eitaa logo
بانوان فرهیخته ی فلارد
136 دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
9.8هزار ویدیو
385 فایل
ارتباط با مدیر کانال https://eitaa.com/hosseini12345
مشاهده در ایتا
دانلود
om.mp3
3.01M
السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ زوجه امیرالمومنین ♦️روضه و مرثیه 🏴 الله علیها 🔸گریز مصیبت 👇 گریز به مصیبت سلام الله علیها اگر این است تاثیر شنیدن شنیدن کی بود مانند دیدن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 "السلام علیک یا مولاتے" اصلا چهار پسر آورده بود که : 👈🏻بلا گردان فرزندان فاطمه بنت رسول الله (ص) باشند ! 🤔😭 👈🏻 یعنی: عباس داشته باشی و بگویے: عباسم فدای حسین فاطمه😭. 👌🏻از حسین چه خبر؟؟؟!...😭 "صلی الله علیکِ یا فاطمه ام البنین" "آجرک الله یا صاحب الزمان" 🖤🏴🏴🏴🏴🖤
5.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روضه‌خوانی تکان‌دهنده‌ و قدیمی رهبر انقلاب در مصیبت حضرت ام‌البنین (سلام الله علیها) 🖤✨ أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج بحق حضر‌ت ام البنین سلام الله علیها✨🖤
4_5782792629313865821.m4a
6.45M
کتاب : سلام بر ابراهیم ...زندگی نامه و خاطرات پهلوان بی مزار ..شهید ابراهیم هادی 💛 راوی : خواهر و برادر شهید🌹 قسمت : اول ‌🖤اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ🖤 🏴 أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج بحق حضر‌ت زینب سلام الله علیها
7.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📲 | با عطش خیمه ها بی‌تاب شدی عباسم ...💔 تو علقمه از خجالت آب شد عباسم ...💔 (س)🥀 🥀 ♨️ @Maddahionlin 👈
مداحی آنلاین - تا مشکت تو آب زدی - مهدی سلحشور.mp3
7.84M
🔳 (س) 🌴تا مشکت تو آب زدی 🌴موجای دریا شد آروم 🎤 👌بسیار دلنشین 🔴مرجع رسمی های روز ♨️ @Maddahionlin 👈
6.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شیعیانی که محض رضای خدا بچه دار شوند
به روستا نزدیک می شدیم که گفت: صبح زود با بچه ها قرار گذاشتیم تا برویم چالوس و فرماندهان اعزام نیرو را توجیه کنم. نزدیک خانه شان که شدیم، گفت: بریم خونه برادرم یارعلی. الان همه خونه مادرم جمعند و تا بفهمند، همه میان و تا چهار صبح باید بشینیم. من هم خسته ام. خونه داداش می خوابیم، صبح زود تو رو می رسونم و من هم می رم دنبال کارم. برادر و زن داداش و برادرزاده از دیدن علی آقا کلی خوشحال شدند. کمی نشستیم، از جبهه گفت و جواب برادرش را داد و با احترام گفت: داداش ببخشید، من صبح زود باید برم چالوس، اجازه بده بخوابم. زن داداش جا انداخت و علی آقا همین که دراز کشید، یکی شروع کرد به پنجره اتاق زدن و در زد. از دوستان صمیمی سپاهی اش بود. گفتم: علی آقا برید بیرون، برنمی گردی، خسته ای. -چه کار کنم؟ می بینی که اومده در اتاق رو می زنه. از جا بلند شد و رفت. دوستش از بچه های سپاه بود و باخبر شده بود که علی آقا آمده. از بعضی رزمنده ها خبری نرسیده بود؛ آن وقت شب آمده بود که خبر بگیرد از عملیات و کسانی که شهید یا مجروح یا اسیر شده اند. حدود یکی دو ساعتی بیرون نشست و صحبت کردند. وقتی که آمد دیگر خواب از سرش پریده بود. شروع کرد به حرف زدن. تا اذان صبح بیدار ماند و کمی برایم از خاطرات عملیات فتح المبین گفت؛ عملیات سنگینی بود. شدت آتش زیاد بود.... از دیدن بدن بی سر بچه ها، دست و پای قطع شده شان و از حالت هایی که هنگام دیدن بدن شهدا به او دست داده بود، گفت و گریه کرد. غصه بسیجی ها را خورد؛ مجروح ها را، قطع نخاع شده ها را. می گفت: این جوون ها میان جبهه، من نمی دونم بعد ها دولت چه کار می خواد براشون بکنه. خبر دارم بنیاد شهید هم که می رن، کاری براشون نمی کنند.
اذان صبح شد و نخوابید. نمازش را خواند. زن داداشش صبحانه را حاضر کرد و با هم خوردیم. علی آقا گفت: تو بمون، من غروب برمی گردم. وقتی رفت، من اولین بار بود که بعد از دو ماه، راحت سر روی بالش گذاشتم و نبودش آزارم نداد. تا ساعت ده و نیم صبح خوابیدم. آن زمان بد بود عروس تا دیروقت بعد از صبحانه بخوابد. جاری ام گفت: دو سه بار اومدم تو اتاق، دیدم مست خوابی، دلم نیومد بیدارت کنم. سریع از جا بلند شدم و با کلی معذرت خواهی تشک ها را جمع کردم و رفتیم خانه مادرشوهرم. غروب بود که علی آقا برگشت. می دانستم دیگر دارد لحظه های آخر دیدار می رسد. نمی توانستم از او جدا شوم. برادر ها و فامیل ها و دوستان و همسایه ها آمده بودند دیدنش. بحث و خنده و شوخی و صحبت از جبهه بینشان گل انداخته بود. من وسط این جمع مرد ها هم ولش نمی کردم. برخلاف رسم و رسومات مرسوم که مرد ها یک ردیف می نشستند و زن ها یک ردیف، هر جا که علی آقا می نشست، کنارش می نشستم. تا زمانی که بود از او جدا نشدم. بعد ها برایشان عادی شد، حتی برادرشوهر های کوچک ترم یاد گرفتند و وقتی سفره ناهار و شام پهن می شد، کنار علی آقا برایم جای خالی می گذاشتند، می گفتند: زن داداش تو بیا اینجا بشین.
🔴 سالروز (لعنه الله علیه) گرامی باد 🔹شاه با فرحش در رفت! البته با میلیاردهاتومان پولی که از ملت دزدیده بودند