🌷بـِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🌷
💠پرسیدم حرفی با شهدا داری؟
گفت : شهدا شرمنده ایم!🥀
💠اما نگفت شهدا شرمنده ایم که به
وصیت شما عمل نمیکنیم...🍂
💠شهدا شرمنده ایم که در برابر
بدحجابی ها بی تفاوت هستیم...😔
💠شهدا شرمنده ایم که بعضی ها
غیرتشان را ازدست داده اند...😞
💠شهدا شرمنده ایم که دیگر فرقی میان
آقا و خانم نمانده...☹️
💠شهدا شرمنده ایم که از شما
می نویسیم اما در عمل عاجزیم...😓
💠شهدا شرمنده ایم که فقط ادعا
داریم...😣
💠شهدا شرمنده ایم که به جز شرمندگی
خیلی از کارها ازدستمان برمی آید اما
انجام نمی دهیم!😑
💠شهدا شرمنده ایم که بعد ازشما فقط
شرمنده ایم...😔
💠شهدا آنقدر شرمنده ایم که حتی از
گفتن این جمله شرمنده میشویم...😟
💠شهدا ما شرمنده ایم که فقط شرمنده
ایم...........😭
#شهداااااااااا
#صدایمان_را_دارید؟؟؟؟؟📢
🔹ما فقط شرمنده ایم که رهرو
راهتان نیستیم همین!😓
#شهدا_گاهی_نگاهی🕊
💚❤️ @bakeri_channel ❤️💚
نگاهـت . . .😍
زیباترین شعر است
غزل می بارد از نگاہ آسمانیت❤️
#شهـید_محمدحسین_محمدخانی
#ســـالروز_ولادت
💚❤️ @bakeri_channel ❤️💚
هدایت شده از Fa
سلام وعرض ادب خدمت همسنگران گرامی زندگینامه فرمانده دلاور لشگر ۳۱ عاشورا #شهید #آقامهدی_باکری از ازدواج تاشهادت
هر شب ساعت ۲۱
باما همراه باشید☺️
#در_کانال_سرداران_شهید_باکری
#لینک_کانال⏬⏬⏬
❤️ @bakeri_channel 💚
#شهـدا...🕊
شـهیدان هوایـے
دگر داشتنـد🌻
ز غیرت دلـے
شـعلہ ور داشتنـد...🍂
شهیدان ڪه دل
را بہ دریا زدنـد🥀
عجـب پشت پایے
بہ دنیا زدنـد...🌾
#شهـدا_نه_گاهی...
#همیشه_نگاهی💞
💚❤️ @bakeri_channel ❤️💚
آنکه در صحن تو دنبال شفا آمده بود
با نگاهی به ضریح تو مسیحا برگشت
زائری گفت چرا اشک ندارم آقا
نگهش کردی و با دیده ی دریا برگشت
⏰ساعت به وقت عاشقی ۲۰
💚❤️ @bakeri_channel ❤️💚
هدایت شده از سرداران شهید باکری
زندگینامه فرمانده دلاور لشگر ۳۱ عاشورا #شهید #آقامهدی_باکری از ازدواج تاشهادت
⏬⏬⏬
سرداران شهید باکری
#سلام_فرمانده😊 #شهید_سردار_دلها_آقا_مهدی_باکری #خاطرات #قسمت_سوم_و_چهارم 💚❤️ @bakeri_channel ❤️💚
#قسمت_سوم
.
#نیم ساعت گذشت
احساس کردم از بالا سر و صدایی نمی آید🤔
#سرک کشیدم،فقط یک جفت #پوتین دم در بود ، فهمیدم مهدی #تنها مانده و هیچ کس به من خبری نداده؛
#بی انصاف ها!
#چادر سفیدم را دورم گرفتم و رفتم پیشش
تا من را دید،بلند شد #سلام کرد و دو زانو روبه رویم نشست. 🌺باز هم سرش پایین بود.حال و احوال کرد و ساکت شد🙂
#دستش را کرد توی جیب شلوارش و یک جعبه ی کوچک درآورد و گذاشت جلویم روی زمین، #توش حلقه بود💍
#حلقه را دستم کردم که در زدند. #آمده بودند دنبال مهدی
گفت:"باید برم"میخواستند نیرو بفرستند#جبهه
گفتم:"پس شب بیایید شام پیش ما باشید"
#از شانس ما شب برق رفت،توی اتاق یک سفره انداختیم و چراغ گرد سوز را روشن کردیم و گذاشتیم وسط سفره
🌺بعد از شام زیاد نماند.با فانوس تا دم در بدرقه اش کردیم و رفت
#رفت تا دو ماه و نیم بعد ...
.🌿🇮🇷🌿🇮🇷🌿
#قسمت_چهارم
.
#من مهدی را از قبل نمی شناختم
#برادرش حمید آقا و خواهر بزرگشان را چرا
#حمید اقا،مربی آموزش اسلحه مان بود،بعد از #انقلاب ،کاخ جوانان ارومیه تبدیل شده بود به #کانون جوانان
#کلاسهای آموزشی داشتند،تیراندازی،امدادی،تفسیر،احکام
#من آموزش اسلحه میرفتم، 🌺طریقه ی باز و بسته کردن اسلحه یادمان میدادند و برای تمرین تیراندازی،میبردنمان کوه های اطراف ارومیه... #همه ی این علاقه ها از سال۵۶با کلاسهای بهائیت آقای نعمتی شروع شد
اسم کلاس بهانه بود که حساسیت ایجاد نکند
یک جزوه ی بهائیت داشتیم که اگر ماموری میآمد بازرسی،میگذاشتیم جلوی دستمان
#هر کسی را به کلاس راه نمیدادیم
#چند نفر بودیم که همدیگر را میشناختیم.در این کلاس ها بنا بود مدرس تربیت کنند؛کسی که بتواند سخنران هم باشد
#نهج_البلاغه میخواندیم و تحلیل میکردیم
کتابهای #مذهبی خوب را معرفی میکردیم،میخواندیم و بحث میکردیم
#تفسیر قرآن داشتیم
پدرم با اینکه در رفت و آمد ما سخت گیر بود،اما مانع رفتن به اینجور کلاسها نمیشد😊
#ادامه_دارد
🍃🌹🍃🕊🍃🌹🍃
💚❤️ @bakeri_channel ❤️💚
وصيت نامہاش📜 را بـاز ڪردم...
اشڪ هایم را پاك ڪردم...
#نوشتہ_بود ✍
«پدر و مادر عزيزم من✋ #زڪات_فرزندان شما بودم ڪہ با طيب خاطر پرداختيد،حالا بہ فڪر #خمس باشيد»
💚❤️ @bakeri_channel ❤️💚
هدایت شده از سرداران شهید باکری
🌹روبه شش گوشه ترین قبله ی عالم هر صبح
🌹بردن نام حسین بن علی میچسبد
🌹اَلسلام علَی الْحسَیْن
🌹وعلی علی بْن الْحسین
🌹وعلی اولادالحسین
🌹وعلی اصحاب الحسین
🌷 بـسم رب الـشـهدا 🌷
چه زیباست🌤
صبحی که باتماشای لبخند تو آغاز شود
گـر تو بخنــدی غم وغصـــــه از دلم بارسفر می بندد،
بخنـــــــدکه لبخند گل زیباست.😊
صبحتون منوربه لبخندشهدا
@bakeri_channel
🔅 رهبر انقلاب: پیروزی در عملیات کربلای یک و #آزادسازی_مهران، حیثیت نظامی #صدام را از بین برد. ۶۵/۴/۲۹
🗓 ۱۰ تیر ماه سالروز آزاد سازی شهر مهران
@bakeri_channel
سرداران شهید باکری
🔅 رهبر انقلاب: پیروزی در عملیات کربلای یک و #آزادسازی_مهران، حیثیت نظامی #صدام را از بین برد. ۶۵/۴/۲
🇮🇷 بیشتر از 32 سال از عملیات #کربلای_یک و آزادسازی شهر مهران بعد از چندبار محاصره می گذرد، روزهایی که قلب امام شاد شد.
💐این روزها نه تنها زمزمه میکنیم، نسیمی جانفزا می آید بوی کربلا می آید بلکه از مرز مهران، قدم در راه زیارت کربلا می گذاریم و همه را مدیون شما هستیم ای شهدا.🌷
🌹مدیون کسانی که روحشان از ارتفاعات قلاویزان پرگشود و مهر وجودشان یکبار دیگر، مهران را برای ایران باقی گذاشت تا رد پایشان امتداد جای پای زائران حسینی باشد.
مثل امروز، رزمندگان با ندای "یا ابالفضل العباس علیه السلام "#مهران را آزاد کردند.
💠شادی روح شهدای عملیات کربلای یک صلوات.
✅۱۰ تیر ماه سالروز آزادسازی شهر مهران گرامی باد
#کانال_سرداران_شهید_باکری
⏬⏬⏬
@bakeri_channel
غرق دریای عبادت هامی قان آغلادی قارداش
سینه لر داغلادی قارداش
عرش اعلاده ملک لر هامی حسرتله دئیردی
نه گوزه ل بنده لرین وار
نئجه رزمنده لرون وار
💚❤️ @bakeri_channel ❤️💚
سرداران شهید باکری
شهید علی اکبر سودی ❤️ @bakeri_channel 💚
شوخی رزمندگان در جبهه
چشم شیشه ای
خاطره ای ازشهید علی اکبرسودی به نقل ازجانبازسرافرازسرهنگ حاج ابوالقاسم محتشمی
🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺
یک روزموقع نوشیدن چای( دردزفول مقرلشکر31عاشوراء) علی اکبرروبه من کرد وگفت: چشم هایت را ببند, من دست هایم را به صورت توخواهم کشید,بعد توخود را درکتری خواهی دید؛ومن هم به خاطر اینکه درجمع بچه ها مزاحی کرده باشیم, چشم هایم را بستم,اودست هایش را به دوده وسیاهی اطراف کتری کشید وصورت ما را قشنگ سیاه کرد وبچه ها زدند زیزخنده,بعدش من رفتم تا دست وصورتم را با آب وصابون بشویم وچشم مصنوعیم را درآوردم تا آب بکشم,
شهید سودی خواست کمکی کرده باشد لذاشیلنگ آب را به سروصورتم گرفت وچشم پروتزم(مصنوعیم)ناخودآگاه ازدستم سرخورد وبه جوی فاضل آب افتاد.علی اکبروبچه ها بیل به دست مسیرفاضل آب را که شن روان وبا لجن همراه بود با دقت وارسی کردند که چشم شیشه ای ما را پیدا کنند؛ولی هرچه تلاش کردند نتیجه ای نگرفتند ومن هم بالاجباردریک فرصتی که به دست آمده بود,مرخصی گرفته وراهی تهران شدم برای پروتزجدید.
❤️ @bakeri_channel 💚
حواسمان باشد اگر این کانال های
#خدایی را فراموش کنیم، سراغ کانال های #شیطانی می رویم....!
#کانال_شهدا_را_فراموش_نکنیم.
💚❤️ @bakeri_channel ❤️💚
سرداران شهید باکری
💚❤️ @bakeri_channel ❤️💚
سال 64 بود که لشکر و به تبع
آن گردان علی اکبر ع در
تنگه چار زبر کرمانشاه مستقر بود ،
آن موقع به کرمانشاه ،
باختران می گفتند .
شهید رحیم قصاب معمولاً به
همرزماش به زبان ترکی
می گفت: بورا باخ
( موقعی که آن زرمنده
بر می گشت بهش نگاه کنه )
می گفت : ترانده درعملیات کربلای پنج بود
موقعی که داشتیم حرکت می کردیم
به سوی پل کانال ماهی ،
دیدم دستش رو گذاشته
روی شکمش پیراهنش خونی بود،
تیر یا ترکش به شکمش خورده بود ، نزدیکش شدم ، بهم گفت دارم شهید میشم ، چیزی نداشتم بهش بگم ،
فقط گفتم رحیم الان امداگرها
دارن می رسن، و بعد به
حرکتم ادامه دادم.
راوی :سرهنگ پاسدار حاج ابوالقاسم محتشمی
💚❤️ @bakeri_channel ❤️💚