بسم الله
🔵معاویهی دیروز «قرآن» را بر سر نیزه میکرد و معاویهی امروز «پرچم فاطمیه» را
1️⃣دیروز:
کوفیانی که در سپاه علی ع بودند، میدانستند که جنگ امیرالمؤمنین با معاویه جنگ حق با باطل است. معاویه فهمید که باید اندیشه «علیٌ مع الحق» را با تردید مواجه کند. برای همین قرآن را بر سر نیزه برد و تا سپاهیان علی را با این پرسش مواجه کند که وقتی علی بن ابیطالب با مقدسات شما (قرآن) میجنگد چگونه او را حق میدانید؟
معاویه قرآن را با دقت انتخاب کرده بود چون کوفه کانون قاریان و قرآن از مهمترین مقدسات کوفه بود. اینجا بود که سپاه علی به دو دسته تقسیم شد: دستهای معتقد شدند «علی» با «قرآن» دو چیزاست پس علی نباید با قرآن بجنگد (اینها شدند خوارج)، دستهی دوم ـاماـ فراموش نکردند که علی حق و معاویه باطل است و باطل تا وقتی که حقیقت قرآن را زیر پانهاده، حتی اگر کاغذهای قرآن را روی سرش بگذارد بهرهای از حقانیت کسب نخواهد کرد.
2️⃣امروز:
قاسم سلیمانی (مدافع حرم) حق است و همه کسانی که پشت سر داعش (مهاجمان حرم ) ایستادهاند باطل هستند. باطل پرچم فاطمیه را بالا برده و میگوید: چرا جمهوری اسلامی در ایام فاطمیه به جای تبلیغات فاطمی به تبلیغ حاج قاسم پرداخته؟ ما ولی دو دسته نشدهایم: همهی ما باور داریم که «حاج قاسمِ مدافعِ حرم» با «فاطمیه» دو چیز نیست و مهاجمان حرم حتی اگر دلسوزنمایی کنند و پرچم فاطمیه را بر سر نیزههایشان بزنند، تا وقتی که حقیقت فاطمیه را زیر پا نهادهاند، بهرهای از حقانیت کسب نخواهند کرد.
↩️حالا بماند که ج.ا تبلیغات حاج قاسم را اصلا نه در فاطمیه اول و نه در فاطمیه دوم بلکه در بین دو فاطمیه برگزار کرد.
#مناسبتی، شماره68 #فاطمیه #جنگ_نرم
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
لینک کانال↙️
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a.
بسم الله
🔵علی علیه السلام، در اداره موقوفه خود «بنیالزهراء» را بر «بنیعلی» مقدم کرد
وَ إِنِّي إِنَّمَا جَعَلْتُ الْقِيَامَ بِذَلِكَ إِلَى ابْنَيْ فَاطِمَةَ ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ وَ قُرْبَةً إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ( صلىاللهعليهوآله )وَ تَكْرِيماً لِحُرْمَتِهِ وَ تَشْرِيفاً لِوُصْلَتِهِ #نامه_24
تولیت این موقوفه را به دو فرزند فاطمه (حسن و حسین) سپردم فقط به خاطر طلب خوشنودی خداوند و نزدیک شدن به رسولالله و بزرگداشت حرمت رسولالله و گرامیداشت وصلتی که [از طریق فاطمه سلام الله علیها] با پیامبر داشته ام.
#میلاد_حضرت_فاطمه
◀️ابن ابیالحدید در شرح این نامه نهج البلاغه نوشته است: علی ع با این سخن به اشاره کسانی را که امر خلافت را از اهل بیت پیامبر گرفتند، تحقیر کرده است! ج 25 ص 146
(و في هذا رمز و إزراء- بمن صرف الأمر عن أهل بيت رسول الله ص- مع وجود من يصلح للأمر- أي كان الأليق بالمسلمين و الأولى)
#مناسبتی، شماره69 #فاطمه
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
لینک کانال↙️
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a.
بسم الله
🔵عوامل لذت نبردن از مناجات با حضرت حق
#مناجات با حضرت حق خودبهخود باید شیرین و جذاب باشد ولی گاهی انسان بیمار میشود و #حلاوت_مناجات را درک نمیکند (مانند کسی که سرما میخورد و بوی خوش را حس نمیکند). حضرت سید الساجدین علیه السلام در بخشی از #دعای_ابوحمزة به 10 منشأ مهمی که ممکن است این بیماری را به وجود آورده باشد، اشاره فرمودهاند که عبارت است از:
1.کوچک شمردن حقوق الاهی (لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِي مُسْتَخِفا بحقک)
2.اعراض کردن و قهر کردن با خداوند(لَعَلَّكَ رَأيْتَنِي مُعْرِضا عَنْك)
3.مبتلا شدن به کذب که احتمالا منظور دروغگویی با خود و خدای خود است(لَعَلَّكَ وَجَدْتَنِي فِي مَقامِ الكاذِبِينَ)
4.كفران نعمتهاي الاهي (لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِي غَيْرَ شاكِرٍ لِنَعْمائِك)
5.فاصله گرفتن از مجالس و محافل علما (لَعَلَّكَ فَقَدْتَنِي مِنْ مَجالِسِ العُلَماءِ)
6.غفلت (لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِي فِي الغافِلِين) که احتمالا منظور غفلت از خداوند و نشانههای او است،
7.انس گرفتن با محافل لغو و بیهوده (لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِي آلِفُ مَجالِسَ البَطَّالِين)
8.گناهانی که موجب میشوند خداوند علاقهای به شنیدن صدای انسان نداشته باشد (لَعَلَّكَ لَمْ تُحِبَّ أَنْ تَسْمَعَ دُعائِي)
9.گناه (لَعَلَّكَ بِجُرْمِي وَجَرِيرَتِي كافَيْتَني)
10.نداشتن حیا (لَعَلَّكَ بِقِلَّةِ حَيائِي)
انشاالله خداوند بیماریهای درونی و برونی ما را شفا بدهد و همه ما را شایسته مناجات با خودش بکند.
به مناسبت ماه مبارک رمضان
#مناسبتی، شماره19
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
لینک کانال↙️
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a.
🔵خاستگاه تاریخی تهمت «مطلاق بودن حسن بن علی» علیهما السلام
✍️استاد شهید #مطهری:
در گردش خلافت از امويان به عباسيان، فرزندزادگان امام حسن با بنى العباس همكارى داشتند، اما فرزندزادگان امام حسين- كه در رأس آنها امام صادق بود- از همكارى با بنى العباس خوددارى كردند. بنى العباس با اينكه در ابتدا خود را نسبت به بنى الحسن خاضع نشان مىدادند و آنها را از خود شايستهتر مىخواندند، در پايان كار به آنها خيانت كردند تهمتهای ناروایی را بر علیه بنیالحسن جعل کردند؛ از جمله:
1) گفتند #ابوطالب- كه جد اعلاى بنى الحسن و عموى پيغمبر است- كافر از دنيا رفت اما عباس كه عموى ديگر پيغمبر و جد اعلاى ماست، مسلمان از دنيا رفت. گروهى از اهل تسنن تحت تأثير همان تبليغات و اقدامات فتوا به كفر ابوطالب مىدهند. هر چند اخيراً تحقيقاتى در ميان محققان اهل تسنن در اين زمينه به عمل آمده و افق تاريخ از اين نظر روشنتر مىشود.
2) تهمت دومى كه علیه بنىالحسن عنوان كردند اين بود كه گفتند #حسن_بن_علی بعد از پدرش على به خلافت رسيد و اما چون مرد عياشى بود و به زنان سرگرم بود و كارش زن گرفتن و زن طلاق دادن بود از عهده برنيامد.
خوشبختانه محققان در اين زمينه نیز تحقيقاتى كرده و ريشه اين دروغ را پيدا كردهاند. ظاهراً اول كسى كه اين سخن از او شنيده شده است قاضى انتصابى منصور دوانيقى بوده كه مأمور بوده اين شايعه را بپراكند.
📚نظام حقوقی زن در اسلام؛ مجموعه آثار ج19، ص: 256
#مناسبتی، شماره70
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
لینک کانال↙️
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a.
بسم الله
🔵امیرالمؤمنین ع را چه کسی ترور کرد؟
ابنملجم مرادی از اهالی یمن بود که قرآن و اسلام را از #ابوموسی_اشعری آموخته بود. ابوموسی نیز اهل یمن و قاضی و مروج قرآن در یمن بود. در عصر خلیفه دوم ابنملجم که در رکاب ابوموسی در فتح مصر شمشیر میزد، به فرمان خلیفه، در نزدیکی مسجدی در مصر مسکن داده شد و به مسئولیت ترویج و تعلیم قرآن (بدون فضائل علی ع) در مصر منصوب شد!
خلیفه دوم پس از منع انتشار حدیث، شبکهای از مروجان قرآن (قرآن بدون فضائل علی ع) را پدید آورد که ابوموسی اشعری از کلیدیترین اعضای این شبکه و ابنملجم نیز مسئول شاخه مصر بود!
ابوموسی قاری خوشصدا، امین خلیفه دوم و از مهمترین همراهان خلیفه در منع کتابت حدیث (بخوانید: منع انتشار فضائل علی ع) بود. شاید هیچ یک از صحابه به اندازه ابوموسی در ترویج قرآن بدون عترت، خلیفه دوم را همراهی نکرده باشد! البته فرمانده مورد اعتماد خلیفه در فتح شامات و مصر و اهواز و ری و قم و کاشان و اصفهان و ... نیز بود. او نخستین کسی بود که عمر را امیرالمؤمنین خواند! دخترش را به تزویج عبدالله پسر عمر درآورد. خلیفه دوم نیز او را حاکم کوفه کرد.
بعد از بیعت مردم با علی ع، ابوموسی به سختی با ایشان بیعت کرد و با اینکه امام او را در حکومت کوفه ابقاء کردند ولی باز هم در جنگ #جمل از پشت به لشکر علی ع خنجر زد و تا توانست از پیوستن مردم کوفه به سپاه علی ع جلوگیری کرد. در جنگ #صفین نیز حاضر به همراهی سپاه علی ع نشد و به شام رفت و در آنجا اقامت کرد! در #حکمیت نیز #ابوموسی هرچند حَکَم تحمیلی کوفیان بود اما دوست داشت داماد خودش عبدالله بن عمر را خلیفه کند!
#ابن_ملجم که خود سالها مروّج قرآن بدون اهل بیت در مصر بود بعد از شهادت محمد بن ابیبکر از مصر به کوفه آمد و به #خوارج که آنان نیز #قاریان قرآن بدون عترت بودند، پیوست و....!
↩️خلاصه آنکه⬇️
خلیفه دوم= سیاستگذارِ پروژه ترویج قرآن بدون اهلبیت!
ابوموسی اشعری= امین خلیفه دوم و بزرگترین مجری این پروژه!
ابنملجم = شاگرد ابوموسی و خشنترین محصول این پروژه و نیز مجری آن!
#مناسبتی، شماره71 #شهادت_امیرالمومنین ع
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
لینک کانال↙️
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a.
بسم الله
🔵معجزه عید غدیر
سالها پیش، در قم طلبه ای داشتم که اهل یکی از کشورهای تازه استقلال یافتهی شوروی سابق بود. سرگذشت جالبی داشت. در زمانی که سرزمینش یکی از جمهوریهای شوروی بود، برای تحصیلات عالیه به پایتخت شوروی سابق (مسکو) مهاجرت کرده و در آنجا کمونیست شده بود. پس از فروپاشی شوروی و استقلال جمهوری خودشان به سرزمین خودش بازگشته بود و با تلاش والدین و بستگانش دوباره مسلمان (سنّی حنفی) شده بود و سرانجام به یک منصب عالیرتبهی دولتی در آن کشور تازه استقلال یافته نصب شده بود.
خودش میگفت: شیخ حنفیمان که در محضر او مسلمان شده بودم و مسائل دینیام را از او میآموختم، انصافا دینشناس باسوادی بود ولی با این حال هر وقت به مساله وفات پیامبر صلی الله علیه و آله و جانشینی ایشان میرسیدم به درماندگی محسوسی میافتاد و غالبا به من توصیه میکرد که به جای این مسائل بیهوده تاریخی، به وظایفم بیاندیشم!!
او میگفت ابهام جانشینی پیامبر همچنان در ذهن من لانه کرده بود. از سوی دیگر از طرف وزراتخانه یک سفر رسمی به تهران داشتم که هر بار زمانش تعیین میشد و وقتی زمان تعیین شده سرمیرسید به بهانهای از سوی دولت به تعویق میافتاد تا اینکه بالاخره اسباب سفر فراهم شد و به تهران آمدم.
روزی که من به تهران رسیدم نه نوروز بود نه عید فطر. عید قربان را هم مدتی میشد که پشت سرنهاده بودیم با این حال نمیدانستم که چرا در تهران جشن ملی خاصی برپا بود. از همان فرودگاه تا خیابانهای شهر، تزئینات چشمنوازی به کار رفته بود. در راه از سفیرمان که به استقبالم آمده بود، پرسیدم چه خبر است؟ گفت ایرانیها روزی را به نام #عید_غدیر جشن میگیرند. توضیحات بیشتری خواستم. سفیر با بیاعتنایی به آنچه در اطرافمان میدیدم، توضیحات شتابزدهای میداد و میخواست به مسائل اصلی مربوط به سفرم بپردازیم.
او خیلی سعی کرد که من هم مانند خودش باور کنم، غدیر مسأله مهمی نیست اما آن ابهامی که مدتها بود در ذهن داشتم با این جشن ایرانیها گره خورده بود. در درونم حسّ عجیبی به پا شده بود. احساس میکردم اینکه چند بار سفر من به تعویق افتاده تا در چنین روز خاصی به ایران برسم، لطف خاص خداوند بوده است. آیه مبارک «وَ لَوْ أَنهَّمْ فَعَلُواْ مَا يُوعَظُونَ بِهِ لَكاَنَ خَيرْا لهَّمْ وَ أَشَدَّ تَثْبِيتًا وَ إِذًا لاَّتَيْنَاهُم مِّن لَّدُنَّا أَجْرًا عَظِيمًا وَ لَهَدَيْنَاهُمْ صرَاطًا مُّسْتَقِيمًا» در ذهنم مجسم شده بود. احساس میکردم حالا دیگر هیچ سوال و ابهامی درباره وفات پیامبر و جانشینی ایشان ندارم.
سفر که به پایان رسید و به کشورم بازگشتم مطالعاتم را ادامه دادم و روز به روز به لطف خداوند ایمان بیشتری یافتم. از منصب دولتی ام استعفا کردم. استعفایم که پذیرفته شد، با شوق فراوان با همسر و فرزندانم به قم آمدیم و همگی مشغول تحصیل معارف امیرالمؤمنین علیه السلام شدیم.
آن وزیر مستعفی که آن روزها در یک زیرزمین اجارهای ساده در یکی از محلات بسیار ساده قم زندگی میکرد و با دوچرخه به مدرسه میآمد، حالا سالها است به سرزمینش بازگشته تا ابهامات مربوط به جانشینی پیامبر را از ذهن هموطنانش بزداید و آنان را در این هدایت خداداده سهیم کند.
#مناسبتی، شماره 25
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
🔵بزرگترین فضیلت علی علیه السلام در قرآن
روزی مأمون از حضرت رضا علیه السلام پرسید:برترین فضیلت قرآنی امیرالمؤمنین علیه السلام کدام است؟
حضرت رضا علیه السلام آیه مباهله را تلاوت کردند:« فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبِينَ»، بعد فرمودند: پس از امر خداوند، پیامبر صلی الله علیه و آله حسنین علیهما السلام را صدا زد که فرزندان پیامبر بودند، فاطمه علیها السلام را نیز صدا زد که نساء پیامبر بود و امیرالمؤمنین علیه السلام را صدا زد که به حکم خداوند نفس نبی بود.
مأمون گفت:... چرا این احتمال را نمیدهید که منظور از «انفسنا»، شخص خود پیامبر صلی الله علیه و آله باشد و شامل کسی جز خود ایشان نشود؟ در این صورت دیگر آیه از فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام نخواهد بود!
حضرت رضا فرمودند: این احتمال، احتمال صحیحی نیست چون در آیه کلمهی «ندعُ: فرابخوانیم، دعوت کنیم» به کار رفته و از نظر لغوی درست نیست کسی خودش خودش را دعوت بکند همانطور که در واژه «امر» نیز درست نیست که آمر خودش خودش را امر بکند بلکه داعی باید دیگری را دعوت بکند نه خودش را. پیامبر صلی الله علیه و آله نیز کسی جز امیرالمؤمنین علیه السلام را دعوت نکرد از اینجا معلوم میشود امیرالمؤمنین علیه السلام همان کسی است که خداوند او را نفس نبی قرار داده است.
مأمون گفت: وقتی جواب محکمی داده شود سوال ریشهکن میشود.
📚سید مرتضی؛ الفصول المختارة، ص: 38
پ ن:
در متن سخن امام رضا علیه السلام، دو مرتبه «نفس النبی بودنِ امیرالمومنین علیهما السلام» به جعل الاهی نسبت داده شده است. این نکته از این جهت مهم است که معتزله بغداد بسیاری از فضائل علی علیه السلام را قبول داشتند، حتی این را هم قبول داشتند که علی علیه السلام از میان صحابه برای خلافت شایسته ترین بود، اما این را قبول نداشتند که برای خلیفه بودن علی علیه السلام جعل الاهی وجود دارد!! چنین بود که شیخ مفید و سید مرتضی رحمهماالله، با نقل روایت حضرت رضا علیه السلام و از طریق آیه #مباهله سعی داشتند «نفس النبی بودنِ علی» را به جعل الاهی مستند کنند.
#مناسبتی، شماره 72
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
🔵چرا به مداحان پول میدهیم؟
#پول_دادن_به_مداحان در عصر اهل بیت علیهم السلام
در عصر اهل بیت علیهم السلام انتشار فضائل و مناقب ایشان از طریق رسانه بسیار فراگیر و پرنفوذی به نام شعر انجام میگرفت. مداح در حقیقت همان شاعر بود که شعرش را با احساس و رقتبرانگیز میخواند. (ن ک: وسائل ج 10 ص 465) اهل بیت به این مداحان/شاعران صله میدادند.
اتفاقا این مداحان/شاعران معمولا دارای دیدگاههای اعتقادی و سیاسی و اعتراضی بودند و چون انتشار مناقب اهل بیت ع را بخشی از رسالت و وظیفه سیاسی - اجتماعی خود میدانستند، معمولا از قبول این صلهها خودداری میکردند اما باز هم اهل بیت در اعطای صله پافشاری میکردند. این نمونه ها را ببینید:
🔹#فرزدق، قصیدهی میمیهی معروف خود را فی البداهه و در موسم حج (بزرگترین و متنوّعترین گردهمایی مسلمانان) در برابر توهین کوچکی که به امام سجاد علیه السلام روا شده بود، خواند و به خاطر سرودن آن میمیه به زندان افتاد. حتّی محبوس بودن فرزدق نیز مانع از اعطای صله نشد #امام_سجاد علیه السلام دوازده هزار سکه به او صله دادند و فرمودند اگر داشتم، بیش از این میدادم! فرزدق ـ اما ـ پول را برگرداند. امام باز هم پول را برایش فرستادند و فرمودند: ما اهل بیت وقتی چیزی را دادیم دیگر پس نمیگیریم»
🔹خواهر امام سجاد (#فاطمه_بنت_الحسین) علیهم السلام سیهزار دینار همراه با یک مرکب در یک مجلس به #کمیت صله داد! کمیت با اینکه معمولا صلهها را پس میداد ولی این بار هر چه خواست آن را پس بدهد ایشان قبول نکرد. (الغدیر ج 2 ص 234)
🔸#امام_رضا علیه السلام وقتی مدیحه ابونواس را شنیدند از غلامشان پرسیدند چقدر پول نزد تو هست؟ گفت: سیصد دینار. حضرت فرمودند همه را به ابونواس بده. غلام هم پول را به #ابونواس داد سپس از مرکبشان پیاده شدند و فرمودند: ممکن است این [سیصد دینار] را کم بپندارد این مرکب را هم به او بده! (عیون اخبار الرضا ج 2 ص 143).
✍️رسم جالب دیگری که وجود داشت این بود که اهل بیت علیهم السلام وقتی میخواستند به یک مداح/شاعر صله بدهند، گاهی خودشان مستقلا میدادند گاه به همه اعضای خاندانشان دستور میدادند که در صله دادن سهیم شوند.
🔸#امام_باقر علیه السلام از همه اهل بیتشان پول جمع کردند تا مبلغ صدهزار درهم فراهم و به کمیت اعطا کنند اما کمیت فقط پیراهنی برای تبرک از حضرت قبول کرد و پول را برگرداند (الغدیر ج 2 ص 223)
🔹#عبدالله_بن_حسن با شنیدن شعری که کمیت سروده بود، سند یک مزرعه را که چهارهزار دینار میارزید به کمیت داد اما او نپذیرفت. عبدالله آنقدر اصرار کرد که ناچار شد بپذیرد ولی باز هم پس از چند روز برگشت و با لطیفة الحیل خاصی سند را پس داد. عبدالله در بین بنیهاشم گشت و از زنان و مردان پول و زیورآلات جمع کرد و به کمیت داد ولی بازهم نپذیرفت (الغدیر ج 2 ص 222)
🔹 بار دیگری هم حضرت باقر علیه السلام چهارصد هزار درهم را از خودش و خاندانش جمع کرد تا به کمیت اعطا کند اما باز هم کمیت نپذیرفت. (همان)
🔸#امام_رضا علیه السلام وقتی در طوس قصیدهی تائیه زیبا و سوزناک #دعبل را شنیدند، دههزار درهم از سکهای که به اسم خودشان ضرب شده بود به دعبل دادند سپس اهل بیتشان را نیز امر کردند که به دعبل صله بدهند. خادم، صله خانواده را نیز جمع کردو به دعبل داد. (الغدیر ج 2 ص 411)
📝ظاهراً سهیم کردن خاندان، در صله دادن به شاعران جنبه تربیتی داشته است وگرنه اهل بیت حتی اگر هم خودشان پول نداشتند باز هم برای صله دادن به مداحان راههای دیگری غیر از مراجعه به خاندان وجود داشت.
🔹با این حال ذکر این نکته نیز مهم است که مداحان و مرثیهسرایان اهل بیت رفتارهای متفاوتی داشتند برخی مانند کمیت بودند. اهل صله گرفتن نبودند. به سختی میشد به آنها صله داد. برخی دیگر هم صله را راحتتر قبول میکردند ولی همه آنها این صفات را داشتند که؛
اولا برای صله گرفتن مداحی نمیکردند.
ثانیا هیچ گاه از قبل برای مداحی نرخی را معیّن نمیکردند و به مقام معنوی و ثواب اخروی مداح اهل بیت بودن دلخوشتر بودند.
#مناسبتی، شماره ۲۷
http://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵چر امام حسین علیه السلام در کربلا چاه آبی حفر نکرد؟
این پرسش، پرسشی است که بسیاری از کاربران فضای مجازی با آن مواجه میشوند. واقعیت این است که دستور بستن آب در روز هشتم محرم، تصمیم میدانی فرماندهان جنگ (شمر و عمر سعد و ...) نبود بلکه فرمان شخص عبیدالله بود که گمان میکرد اما حسین علیه السلام زیر فشار تشنگی بیعت خواهد کرد!!
در برخی منابع آمده است که حضرت ابیعبدالله علیه السلام، در روز هشتم در پشت خیمهگاه چاه کمعمقی حفر کردند و آبی مانند آب چشمه هم به دست آمد و همراهان امام آب نوشیدند اما بعد از آن، دو اتفاق افتاد:
1) نخست اینکه ، چشمه آب در زمین فرو رفت و ناپدید شد(حفر فنبعت له عين ماء عذب فشربوا ثم غارت العين و لم ير لها أثر) (مقتل مقرم ص 209).
2) دوم آنکه خبر به فرماندهان سپاه مقابل رسید و به تدریج خبر تا قرارگاه عبیدالله در کوفه نیز رسید و عبیدالله ملعون بیدرنگ در نامهای به عمرسعد نوشت: «شنیدهام حسین چاه حفر میکند و برای یارانش آب به دست میآورد. به محضی که نامهام به دستت رسید، با همه توانت او را از حفر چاه باز بدار و بر او تنگ بگیر و اجازه نده حتی قطرهای آب بنوشند!..» چنین بود که عمر سعد جلوی حفر چاه را گرفت. (مقتل خوارزمی، ج 1 ص 346)
پ ن:
📚 مقتل خوارزمی: بلغ ذلك إلى عبيد اللّه فكتب إلى عمر بن سعد: بلغني أن الحسين يحفر الآبار، و يصيب الماء، فيشرب هو و أصحابه، فانظر إذا ورد عليك كتابي هذا فامنعهم من حفر الآبار ما استطعت، و ضيّق عليهم و لا تدعهم أن يذوقوا من الماء قطرة، و افعل بهم كما فعلوا بالزكي عثمان، و السلام.
#مناسبتی، شماره 73
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
#مناسبتی
امام سجاد ع امام شجاع شیعیان
مسعودی در اثبات الوصیة نقل کرده است که در هنگام ورود امام سجاد ع به شام وقتی یزید (لعنه الله) از او پرسید: [واقعه را] چگونه دیدی؟ امام در پاسخ فرمود: همان چیزی را دیدم که خدای عز و جل پیش از آفرینش آسمانها و زمین مقدر کرده بود. یزید که از پاسخ امام ع به شدت عصبانی شده بود با ندیمانش مشورتی کرد به او پیشنهاد دادند که امام را به شهادت برساند! امام (ع) با شجاعتی که نظیرش جز در خاندان پیامبر دیده نمیشود حمد الاهی را به جای آورد و فرمود: این مشاورانت مشاورهای به تو دادند که با مشاورهی مشاوران فرعون ـ وقتی فرعون با آنان برای قتل موسی مشاوره کرد ـ تفاوت داشت، آنان به فرعون پیشنهاد دیگری دادند «أرجِه و أخَاهُ» (الاعراف : 111) البته تفاوتی که بین این دو مشاوره وجود دارد، دلیل مهمی دارد!
یزید پرسید: دلیلش چیست؟
امام (ع) فرمود: «مشاوران فرعون مشاورانی پخته بودند اما اینان مشاورانی خام و نادان هستند [و نمیدانند که] پیامبران و پیامبرزادگان را فقط زنازادگان میکشند!» چنین بود که یزید از کشتن امام (ع) منصرف شد و دستور داد امام را از مجلسش بیرون برند.
دونکته👇👇
👈نکته اول) شجاعت امام: مورخان گفتهاند یزید با استنطاق امام ع میخواست برای قتل امام ع بهانهای پیدا کند (الدعوات راوندی ص 61) در چنین وضعیت ترسناکی حاضرجوابی شجاعانه امام ع نه تنها کاهش نمییافت بلکه چنان شکوه و جلوهای یافته بود که یزید را عصبانی و عاجز و سردرگم میکرد و انسان را به یاد شجاعت هاشمیان از بدر و احد و صفین تا کربلا میانداخت. این شجاعت از جنس همان شجاعت حمزه و علی و ... است.
👈نکته دوم) امام ع با هنر گفتاری خود، در آنجا که به صورت مبهمی فرمودند: «تفاوت نظر مشاوران تو و مشاوران فرعون یک دلیل مهم دارد» علم خودشان را در مقابل جهل شامیان نشاندند تا شامیان ناچار شوند ذلت تعلّم از اسیر جنگی خودشان را بر خودشان هموار کنند و از امام ع سوال علمی خود را بپرسند.
اتفاقا خود یزید اولین کسی بود که به دام افتاد و این سوال را پرسید و غافل شد که پرسیدن پرسش از علی بن الحسین ع اقرار به دانشمندی و مرجعیت علمی او است! چنین بود که حضرا توانستند موقعیت خود را از موقعیت یک اسیر جنگی به موقعیت «مرجع علمی شامیان» تغییر دهند.
#مناسبتی شماره 5
#امام_سجاد ع
#شجاعت_امام_سجاد
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
🔵معاویه و اهل تسنن
بیش از نیمی از مسلمانان جهان را حنفیهای سنّی تشکیل میدهند که ابوحنیفه را امام خود میدانند. ابوحنیفه بیش از پنجاه سال از عمرش را در عصر حکمرانی بنیامیه سپری کرد و با بنیامیه بویژه شخص معاویه مخالف بود.
🔻او در دوگانه علوی ـ اموی از موضع علی بن ابیطالب دفاع میکرد و معتقد بود هیچ کس با علی نجنگیده مگر آنکه حق با علی بوده است. آروز میکرد که کاش در صفین بودم و به سپاه علی میپیوستم و با معاویه مبارزه میکردم! در پاسخ به سؤالی درباره جنگ صفین گفته است: «خونهای لشکریان معاویه، شمشیرهای ما را تطهیر کرد، پس چرا زبانهایمان را با بازگویی فضاحتها و رسواییهای آنان، تطهیر نکنیم»؟!
او از فرزند معاویه نیز بیزار بود و برای شهادت امام حسین علیه السلام و یارانش اشک میریخت. حنفیان هنوز با تأسّی به او است که برای ابیعبداللهع عزاداری میکنند (کتاب النقض عبدالجلیل قزوینی ص401 و 402.) و یکی از نخستین مقتلهای عاشورایی در زبان فارسی (روضة الشهداء) را عالم سنّی حنفی، ملاحسین کاشفی نوشته است!
🔻از قیامهایی که علیه بنیامیه شکل میگرفت حمایت میکرد. قیام زیدبن علی علیه بنیامیه را به جنگ پیامبر بامشرکان بدر تشبیه میکرد و دههزار درهم به انقلاب زید کمک کرد تا در مبارزه بر علیه دودمان معاویه مورد استفاده قرار بگیرد! آنقدر از دودمان معاویه بیزار بود که تصمیم داشت به قیام زید بپیوندد اما چون امانتهای مردم در نزد او بود و از نظر فقهی معتقد بود هر کس زیر بار امانت مردم بمیرد به مرگ جاهلیت مرده، نتوانست به قیام زید بپیوندد! برای شهادت زید میگریست! در قیام یحیی بن زید بر علیه بنیامیه نیز، آشکارا مردم را به یاری او فرا میخواند.
👈امویان برای جذب او منصب قضا را به او پیشنهاد کردند اما وقتی با امتناع او مواجه شدند، او را زندانی کرده و یکصد تازیانه به او زدند! جلاد آنقدر ابوحنیفه را زده بود که وقتی نزد حاکم رفت، به او گفت ابو حنیفه مرد! (إن الرجل میّت) آثار شکنجه و داغ و شلاق آنچنان بر چهره ابوحنیفه وجود داشته، که احمد حنبل هرگاه به یاد آن فاجعه میافتاد میگریست!
پ ن:
البته دیدگاه ابی حنیفه، از نظر سیاسی و کلامی (امامت و خلافت اسلامی) با دیدگاه زبدیه مطابق است؛ یعنی ضمن پذیرش خلافت خلفای راشد و اعتقاد به افضلیت امام علی ع نسبت به عثمان، پس از ایشان خلافت معاویه را قبول نداشت و به امامت و خلافت امام حسن مجتبی ع معتقد بود و بعد از ان حضرت نیز امامت و خلافت را حق فرزندان فاطمه می دانست. با این حال وی برای خود استقلال در نظریه پردازی قائل بوده است و نمی توان وی را در اندیشه های فقهی و کلامی اش تابع اهل بیت ع دانست.
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
📚مناقب الامام الاعظم ابیحنیفه، مکی
📚ابوحنیفه حیاته و عصره، محمد ابوزهرة
📚جایگاه اهل بیت علیه السلام از دیدگاه ابوحنیفه (پایان نامه)، محمدشفق خواتی.
#مناسبتی، شماره 74
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
لینک کانال↙️
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
🔵برشی از گفتگوی معاویه با زنی به نام دارمیه
معاویه: چرا علی را دوست داری و از من بیزاری؟ و فرمان او را گردن مینهادی و با من دشمنی میکنی؟
دارمیه: میشود از جواب این سوال معافم بکنی؟
معاویه: نه باید پاسخ دهی.
دارمیه: حالا که باید پاسخ بدهم، پس بدانکه من علی را به خاطر عدالتورزی در میان رعیت و تقسیم مساوی بیت المال دوست دارم و از تو بیزارم به خاطر آنکه برای جانشینی پیامبر با کسی جنگیدی که شایسته این جایگاه بود و چیزی را دنبال میکردی که شایستهاش نبودی، ولایت علی را پذیرفتم چرا که پیامبر او را به ولایت بر مسلمین گماشته بود، بینوایان را دوست داشت، دینداران را بزرگ میداشت و از تو نافرمانی میکنم چرا که خونریزی بیرحم هستی، در قضاوت ظلم میکنی و در حکمرانی تابع نفست هستی.
در اینجا معاویه دشنام زشتی به دارمیه داد و دارمیه هم دشنام را به مادرش هند برگرداند! بعد معاویه دوباره فضا را تلطیف کرد و از او پرسید: علی را از نزدیک دیده بودی؟
دارمیه: آری به خدا سوگند.
معاویه: علی چگونه مردی بود؟
دارمیه: پادشاهی که تو را فریفته است هرگز او را نفریفته بود و نعمتهای خداوند که تو را از خداپرستی بازداشته او را بازنداشته بود.
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
📚بلاغات النساء ص 72/ العقد الفرید 1/162 الغدیر 10/204
#مناسبتی، شماره75
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
لینک کانال↙️
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a