سيره و منش شهيد باكري چه تاثيري در مجموعۀ بسيجيان داشت؟ چگونه مي توان او را به نسل امروز معرفي كرد؟
ما اگر شهدا را همانطور كه بودند معرفي كنيم، نسل جوان استقبال خواهند كرد. اگر واقعيتها را بگوييم، همان اسناد و عكسها نمايانگر شرايط واقعي جنگ است، که در لحظۀ شهادت اين سخنان رد و بدل شد، لذا مي بينيم كه چقدر موثر خواهد بود. اگر مهدي باكري را همانطور كه بود تعريف كنيم، خشم او، محبت، لطافت و زيباي ها و #اخلاصش را، همه را اگر همانگونه كه بود بگوييم، قطعا تاثيرگذار خواهد بود...
📎يك روز در پادگان پدافند اهواز، ديدم بچه ها دارند در يك حوضچه هايي وضو مي گيرند. ديدم كه آب لبالب پر شده و يك رزمند هاي آستين خود را بالا
زده و تلاش مي كند كه چاله را باز كند تا آب رها شود. از دور نگاه مي كردم، پيش خودم مي گفتم كه عجب دلي دارد، حالش به هم نمي خورد. او چطور اينجا را تميز م يكند؟ آمدم از آن طرف وضو بگيرم كه متوجه شدم آن #رزمنده_شهيد_باكري است.
جا خوردم. يك تعارفي هم كردم كه آقا مهدي اجازه بدهيد اينجا را من باز كنم، اما در دلم اين موضوع جدي نبود. گفت كه نه من باز كردم. #شهيد باكري چنين شخصی بود. همين صحنه را وقتي مي گوييم براي همه ملموس است كه آقا مهدي از همان ابتدا آسمانی نبودند و مثل بقيۀ مردم بود، اما خودش را به آن جايگاه رساند.
👈 #ادامه_دارد...
@bakeri_channel
باتشکر از دوست بزرگواری که این مطالب رو فرستادند.🌷 اجرشون با شهیدمهدی باکری ان شاالله
❣یـــادمـــان باشد
شہــــداء دلخستہ از دنیا نبــودند
بلڪہ ، دلبستـــہ نبــودند
اصل همینہ ڪه از همہ چے بگذرے و بروے.
🌹 #سردارشهید_مهدی_باکری
🕊 #رفتند_تـا_بمـانیم🕊
💚 @bakeri_channel 💚
قائم مقام فرمانده لشگر ۳۱ عاشورا بود
اما نه نشانی روی شانه داشت و نه عنوانی پشت اسمش قطار می شد.
اوحمید بود ، حمید باکری
همین قدر ساده و صمیمی والبته خاکی تر از لباسهای خاکی تنش .
@bakeri_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبحی که قدح نوش شود
از نگه تـو
آن صبح به ڪام است و
بخیـر است و
مُرادم ...
سلام صبحتون متبرک به نگاه پر مهر شهدا💐
@bakeri_channel
گویند که آب روشنی می آورد.....
اماصبح من
فقط باآرامش نگاه شماروشن مي شود
@bakeri_channel
سرداران شهید باکری
باید سلام کرد به آنانی که لباس های خاکی رنگشان , لباس احرام در "موقعیت ها" بود . باید سلام کرد بر اشک های جاری مناجات بر گونه های خاکی و خونین. باید سلام کرد بر دست های بریده شده , بر انگشتهای جدا شده از دست. باید سلام کرد بر پوتین های بی پا , به پاهایی که بند پوتین آنها تا آسمان گشوده شده . باید سلام کرد بر سَرهای سرخ بی کلاه . باید سلام کرد بر سینه های سوخته در سنگر ها . باید سلام کرد بر پیشانی هایی که بوسه گاه گلوله شده اند . باید سلام کرد بر قطارهای فشنگی که تسبیح شده اند . باید سلام کرد بر کوله پشتی های پر از پرواز . باید سلام کرد بر پلاک پیکرهای قطعه قطعه شده که شماره و شناسنامه یک شهاب شده . و هر کوچه و خیابان شهرمان را تا ابد ستاره باران کرد . باید سلام کرد بر لبهای سیراب از عطش عشق . باید سلام کرد بر چفیه , بیرق همیشه جاودان جبهه های خمینی .
و باید سلام کرد بر چفیه ای که همواره بر دوش علمدار نهضت خمینی است.
سرداران شهید باکری
همراه ما باشید.⏬⏬⏬ http://eitaa.com/joinchat/2508062722C6120c4e54a
ماندن در گروی رفتن؟؟
این جمله به چه معناست؟؟
ماندن در گرو رفتن ! ؟
آقا مهدی باکری این جمله ی شما یعنی چی؟
آقا مهدی باکری ای کاش جمله ی شما کمی فرق داشت کاش می گفتین : ماندنتان در گروی رفتنمان است
چرا ؟؟؟ چرا ماندن در گروی ماندن نیست؟؟؟؟؟؟
چرا نماندن و راحت زندگی نکردن؟
چرا با خود نگفتین ما بمانیم بقیه می روند؟
آقا مهدی باکری چرا به دنیا پشت کردید برای رسیدن به معبود؟؟؟
.......آقا مهدی باکری چرا گفتین که بمانید ، ما رفتیم
چه بد امانت داری کردیم
از خود گذشتند و همه چیز را سپردن به.................
چه راحت از خود نگذشتیم و در نگه داری کم گذاشتیم.
پس در واقع رفتید که ما بمانیم.......
ماندنمان در گروی رفتنتان است.
اللهم ارزقنا شهادت فی سبیل الله
شهدا ، التماس دعا ، حسابی
التماس دعا
چه بد ماندنی شد چقدر بد ماندیم......
همراه ما باشید.⏬⏬⏬
http://eitaa.com/joinchat/2508062722C6120c4e54a
هدایت شده از آقامحمودرضا
💠برای محمودرضا
▪️احمدرضابیضائی:
🌷اربعين ميخواست بره كربلا. نگران مهرهاى پاسپورتش بود. ميگفت پاسپورتم انقدر مهر سوريه خورده، هر كى تو مرز پاسپورتمو چك كنه ميفهمه من پاسدارام. بچه هاى عراق گفته بودن بيا شلمچه قاچاقى مى بريمت ولى قبول نكرده بود. آخرسرم قسمت نشد تا اينكه ٢٧ روز بعد از اربعين شهيد شد.
🆔 @Agamahmoodreza
سرداران شهید باکری
🌷 ۲۲ تیرماه سالروز شهادت قائم مقام لشکر۲۷ محمدرسولالله(ص)؛ سردار شهید غلامرضا صالحی گرامی باد🌷 #دشت
در عملیات فتح المبین، فرمانده گروه هایی بود که مسئولیت پاکسازی تنگه رقابیه را داشتند. #شهیدحمیدباکری هم معاونش بود. در این عملیات بر اثر ترکش گلوله تانک از ناحیه پا به شدت زخمی شد و حدود دو ماه در بیمارستان تهران بستری و سپس به اصفهان منتقل گردید. بارها رزمندگان، او را با عصا در جبهه های نبرد مشاهده کرده بودند. وقتی از او خواسته می شد که در استراحت به سر ببرد تا بهبودی کامل یابد، در جواب دوستان خود می گفت: زمانی استراحت برای ما مناسب است که در بهشت برین در کنار دوستان قرار گیریم و ما تا زمانی که در روی زمین هستیم باید این انقلاب و اسلام را حفظ و نگهداری نماییم. در حالی که تا پایان عمر شریفش در راه رفتن مشکل داشت، با این وجود در همه صحنه ها حاضر بود و با آن وضع جانبازی، قریب یک ماه به کار شناسایی در کوهستانهای صعب العبور و پربرف منطقه شمال عراق مشغول بود.
@bakeri_channel
مظلومانه شهید شد ،
تنها با ترکشی که گلویش را درید و
خون از سرش جوشید و بدنش ماند
تا انشاءالله با معلوم شدن قبر بی بی عالم ،
بقیه گم شدگان هم پیدا شوند و مزاری پیدا کنند .
#سردار_شهید_حمید_باکری
سرداران شهید باکری
جلوه هایی از #منش_اخلاقی #شهید_مهدی_باکری از زبان بهزاد پروين قدس؛ که با سلاح دوربین عکاسی خود در سا
#شهیدمهدیباکری
اين انسان در 30 سالگي به كمال مي رسد. به اوج مي رسد. ما كه آقا مهدي را ديديم، الان اگر يك تاملي كنيم، احساس مي كنيم كه كم آورده ايم. يعني ظرفيت ما اين توان اوج گيري را نداشت. رسيدن به اين كمال هم به خاطر عشق به اسلام و ولايت بود.
اگر #آقامهدي را در دست نوشته هايش و مطالبش تعمق كنيم كه نگاه او به اهل بيت چگونه بود، چرايي اين عشق و محبت را هم در نوشته هاي
او مي بينيم كه چرا ما بايد به ائمه عشق بورزيم.
چرا بايد اطاعت كنيم. وقتي جنگ را تحميل مي كنند مي گويد جنگ تا كي ادامه خواهد داشت.
با شهيد بزرگوار احد مقيمي، گفت وگويي دارند كه خوشبختانه من ضبط كردم. شهيد احد مقيمي، در بدر يك اتفاقي مي افتد. لودر نمي توانست
پيش برود، كه آقا مهدي مي آيد لودر و راننده را برمي دارد. به حدي آنجا تير و تركش است، و ديگر است كه مثل حميد باكري زيرمجموعه اش
بوده است. بعد از #شهادتحميد، آقا مهدي يك سال به ديدار خانواده نرفت. حتي در عمليات خيبر رفتند که پيكر آقا حميد را بياورند، اما آقا مهدي گفتند كه اگر پيكر همۀ بچه ها را برگرداندید پيكر آقا حميد را هم برگردانيد. فقط يك تعبيري آقاي سفيدگرمي دارد كه در كنار آقا مهدي بوده است. مي گويد كه برای چهرۀ غبارگرفتۀ آقا مهدي دو قطعۀ شعري گفته اند. و آقاي حاج صمد قاسمپور از رزمندگان جنگ كه در وصف شهيد مهدي باكري مجموعه شعري تحت عنوان مهدينامه دارد. هر بيت آن مصداق عيني شخصيت آقا مهدي است. #آقامهدي از فرط خستگي وزن كم مي كرد. در والفجر يك در حال راه رفتن افتاد. در بدر هم شهيد مقيمي مي گويد آنقدر خسته بود كه با لذت ترين لحظۀ عمرم آن لحظه اي بود كه با آقا مهدي بودم. گفتم يك لحظه استراحت كنيد، و بعد زانوي خود را مي گذارد و آقا مهدي سرش را بر زانوي شهيد مقيمي مي گذارد و مي خوابد. بعد از آن هم خمپار هاي م يافتد و بر اثر آن انفجار از خواب بيدار مي شود. اين بود آقا مهدي، كه در خط مقدم و جلوتر از همه بود....
#راوی: بهزاد پروین
👈 #ادامه دارد.....
@bakeri_channel
❃ ما را هـم
از رزق آسمـانےتان
نمڪ گیر ڪنید ...
ڪہ عاقبتمـان بخیـر شود و
#شهادت
همان عاقبت بہ خیـر شدن است
#صبحتان_روشن_بہ_نگاه_شهدا
✅ همراه ما باشید . ⏬⏬⏬
💚❤️ @bakeri_channel
✷ بـاز شدنِ چشـمانم
هر روز صبـح
يعنـے خـــــدا
فرصـت دوسـت داشنتـان را
"تـمديد ڪرده"
قَـدرَش را ميدانم...!
#صبحتون_مزین_به_لبخند_شهدا
✅ همراه ما باشید . ⏬⏬⏬
💚❤️ @bakeri_channel
دلتنگ شدم ماهِ دل آرایم را
یک عمر شڪستم دلِ آقایم را
العفو، که آوارهٔ صحرا ڪردم؛
با دست خودم یوسف زهرایم را...
#سلام_آقای_من
🔸اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْــ
💚 @bakeri_channel
یه دفعه وسط صحبت صداش قطع شد .
از خستگی خوابش برده بود .
دلمون نیومد بیدارش کنیم .
چند دقیقه بعد که خودش بیدار شد ، عذرخواهی کرد ؛
گفت: سه چهار روز هستش که نخوابیده ام.
#شهیدمهدیباکری
@bakeri_channel
#یافاطمہ_معصومہ_س
❣خورشیدِ نجیبِ آسمان٬ معصومہ
محجوبہ ے زینبے نشان، #معصومہ🌸
❣او فاطمہ ےثانے ودر حجب وحیا،
#الگوےتمام_دختران،معصومہ
#روزدختربرهمهےخواهران_محترم_مبارڪباد💕
@bakeri_channel