eitaa logo
بهار نارنج🌼
159 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
736 ویدیو
8 فایل
🌹اینجا لحظه هایت را... با عطر بهارنارنج به دست بهار بسپار🌹 وعده ی دیدار ما: ملک شهر . خیابان بهارستان غربی. خ پاسداران .بوستان قدس. فرهنگسرای قدس😊 ارتباط با ما👇👇 @zeitooon @Toranj_14
مشاهده در ایتا
دانلود
بریده کتاب: همین طور که اعمال روزانه بررسی می شد به یکی از روزهایی دوران جوانی رسیدیم؛ اواسط دهه هشتاد. یک بار جوان پشت میز گفت: به دستور آقا اباعبدالله علیه‌السلام پنج سال از اعمال شما را بخشیدیم. این پنج سال بدون حساب طی می شود با تعجب گفتم: یعنی چی؟؟ گفت: یعنی پنج سال گناهان شما بخشیده شده و اعمال خوبتان باقی می ماند. نمی دانید چقدر خوشحال شدم! اگر در آن شرایط بودید لذتی که من از شنیدن این خبر پیدا کردم را حس می کردید… پنج سال بدون حساب و کتاب؟؟!! گفتم: علت این دستور آقا برای چه بود؟؟؟ همان لحظه به من ماجرا را نشان دادند…. 🍊 @baharnarenj251
این کتاب روایتی از وقایعی است که در جریان تجربه نزدیک به مرگ (NDE) برای راوی رخ می‌دهد. قلب راوی در اتاق عمل به مدت چند دقیقه از تپش می‌ایستد و در این مدت راوی شاهد وقایعی می‌شود که آنها را با جزییات برای خواننده بیان کرده است. به مسائلی از جمله رسیدگی به اعمال و مسائلی مانند حبط (از بین رفتن اثر) عمل، آثار اعمال نیک، اهمیت نیت، ضرورت پرهیز از عادات زشت، جایگاه افراد در عالم برزخ و... در این کتاب پرداخته شده است. راوی پس از بازگشت به حیات دنیوی به توانایی‌هایی از جمله پیشگویی آینده دست می‌یابد و از این توانایی‌ها برای اثبات تجربه خود بهره می‌گیرد. با توجه به ناشناخته بودن عالم پس از مرگ، مطالب کتاب احتمالاً برای خواننده باورمند به حیات پس از مرگ جذاب خواهد بود. 🍊 @baharnarenj251
وقتی در اواخر شب به چادر خودمان برگشتیم، دیدم یک نفر جای من خوابیده!... چادر من چراغ نداشت و متوجه نشدم چه کسی جای من خوابیده، فکر کردم یکی از بچه ها میخواهد من را اذیت کند، لذا همینطور که پوتین پایم بود، جلو آمدم و یک لگد به شخص خواب زدم! یکباره دیدم حاج آقا که امام جماعت اردوگاه بود از جا پرید و قلبش را گرفته وداد میزند کی بود؟ چی شد؟ حاج آقا از چادر بیرون آمد و گفت:الهی پات بشکنه، مگه من چیکار کردم که لگد زدی؟خلاصه اون شب کلی معذرت خواهی کردم...گفتم من میرم تو ماشین میخوابم، فقط با اجازه بالش را بر میدارم. چراغ را بر داشتم و رفتم توی چادر، همین که بالش را برداشتم دیدم یک عقرب به بزرگی کف دست زیر بالش من قرار دارد!...... همان شب، من در حین تمرین در باشگاه ورزشهای رزمی، پایم شکست. اما نکته جالب این بود که ماجرای آن روز در نامه عمل من، کامل و با شرح جزئیات نوشته شده بود. جوان پشت میز به من گفت: آن عقرب مأمور آن بود که تو را بکشد. اما صدقه ای که دادی مرگ تو را به عقب انداخت!..... اما آن روحانی که لگد خورد، در آن روز کاری کرده بود که باید این ضربه را می خورد. ولی به نفرین او پای تو هم روز بعد شکست. بعد به اهمیت صدقه دادن و خیرخواهی برای مردم اشاره کرد..... 🍊 @baharnarenj251
📗 "عصمت" نام کتابی به قلم سیده رقیه آذرنگ است که زندگی دختر ۱۹ ساله‌ی شهیدی به نام عصمت پورانوری از دیار قهرمان پرور دزفول را روایت میکند. 📚 انتشارات صریر این کتاب را منتشر کرده است. 🍊 @baharnarenj251
که دستم میگیرم به جای بالا بردن سرانه ی مطالعه، میانگین سرانه ی خواب کشور رو کلا جابجا میکنم 😁😁😁 🍊 @baharnarenj251
کتاب «خانم مربی» روایت بسیار خوب از جریان شکل‌گیری هویت دارد و روایت‌های این کتاب نیز برای مادران برای تربیت فرزندان بسیار آموزنده است. همچنین در این کتاب روایت خوبی از جریان شکل‌گیری پرورشی در مدارس و تحولات آن ارائه داده است. کتاب «خانم مربی» با ریزبینی‌های زیادی همراه بوده است. روایت‌هایی که از شکل‌گیری و مهم‌تر از آن فرایندی که طی می‌شود تا پرورشی جنس رسمی پیدا کند و در آخر کتاب گلایه‌ها به رسمی شدن جریان پرورشی در مدارس می‌انجامد را نیز ارائه داده است. با خواندن کتاب حس کردم اثر ضرب دست امام راحل(ره) را می‌خوانم، بیش از همه هنرنمایی امام را در این کتاب ملاحظه کردم. خواندن کتاب «خانم مربی» برای همه مربیان و پژوهشگران تربیتی واجب است، لذا همه قشرها می‌توانند از این کتاب بهره ببرند. بحث زن و مادری در کتاب «خانم مربی» بسیار جامع است و در همه جوانب ورود پیدا کرده است.  این کتاب حرف‌های جدی در تحول نظام آموزش و پرورش را دارد و بحث تحول و سند تحول که یکی از مسایل جدی نظام آموزشی حال حاضر  ما است به خوبی به آن پرداخته شده است. کتاب خانم مربی، کتاب تحول است و فراز و نشیب‌های تربیتی که در سیر تحولات رخ می‌دهد به خوبی نشان‌ می‌دهد. تمام این کتاب حرفی برای دست اندرکاران نظام آموزشی دارد و  محور تحول، بیشتر در حول انسان‌ها در جریان است. 🍊 @baharnarenj251
مهمترین برنامه ای که در دبیرستان پروین اجرا کردیم، برنامه احیاء شب های قدر بود. از یک هفته قبل، برنامه ریزی ها را انجام دادیم و تمام مسئولیت را به خود بچه‌ها سپردیم. بعد از افطار، دعای جوشن کبیر خواندیم و بعد هم مداحی اجرا می شد.تمام برق های نمازخانه را برای عزاداری خاموش کردیم و سالن پر شد از شمع. بعد هم همه بچه ها دسته جمعی نماز شب خواندند. خیلی صحنه زیبایی بود. زمانی که همه دستشان بالا گرفته بودند و ذکر می گفتند، حال قشنگی داشتند؛ حتی بچه های شر و شلوغ هم حال معنوی خاصی داشتند........ بعد از این برنامه فضای خاصی در مدرسه بوجود آمد، بچه ها موقع صف حالت سکوت و آرامش قشنگی داشتند. 🍊 @baharnarenj251
جرعه ای ناب از کتاب: ایام نه ربیع که هیچ سندی هم ندارد، بین مردم رواج پیدا کرده بود و اختلافات بین شیعه و سنی را دامن میزد......مادرم که این مدل مراسم را نپسندیدند، همه خانم های تحصیل کرده و شخصیت ها ی تأثیر گذار را دعوت میکردند. حتی آن زمان کارتهایی هم چاپ میکردند که یک طرفش عکس گل بود و پشتش ده تا شرط امامت را نوشته بودند. بعد نمایشی به حالت مرشد و بچه مرشد اجرا میکردند. خودشان لباس مرشد می‌پوشیدند خواهرم هم نقش بچه مرشد را داشت..... شروع می کردند به گفتن شرایط امامت به صورت نمایش. دیگر نیازی به حرکتها و حرف های نا مناسب هم نبود. 🍊 @baharnarenj251
سعیده صدیق ‌زاده، متولد ۱۳۳۳ و اهل مشهد است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی و راه ‌اندازی امور تربیتی در مدارس، به عنوان مربی پرورشی باری از نهادینه‎ ساختن فرهنگ انقلاب را در میان دانش ‌آموزان بر دوش می‌گیرد. خاطرات صدیق‌ زاده به دو دورۀ قبل از مربی پرورشی شدن و بعد از آن تقسیم می‌شود. دورۀ قبل از مربی‌شدن، شامل خاطرات زندگی شخصی و خانوادگی راوی است. وی در بخش دوم کتاب خاطرات خود از فعالیت‌های پرورشی در نُه مدرسه را روایت کرده و به فراز و فرودهای امور تربیتی در مدارس پرداخته است.  وی معتقد است: «آنچه که در امور تربیتی مهم است و باید به کار گرفته شود عدم به‌کارگیری یک روش تربیتی در دو مدرسه است و هیچ دو مدرسه ‌ای نباید از یک روش تربیتی برای دانش آموزان استفاده کنند. همان‌گونه که انسان‌ها مثل یکدیگر نیستند هر مدرسه نیاز به یک طرح، برنامه و روش خود دارد و مربیان تربیتی باید به آن توجه ویژه داشته باشند.» او اکنون بازنشسته شده است، اما به قول خودش هنوز بازایستاده است؛ قلبش برای فرزندان این سرزمین می‌تپد، به مدارس مختلف سر می‌زند و برای مربیان تازه‌ در راه گنجینه ‌ای از تجارب و آموزه‌ ها دارد. 🍊 @baharnarenj251
گلچینی از کتاب: (در یکی از اردوها )در دریاچه ارومیه میخواستیم بچه ها را سوار کشتی کنیم. من یکی یکی بچه ها را می فرستادم داخل کشتی که به ترتیب، ردیف صندلی ها را پر کنند.بچه ها یکی یکی میرفتند ولی تا بر می گشتم می دیدم هیچکس نیست. با خودم می گفتم خدایا چرا این ردیف پر نمی شود؟! وقتی رفتم جلو، دیدم زیر صندلیها دریچه ای باز است، بچه ها هر کدام که میروند، سقوط میکنند به طبقه پایین کشتی. صدای کشتی هم نمی گذاشت صدایشان به من برسد. همه شان داشتند میخندیدند. 🍊 @baharnarenj251
کتاب «خانم مربی» مجموعه‌ای از خاطرات شفاهی سعیده صدیق‌زاده پیرامون مسائل تربیتی و آموزشی نسل‌های بعد از انقلاب است، از سوی انتشارات دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی «راه‎یار» منتشر و در مدت کوتاهی به چاپ دوم رسید. کتاب «خانم مربی» به دنبال انتقال تجربیات موفق تربیتی است که موضوعات مختلف فرهنگی با رعایت کیفیت، عمق، تنوع و شیوایی، به عنوان شاخصه‌های کار مفید تربیتی و انسان ‌ساز، می‌باشد. محتوای جذاب و نکات ظریف تربیتی بسیاری که در این کتاب آمده، باعث می‌شود «خانم مربی» را «کتاب کار معلمان و مربیان» و «کتاب کار مادران و همسران جوان» قلمداد کرد. 🍊 @baharnarenj251
نکته طلایی کتاب: آن موقع اصلا نمیخواستم وارد کار اداری شوم و توی این فکرها نبودم، اما چون مسئله انقلاب بود قبول کردم؛ فقط برای اینکه برای انقلاب کاری کرده باشم. آن موقع همه چیز ما شده بود انقلاب؛ خانه، زندگی، شوهر، بچه؛ چون برای رسیدن به این انقلاب سختی کشیده بودیم. هر روز فکر می کردیم می خواهند. آن را از ما بگیرند، پس باید با چنگ و دندان نگهش می داشتیم و از آن دفاع میکردیم. موقع مصاحبه بهشان گفتم: «حالا که انقلاب نیاز دارد کار می کنم، ولی اگر فردا نیاز نداشت میخواهم بروم سر خانه و زندگی ام.» حتی از آن نیروهای اولیه تعهد می گرفتند که رایگان خدمت کنند و و حقوقی نخواهند. ما هم با رضایت کامل این تعهد را دادیم. آن زمان اگر به ما پول می دادند، خیلی به ما بر میخورد. بزرگ ترین توهین به ما این بود که در ازای کار فرهنگی پول بدهند. 🍊 @baharnarenj251