eitaa logo
بانوان فرهیخته ی فلارد
142 دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
9.5هزار ویدیو
377 فایل
ارتباط با مدیر کانال https://eitaa.com/hosseini12345
مشاهده در ایتا
دانلود
این رمان زیبا، در کانال گذاشته شده... پیشنهاد مطالعه
حسین جان💔 امسال که خوب نوکری نکردیم ببخش ارباب... پیراهن مشکی عزایتان را با اجازه شما و مادرتان در میاوریم با اشک چشم شسته و می گذاریمش برای وصیت کرده ایم اگر عمرمان به نوکری برای مادرتان نرسید لباس سیاه عزاداری، پناه تنهایی قبرمان باشد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷قسمت بیست وششم🌷 صدای موج آن قدر گوش نواز بود که به چارچوب پنجره تکیه دادم و اشک هایم جاری شد. مرغ های دریایی می خواندند و عکس دریا در شیشه پنجره پیدا بود. غروب شده بود و چراغ های ساحل روشن و من فکر میکردم خواب میبینم:((وای آقا مصطفی چقدر قشنگه!)) _من کُشته مرده این روحیه توام! _مسخره میکنی؟ _به هیچ وجه! _واقعا من الان فقط غروب رو می بینم و ساحل و خودم و خودت رو! رفتیم و در ساحل قدم زدیم. مهتاب شده بود و چین و شکن موج های نقره ای و صدف هایی که برق میزدند. _دیدی چه ماه عسلی اوردمت؟ _دستت درد نکنه آقا مصطفی ! راه میرفتیم و انگار در بهشت قدم میزدیم. کمی بعد گفتی:((بیا بریم شام بخوریم.)) _گرسنه نیستم. _خب بریم سوپ بخوریم. سردم بود و تو میدانستی وسوسه یک کاسه سوپ گرم راضی ام میکند که بیایم. رفتیم رستوران ساحلی،برای هر دویمان سوپ گرفتی.تند تند میخوردم.نشسته بودی و نگاهم میکردی و میخندیدی. چرا میخندی؟ _نمیدونی قیافت چه بامزه شده! نوک دماغت شده مثل لبو تنوری و لپاتم گل انداخته! وقتی برای خواب برگشتیم ویلا،نشستی لب تخت دونفره:((اینم سفر ماه عسل.دیگه چی میخوای سمیه خانم؟)) واقعا در آن لحظه هیچ چیز دیگر دلم نمیخواست،جز بودنت را. صبح بعد از خوردن صبحانه راه افتادیم. تند میرفتی و من با لذت به آسمانی آبی که رگه هایی طلایی داشت ،نگاه میکردم.ساعتی بعد در کنار جاده به مغازه های صنایع دستی رسیدیم که وسایلی را میفروختند که با حصیر و چوب و پلاستیک های سبز ،سرخ،قهوه ای و نارنجی درست شده بود. پیاده شدیم و چند کار چوبی و حصیری خریدیم.بعد رفتیم متل قو و نفس به نفس دریا دادیم .شب ماندیم.باز دریا بود و مهتاب و صدای امواج. روشن کردن آتش در ساحل و بازی با ماسه های نرم.فردا صبح موقع برگشتن به تهران،ضبط ماشین خراب شده بود،گفتی:((بیا مناجات امیرالمومنین رو باهم بخونیم.)) با وجود هوای سرد شیشه را پایین کشیده بودی و باهم شروع به خواندن کردیم.صدایمان در باد می پیچید و در گوش جنگل فرو میرفت. _درختا رو میبینی سمیه،اونا که برگاشون ریخته،انگار با دستاشون نشون میدن لا! باهم اسماء الهی را دوره کردیم:((یارحمان،یا رحیم،یا غفور،یاودود...)) هر اسم را سه تا هفت بار میگفتیم . خسته که میشدم میگفتی:((بلند تر،سمیه بلند تر!)) به تهران که رسیدیم انگار در دریایی از شیر و شکر و عسل شنا کرده بودم.شیرین بودم،شیرین. همان سال اول زندگی مشترکمان برای کنکور ثبت نام کردی. از حوزه آمده بودی بیرون و قرار شده بود بروی دانشگاه.سجاد گفته بود:((تو ثبت نام کن منم کمکت میکنم.)) چند واحد از دیپلمت مانده بود و چند واحد پیش دانشگاهی.آن هارا گذراندی و در رشته ادیان و عرفان دانشگاه آزاد ثبت نام کردی.هر وقت میخواستی کاری را انجام دهی ،کافی بود اراده کنی.این بار راهم اراده کردی و به هدفت رسیدی و داشتی ترم های دانشگاه را یکی یکی می گذراندی .اطلاعات عمومی و ریاضی ات عالی بود،اما برای تحقیق به قول خودت از سمیه خانم کمک میگرفتی! هر چه جلوتر میرفتیم بیشتر عاشقت میشدم. میگفتی:((این قدر به من وابسته نشو،دلبستگی خوبه،وابستگی نه!)) دست خودم نبود.دلبستگی،وابستگی،عاشقی،هرچه که بود و هر اسمی که داشت مهم نبود.مهم بودن تو بود و پنجره ای که به روی دلم باز شده بود،پنجره ای پر از هوای تازه،پنجره ای برای نفس کشیدن.با گفتن بعضی حرف ها بیشتر با روحیه و سلیقه ات آشنا میشدم:((من کهنز رو دوست دارم چون حالتی بومی داره. به خاطر طبیعتش،سکوتش،خلوتی‌ش. ادامه دارد...✅🌹
🌷قسمت بیست وهفتم🌷 یک بار که رفته بودم تهرون خونه یکی از فامیلا،حال پرنده ای رو داشتم که اسیر قفس بود. مبادا بعد از من یه روز از اینجا بری تهرون برای زندگی کردن!)) _بعد تو؟ این چه حرفیه! _آره دیگه ممکنه پیش بیاد! شیطنتم گل کرد:((آقا مصطفی تاهستی میتونی برای جا و مکان اقامت من تصمیم بگیری،اما بعد شما دیگه خودم مختارم کجا اقامت کنم!)) با محبت نگاهم کردی:((حق با توه!)) زندگیمان جلو میرفت و روز به روز بیشتر از هم شناخت پیدا میکردیم. گاه که توصیه میکردم برای صرفه جویی با مترو این طرف و آن طرف بروی میگفتی:((عزیز،من دوست ندارم سوار اتوبوس و مترو بشم،از شلوغی و پرس شدن بدم میاد!)) برای همین تا چشم مرا دور میدیدی،ماشین را برمیداشتی و می رفتی. _آقا مصطفی هرروز میری توی طرح.ماشین رو میخوابونن! اون وقت خر بیارو باقالی بار کن! _یه جوری میرم که جریمه نشم! _پرواز که نمیتونی بکنی! _دعای غیب شدن بلدم! اما پرینت جریمه ها که می آمد،میفهمیدم چه دسته گلی به آب دادی! با توجه به گشت های شبانه ای که داشتی،صبح ها بیشتر وقت ها دیر از خواب بلند میشدی و چشم هایت سرخ بود،به حدی که پلک هایت از هم باز نمیشد. یک روز خواب مانده بودم،چشم که باز کردم از جا پریدم و گفتم :((وای خدایا کلاسم دیر شد!)) خواب آلود گفتی:((صبر کن خودم میرسونمت!)) خواب و بیدار لباس پوشیدی،سوار ماشین شدیم و راه افتادیم.سر فاز یک شهرک زدی کنار:((چیزی شده آقا مصطفی؟)) _بذار بخوابم عزیز،نور افتاب خیلی اذیتم میکنه! عینک دودی دسته نگین دارم را دادم بهت:((بیا بزن به چشمت و من رو برسون.)) گرفتی و زدی،اما پشت سرت را گذاشتی روی پشتی صندلی ات:((بذار یه چرتی بزنم تا بعد.)) وقتی مرا رساندی که ساعت امتحان گذشته بود ،اما عینکم را پس ندادی و تا مدت ها میزدی. _آقا مصطفی این عینک زنانه اس! _میدونم ،حالا یکی از این عینک آبادانیا میخرم،هرچی نباشه بچه جنوبم! بعضی روزها هم از رختخواب بیرون نمی آمدی. _آقا مصطفی ساعت خودش رو کشت!مگه کلاس نداری؟ دارم اما پول ندارم! غلتی میزدی و خروپف میکردی. اهل پس انداز نبودی.اگر دویست هزار تومان هم داشتی،تا میرفتی مسجد و برمیگشتی هزار تومان هم بیشتر ته جیبت نمی ماند. من هم دست به اختلاس میزدم. لباس هایت را که در می آوردی،پول هایش را برمیداشتم و دوسه تومانی ته جیبت میگذاشتم.بعضی موقع ها متوجه میشدی:((سمیه جان،من مرد خونه هستم ها! نباید پول تو جیبم باشه؟)) _همین دوسه تومان بسه وگرنه همه رو می بخشی! بیشتر در آمدم از راه شستن لباس های تو بود،وقتی میخواستم آن هارا در لباسشویی بریزم .آخرین اختلاس من همین تازگی ها بود،بعد از شهادتت.یکی از لباس هایت را از روی رگال برداشتم که از داخل یکی از جیب هایت سی هزار تومان نصیبم شد. گاهی میگفتی:((عزیز،داری پنجاه شصت تومان به من بدهی؟)) چشم هایم گرد میشد:((پولم کجا بود؟کارتت رو خالی کردی!)) _اذیت نکن اگه داری بده،قول میدم اگه تو سمیه منی،کمتر از سیصد هزار تومان نداشته باشی! _نه به خدا ۲۵۰هزار تومان بیشتر ندارم! می خندیدی:((دیدی گفتم داری!حالا بلند شو و برای حاجی‌ت بیار!)) _چشم !اگه جیبای شلوارت نبودن کجا اینهمه پول داشتم! بعضی وقت ها هم پول هارا میگذاشتم زیر فرش. _سمیه پول داری؟ _اون گوشه فرش رو بزن بالا. بعد ها که جایش را یاد گرفتی دیگر نمیپرسیدی و خودت میرفتی سراغش،اما من هم جایش را عوض میکردم. آه آقا مصطفی،عزیزدل،این پول،پول خودت بود،فقط میخواستم زن بودنم را نشان بدهم. ادامه دارد...✅🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آموزش 😋😍 یه نون شیرینی مقوی ،خوشمزه و راحت هم برای تغذیه مدرسه بچه ها هم برای صبحانس😋فر هم احتیاج نداره 🌺موادلازم: 🌱تخم مرغ۱عدد 🌱شکر۱/۲پیمانه 🌱ماست۱پیمانه 🌱آرد۵تا۶پیمانه 🌱آب ولرم ۱و۱/۴پیمانه 🌱روغن مایع۱/۳پیمانه اما اصلش روغن حیوانی زرد میزنن 🌱ادویه زردچوبه،زیره،رازیانه،هل هر کدوم۱/۲ق چ خ 🌱خمیر مایه۱ق غ خ 🌺طرز تهیه: در ویدیو کامل توضیحات رو گفتم با تشکر از همکار محترممون بهاره بانو🌹 👩🏻‍🍳🎂دهکده کیک خانگی🎂👩🏻‍🍳 🍰 @dehkade_cake_home 🍰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برعندازا رو شست و رفت 😂😂 تو دل برعندازا داره میگه لبیک یا خامنه ای مرگ بر ضد ولایت فقیه ،مرگ بر شاه 👌👏👏
VID_20230114_210954_088-mc-mc.m4a
1.82M
🌸 محبت‌رسول‌الله‌به‌ امیرالمؤمنین ‌حضرت علی علیه‌السلام 💕💕 ‌◉━━━━━━━━━──────   ↻ㅤ ◁ㅤ❚❚ㅤ▷     ⇆♪ https://eitaa.com/joinchat/1746403835C006f6e4785 آواے عـاشقـۍ💚👆
چشم بر هم زدم قافله‌ات آمد و رفت...
tmp_16029457003129532588609.mp3
4.17M
دوباره وقت خداحافظیه . .💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 آیه ۱۴۴ سوره انعام 💥وَ مِنَ الْإِبِلِ اثْنَيْنِ وَمِنَ الْبَقَرِ اثْنَيْنِ ۗ قُلْ آٓلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الْأُنْثَيَيْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَيْهِ أَرْحَامُ الْأُنْثَيَيْنِ ۖ أَمْ كُنْتُمْ شُهَدَآءَ إِذْ وَصَّاكُمُ اللَّهُ بِهَٰذَا ۚ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَىٰ عَلَى اللَّهِ كَذِبًا لِيُضِلَّ النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ : و از شتر یک جفت (نر و مادّه) و از گاو یک جفت( نر و مادّه) [را آفرید] بگو: آیا خدا شتر و گاو نر یا مادّه هر دو را یا آنچه را كه رَحِم آن دو مادّه دربرگرفته حرام كرده؟ یا زمانی كه خدا شما را به این [حرام ساختگی‌] سفارش كرد حاضر بودید، پس ستمكارتر از كسی كه به خدا دروغ بندد تا مردم را از روی نادانی گمراه كند، كیست؟! قطعاً خدا گروه ستمكاران را هدایت نمی ‌كند. 🌷 : شتر 🌷 : دو نر 🌷 : دو ماده 🌷 : در بر گرفته است 🌷 : ستمکارتر این آیه همانند سایر آیات سوره انعام در نازل شده است. ‌ در اين آيه مى‌ فرمايد: «وَ مِنَ الْإِبِلِ اثْنَيْنِ وَ مِنَ الْبَقَرِ اثْنَيْنِ قُلْ آلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الْأُنْثَيَيْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَيْهِ أَرْحامُ الْأُنْثَيَيْنِ:؛ و از شتر یک جفت (نر و ماده) و از گاو یک جفت (نر و ماده) را آفرید. بگو: آیا شتر و گاو نر یا ماده هر دو را یا آنچه را که رحم آن دو ماده در برگرفته حرام‌ کرده؟ حكم به حلال بودن يا حرام بودن اين حيوانات تنها به دست خداوندى است كه آفريننده آنها و آفريدگار بشر و تمام جهان هستى است. در آيه قبل تصريح شده بود كه هيچ گونه دليل علمى و عقلى براى تحريم اين در اختيار مشركان نبود، و چون آنها ادّعاى نبوّت و وحى نيز نداشتند. بنابراين، احتمال سوّم باقى مى ‌ماند كه ادّعا كنند به هنگام صدور اين فرمان، از پيامبران الهى، حاضر و گواه بوده ‌اند. لذا مى ‌فرمايد: «أَمْ كُنْتُمْ شُهَداءَ إِذْ وَصّاكُمُ اللّهُ بِهذا؛ یا زمانی که خدا شما را به این [حرام ساختگی] سفارش کرد حاضر بودید»چون جواب اين سؤال نيز منفى بوده، ثابت مى ‌شود كه آنها جز تهمت و افترا در اين باره سرمايه ‌اى نداشتند. لذا در پايان آيه اضافه مى ‌كند: «فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللّهِ كَذِباً لِيُضِلَّ النّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ، إِنَّ اللّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظّالِمِينَ؛ پس ستمکارتر از کسی که به دروغ بندد تا مردم را از روی نادانی گمراه کند، کیست؟ قطعا خدا گروه ستمکاران را هدایت نمی کند» از آيه فوق استفاده مى‌ شود كه دروغ بستن به يكى از بزرگترين ستم ها است، ستم به مقام مقدّس پروردگار، و ستم به بندگان خدا، و ستم به خويشتن! 🔹پیام های آیه ۱۴۴ سوره انعام ✅ افترا بر خدا، بزرگترین است. ✅ دروغ بستن به ، مایه ی گمراه ساختن مردم است. ✅ افترا، را از هدایت پذیری خارج می کند. ✅ باورها و عقاید یا باید بر اساس علم و عقل باشد که در آیه قبل خواندیم و یا بر اساس شرع ✍تهیه و تنظیم : استاد عاشوری
✍علامه امینی صاحب الغدیر هر سال بعد از ماه محرم وصفر که می‌شد مرحوم علامه امینی خطاب به عزاداران سید الشهدا(علیه‌السلام) میفرمودند: کبوتر بازها وقتی یه کبوتر از بازار می‌خرند، چند روزی بال و پرش رو می‌بندند، روی پشت بام خونه بهش آب و دونه میدن، بعد چند روز بال و پرش رو باز می‌کنند، و پروازش میدن، اگه اون کبوتر رفت و مجددأ برگشت روی همون پشت بام نشست، میگن هنر داره و رگه داره، اما اگه برنگشت و رفت روی پشت بام کس دیگه‌ای نشست، میگن بی‌هنر و بی‌رگ بود! آهای مردم محرم و صفر گذشت و توی این دو ماه امام حسین(علیه‌السلام) ماها رو خرید، بال و پرمون رو بست پیش خودش نگه داشت. در این دو ماه میهمان امام حسین(علیه‌السلام) بودیم و هرجا دعوتمون کردند به احترام امام حسین(علیه‌السلام) بود و در واقع از آب و نان امام حسین(علیه‌السلام) خوردیم، حالا بعد دو ماه بال و پرمون رو باز کرده که پرواز کنیم، نکنه که بی‌هنر و بی‌رگ باشیم، بریم روی بام کسی دیگه بشینیم، نکنه نان و نمک بخوریم و نمکدون بشکنیم، بیایید به امام حسین(علیه‌السلام) یه قول بدیم، قول بدیم که تا ماه محرم سال دیگه فقط کبوتر امام حسین(علیه‌السلام) باشیم و فقط واسه او پرواز کنیم، و فقط روی پشت بام او بشینیم...🍃
🔴از حجم فراخوان ۲۵ شهریور همین بس که یگان ویژه میدون انقلاب ایستگاه صلواتی زده😂🤦🏻‍♂️ 👈 عکس‌ها: ۲۵ شهریور ساعت ۱۸:۰۰ تهران، میدان انقلاب یکی از مکان‌های اصلی فراخوان‌ها!😐 🤣 @Tanzsiyase
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌اثرات فیزیولوژیکی کاشت ناخن(خیلی مهم✅️) ❌️ احتباس انرژیکی ❌️و ایجاد اختلالات عصبی با توجه به محل قرارگیری آن ها 🌸✌🏻💗با ما همراه باشید👇🏻 https://eitaa.com/ghalbeagah
👧👦فرزندآوری 🚙ماشین خرج داره ولی باز ما می‌خریم! 👨‍👩‍👧‍👦مهمونی دادن خرج داره ولی ما مهمونی میدیم! ✈️مسافرت رفتن خرج داره ولی ما خرج می‌کنیم و میریم! 🎊عروسی رفتن کلـــــــی خرج آرایشگاه و لباس و... داره ولی ما خرج می‌کنیم میریم! 💰و هزار تا کار دیگه که بخوای حساب کنی ارزشی هم نداره و زودگذره ولی خیـــــلی خرجشون می‌کنیم ☝️امـــــــــا... نوبت به بچه دارشدن که میرسه میگیم نه بچه خرج داره!😐 درحالی که بچه برای ما موندنیه ولی همه ی چیزهایی که ما براشون خرج میکنیم تموم شدنیه! 🤔 ❌شعار بچه‌ی کمتر زندگی بهتر چیزی بود که غرب از ما می‌خواست و ما راحت گول خوردیم! شما بگید آیا الان که بچه‌ها کمتر شدن زندگی‌ها بهتر شده!؟🙄 فقط به جای بچه‌ها کلی مبل و کمد و وسایل زینتی به زندگیمون اضافه شده همین! خواستم بگم گاهی پولها در راههای دیگه که اهمیت چندانی هم ندارند خرج میشه اما برای فرزند آوری خرج نمیکنیم😢 🌸 جهاد امروز مادران، است. @sabkezendegi_ivle
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 آیه ۱۴۵ سوره انعام 💥قُلْ لَآ أَجِدُ فِي مَآ أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلَىٰ طَاعِمٍ يَطْعَمُهُٓ إِلَّآ أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنْزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ ۚ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَ لَا عَادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ : بگو: در آنچه به من وحی شده، بر کسی که چیزی می خورد هیچ حرامی نمی یابم، مگر آنكه مردار یا خون ریخته شده یا گوشت خوک باشد كه یقیناً همه پلیدند، یا حیوانی كه از روی فسق و ‌نافرمانی به نام غیر خدا ذبح شده باشد. پس هر کسی که به خوردن آنها ناچار و‌ مضطر شد به شرط آنکه از روی سرکشی و بیش از حد ضرورت نباشد (مانعی ندارد) یقیناً پروردگارت بسیار آمرزنده و مهربان است. 🌷 : بگو 🌷 : نمی یابم 🌷 : وحی شده 🌷 : می خورد 🌷 : مردار 🌷 : خون 🌷 : ریخته شده 🌷 : گوشت 🌷 : خوک 🌷 : پلید 🌷 : خروج از دین و خروج از طاعت 🌷 : غیر خدا در آن یاد شده است 🌷 : ناچار 🌷 : از روی میل و سرکشی نباشد 🌷 لا_عَاد: از روی تجاوز و بیش از حد ضرورت نباشد 🌷 : بسیار آمرزنده 🌷 : مهربان این آیات همانند سایر آیات سوره انعام در نازل شده است. براى روشن ساختن محرّمات الهى از بدعت هايى كه مشركان در آيين حقّ گذاشته بودند، در اين آيه به «صلّى اللّه عليه و آله» دستور مى ‌دهد كه: صريحاً به آنها بگوید در آنچه بر من وحى شده هيچ غذاى حرامى را براى هيچ كسی اعمّ از زن و مرد، كوچک و بزرگ نمى‌يابم که اینگونه می فرماید: قُلْ لا أَجِدُ فِي ما أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّماً عَلى طاعِمٍ يَطْعَمُهُ؛ بگو: در آنچه به من وحی شده، بر کسی که چیزی می خورد هیچ حرامی نمی یابم» موارد زیر که بیان شده است 1⃣ «إِلاّ أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً؛ مگر آنکه مردار باشد» تنها حیوانی نیست که خود به خود مرده باشد، حتی اگر طبق دستور ، ذبح نشود در حکم مردار است و خوردن آن حرام است. 2⃣ «أَوْ دَماً مَسْفُوحاً؛ یا خون ریخته شده باشد» نه خون هايى كه پس از بريدن رگ هاى حيوان و خارج شدن مقدار زيادى از در لابلاى رگ هاى مويين در وسط گوشت ها باقى مى ‌ماند. 3⃣ «أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ؛ یا گوشت خوک» « فإنه رجس: زیرا همه این ها رجس و پليدى است» و مايه تنفّر طبع سالم و منبع انواع آلودگی ها و سرچشمه زيان هاى مختلف است. 4⃣ سپس به نوع چهارم اشاره كرده مى ‌گويد: «أَوْ فِسْقاً أُهِلَّ لِغَيْرِ اللّهِ بِهِ؛ یا حیوانی که از روی نافرمانی به نام غیر خدا ذبح شده باشد» كه از نظر اخلاقى و معنوى نشانه بيگانگى از و دورى از مكتب توحيد است. بنابراين، شرايط ذبح اسلامى، بر دو گونه است، بعضى مانند بُريدن رگ هاى چهارگانه و بيرون ريختن خون حيوان، جنبه بهداشتى دارد، و بعضى مانند رو به قبله بودن و گفتن «بسم اللّه» و ذبح به وسيله ، جنبه معنوى دارد. در پايان آيه كسانى را كه از روى ناچارى و اضطرار، و نيافتن هيچ غذاى ديگر براى حفظ جان خويش، از اين گوشتهاى استفاده مى ‌كنند، استثنا كرده و مى‌ فرمايد: «فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ؛ پس هر کسی که به خوردن آنها ناچار شد به شرط آنکه از روی سرکشی و بیش از حد ضرورت نباشد مانعی ندارد یقینا پروردگارت بسیار آمرزنده و مهربان است» در حقيقت اين دو شرط براى آن است كه افرادى اضطرار را دستاويز براى تجاوز به حريم قوانين الهى نسازند. 🔹پيام های آیه ۱۴۵ سوره انعام🔹 ✅ یگانه منبع علم پیامبر صلى الله علیه وآله براى بیان ، وحى است. ✅ وقتى در مسأله ‏ى خوردن و نخوردن شخص هم باید از «وحى» دستور بگیرد، دیگران چگونه از پیش خود چیزى را حرام مى‏ كنند؟ ✅ دلیل گوشت خوک، آلودگى و پلیدى آن است. ✅ ، براى مرد و زن یكسان است. ✅ در ، باید اهمّ و مهمّ رعایت شود. حفظ جان، مهم‏ تر از حرام بودن مصرف مردار است. ✅ در بن‏بست نیست، وقتى اضطرار پیش آید مصرف حرام ‏ها مجاز مى‏ شود. ✅ خون باقیمانده در گوشت پس از ذبح شرعى نیست. خون ریخته شده حرام است. ✅ وجود قوانین اضطرارى، جلوه ‏اى از مغفرت و رحمت است. ✍تهیه و تنظیم : استاد عاشوری
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ ,104 🌹 آیه ۱۴۶ سوره انعام 💥 وَ عَلَى الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا كُلَّ ذِي ظُفُرٍ ۖ وَ مِنَ الْبَقَرِ وَ الْغَنَمِ حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ شُحُومَهُمَآ إِلَّا مَا حَمَلَتْ ظُهُورُهُمَآ أَوِ الْحَوَايَآ أَوْ مَا اخْتَلَطَ بِعَظْمٍ ۚ ذَٰلِكَ جَزَيْنَاهُمْ بِبَغْيِهِمْ ۖ وَ إِنَّا لَصَادِقُونَ : و بر کسانی که یهودی شدند هر حیوان ناخن ‌دار، و از گاو و گوسفند پیه هر دو را بر آنان حرام كردیم مگر آن مقدار كه بر پشت یا همراه روده ‌های آنان است یا آنچه مخلوط با استخوان است؛ این [تحریم‌] را به سبب ستم كردنشان به آنان كیفر دادیم، و یقیناً ما راستگوییم. 🌷 : یهودی شدند 🌷 : ناخن 🌷 : گاو 🌷 : گوسفند 🌷 : جمع شحم است و به معنای پیه و چربی است 🌷 : پشت آنان 🌷 : روده ها 🌷 : مخلوط شده 🌷 : استخوان 🌷 : جزا دادیم 🌷 : به سبب ظلم و ستمشان 🌷 : راستگویان اين آيه همانند سایر آیات سوره انعام در نازل شده است و اشاره به قسمتى از محرّمات بر مى‌ كند تا روشن شود، كه احكام مجعول و خرافى بت ‌پرستان نه با آيين سازگار است و نه با آيين يهود، و نه با آيين مسيحیت كه معمولاً در احكامش از آيين يهود پيروى مى ‌كند. لذا نخست مى‌ فرمايد: «وَ عَلَى الَّذِينَ هادُوا حَرَّمْنا كُلَّ ذِي ظُفُرٍ؛ و بر کسانی که یهودی شدند هر حیوان ناخن دار را کردیم» سپس مى ‌فرمايد: «وَ مِنَ الْبَقَرِ وَ الْغَنَمِ حَرَّمْنا عَلَيْهِمْ شُحُومَهُما؛ و از گاو و گوسفند پیه و ‌چربی هر دو را بر آنان حرام کردیم» و به دنبال آن، سه مورد را استثنا مى ‌كند. نخست چربی هايى كه در پشت اين دو حيوان قرار دارد «إِلاّ ما حَمَلَتْ ظُهُورُهُما: مگر آن مقدار که بر پشت این دو است» و «أَوِ الْحَوايا: و یا چربی هایی که همراه روده های آنان است» «و أَوْ مَا اخْتَلَطَ بِعَظْم؛ و یا آنچه مخلوط با استخوان است» ولى در پايان آيه تصريح مى ‌كند كه اينها در حقيقت بر يهود نبود، امّا به خاطر ظلم و ستمى كه مى‌ كردند، از اين گونه گوشت ها و چربی ها كه مورد علاقه آنها بود به حكم محروم شدند «ذلِكَ جَزَيْناهُمْ بِبَغْيِهِمْ؛ این را به سبب ستم کردنشان به آنان کیفر دادیم» و براى تأكيد اضافه مى ‌كند: «وَ إِنّا لَصادِقُونَ؛ و قطعا ما راستگوییم» البته تحریم بعضی خوردنی ها بر یهود موقت بود و بعدها برطرف شد. 🔹پیام های آیه ۱۴۶ سوره انعام🔹 ✅ گاهی محدود ساختن غذای متخلفان، بلا مانع است. ✅ کیفر منحصر در آخرت نیست، در دنیا هم هست. ✍تهیه و تنظیم : استاد عاشوری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 حاج قاسم اگر جلوی داعش را نگرفته بود، تروریسم سراسر اروپا را فرامی‌گرفت ▪️‌ رئیس‌جمهور در دیدار جمعی از اندیشمندان سیاست خارجی آمریکا: نگاه جمهوری اسلامی ایران به رییس جمهور سابق آمریکا نگاه به یک مجرم و قاتل است زیرا یک امتی را عزادار کرد و حاج قاسم‌، قهرمان مبارزه با تروریسم در منطقه را به شهادت رساند. شهید سلیمانی فرمانده مبارزه با تروریسم و داعش بود. ▪️‌ در مناظرات انتخاباتی آمریکا رسما اعلام شد آمریکا داعش را تشکیل داده است. ▪️‌ حاج قاسم اگر جلوی داعش را نگرفته بود، تروریسم سراسر اروپا را فرامی‌گرفت و اروپا نمی توانست یک شب آرام داشته باشد. باید رییس جمهور سابق آمریکا در یک دادگاه عادلانه محاکمه شود. 💯قرارگاه سایبری عَمّار 🇮🇷 بالمس عبارت آبی 👆به جمع عمًّارها بپیوندید
📸 شعر تقدیمی شهریار به رهبر انقلاب در سال ۱۳۶۶ رشکم آید که تو حیدر بابا بوسی آن دست که خود دست خداست راستان دست چپ از وی بوسند که خدا بوسد از او دست براست درامامت به نماز جمعه صد هزارش به خدا دست دعاست من بیان هنرم، یک دل وبس او عیان هنر از سرتاپاست اوشب وروز برای اسلام پای پویا وزبان گویاست او چه بازوی قوی ومحکم با امامی که ره ورهبر ماست شهریارا سری افراز به عرش کو نگاهیش به ( حیدر بابا) ست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحبت های شهید مدافع حرم بابک نوری😔 💫💫 «لبیک یا سید الشهدا» ✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲 🌙 ═══❖══════❖═══ @Mahfele_shohada60 ═══❖══════❖═══