eitaa logo
سرداران شهید باکری
479 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
445 ویدیو
12 فایل
کلامی گهربار از آقا مهدی باکری: خدایا مرا پاکیزه بپذیر
مشاهده در ایتا
دانلود
به : . های مهدی براش یک دنیا بودند، می آمدند خانه مان، یک شب زنگ زد که بگوید شام میهمان داریم، گفتم:"سر راهت نون بخر" رفت، دیر هم رسید؛ نانوایی بسته بود، زنگ زد به بچه های لشکر که چند تا نان بیاورند، یک دسته نان آورده بودند... تا حالا چیزی ازشان نخواسته بود خواسته بودند سنگ تمام بگذارند مهدی گفت:"این همه نون رو میخوایم چیکار؟" چند تا به اندازه مهمانی همان شب برداشت و بقیه را پس فرستاد. نان ها را مردم فرستاده بودند جبهه، نان های گرد بزرگی بود،خشک میکردند و نگه میداشتند که کپک نزند و زیاد بماند،قبل از خوردن نم میزدند و نرم میشد. برای ما که آورده بودند نرم بود، از دَر آمد تُو و گفت:"این هم نون" دستم را بردم جلو که تکه ای از نان را بکنم، گفت:"تو نباید از این نان ها بخوری" گفتم:"چرا؟" گفت:"این نون مال رزمنده هاست" گفتم:"من هم زن رزمنده م" گفت:"نه، فقط رزمنده ها" را من با خرده نان هایی که داشتیم،سر کردم،خیلی مراعات میکرد،به قول مادر بزرگشان،این دوتا برادر، را میگفت،شورَش را درآورده بودند.... میگفت:"برید ببینید بعضی ها به کجاها رسیده اند، چه دم و دستگاهی به هم زده اند... وشاهد مثال میاورد، مهدی شانه های مادر بزرگ را بغل می گرفت و تکان میداد و میگفت:" ، ضِد انقلاب شده ای ها"و میخنداندش... ... . :رعایت‌ بیت‌المال . صلوات @bakeri_channel