eitaa logo
هرعکس یک نکته
54 دنبال‌کننده
785 عکس
10 ویدیو
14 فایل
عکسنوشته ها کار خودم هست.انتشار عکس ها با ذکر منبع بلامانع است.را ه ارتباطی با ما @hosssna64
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مسار
✨تشریفات زدایی 🍃بعد از پیروزی انقلاب، رئیس مجلس اعلای شیعه لبنان هواپیمایی اجاره کرد و حدود هشتاد نفر از شخصیت های لبنانی را آورد ایران. افرادی که وزیر و وکیل و چهره های سیاسی بودند. ☘رفتیم ساختمان نخست وزیری. وقتی موقع خواب شد، گفتند: «کجا بخوابیم؟» عرف این بود که اقلا باید در هتلی پنج ستاره اسکان شان می‌دادند. چمران خیلی راحت گفت: «صندلی‌ها را جمع کنید و همین جا روی زمین بخوابید.» 🌾حسابی تعجب کرده بودند. برای اعتراض به محمد شمس‌الدین مراجعه کردند. دکتر وقتی متوجه اعتراض‌ها شد، گفت: «کشور ما کشور انقلاب است و هتل هم میانه‌ای با انقلاب ندارد. یا همین جا بخوابید و یا اگر هتل می‌خواهید بدانید انقلابی نیستید.» بالاخره همه آن شب در همان ساختمان و روی زمین خوابیدند. راوی: سید محمد غروی 📚چمران مظلوم بود؛ خاطراتی از شهید چمران، نویسنده: علی اکبری، صفحه ۲۵ 🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از مسار
✍️می‌خواهی محبوب باشی؟ 💎در تمامی میدان‌های سخت، افرادی که داوطلب انجام کاری می‌شوند، محبوبیت پیدا می‌کنند. مورد تعریف و تشویق جامعه واقع می‌شوند. 💢داوطلب فردی‌ست، بدون هیچ زور و اجبار و زودتر از دیگران کاری را انجام می‌دهد. در واقع او انسانی فداکار و پیش‌قدم است. 📌زندگی هم از این قانون مستثنا نیست. هرگاه قبل از درخواست انجام کاری از سوی همسرتان آن را دریابید و انجام دهید، عزیز خواهی شد. محبوب او می‌شوی. زندگی بر وفق مرادتان خواهد شد. محبوبیت بوجود آمده، فیتیله سطح توقعات همسر را پایین می‌کشد. 🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از مسار
🍁نتیجه‌ی زودباوری ❌بیشتر اختلافات میان انسا‌ن‌ها نتیجه‌ی اعتماد به خبرهایی‌ست که بی‌پایه و اساس پخش می‌شوند و انسان‌ها خواه، ناخواه افسار عقل خود را به دست چنین خبرهایی می‌‌دهند و بدون کوچکترین تحقیقی، آن را باورمی‌کنند، که نتیجه‌ی باورشان می‌شود فاجعه، اختلاف، اغتشاش و در نهایت به قیمت جان انسان‌ها تمام می‌شود. 🔆 در حالی‌که طبق فرموده‌ی خداوند ؛ ✨وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ ۚ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَٰئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا؛ و (ای انسان) هرگز آنچه را که بدان علم و اطمینان نداری دنبال مکن که چشم و گوش و دل همه مسئولند. 📖*سوره‌ی اسرا، آیه‌ی ۳۶ ♨️ تمام اعضای بدن در مقابل اتفاقاتی که می‌افتد، مسئولند. 🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از مسار
هدایت شده از مسار
✍مثل شیطان 😈شیطان وقتی خود را بالاتر از انسان دید محکوم به رسوایی و دوری از خداوند شد. 👤انسان هم وقتی زبان باز می‌کند و به خاطر بالاتر دیدن خود، عیب هم‌نوعش را بازگو کرده و موجب رسوایی او می‌شود، قطعاً از رسوایی و دوری خداوند در امان نیست❗️  ✨وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ ؛ وای بر هر عیبجوی هرزه زبان. 📖سوره‌ی هُمزه، آیه‌ی۱ 🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از مسار
✨میوه گران 🍃عبدالحمید در نوجوانی هم ساده زیست بود. شلوار پوشیدنش هم خلاف مُد آن زمان بود. سعی می‌کرد طوری زندگی کند که رنج محرومان را از یاد نبرد. ☘خیار گران شده بود. دانه‌ای پنج قران. عبدالحمید یک خیار را برداشت و چهار تکه کرد و به هر کس یک تکه داد. می گفت: «درست نیست ما خیار دانه ای پنج قرآن بخوریم و عده ای نداشته باشند.» 📚دیالمه، نویسنده: محمد مهدی خالقی و مریم قربان زاده، صفحه ۲۳ 🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از مسار
✍️می‌خواهی محبوب باشی؟ 💢همسران نباید به بهانه‌ی راحتی و حوصله نداشتن😪 در خانه لباس‌های کهنه و شلخته بپوشند. 💡همانگونه که به ظاهر خود در جامعه اهمیت می‌دهید و برای آن هزینه می‌کنید، برای لباس👕 داخل خانه هم باید چنین باشند. 😊می‌شود با کمترین هزینه، لباس‌های شیک و تمیز در خانه پوشید. لباسی که در عین زیبا بودن، راحت هم باشد. ‼️پوشش نامناسب در خانه و مرتب و تمیز نبودن، از عشق و محبت بین همسران می‌کاهد. 🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از مسار
✨ انتخاب شغل 🍃محمود از آرزوهای شغلی‌اش کمتر حرف می‌زد. یک باری که در بسکتبال مقام آورده بود، بهش گفتم: «در بسکتبال مقام آوردی و به ما نگفتی، نکند می خواهی ورزش کار شوی؟» ☘گفت: «دوست دارم شغلی داشته باشم که رضای خداوند در آن باشد و بتوانم دست آدم های فقیر را بگیرم.» راوی: پدر شهید 📚 نذر قبول؛ کتاب خاطرات شهید محمود اخلاقی، نویسنده: اشرف سیف الدینی،صفحه ۱۱، خاطره شماره ۴ 🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از مسار
✍مدد فرشتگان ❌در جنگ بین دو جبهه حق و باطل هیچ گاه نباید دچار ترس و عقب نشینی شد؛ باید با نیروی تقوا و بدون لجاجت به مقابله با دشمن پرداخت چرا که تنها راه نجات، داشتن نیروی تقوا و توجه و توکل به قدرتی بالاتر همچون خداوند است. ⚡️خداوند نیز نیروهای غیبی و مدد فرشتگان را به یاری سربازان الهی می‌فرستد تا در این مسیر پیروز گردند. ✨«بَلَىٰ ۚ إِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا وَيَأْتُوكُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هَٰذَا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُسَوِّمِينَ؛ بلی اگر صبر و مقاومت پیشه کنید و پرهیزکار باشید، چون کافران بر سر شما شتابان بیایند خدا پنج‌هزار فرشته را با پرچمی که نشان مخصوص سپاه اسلام است به مدد شما می‌فرستد.» 📖آیه ۱۲۵ آل عمران 🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از مسار
✨ادب کردن 🍃قرار بود رضا شاه از دبستان حکیم نظامی دیدن کند. قرار شد سید مجتبی که طی دو سال چهار سال را خوانده بود، به عنوان نماینده دانش آموزان دسته گلی را تقدیم رضا خان کند. 🌾جلوی شاه که رسید، دسته گل را محکم کوبید توی صورت شاه؛ طوری شد که کلاه از سر رضا شاه افتاد. مدیر بیچاره تا مرز اعدام پیش رفت و بالاخره دربار قبول کرد که سید مجتبی از دیدن جلال همایونی! هول شده است. ☘نواب از همان کودکی آن کلاه را به سر رضا شاه گشاد می‌دید. 📚سید مجتبی نواب صفوی؛ نگاهی به زندگی و مبارزات شهید نواب صفوی، نویسنده: ارمیا آدینه، صفحه ۹ 🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از مسار
✨مجازات ترک فعل 🍃يک بار رفتيم يکي از پاسگاه‌هاي مسير مريوان. توي ايست بازرسي هيچ کس نبود. هرچه سر و صدا کرديم، کسي پيدايش نشد. رفتم سنگر فرمان دهي‌شان. ☘فرمانده آمد بيرون، با زير پوش و شلوار زير. تا آمدم بگويم: «حاج احمد دارد مي‌‌آید.» خودش رسيد. يک سيلي زد توي گوشش و بعد سينه خيز و کلاغ پر. 🌾برگشتني سر راه، همان جا، پياده شد. دست طرف را گرفت کشيد کناري. گوش ايستادم. می گفت: «من اگه زدم تو گوشت، تو ببخش. اون دنيا جلوي ما را نگيری.» 📚 یادگاران، جلد ۹؛ کتاب متوسلیان،نویسنده: زهرا رجبی متین،خاطره شماره ۳۲ 🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از مسار
✨مرد دل نازک ☘حمید خیلی دل نازک بود. اسلام آباد که بودیم. هر روز بمباران داشتیم. یک بار گفتم: «خوشم می آید یک بار بیایی و ببینی اینجا را زده‌اند و من کشته شده‌ام . برایم بخوانی فاطمه جان شهادتت مبارک.» 🍃مرتب دور اتاق می‌چرخیدم و سینه می‌زدم. صدایش در نمی‌آمد. دیدم دارد گریه می‌کند. گفتم: «خیلی بی انصافی! تو که می‌روی دلم مثل سیر و سرکه می‌جوشد و تحمل اشک‌هایم را هم نداری، حالا خودت نشستی داری گریه می‌کنی؛ وقتی که اتفاقی هم نیافتاده.» 🌾گفت: «فاطمه! به خدا قسم! اگر اتفاقی برای تو بیفتد، من از جبهه بر نمی‌گردم.» 📚 نیمه پنهان ماه، جلد سوم، حمید باکری به روایت همسر شهید، نویسنده: حبیبه جعفریان، صفحه ۳۳ 🆔 @tanha_rahe_narafte