#آرشیو #روابت_های_نجف
دیشب نشستم به دیدن کلیپهای ام جاسم.
چندتا از جملاتش اینها بود:
💚 اینکه صبحانه و نهار و شام بدم و اینکه ۲۴ ساعته خدمت کنم راضیم نمیکنه، کممه .
💚میگفت: من وقف امام حسینم.
✍️ام زهرا یکبار وسط حرفاش گفت : محدثه
میدونی این دو روز دنیا ام جاسم نه راحتی داره نه استقرار نه مال دنیا
اما توی بهشت شاید خیلیا حسرتش رو میخوریم .
اینجا اتاقی که توش استراحت می کنه دیدنیه. انباریه و با وسایل آشپزی و مواد غذایی و نه تختی نه رختوابی نه امکاناتی
ما یک شب هم نمیتونیم توش بمونیم
ام زهرا میگفت:
باور کن حتی یکساعت هم سخته برامون.
نمی دونم چطور زندگیش تو کربلا رو رها میکنه و میاد اینجا تو غربت سامرا
خدمت میکنه، تازه فکر کن تو این شرایط
با این گرما.
✍️#محدثه_بانکی #ام_جاسم #بانوان_نجف
https://eitaa.com/banki_mohadeseh
#روابت_های_نجف #آرشیو #خاطرات_سامرا
خب جریان این بود که تو حال خودم نبودم
یک حسی شبیه شوق همراه با دلتنگی داشتم، شوق از وصال بعد از ۷ ماه
از اینکه بعد از ۷ ماه نزدیک بودن بهشون ولی بالاخره تونستم یکبار بیام حرم زیارت.
و دلتنگی از اینکه معلوم نبود با شرایط ما
و بچه کوچیک و سختیهای این مدل سفرها در عراق، دیدار بعدی ما کی باشه. تو این حال و هوا بودم که شدیدا دلم خواست یکی بیاد بشینه مناجات بخونه.و ی دل سیر بخاطر این همه شوق شکر و بخاطر اون همه دلتنگی نیومده، گریه کنم.
حرم خلوت تر از اين حرفا بود که به این گزینه برسم حتی موقعهایی که شلوغ و میرم حرم باباعلی هر صد بار یکبار میشه که یک کاروان ایرانی باشه و بشه دل سپرد به نوای مناجاتی با نوای مداحی ایرانی در ایواننجف.دیگه حالا که اینجا سامراست، و خلوتتر از نصف شبهای حرم باباعلی خیلی خیلیییی خلوت
😵💫😵💫تو همین افکار بودم که صدای جارو برقی بلندی افکارم را پاره کرد.خادم حرم بود.داشت با عشق خاصی دور ضریح که خیلی خیلی خلوت بود را، جارو میزد.
مرغ دلم رفت
مثلا اینکه یک موقعی این حرم شلوغ بشه
این حرم پر بشه از زائر که اومدن خونهی امامِزمانشون و من یک خادم کوچیک باشم که تند تند داره حرم را جارو میزنه و ...
پا شدم . شروع کردم دست و پا شکسته با زبان عراقی، سلام و احوال پرسی کردن از خادم ، وسط کار از بس شوق داشتم
زبان عراقی را رها کردم
گفتم: شما فارسی بلدید؟
هم گفت آره هم گفت نه! گفتم: میشه من یک عکس بگیرم از این جارو؟ اخه این جارو شده بود، تکهای از تحقق رویاهای من.
گفت: بله و جارو را داد دستم. نمیدونستم بايد چیکار کنم؟ قصدم جارو کردن نبود.
از طرفی این فرصت برام حکم یک لحظه طلایی را داشت.همینطور کهگوشی تو دستم خشک شده بود بخودم اومدم
اشکام سور خورد پایین و شروع کردم به نیت همه کسانی که این آرزوشونه ی دل سیر جارو کردن.اینم شد فیلمش. و اینم شد یکی از خاطرات قشنگ من از خادمای مهربون سامرا .
پ.ن:
میدونی گاهی فکر میکنم این فانتزیها و آرزوهای مذهبی طور با تمی عاشقانه حتی اگر بچگانه هم باشه ،
میتونه یک عشق عميق ایجاد کنه.و آرزوهایی به دلمون بده که حتی شده برای تحقق اون آرزوها عاشقانه زندگی کنیم.
عاشقانه برای روزی که فقط یکبار ببینیمش.
ی دل سیر ،یا اون نیگامون کنه حتی ی لحظه.
یکی از برداشتهای این اتفاق برام این بود که :
همیشه قرار نیست با مناجات و مداحی و همون همیشگیها با اماممون حرف بزنیم گاهی اصلا متفاوت بودن میتونه رنگ دیگهای به ابراز علاقههامون بده. ن؟
✍️#محدثه_بانکی #سامرا (دوسال پیش )
https://eitaa.com/banki_mohadeseh
#آرشیو #روابت_های_نجف
مدتهاست بخاطر کالسکهجان
از دری وارد میشویم که نزدکترین در به
محل تحویل اربانههاست.
اربانه به زبان عراقی میشود همان کالسکه خودمان.
.این بار هم مثل همیشه وارد شدیم و یک راست رفتیم نشستیم قسمت وسط
فرض کن وارد شوی و در ذهنت صحن را مستطیلی بکشی و برسی به وسط آن
آره همانجاکه قبلهی کربلاست.
و این جا جدا کننده مرد ها و زنها
و درست رو به آن قبله
یعنی روبه ضریح بود.
اینجا را خیلی دوست داشتم
یک جوره صمیمی و بی تعارفی وسط صحن، یهویی خودت را در بغل ارباب میدیدی.
اگر حتی در آخریننقطه از صحن باشی
یعنی در اولین قدم بعد از وارد شدن به حرم،
حتی در همانجا هم، ضریح ، خیلی خیلییییی
خودمونی پیداست.
و آنطوری چشمت را میگیردکه نمیتوانی حواست را جمع پلههای کوتاه و پشت سرهم ورودی کنی..
فقط میآیی آرام آرام تا به جایی دنج برسی و
یک دل سیر تماشا کنی این همه عشق را
و این همه عاشق که به معشوق میپیوندند.
در آن نقطه با اینکه مکان نابی است
برای امثال استوری، فیلم سلفی و...
ولی خیلی خیلی سکوت حاکم است.
انگار که آنجا را باید میگذاشتن نقطهای که شاعر میگوید:
چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی
یا مثلا آنجا که:...
داشتم به شعرهای دیگر فکر میکردم
که شاید با قلم روان شعرا، بتوانم
نام شاعرانهتری برای این، قشنگترین لوکیشن کربلا بگذارم که آن مرد
نگاهم را کشاند و کشاند و کشاند و باخودش برد...
ادامه دارد....👇
✍️#محدثه_بانکی #کربلا
https://eitaa.com/banki_mohadeseh