی در دلم شکست.
🔹 دستم در دست سعد مانده و دلم از قفس سینه پرید که روی تابلو، مسیر #زینبیه دمشق نشان داده شده و همین اسم چلچراغ گریه را دوباره در چشمم شکست. سعد از گریههایم کلافه شده بود و نمیدانست اینبار خیال دیگری خانه خاطراتم را زیر و رو کرده که دلم تنها آغوش #مادرم را تمنا میکرد.
همیشه از زینبیه دمشق میگفت و نذری که در حرم #حضرت_زینب (سلاماللهعلیها) کرده و اجابت شده بود تا نام مرا زینب و نام برادرم را ابوالفضل بگذارد؛ ابوالفضل پای #نذر مادر ماند و من تمام این #اعتقادات را دشمن آزادی میدیدم که حتی نامم را به مادرم پس دادم و نازنین شدم.
🔹 سالها بود #خدا و دین و مذهب را به بهانه آزادی از یاد برده و حالا در مسیر #مبارزه برای همین آزادی، در چاه بیانتهایی گرفتار شده بودم که دیگر #امید رهایی نبود...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
@baghdad0120
✨🇮🇷
باور ۳۷۳ قدرت مطلق پدافند هوایی جهان
فرمانده نیروی پدافند هوایی ارتش: ارتش ایران قدرت مطلق پدافند هوایی بود و با ارتقای سامانه #باور_۳۷۳ میتوانم بگویم که قدرت مطلق پدافند هوایی جهان هستیم.
این سامانه اکنون در چرخه پدافندی کشورمان حضور دارد و آسمان ایران را رصد میکند. فقط یک یا دو کشور در جهان مشابه چنین سامانهای را دارند.
#ایران #ایران_قوی #هوافضا #ارتش #کیفیت_اطلاعات #قاسم_بن_الحسن
#baghdad0120
✨🇮🇷
♦️ ️صحنه ای باورنکردنی از اسرائیل
🔹 بر افراشته شدن پرچم فلسطین در قلب اسرائیل و بر فراز پرچم صهیونیست ها
#اسرائیل_پر #فلسطین #لبیک_یا_خامنه_ای #قاسم_بن_الحسن
@baghdad0120
✨🇮🇷
تلنگری که پروندهی #علیرضا_اکبری به ما میزند...
چند روز است اسمش سر زبانها افتاده است: "علیرضا اکبری". خط سوابقش را از دوران #جبهه تا حالا که بگیریم، میبینیم از ابتدا جزو حواریون علی شمخانی بوده، از #سپاه تا وزارت دفاع و دبیرخانه شورای عالی امنیتملی. یادداشتها و گفتگوهای مختلفی هم اغلب با عنوان معاون اسبق #وزارت_دفاع یا کارشناس مسائل هستهای از او در رسانههای مختلف به خصوص #خبرآنلاین و #سازندگی پیدا میشود.
الان احتمالا #حزباللهی_ها میروند مواضعش به نفع #برجام و مذاکرات و حسن روحانی را پیدا میکنند و بولد میکنند، عدهای دیگر که عشق بحثهای #نفوذ هستند میروند بگردند تا نقطهچینهای نادیدهی او و ابعاد ماجرا را کشف کنند. عدهای خوشحالند که با چنین کیسی حتما #شمخانی از شورا رفتنی است. آنهایی که با او ارتباطی و ارتباطکی داشتهاند، احتمالا فعلا آفتابی نمیشوند تا مبادا زیرضربهی رسانهای ها بروند. حتی دیدم که بعضی سایتها مطالبی که از او زده بودند حذف کردهاند.
من اما وقتی اسمش را شنیدم و در اینترنت سرچش کردم و کمی با سوابقش آشنا شدم، ذهنم جور دیگری درگیر شده است: اکبری هم مثل خ
#جانفدا #روشنگری
#لبیک_یا_خامنه_ای
#قاسم_بن_الحسن
@baghdad0120
✨🇮🇷
اهدای عضو مامور پلیس پس از مرگ مغزی
اعضای بدن ستوانیکم شهید «احمد کشورینیا» که حین ماموریت مبارزه با قاچاقچیان دچار مرگ مغزی شده بود، اهدا شد.
#جانفدا
#غیرت_ایرانی
#لبیک_یا_خامنه_ای
#قاسم_بن_الحسن
#جانفدای0120_قاسم_بن_الحسن
@baghdad0120
🔴۳۹ کشته در یخبندان عظیم آمریکا!
به گزارش رسانه انگلیسی «دیلی میل»:
🔹یخبندان در ایالتهای آمریکا، وضعیت را بحرانی کرده است.
🔹نیویورک به زمین جنگ تبدیل شده است، هوا در مونتانا به منفی ۴۵ درجه سانتیگراد رسیده است و در بوفالو نیز وضعیت بحرانی شده است.
🔹پیشبینی میشود هوا مجددا برفی خواهد بود و عمق برف در برخی مناطق، هفت اینچ افزایش خواهد داشت!
#برف #زمستان #غرب_پوشالی #آمریکا #روشنگری #لبیک_یا_خامنه_ای #قاسم_بن_الحسن
@baghdad0120
🔴 مذهبی های صورتی در حال محقق کردن آرزوی غربگرایان❗️
🔰با وجود اینکه برخورد با #بی_حجابی در جامعه اسلامی از محکمات مبانی #امام_خمینی ره و مقام معظم #رهبری است و در همین راستا باز هم مقام عظمای ولایت در دیدار اخیر با #بانوان تصریح کردند که حجاب باید رعایت شود و قابل خدشه نیست،
متأسفانه برخی افراد #مذهبی_صورتی در قامت مشاور و یا بعضاً مسئولین هستند که به بهانه #دو_قطبی نشدن جامعه !!! و به دلیل عدم اشراف به مبانی انقلاب و نظر امام ره و مقام معظم رهبری سعی دارند که به نوعی جلوی اجرایی شدن #قانون حجاب بایستند.
👈 اتفاقاً این افراد بسیار خطرناک تر از مکشفه ها هستند❗️
زیرا چه بخواهند و چه نخواهند، با چهره ای مذهبی، در مسیر سکولاریزاسیون #جمهوری_اسلامی قدم برداشته اند❗️یعنی همان مسیری که سال ها #غربگرایان داخل کشور آرزوی آن را دارند❗️
#مذهبی_نما #حجاب #روشنگری #لبیک_یا_خامنه_ای #قاسم_بن_الحسن
@baghdad0120
✨️🇮🇷
ظهورت حل معمای سرگردانی تمام بشریت
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج✨
#امام_زمان
#ظهور_نزدیک_است
#قاسم_بن_الحسن
@baghdad0120
✨🇮🇷
«إِنّ شِیعَتَنَا مَنْ سَلِمَتْ قُلُوبُهمْ مِنْ کُلّ غِشّ وَغَلّ وَدَغَلٍ».
امام حسین (ع) فرمودند: «شیعه ما کسی است که دلش از هرگونه خیانت و نیرنگ و مکری پاک است».
(بحار الانوار، ج ۶۵ ص ۱۵۶ ح۱۰ )
#حدیث_روز #لبیک_یا_خامنه_ای #شیعه #یاحسین #قاسم_بن_الحسن
@baghdad0120
✨🇮🇷
#شهیدانه
مالڪیتآسمـٰانرا
بہنـامِڪسانینوشتـہاند
ڪہبہزمیـندلنبستـہاند
~🌷~
#شهید_ابراهیم_هادی
#لبیک_یا_خامنه_ای
#جانفدا #شهدا
#قاسم_بن_الحسن
@baghdad0120
baghdad0120
#دمشق_شهر_عشق #قسمت_یازدهم 🔹 احساس میکردم از دهانش آتش میپاشد که از درد و ترس چشمانم را در هم کش
#دمشق_شهر_عشق
#قسمت_دوازدهم
🔹 حتی روزی که به بهای وصال سعد ترکشان میکردم، در آخرین لحظات خروج از خانه مادرم دستم را گرفت و به پایم التماس میکرد که "تو هدیه #حضرت_زینبی، نرو!" و من هویتم را پیش از سعد از دست داده و خانواده را هم فدای #عشقم کردم که به همه چیزم پشت پا زدم و رفتم.
حالا در این #غربت دیگر هیچ چیز برایم نمانده بود که همین نام زینب آتشم میزد و سعد بیخبر از خاطرم پرخاش کرد :«بس کن نازنین! داری دیوونهام میکنی!» و همین پرخاش مثل خنجر در قلبم فرو رفت و دست خودم نبود که دوباره ناله مصطفی در گوشم پیچید و آرزو کردم ای کاش هنوز نفس میکشید و باز هم مراقبم بود.
🔹 در تاکسی که نشستیم خودش را به سمتم کشید و زیر گوشم نجوا کرد :«میخوام ببرمت یه جای خوب که حال و هوات عوض شه! فقط نمیخوام با هیچکس حرف بزنی، نمیخوام کسی بدونه #ایرانی هستی که دوباره دردسر بشه!»
از کنار صورتش نگاهم به تابلوی #زینبیه ماند و دیدم تاکسی به مسیر دیگری میرود که دلم لرزید و دوباره از وحشت مقصدی که نمیدانستم کجاست، ترسیدم.
🔹 چشمان بیحالم را به سمتش کشیدم و تا خواستم سوال کنم، انگشت اشارهاش را روی دهانم فشار داد و بیشتر تحقیرم کرد :«هیس! اصلاً نمیخوام حرف بزنی که بفهمن #ایرانی هستی!» و شاید رمز اشکهایم را پای تابلوی زینبیه فهمیده بود که نگاه سردش روی صورتم ماسید و با لحن کثیفش حالم را به هم زد :«تو همه چیت خوبه نازنین، فقط همین ایرانی و #شیعه بودنت کار رو خراب میکنه!»
حس میکردم از حرارت بدنش تنم میسوزد که خودم را به سمت در کشیدم و دلم میخواست از شرّش خلاص شوم که نگاهم به سمت دستگیره رفت و خط نگاهم را دید که مچم را محکم گرفت و تنها یک جمله گفت :«دیوونه من دوسِت دارم!»
🔹 از ضبط صوت تاکسی آهنگ #عربی تندی پخش میشد و او چشمانش از عشقم خمار شده بود که دیوانگیاش را به رخم کشید :«نازنین یا پیشم میمونی یا میکُشمت! تو یا برای منی یا نمیذارم زنده بمونی!» و درِ تاکسی را از داخل قفل کرد تا حتی راه خودکشی را به رویم ببندد.
تاکسی دقایقی میشد از مسیر زینبیه فاصله گرفته و قلب من هنوز پیش نام زینب جا مانده بود که دلم سمت #حرم پرید و بیاختیار نیت کردم اگر از دست سعد آزاد شوم، دوباره زینب شوم!
🔹 اگر حرفهای مادرم حقیقت داشت، اگر اینها خرافه نبود و این #شیطان رهایم میکرد، دوباره به تمام #مقدسات مؤمن میشدم و ظاهراً خبری از اجابت نبود که تاکسی مقابل ویلایی زیبا در محلهای سرسبز متوقف شد تا خانه جدید من و سعد باشد.
خیابانها و کوچههای این شهر همه سبز و اصلاً شبیه #درعا نبود و من دیگر نوری به نگاهم برای لذت بردن نمانده بود که مثل #اسیری پشت سعد کشیده میشدم تا مقابل در ویلا رسیدیم.
🔹 دیگر از فشار انگشتانش دستم ضعف میرفت و حتی رحمی به شانه مجروحم نمیکرد که لحظهای دستم را رها کند و میخواست همیشه در مشتش باشم.
درِ ویلا را که باز کرد به رویم خندید و انگار در دلش آب از آب تکان نخورده بود که شیرینزبانی کرد :«به بهشت #داریا خوش اومدی عزیزم!» و اینبار دستم را نکشید و با فشار دست هلم داد تا وارد خانه شوم و همچنان برایم زبان میریخت :«اینجا ییلاق #دمشق حساب میشه! خوش آب و هواترین منطقه #سوریه!» و من جز فتنه در چشمان شیطانی سعد نمیدیدم که به صورتم چشمک زد و با خنده خواهش کرد :«دیگه بخند نازنینم! هر چی بود تموم شد، دیگه نمیذارم آب تو دلت تکون بخوره!»
🔹 یاد دیشب افتادم که به صورتم دست میکشید و دلداریام میداد تا به #ایران برگردیم و چه راحت #دروغ میگفت و آدم میکشت و حالا مرا اسیر این خانه کرده و به درماندگیام میخندید.
دیگر خیالش راحت شده بود در این حیاط راه فراری ندارم که دستم را رها کرد و نمیفهمید چه زجری میکشم که با خنده خبر داد :«به جبران بلایی که تو درعا سرمون اومد، ولید این ویلا رو برامون گرفت!» و ولخرجیهای ولید مستش کرده بود که دست به کمر مقابلم قدم میزد و در برابر چشمان خیسم خیالبافی میکرد :«البته این ویلا که مهم نیس! تو #دولت آینده سوریه به کمتر از وزارت رضایت نمیدم!»
🔹 ردّ خون دیروزم هنوز روی پیراهنش مانده و حالا میدیدم خون مصطفی هم به آستینش ریخته و او روی همین #خونها میخواست سهم مبارزهاش را به چنگ آورد که حالم از این مبارزه و انقلاب به هم خورد و او برای اولین بار انتهای قصه را #صادقانه نشانم داد :«فکر کردی برا چی خودمو و تو رو اینجوری آواره کردم؟ اگه تو صبر کنی، تهش به همه چی میرسیم!»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
@baghdad0120