eitaa logo
فرقه های بابیت و بهائیت
17.2هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
35 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💢سیرت ایرانی‌ها از زبان شوقی افندی 👈اولین ولی‌امر بهائیت جناب شوقی افندی، در توصیف مردم ایران‌زمین؛ تعصب، نادانی، غفلت و ستم ایشان را شهره‌ی آفاق دانسته و گفته است: «این امر مبارک در کشوری تولد یافت که مردمش به داشتن تعصب مفرط و جهل و غفلت و ظلم و ستم مشهور آفاقند و فجایعی متوجّهش شد که در اینجا لازم نیست حتی به اختصار ذکری از آن نمایم». وی در ادامه با خون‌خوار خواندن ایرانیان مدعی شده است: «و نیز لازم نیست به ستایش قدر و منزلت و استقامت نفوس مقدّسی پردازم که در مقابل آن مردم خون‌خوار ایستادگی نمودند». شوقی افندی همچنین، با ظالم و بی‌رحم خواندن مردم ایران گفته است: «و لازم نیست بگویم که آن مظالم وصف‌ناپذیر چه تنفری در دیگران که از صحنه‌ی بی‌رحمی‌ها به دور بودند ایجاد کرد».[۱] اما در نقد و بررسی این ادعای شوقی افندی، لازم می‌دانیم تا سه نکته را متذکر شویم: 1⃣اول: مخاطب بند بند این فحش‌نامه‌ی پیشوای بهائی، نه علمای شیعه و یا حاکمین و مأمورین حکومتی ایران، بلکه تمامی مردم ایران‌زمین هستند! 2⃣دوم: شوقی افندی در متن جسارت‌آمیز خود، کمترین اشاره‌ای به جنگ‌طلبی و شورش اسلافش در کشور نکرد و سخنی از جنایات کم‌نظیر بابیان در حق مردم ایران‌زمین به میان نیاورد.[۲] 3⃣سوم: چگونه می‌توان ادعای نیک اندیشی و ظلم پذیری پیشوایان بهائی را پذیرفت و در عین حال، فحش‌نامه‌های آنان را نادیده گرفت؟! مگر عبدالبهاء در وصف بهائیان نگفته است که: «زخم به جگرگاه خورند دست قاتل ببوسند»؟[۳]؛ پس چرا در عمل، تا جایی که قدرت داشتند مرتکب جنایت شده و هرگاه که در موضع ضعف بودند، دهان کثیف‌شان را بر علیه مخالفین‌شان می‌چرخاندند؟! 📚پی‌نوشت: 📗[۱]. هوشمند فتح اعظم، نظم جهانی بهائی (منتخب توقیعات مبارکه شوقی افندی)، 📗[۲]. جهت مطالعه‌ی بیشتر، بنگرید به مقاله‌ی: فتنه‌های بابيان در ايران 📗[۳]. عباس افندی، مکاتیب، مصر: به همّت فرج‌الله زکی الکردی، ۱۹۲۱م، چاپ اول، ج ۳، ص ۱۲۳_۱۲۴. 💀@bahaiyat💀
🕸خصوصیات رهبران بهائی یکی از خصوصیات و نشانه های ضعف، زبونی و ترس، وابستگی و دلخوشی به بیگانگان است. کسانی که از جان خود بیمناک هستند و اتکایی به مردم خویش ندارند، برای یافتن تکیه گاه به بیگانگان متوجه می شوند. نگاهی به تاریخ معاصر ایران و جهان، نشانه های متعددی از این گونه افراد را فراروی ما قرار می دهد روشنفکر مآبان از دوره مشروطه به بعد، همین گونه بودند. چنانچه محمدرضا پهلوی طاغوتی این گونه بود و در سایر کشورها نیز سران کودتایی و از ملت بریده و منفعت طلب، چنین بوده و هستند. سران فرق بهائیت که خود را خدا می دانستند!! به مخلوق خدا دل می بستند و به حمایت آنان و نشان و تشویق آنان دلشاد و سرمست و امیدوار می شدند!! به حمایتهای روسیه تزاری، انگلیس، آمریکا و صهیونیسم از فرقه بابیت و بهائیت در جای خود اشاره خواهیم کرد، در این جا از این منظر به موضوع می نگریم که شخصیت رهبران این فرق، شخصیت متزلزل و بی هویت بود که استحکام و هویت خود را از بیگانه تمنا می کرد، در عین آن که لاف خدایی می زدند!! البته اینان برای پناهنده شدن به دامان بیگانگان اهدافی داشتند و آنان از پناه گرفتن این منحرفان و بیچارگان هدفی در سر می پروراندند که در جایی با هم هماهنگ می شود. در سندی سفیر شوروی دالگورکی به وزیر خارجه لسلرود در ۱۰ ژوئن ۱۸۵۰ برابر با ۲۰ خرداد ۱۲۲۹ شمسی می نویسد: «خیلی خوب است که فرقه بابیه با علمای اسلام مخالفت و مبارزه شدید شروع کرده و آنان را متهم به انحراف از اصول دین و عدم مراعات قوانین قرآن می نمایند و عقاید فاناتیزم[۱] پیروان این فرقه روز به روز نفوذ بیشتری در مردم پیدا می کند. »[۲] در سند دیگری همین سفیر به سناوین در سپتامبر ۱۸۵۲ برابر ۲۶ شهریور ۱۲۳۱ شمسی می نویسد: «بابیان آن چه من از اظهارات امام جمعه درک کردم با اصول اسلام مخالف بوده و آنها را رد می کنند و ضمناً در سیاست مدعی شاه مملکت می باشند. آنان در صدد تأسیس دیانت جدیدی هستند و طرفدار تقسیم اموال به طور تساوی بوده و می توان اهداف و مقاصد سیاسی و اجتماعی آنان را تشبیه به کمونیستهای اروپا کرد[۳].» وقتی ارزیابی بیگانگان در نقش این فرقه چنین است، طبیعی است که از آنها حمایت می کنند. وقتی به بهائیان اجازه داده شد تا در عشق آباد، معیدی به نام مشرق الاذکار به وجود آورند، هدف آنان را چنین می یابیم:  «مأمورین سیاسی روسیه از چنین اقدامی نظر داشتند تا کانون بهائیان را خارج از ایران و تحت حمایت اهداف روس به وجود آورند، از آنجا به عنوان تهدید و تحریکی برای نفوذ فکر اسلامی و عقیده شیعی در ایران بهره گیرند. و از این رو بود که میرزا ابوالفضل گلپایگانی به بهائیان عشق آباد دستور می دهد: جمیع دوستان به دعای دوام عمر دولت و ازدیاد خشت و شوکت اعلیحضرت امپراطور اعظم الكساندر سوم و اولیای دولت قوی شوکتش اشتغال ورزند[۴]!» چنانچه میرزا حسینعلی نوری (بهاء الله) بعد از ترور نافرجام ناصر الدین شاه، توسط مأمور سفارت روس از زندان نجات یافت و لوحی برای نیکلاویج الکساندر دوم به این شرح صادر کرد: «یکی از سفیران تو مرا هنگامی که در زندان تهران زیر غل و زنجیر بودم یاری و همراهی کرد و به این خاطر خداوند برای تو مقامی معین فرمود که جز خودش هیچ کس رفعت آن را نمی داند[۵]». در گزارشی که سفیر انگلیس در ۲۱ ژوئن ۱۸۵۰ (همزمان با گزارش سفیر روس!) به لرد پالمرستون وزیر خارجه انگلیس نوشته است. راز برخی سختگیریها و شورشهای فرقه بابیه روشن می شود. این شورشها، برای ماندگاری این فرقه ها، طرح ریزی شده بود. او می نویسد: … اگر اصول عقاید این واعظ که چیز تازه ای در بر ندارد، به حال خودش گذاشته شود، بدون شک بی اهمیت بودنش آشکار شده و رو به زوال خواهد گذاشت. فقط زجر و عقوبت است که می تواند آنان را از افول و خفت رهایی بخشد و بدبختانه این جدید المذهب ها همگی از پیروان دین اسلام هستند که در عقوبت مسلمانِ مرتد آئینی غیر قابل انعطاف است[۶] دعا به جان پاشاهای عثمانی و شاهان و ژنرالهای انگلیس، کار دیگری بود که رئیس فرقه بهائیت آن را انجام داد و از پیروانش خواست تا آنان را دعا کنند به سبب حمایت آنان از جان او و پناه دادن به بهائیان رانده شده از ایران. بنا به اعتراف خودشان سفیران انگلیس، فرانسه و بعضی دول خارجه از آنان خواستند تا تابعیت و حمایت دولتهای آنان را بپذیرند[۷]. در زمانی که به انگلیس در جنگ با عثمانی کمک رسانی کرده و مورد غضب عثمانی قرار گرفتند و احتمال خطر جانی برای عبدالبهاء می رفت، تحت حمایت صریح و جدی سرکرده قشون انگلیس قرار گرفت که ماجرای آن قبلاً بیان شده است اعطای لقب (سر) و نشان نایت هود نتیجه خدمات بهائیت به استعمار انگلیس بویژه در اشغال فلسطین و ایجاد رژیم صهیونیستی اسرائیلی است. 📗موسسه فرهنگی قدر ولایت، دست های شیطانی(بررسی عملکرد فرقه ضّاله بهائیت در ایران)، چاپ دوم ۱۳۸۹
📗[۱] –متعصب، تعصب به آداب ورسوم داشتن 📗[۲] –پرونده شماره ۱۳۳ تهران ۱۸۵۰، صفحه ۳۸۳، شماره ۴۸، نقل از تاریخ جامع بهائیت، صفحه ۲۷۶ 📗[۳] – پرونده، ۱۵۸ تهران ۱۸۵۲، صفحه ۶۰۸ شماره ۶۶ نهضت بابیت در ایران، ایوانف. 📗[۴] – مصابیح هدایت، عزیز الله سلیمانی، جلد ۲، صفحه ۲۸۲ 📗[۵] – بهائیت در ایران صفحه ۱۴۸ 📗[۶] – بایگانی عمومی انگلیس ۱۵۰-۰٫۶۰٫F برگ ۱۱۰-۱۱۳، نقل از تاریخ جامع بهائیت صفحات ۳۲۸ و ۳۲۹ 📗[۷] – كواهب الدرية، عبدالحسین آواره و قرن بدیع، شوقی افندی 💀@bahaiyat💀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️چیرگی بر ریز و درشت▪️ ▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬ 📜عَنْ اَلْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ أَبِي اَلْحَسَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ مَعْنَى اَللَّهِ قَالَ: اِسْتَوْلَى عَلَى مَا دَقَّ وَ جَلَّ. 📄 حسن بن راشد گويد: از امام كاظم عليه السّلام معناى «اللّه» را پرسيدم. فرمودند: چيرگى و استيلاى او بر هر ريز و درشت است. ▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬ 📚 توحید صدوق ج ۱، ص ۲۳۰ 💀@bahaiyat💀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✡️ ادوارد براون در خدمت بابیان ازلی 1️⃣ نخستین آشنایی ادوارد براون با بابیان، زمانی بود که در کتابخانه دانشگاه کمبریج با کتاب «مذاهب و فلسفه در آسیای وسطى»، تألیف کنت دو گوبینو، مواجه شد. 2️⃣ بخشی از آن کتاب که دربارهٔ تاریخ بابیان است، توجه براون را به خود جلب کرد. وی در سال ۱۳۰۵ق به ایران آمد تا بابیان را از نزدیک ببیند. مسافرت او یک سال طول کشید و گزارش آن در کتاب «یک سال در میان ایرانیان» آورده شد. 3️⃣ براون در مسافرت به ایران ۲۷سال داشت. در سال ۱۳۰۷ق به فاماگوستا و عکا رفت تا با میرزا یحیی صبح ازل و میرزا حسینعلی بهاءالله دیدار کند. رابطهٔ براون با بهائیان با فراز و نشیب روبه‌رو شد اما ارتباطش با بابیان (ازلیان) همواره دوستانه بود. 4️⃣ این شرق‌شناس انگلیسی، که باید یک «بابی‌پژوه» نیز نامیده شود، پس از بازگشت به انگلستان، به چاپ و انتشار آثار بابی و بهائی، و نیز نگارش مقالات و آثاری در این موضوع پرداخت. ازجمله کتاب «تاریخ جدید» اثر میرزا حسین همدانی را به انگلیسی برگرداند. 5️⃣ براون، زمانی‌که به کار بر روی کتاب «تاریخ جدید» مشغول بود، دانست که این کتاب از روی تاریخی قدیمی‌تر نگاشته شده است. آگاهی از وجود آن تاریخ، وی را به تکاپو برای یافتنش کشاند. سرانجام نسخه‌ای از نقطةالکاف را در کتابخانه ملّی پاریس یافت. 6️⃣ وی پس از تفحّص در کتاب،را دانست بهائیان در نگارش تاریخ جدید، هر آنچه در بزرگداشت مقام صبح ازل در «نقطة الکاف» بوده، حذف کرده‌اند. براون این موضوع را به‌تفصیل در مقدمهٔ «نقطة الکاف» آورد و موارد تحریف را نیز به‌طور دقیق شرح داد. ✍️ نویسنده: سیدمقداد نبوی رضوی 💀@bahaiyat💀
ما را از ماه رجب انداختی! جعفردايى خدمتگزار آقاجان: روزی آقاجان (آیت الله کوهستانی) از من خواست سری به آسياب آبى ايشان بزنيم. با هم حركت كرديم و پس از رسيدن و استراحتى كوتاه، آقا آسيابان را خواست و به او گفت: «چند روز قبل آرد چه كسی را به منزل ما فرستادی؟» آسيابان گفت: «شخصی که ظاهراً متمكن و بهايى‌مسلک ‌بود، گندم خوبى ‌داشت و آردش بسيار سفيد بود و من مزدی آن را برای شما فرستادم» تا اين جمله را گفت، آقاجان چهره‌اش تغيير كرد و با عصبانيت فرمود: «مؤمن! ما را از فضيلت ماه رجب محروم كردی!» آقاجان، مدتی قلبش اقبال و رغبت چندانى به عبادت نداشت و مانند گذشته از عبادت و نمازش لذت نمی برد در فكر و انديشه بود كه اين نقطه تاريک را بيابد: ابتدا از خانواده پرسيد که از كسی آرد قرض گرفته يا از آرد وَقفی استفاده كرده‌اند يا کسی نان و غذايی به منزل آورده است؟ وقتى از منزل مطمئن شد سراغ آسيابان را گرفت و متوجه شد كه اين عدم رغبت، از آردی است كه آسيابان برای او فرستاده بود. 📚 برقله پارسایی، ص ۱۱۳ 🕍 مشهد ، حرم مطهر امام رضا سلام الله علیه ، رواق دارالسیاده 👤 آیت الله 💀@bahaiyat💀
✡ برخی از فعالیت‌های ضداسلامی و ضدملی ادوارد براون 1⃣ حمایت از باستان‌گرایی و ترویج آیین زرتشت و ترسیم چهره‌ای نامطلوب از اسلام به‌منظور تشدید تضاد میان اسلام و زرتشت. وی در یزد، اول به سراغ موبدان زرتشتی رفت و حمایت همه‌جانبهٔ خود را از آنان اعلام کرد و سعی نمود تلاش‌های مانکجی هاتریا را تکمیل نماید؛ 2⃣ براون علاوه بر بهاییت با فرقه‌های اسماعیلیه، شیخیه و دراویش نیز در ارتباط بوده و تقویت آنان در مقابل مذهب رسمی کشور یعنی شیعه اثنی‌عشری و نوشتن کتب و مقاله در دفاع از این فرقه‌ها نیز جزو مأموریت او بوده است؛ 3⃣ سرقت و قاچاق نسخه‌های خطی به‌خصوص کتب عتیقه و گران‌قیمت به‌ منظور تضعیف بنیه‌ی‌ فرهنگی و اسلامی کشور و قاچاق اشیای عتیقه به خارج از کشور؛ 4⃣ انجام فعالیت‌های جاسوسی و اطلاعاتی مخرّب در دوران مشروطه جهت انحراف نهضت مشروطه از اسلام و فرهنگ ملی که خلاصهٔ عملکرد وی را در این دورهٔ حساس، می‌توان در ۵ قسمت خلاصه نمود: 🔸الف) حمایت مادی و معنوی از ماسون‌ها و مشروطه‌خواهان طرفدار انگلیس؛ 🔸ب) حمایت از رهبران فراری مشروطه به غرب در استبداد صغیر و تشکیل جمعیت ایران در انگلستان؛ 🔸ج) ترور شخصیت مشروطه‌خواهان شرع‌طلب و اسلام‌خواه و کمک به ترور و حذف فیزیکی آنان؛ 🔸د) تلاش فرهنگی و مطبوعاتی در راستای منحرف کردن نهضت، نظیر نوشتن کتاب «انقلاب ایران» و مقالات جهت‌دار در نشریهٔ «جمعیت آسیایی» و «کمبریج»؛ 🔸ﻫ) تحریک «سردار اسعد» برای ورود به ایران و راه انداختن ایل بختیاری بر ضد «محمدعلی شاه»، البته براون با واسطهٔ دوست صمیمی خود «ابوالحسن خان پیرنیا» (معاضد السطنه) و جمعیت ایران، سردار اسعد فراماسونر را مأمور فتح تهران و مقابله با محمدعلی شاه نمود. 5⃣ برقراری رابطه با افراد فرهیخته و فرهنگی -که وابسته به جریان شوم فراماسونری بوده و یا با اهداف انگلیس در ایران هماهنگ بوده‌اند- به‌منظور زمینه‌سازی فرهنگی و اجتماعی سلطهٔ امپریالیستی انگلستان؛ ✍ سیدحبیب‌الله 💀@bahaiyat💀
✡ ادوارد براون؛ خادم یا خائن؟! 1⃣ به‌طور معمول «ادوارد گرانویل براون» را به‌عنوان دانشمند ایران‌شناس و ایران‌دوست می‌شناسند که خدمات گسترده و عمیقی به زبان و ادبیات فارسی نموده و در دوران مشروطیت حامی مشروطه‌خواهان بوده و کتاب‌های «تاریخ ادبیات ایران»، «انقلاب ایران» و «یک‌‌سال در میان ایرانیان» را نوشته است. 2⃣ ولی آیا تا به ‌حال از خود سؤال کرده‌اید چگونه کسی که رشتهٔ تخصصی‌اش پزشکی است، قبل از ورود به ایران و حتی در طول تحصیل در دانشگاه کمبریج تمام وقت خود را صرف آموزش زبان فارسی و عربی می‌کند و تألیفات او نیز عمدتاً ادبی و سیاسی است و در دانشگاه کمبریج هم رئیس کرسی زبان‌شناسی و آموزش زبان فارسی است؟!! 3⃣ آیا می‌توان پذیرفت یک چهرهٔ معروف فراماسونر که از طرف دولتی تفرقه‌افکن مانند انگلستان به ایران مأمور شده است، هدفی جز خدمت به ادبیات ایران و حمایت از انقلاب مشروطه نداشته باشد؟!! 4⃣ ادوارد براون در تألیفاتش، اهداف سفرش به ایران را سه چیز معرفی کرده است: ١. مطالعه در مورد امراض موجود در ایران؛ ٢. سیاحت و گردش؛ ٣. تکمیل زبان ‌فارسی. ولی رفتار او خلاف اهداف یاد شده می‌باشد، زیرا براون قبل از ورود به ایران زبان فارسی را مثل زبان مادری مسلّط بود و در طول سفر، پزشک بودن خود را مخفی می‌کرد و هیچ اثر مکتوبی از او در مورد پزشکی و شناخت امراض در ایران وجود ندارد، مگر به‌صورت جزئی و گذرا که آن هم از طب سنتی ایران یاد کرده است. 5⃣ به‌علاوه براون برخلاف توریست‌ها و جهانگردان، اوقات خود را با شاهزاده‌ها و حاکمان شهرها ‌و چهره‌های معروف فراماسونر در خانه‌های مجلّل حاکمان شیراز، یزد و کرمان می‌گذراند و روزهای زیادی از اوقات خود در ایران را در منزل ماسون‌ها، بابی‌ها و بهایی‌ها‌ گذرانده و از سفرهٔ حاکم شیراز، یزد و کرمان متنعم بوده و در بدو ورود به هر شهر اول سراغ بابی‌ها و بهایی‌ها و حتی قبور آنان را می‌گرفته است و کمتر با مردم عادی رابطه داشته است. از این‌رو هدف ادوارد براون از سفر به ایران و تمرکز بر ادبیات و مسائل سیاسی ایران چیز دیگری است. ✍ سیدحبیب‌الله 💀@bahaiyat💀