خاطره علامه طباطبایی از دعای خاصِ استاد خود، در مورد زیارت عاشورا👆🥲
https://eitaa.com/joinchat/2086863050Cf26dc1069e
✍️#آیتالله_بهجت #ماه_محرم
.
براستی دیگران چه میدانند که برای نوشیدن تو، چه مادرهایی روز و شب
از خدا توان جسمی و روحی خواستند
برای شرکت در مجالسی که کمترین بهرهاش طعم و عطر بهشتی توست.
📸: برشی از روضههای صبح که اغلب چون بعد از نمازصبح تشکیل میشه ،
یک خلوت و خلوص خاصی داره😍
قبول دارید؟
https://eitaa.com/joinchat/2086863050Cf26dc1069e
#ماه_محرم #روزمرگی
⚫️داستان های کودکانه و عاشورایی
از یگانه خواهر و برادر محبوب عالم🫂
صدای گریه و بیتابی طفل در فضای خانه پیچیده بود. حضرت فاطمه (سلامالله علیها) سراسیمه از ایوان بهطرف گهواره رفت. یک دنیا لطف و مهربانی بر سیمای نورانیاش موج میزد.
گهواره را به نرمی حرکت داد. گل لبخند بر لبانش شگفته بود و زمزمهی لالاییاش با نوای فرشتگان همراه میشد.
زینب (سلامالله علیها) برای لحظهای کوتاه به چهره پر از مهر مادر خیره شد. لبخندی زودگذر بر لبانش دوید، اما هنوز هقهق ریز و آرامی داشت. مروارید اشک، قطرهقطره بر گونههای گلگون و برافروختهاش میغلتید و بیتابانه دستوپا میزد.
با جنبش گهواره و نوای دلنشین لالایی هم آرام نمیگرفت و بار دیگر زاری را آغاز کرده بود.فاطمه (سلامالله علیها) با دلشوره و اضطرابی مادرانه بر روی گهواره خم شد. طفل را غرق بوسه کرد و با صدای بغضآلود زمزمه کرد:
«عزیزکم… عزیزکم…»
حسن و حسین (علیهُمَاالسلام) بر درگاه اتاق ظاهر شدند. یکی به آغوش مادر رفت و دیگری با شور و هیجان بهجانب گهوارهی خواهر دوید. نگاه طفل از سیمای دلآرای برادرش حسین (علیهالسلام) پرشد و لبخند بر صورت کودکانهاش نشست.
و حالا آنهمه گریه و بیتابی در لحظهای کوتاه به☺️ غشغش ریز و شادمانهی خنده بدل شده بود.
ادامه دارد ....
#قصهی #ماه_محرم #نشر_بامنبع #مادرانه
https://eitaa.com/banki_mohadeseh
کانال محدثه بانکی
⚫️داستان های کودکانه و عاشورایی از یگانه خواهر و برادر محبوب عالم🫂 صدای گریه و بیتابی طفل در فضای
.
⚫️ادامه داستان های کودکانه و عاشورایی
از یگانه خواهر و برادر محبوب عالم
گهواره با دستان کوچک داداش حسین (علیه السلام) تاب میخورد و جیغهای شاد و شیرین زینب (سلام الله علیها) کوچولو فضای خانه را پر کرده بود.
فاطمه با شگفتزدگی به این صحنه نگاه میکرد. این حادثه بارها و بارها تکرار شده بود و فاطمه از محبت عمیق و رازآمیز این خواهر و برادر خردسال در حیرت بود.
هرگاه حسین (ع) از کنار گهواره دور میشد، صدای شیون و زاری زینب کوچولو در فضای خانه میپیچید. این گریه و بیتابی با ظاهر شدن صورت کودکانهی حسین بر بالای گهواره بیدرنگ به خندههای شیرین و شورانگیز خواهر و برادر کوچولو تبدیل میشد.
در آن دوران، زینب طفلی هشتماهه بود و حسین سومین بهار زندگی را سپری میکرد. ساعتها کنار گهواره مینشست و انگشتان کودکانهاش را نوازشگرانه بر رویِ روی و موی خواهر میکشید. گاه همانجا کنار گهواره به خواب میرفت.
و گهواره با دستان کوچک حسین
(علیهالسلام ) تاب میخورد.
#قصهی #ماه_محرم #نشر_بامنبع #مادرانه
https://eitaa.com/banki_mohadeseh
.
▫️رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا وَ هَبْ
لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ
▫️«پروردگارا! دلهایمان را، بعد از آنکه ما را هدایت کردی، منحرف مگردان! و از سوی خود، رحمتی بر ما ببخش، زیرا تو بخشندهای!
✍🏻باب رحمت واسعه خدا، حسین است،
نکند این ایام بگذرد و ما هنوز مضطرانه
این در را نزده باشیم ؟
📸👆: هم اکنون بینالحرمین
✍🏻#ماه_محرم #نشر_بامنبع
https://eitaa.com/joinchat/2086863050Cf26dc1069e
یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین
اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة
https://eitaa.com/joinchat/2086863050Cf26dc1069e
👆#کربلا #ماه_محرم
.
⚫️شدت ارادت امام خمینی
به روضه حضرت علی اکبر
آقای کوثری می گفت: «وقتی امام در نجف اشرف بودند، من سفری برای زیارت به کربلا رفتم. در کربلا عده ای از فضلای شاگردان امام که در قم با هم آشنایی داشتیم مرا دیدند و گفتند، آقای کوثری، به داد امام برس!
گفتم موضوع چیست؟ گفتند: می دانی که آقای حاج آقا مصطفی فرزند دانشمند امام به طرز مرموزی جان داده است. کسی گریه امام را در مرگ او ندیده است.
یکی دوبار که طلاب در منزل امام یا در سر تربت حاج آقا مصطفی روضه ایشان را خوانده اند، نه تنها امام گریه نکرده، بلکه طلاب را هم منع کرده و گفته اند بروید مشغول کارتان شوید.
آنها گفتند، شما زودتر به نجف بروید و خدمت امام برسید و طبق معمول که اجازه می گرفتید و در حضورشان روضه می خواندید، روضه ای بخوانید و اسم حاج آقا مصطفی را ببرید، بلکه بتوانید امام را در مصیبت فرزندشان بگریانید که عقده ایشان خالی شود، و خدای نکرده صدمه ای نبینند.
می گفتند، مرگ حاج آقا مصطفی حوزه نجف را عزادار کرده است، لابد ایران و قم نیز همینطور است، ولی خود امام را کسی ندیده که متأثر باشد و گریه کند».
آقای کوثری گفتند: «وارد نجف شدم و پس از زیارت، خدمت امام رسیدم، و بعد از تسلیت و مختصر احوالپرسی عرض کردم اجازه می دهید طبق معمولم در حضورتان روضه ای بخوانم؟ فرمودند: بفرمایید!».
پس از مقدمه کوتاهی، هرچه راجع به حاج آقا مصطفی می دانستم که چقدر مورد علاقه امام بود و شخصیتی ممتاز داشت، بیان کردم، و با تکیه به صوت گفتم، حضرت آیت الله! آجرک الله در مرگ فرزند عزیزی همچون حاج آقا مصطفی، چه فرزندی، فرزند دانشمند لایقی...
در تمام این مدت، این امام بدون تغییر حال گوش می دادند و کوچک ترین اثری برای گریستن در ایشان پیدا نشد. هرچه به این در و آن در زدم بلکه امام در مرگ فرزند اشکی بریزند نتیجه نداشت. ناچار گریز زدم به کربلا و آمدن امام حسین ـ علیه السلام ـ به بالین حضرت علی اکبر. همین که گفتم، قربان غریبیت یا اباعبدالله!
وقتی آمدی به بالین فرزند رشیدت علی اکبر، امام دستمال از جیب درآوردند و به قدری گریستند که تا آن موقع کمتر دیده بودم😭
https://eitaa.com/joinchat/2086863050Cf26dc1069e
#ماه_محرم #حضرت_علی_اکبر
7.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
🖤تمسک ایادی المحتاجون
المتساقطة، بیدک المقطوعة
گرفتی دستِ افتادهها را
با دست افتاده 😭
https://eitaa.com/joinchat/2086863050Cf26dc1069e
#ماه_محرم #عربی_یادبگیریم #علمدار
.
⚫️امام زمان به تمام مجالس عزای
حضرت ابالفضل عنایت خاص دارند
مرحوم فشندی تهرانی انسان بسیار زاهدی بود که خود را از گناه حفظ می کرد تا بتواند امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را زیارت کند.
۷ ذی الحجه به عرفات رفت. ایشان زودتر از کاروان به آنجا رفت و وسایل کاروان را با خود برد. در حالی که غیر از او زائر دیگری در عرفات نبود. نیمه های شب آقایی وارد خیمه ایشان شد و با هم شروع به صحبت کردند.
در بین صحبت از ایشان پرسید به نظر شما امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف الان کجا هستند؟ ایشان گفتند امام زمان الان در این خیمه هستند. پرسید به نظر شما امام زمان فردا کجا هستند؟ ایشان فرمودند امام زمان فردا به خیمه شما می آید. چون در خیمه شما روضه عمویشان عباس خوانده خواهد شد.
مرحوم فشندی تهرانی می گوید بعد از اینکه این آقا خیمه مرا ترک کردند متوجه شدم که ایشان وجود نازنین امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هستند.
فردا عصر، بدون اینکه من سفارشی کرده باشم دیدم در خیمه ما روضه حضرت ابوالفضل العباس خوانده می شود.
دقت کردم و متوجه شدم امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هم تشریف آوردند. هرچه کردم که با صدای بلند ایشان را به مردم معرفی کنم، نتوانستم.ایشان کنار در خیمه ایستاده بودند و بر مصیبت عمویشان عباس گریه می کردند.
https://eitaa.com/joinchat/2086863050Cf26dc1069e
#ماه_محرم #علمدار
.
از اعمال بیتکرار دیشب این بود که
وسط اَللّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشاکرین ها
،بیوقفه و بیشمار از تمام جهان، تا خودِ صبح، الحمدالله فرستادیم . برای دیدنتان زیر بیرق اباعبدالله .ای پسر اباعبدالله.
https://eitaa.com/joinchat/2086863050Cf26dc1069e
✍️#محدثه_بانکی #ماه_محرم #ماترکناک_یابن_الحسین
.
اشکهایم را گرفتم و با کلی آرزو به سر و سینه دخترک مالیدم ، نمیدانم آینده چه میشود ولی مادر است و آرزوی اینکه با هرچه از دستش بر میآید،این عشق را سینه به سینه منتقل کند.
میگویم هذه بضاعتنا...
ما بقی با خودت ارباب...
و منطقم میگوید
اگر همین بضاعت را هم،
خودشان نداده باشند ...
📸:عکس از یکی از
سفرههای با صفای روضه خانگی
https://eitaa.com/joinchat/2086863050Cf26dc1069e
#مادرانه #ماه_محرم
💚🥲مادری که با شجاعت فرزندش را
به آغوش شهادت در رکاب امام فرستاد
▫️ جوان ۱۱ سالهای است بنام عمر بن جنادة الانصاري كه از اصحاب امام حسین علیه السلام است و شعر زيباي «اميري حسين و نعم الأمير متعلق به اوست.
▪️روز عاشورا خدمت آقا آمد تا برای جهاد اذن بگیرد. اين نوجوان، پدرش در حمله اولی که صبح شد کشته شد(حملة اولی كه روز عاشورا اوّل جنگ شد و۵۰نفر از اصحاب حضرت در آن حمله يك جا كشته شدند.)
▫️حضرت فرمودند نه تو برو خدمت مادرت باش؛ ديگر سزاوار نيست که تو هم کشته شوی. رفت پیش مادرش و قضیه را گفت. مادرش دست بچه اش را گرفت و آمد خدمت حضرت سيدالشهداء و عرض كرد:
▪️يابن رسول الله! سزاوار است كه مادر شما به شما عزادار بشود و من به بچهام عزادار نشوم؟ اين بچه میخواهد جان خودش را در راه شما💔 فدا كند.
▫️خلاصه مادرش آورد و به حضرت تقديمش كرد. حضرت اذن دادند و رفت. يك نوجوان يازده ساله و آن اشعار را خواند كه <<اميری حسين و نعم الأمير>> و از يك بچّه این حرف، خيلی حرف است.
✍️حاج #شیخ_جعفر_ناصری https://eitaa.com/joinchat/2086863050Cf26dc1069e
#مادرانه #ماه_محرم #حرم_امام_حسین