22.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔅پیشواز شب نوزدهم...
▫️فضایل امیرالمومنین علیه السلام
#حجه_الاسلام_حامد_کاشانی
📩 آمادگی ورود به شبهای قدر
✍حضرت آیتالله خامنهای: در ماه رمضان دلهایتان را هرچه میتوانید با ذکر الهی نورانیتر کنید، تا برای ورود در ساحت مقدّس لیلةالقدر آماده شوید، که: «لَیلَةُالقَدرِ خَیرٌ مِن اَلفِ شَهرٍ. تَنَزَّلُ المَلائِکَةُ وَ الرّوحُ. فِیها بِإذنِ رَبِّهِم مِن کُلِّ أمرٍ» شبی که فرشتگان، زمین را به آسمان متّصل میکنند، دلها را نورباران و محیط زندگی را با نور فضل و لطف الهی منوّر میکنند.
نحوه دعا در شب قدر.mp3
9.22M
امشب مهمه چطور دعا کنیم!
مهمه چی بخوایم!
مهمه چجوری بخوایم!!!
امشب، درست در شب قدر نوزدهم اگر ندونیم چطور دعا کنیم و چه تقدیراتی رو طلب کنیم... بازنده ایم 💥
🌠 ویژه #ليلة_القدر
#تلنگری
#استاد_شجاعی
#استاد_میرباقری
19.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ 🎬 #حرفهای_من_و_خدا | یا مُقَدِّر
⚡️اندازهها، تمام برزخ... تمام قیامتِ هر انسانند؛
و بهشت و جهنم...، چیزی نیست؛
جز اندازه های من و تو...!
← یادمان باشد: قانون عالَم، قانون اندازههاست!
و #ليلة_القدر، شب انتخاب اندازههای بلند!
یادمان باشد؛ کوتاه، انتخاب نکنیم...
🔻شب قدر؛ شب احیای دل
آیت الله بهاءالدینی:
منظور از احیا در شب قدر، در حقیقت احیای دل است؛ نه صرف بیدار ماندن ظاهری.
اصل این است که انسان در این شب برای لحظاتی نیز شده از خواب غفلت بیدار شود و دلش را احیا کند، حیات ببخشد.
همان که امیر المومنین(علیه السلام) به فرزندش امام حسن فرمود: 《احی قلبک》 یعنی قلبت را زنده بدار.
این است که انسان اگر بتواند شب قدر، با خود خلوتی داشته باشد و با عبادات و نماز و دعا عروجی حاصل کند و طهارتی کسب نماید، توانسته است در حد خود شب قدر را احیا کند.
عطر ملکوت؛ دفتر چهارم؛ ص ۹۹
@ggg1400
🔰 دعای روز نوزدهم ماه مبارک رمضان
✨✨بسم الله الرحمن الرحیم✨✨
💥"اللَّهُمَّ وَفِّرْ فِيهِ حَظِّي مِنْ بَرَكَاتِهِ
💥وَ سَهِّلْ سَبِيلِي إِلَى خَيْرَاتِهِ
💥وَ لا تَحْرِمْنِي قَبُولَ حَسَنَاتِهِ
💥 يَا هَادِيا إِلَى الْحَقِّ الْمُبِينِ؛
🤲 خدایا! بهرهام را از برکات این روز افزون کن
🤲و راهم را برای رسیدن به نیکیهای آن هموار ساز
🤲و از پذیرش کارهای خوب در آن محرومم مکن.
🤲ای هدایتکننده به سوی حق آشکار!".
#الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج🌹
بیمار تو ام، مولا ...
کاش تجویز کنی ...
آمدنت را
سلام طبیب دلها ....
#سلام
#ساره
#قسمت_دویست_و_سی_و_سوم
چند روزی از رفتنش نگذشته بود که خانم مهرزادی تماس گرفت: خوبی ساره؟ تبریک می گم. پسرت خوبه؟ فاطمه خوبه؟
-ممنون، شما خوبید؟ چه خبر؟
-تماس گرفتم یه خیر بهت بدم.
دلم ریخت. نگاه به فاطمه و حسین کردم، کنارم بودند. علی آقا که تازه رسیده اهواز، سه روز نمی گذره. با اضطراب پرسیدم؟ چی شده؟
-ناصر بهداشت. آقای بهداشت شهید شد.
یکی خواباندم توی صورتم. اشکم درآمد. فقط به فکر خانم بهداشت بودم. حامله بود. بچه اش به دنیا نیامده بود. هفده سالش بود. دختر جوان، زود بود بیوه شود.
-خانم بهداشت؟
-وسایلش رو جمع کرد و رفت.
روز تشییع جنازه را به من گفت و خداحافظی کردیم. دو روزبعد تشییع جنازه ناصر بهداشت در قائم شهر بود. غوغایی به پا شده بود. ناصر بهداشت از فرماندهان خوب لشکر بیست و پنج کربلا بود؛ مثل صمد اسودی، مثل یوسف سجودی، مثل علی آقا و... .
فاطمه را گذاشتم پیش مامان و حسین را برداشتم و رفتم. حسینم شیرخواره بود، نمی دانستم تا کی می مانم. فاطمه چهار سال داشت و خیالم راحت بود.
تمام وجودم می لرزید. اسودی شهید شد و حالا هم بهداشت. هر دو بچه هایشان را ندیده بودند و شهید شدند.