eitaa logo
سرداران شهید باکری
479 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
448 ویدیو
12 فایل
کلامی گهربار از آقا مهدی باکری: خدایا مرا پاکیزه بپذیر
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اذان صبح به افق تهران به حق شهدا اللهم عجل لولیک الفرج
رحلت غریبانه کریمه اهل بیت، #حضرت_معصومه (سلام الله علیها )، تسلیت باد..
#خــادم_حرم_حضرت_معصومه_س🌷 💠هیچ وقت در حرم حضرت معصومه (س) با کفش دیده نشد، از وقتی خادم حرم شد. 💐میگفت: به من مهدی نگویید، بگویید #غلام_کریمه، امضاهایش با نام مهدی ایمانی غلام کریمه نقش میبست. #شهید_مهدی_ایمانی🌷 #شهید_مدافع_حرم
اذان ظهر به افق تهران به حق شهدا اللهم عجل لولیک الفرج سالروز شهادت تان گرامی باد شهدای بزرگوارم 💐💐💐💐💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سرداران شهید باکری
‍ برادران دو قلوی شهیدی که هیچ‌گاه مادر و پدری زائر مزارشان نبوده است... نوجوان‌هایی که سال ۶۱ امدادگران خستگی‌ناپذیر گردان سلمان بودند عملیات مسلم ابن عقیل در منطقه سومار اولین‌باری بود که آنها پا به جبهه گذاشته بودند... همرزمان این دو شهید می‌گویند: وقتی نامه‌ به خط مقدم می‌آمد، معمولاً ثابت و ثاقب غیبشان می‌زد یک‌بار یکی از رزمندگان متوجه شد وقتی همه گرم نامه خواندن هستند و خبر سلامتی خانواده و عکس‌هایشان را با وجد نگاه می‌کنند، دوقولوها دست در گردن هم در کنج گریه می‌کنند بعدها که موضوع را جویا شدم، فهمیدم آنها بی‌سرپرست هستند و هر بار دل‌شان می‌شکند که کسی آنسوی جبهه چشم انتظارشان نیست... عکس‌های کودکی و زنبیل قرمزی که در آن سر راه گذاشته شده‌اند را بغل کرده گریه می‌کنند... چندی بعد ثاقب در مجتمع نگهداری خودش به دلیل مجروحیت دعوت حق را لبیک گفته و ثابت نیز بعد از چند سال تحمل مجروحیت از استنشاق گازهای شیمیایی به نزد برادر می‌شتابد و او نیز شهد شهادت را می‌نوشد... روزی شخصی ثاقب و ثابت را پشت به یکدیگر داخل آن زنبیل کوچک قرمز رنگ گذاشته بود و زیر شرشر باران کنار درب ورودی بهزیستی رهای‌شان کرده بود حال درد نان بود یا درد جان، کسی نمی‌دانست از آن پس بود که آن زنبیل کوچک شد تنها یادگاری از مادر ندیده‌شان ثاقب و ثابت... سالها از غرب کشور گرفته تا اهواز و خرمشهر، به هر کجا که اعزام می‌شدند، در درون ساکشان اعلامیه‌هایی را به همراه داشتند که عکسی از دوران کودکی‌شان به همراه دست نوشته‌ای بود که به در و دیوار شهرها می‌چسبانیدند: "مادر، پدر از آن روز که ما را تنها در کنار خیابان رها کردید و رفتید سالها می‌گذرد حال امروز دیگر ما برای خودمان مردی شده‌ایم ولی همچنان مشتاق و محتاج دیدار شماییم" آنچه که امروز از ثاقب و ثابت شهابی نشاط باقی است، ۲ قبر مشکی رنگ شبیه به هم و در کنار هم در قطعه ۵۰ گلزار شهدای بهشت زهرا(س) است چنانچه گذارمان به گلزار شهدای بهشت زهرا افتاد، جایی ما بین قبور قطعه ۵۰، ردیف ۶۷، شماره ۱۹ و ردیف ۶۶ شماره ۱۹، دو برادر شهیدی آرام کنار یکدیگر خفته اند که شب‌های جمعه، هیچ‌گاه مادر و پدری زائر مزارشان نبوده است... برای شادی روح شهداء بخصوص این دو شهید بزرگوار فاتحه مع الصلوات
سرداران شهید باکری
🌷شانزدهم آذر ماه سالروز شهادت شهیدمدافع حرم روح الله صحرایی شهیدمدافع حرم محرمعلی مرادخانی شهیدمدافع حرم مصطفی شیخ الاسلامی شهیدمدافع حرم مهدی قاضی خانی شهیدمدافع حرم سجادمرادی شهیدمدافع حرم حبیب روحی شهیدمدافع حرم احمدقاسمی کرانی شهیدمدافع حرم سیدمجتبی ابوالقاسمی شهید مدافع حرم مرتضی زارع شهیدمدافع حرم احسان فتحی شهیدمدافع حرم سیداصغر فاطمی تبار شهیدمدافع حرم مصطفی شیخ الاسلامی شهیدمدافع حرم سیدیحیی براتی شهیدمدافع حرم عبدالرحیم فیروزآبادی
💠 به یـاد بسیجے عارف دانشجــوی دانشگاه حضرت امام صادق (ع) تهران #شهـادت مرداد ۱۳۶۶ عملیات نصر۷ - سردشت #شهید_علیرضا_خان_بابایی #شهدای_دانشجو
اذان مغرب به افق تهران به حق شهدا اللهم عجل لولیک الفرج سالروز شهادت تان گرامی باد شهید بزرگوارم 💐💐💐💐💐
سرداران شهید باکری
🍀در خواستگاری از شغلش گفت و از سختی هایی که ممکن است به جهت شغلش داشته باشیم، و مهمترین چیزی که گفت این بود که دوست دارم همسر آینده من راضی و راز دار باشد، اگر گاهی نان شب نداشتیم بخوریم، کسی نباید بفهمد و اگر برایمان مائده آسمانی از آسمان آمد هم کسی نباید بداند و باید به آن چیزهایی که داریم راضی باشیم و همیشه شکر گذار... 🍀بعد از صحبتهایش فهمیدم که معرفتش خیلی بیشتر از آن چیزی هست که همیشه از خدا میخواستم. مهریه ام ۱۱۴ سکه و یک جلد قرآن کریم بود. روح الله خوش اخلاق و شوخ طبع بودند، دائم الوضو و دائم الذکر بودند، شبها قبل از خواب سوره واقعه می‌خواندند و صبح ها دعای عهد ایشان ترک نمیشد، به نماز اول وقت و جماعت و به نماز جمعه اهمیت زیادی می‌دادند، عاشق و مطیع امر رهبری بودند.   🍀یکی از چیزهایی که خیلی بدش می‌آمد غیبت کردن بود، روی چشم و هم چشمی و سنتهای غلط حساس بود، اگر مهمانی میرفتیم که چند نوع غذا داشتند، ناراحت میشد و می‌گفتند: با یک نوع غذا هم سیر می‌شدیم. وقتی چیزی می‌خرید توجه می‌کرد که فروشنده فرد مومن و حلال خور باشد، از فروشنده بی‌حجاب خرید نمی‌کرد، هر چند ارزانتر هم میفروخت، در مورد خمس خیلی دقت داشت، تاریخ خمسی مشخص داشت ؛ وقتی به کسی قرض میداد سعی میکرد کسی متوجه نشود، حتی من. 🍀زندگی نامه شهدا را میخواند و دوست داشت خودش و زندگیش را شبیه شهدا بکند، هر وقت شهیدی می آوردند، دوست داشت باهم و همراه محمد رسول در مراسمات شرکت کنیم، و به شوخی میگفتند: دفعه بعدی دیگه نوبت من هست که بروم. 🌷
جنگ حسین گونه بسیجی‌ها در پل مقاومت _________________ به روایت حاج علی یوسفی جانشین گردان حضرت علی اکبر ع لشگر مقدس ۳۱ عاشورا قرار بود عملیات بزرگی در مقابل جزیره مینو، شرق خرمشهر در اطراف کارخانه پتروشیمی عراق انجام گیرد. غواص ها باید از اروند گذشته و جزیره ماهی ، ام الرصاص ، ام الطویله و چند جزیره دیگر را تصرف کنند . بعد نیروهای دیگر وارد عمل شوند. ماموریت گردان حضرت علی اکبر ع از لشگر ۳۱ عاشورا مشخص و گروهانها و دسته ها توجیه شده بودند . نیروهای قبل از عملیات به نخلستانی در غرب خرمشهر پائین تر از پل نو منتقل شدند . خاطرات زیادی در این چند شب در نخلستان وجود دارد از نماز شب ها و دعا ها و حلالیت طلبیدن ها. عملیات کربلای ۴ شروع شد. غواص ها از کانالی که عمود بر اروند بود ، عبور کردند و گردان علی اکبر در همان کانال مستقر شد . جنگ سختی آغاز شد متاسفانه عملیات موفقیت چندانی نداشت . دستور عقب نشینی صادر شد و نیرو ها را سریعا به موقعیت اجاقلو انتقال دادیم . دشمن تبلیغات زیادی در دنیا کرد و گفت ایران قادر نخواهد بود تا یک سال دیگر در جنوب عملیاتی انجام دهد . لذا مسئولین و فرماندهان رده بالا تصمیم گرفتند غرور صدام را بشکنند. و در سخت ترین و پیچیده ترین منطقه شلمچه عملیات انجام دهند . روز موعود فرا رسید ، گردانها از طریق کانالی به شلمچه نزدیک آب گرفتگی ( ابتدای نهر عرایض ) انتقال داده شدند . البته در این چند روز امدادهای غیبی شامل حال رزمندگان شد و هوا ابری و مه آلود شده ودید دشمن را از بین برده بود . ادامه دارد.............. @bakeri_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اذان صبح به افق تهران به حق شهدا اللهم عجل لولیک الفرج
مراسم چهارمین سالگرد شهادت شهید مدافع محمدرضا فخیمی و یادواره شهدای مدافع حرم تبریز چهارشنبه ٢٠ آذر ماه بعد از نماز مغرب و عشا #تبریز
اذان ظهر به افق تهران به حق شهدا اللهم عجل لولیک الفرج سردار شهید #جواد_دل_آذر🌷 🌹فرماندهی محور و عملیات لشکر17 امام علی ابن ابیطالب (ع) ، متولد قم🌹 تاریخ تولد 1333 تاریخ شهادت 1364/12/13
سرداران شهید باکری
˙·‌•°❁ ❁°•·˙ 🔹نام پدر : صدرالدین 🔹تاریخ تولد : ۱۳۲۸ 🔹محل تولد : تهران 🔹تاریخ شهادت : هفدهم آذرماه 1359 🔹محل شهادت : آبادان اینها مشخصات شناسنامه ای اوست. کسی که در سی و یک سال عمر خود زندگی عجیبی را رقم زد. از همان دوران کودکی با آن جثه درشت و قوی خود، نشان داد که خلق و خوی پهلوانان را دارد . شاهرخ هیچگاه زیر بار حرف زور و ناحق نمی رفت. دشمن ظالم و یار مظلوم بود. دوازده سالگی طعم تلخ یتیمی را چشید. از آن پس با سختی روزگار را سپری کرد .
سرداران شهید باکری
شهیـــــــــ🌷ــــــــدضرغام از جمله کسانی است که پیر جماران در رسایشان فرمود: «اینان ره صد ساله را یک شبه طی کردند. من دست و بازوی شما پیشگامان رهائی را می بوسم و از خداوند می خواهم مرا با بسیجیانم محشور گرداند.» 🔰وقتی از گذشته زندگی خودش حرف می زد داستان حُر را بازگو می کرد خودش را حُر نهضت امام می دانست. می گفت: حُر قبل از همه به میدان کربلا رفت و به شهادت رسید، من هم باید جزء اولین ها باشم. در همان روز های اول جنگ از همه جلوتر پا به عرصه گذاشت. آنقدر دلاورانه جنگید که دشمنان برای سرش جایزه تعیین کردند. آنقدر شجاعانه رفت تا کسی به گرد پایش نرسد. رفت و رفت. آنقدر رفت تا با ملائک همراه شد . شاهرخ پروازی داشت تا بی نهایت. در هفدهم آذر پنجاه و نه دشتهای شمال آبادان این پرواز را ثبت کرد. پروازی🕊 با جسم و جان. کسی دیگر او را ندید ؛ حتی پیکرش پیدا نشد. می گویند مفقود الاثر،😓 اما نه، او از خدا خواسته بود همه گذشته اش را پاک کند. همه را، هیچ چیزی از او نماند. نه اسم، نه شهرت، نه مزار و نه هیچ چیز دیگر. خدا هم دعایش را مستجاب کرد.🙏 اما یاد او زنده است. نه فقط در دل دوستان، بلکه در قلوب تمام ایرانیان.❤️ او سرباز ولایت بود. مرید امام بود. مرد میدان عمل بود و اینها تا ابد زنده اند.🌷 هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشـــــــــــــــ💞ـــــــــــــق ثبت است برجریده عالم دوام ما 🕊 🌷 🌷 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
سرداران شهید باکری
همیشه به همه می گفت که یک روزی می رسد  من می روم و شهید خواهم شد و شما اسم کوچه را به نام من تغییر خواهید داد!😊 ولی همه می خندیدند و حرفش را باور نمیکردند!!😔 ولی همه‌دیدند که آن روز فرا رسید و همانطور شد که میگفت...😭 کوچه شهید مدافع حرم حاج عبدالرحیم فیروزآبادی🌹💔 🕊
هدایت شده از قریشی
اذان مغرب به افق تهران به حق شهدا اللهم عجل لولیک الفرج سالروز شهادت تان گرامی باد شهید بزرگوارم 💐💐💐💐💐💐
تاریخ شهادت :   ۱۳۹۴/۰۹/۱۷ محل شهادت :  سوریه #شهید_علی_اکبر_شیر_علی #سالروز_شهادت