eitaa logo
بانوی تراز
1.1هزار دنبال‌کننده
30.8هزار عکس
4.3هزار ویدیو
14 فایل
گروه جهادی تخصص محور با حضور بانوان کنشگر اجتماعی در کشور..... @ciahkale ... ادمینمون هستن https://daigo.ir/secret/1326155415 ناشناسمون همین جاست👆
مشاهده در ایتا
دانلود
♡•• ڪاش‌باشد‌عیدی میلاد‌رضا؏ پابـرهنه؛اربعیـن؛ڪرب‌و‌بـلا...❤️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄ 🆔 @banoye_taraz
🌹عرض سلام و ارادت حضور شما سروران ارجمند ،همراهان همیشگی بانوی تراز،روز و روز گارتون خوش... اسامی برندگان مسابقه میلاد امام رضا(علیه السلام)به شرح زیر اعلام می گردد:: خانمها: ۱_سرکارخانم کبری رازقی ۲_سرکارخانم حانیه منصوری. ۳_سرکارخانم مهین حدادی دوستان عزیزم لطفأدر اسرع وقت شماره حساب خودتون رو برای واریز جایزه به آیدی سیاهکالی ارسال کنید.. از همراهیتون با بانوی تراز بینهایت سپاسگزاریم...❤️ یا علی ┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄ 🆔 @banoye_taraz
4.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 | اللهمّ صلّ علی علیّ بن موسی الرّضا ولیّک عدد ما فی علمک صلاة دائمة بدوام ملکک و سلطانک. اللهمّ سلّم علی ولیّک علیّ بن موسی الرّضا عدد ما فی علمک سلاماً دائماً بدوام ملکک و سلطانک و جبروتک. ۱۳۹۹/۱/۳ 🌷دوروز تا سالروز ولادت حضرت علی بن موسی الرضا (علیه آلاف التّحیّة و الثّناء) https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
من ؛ باور ندارم به کسی نه بگویی . . تولدتون مبارک پناه ‍ِ من !🎊🎊🎊🎉🎉🎉❤️❤️❤️ میلاد باسعادت امام علی بن موسی الرضا علیه السلام مبارکمون باشه..🎊🎊🎊🎊🎉🎉🎉🎉👏👏👏👏👏👏 https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
♡•• اِۍ رئوفِ همیشه خوب، سَلام پیشِ تُــو مۍشود دلَـم آرام ـ ..🎊🌺🎉 میلاد باسعادت امام رضا علیه السلام برهمه شما دوستان نازنینم مبارک باد...♥️ https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
@Maddahionlinمداحی آنلاین - جونم عمرم - کریمی.mp3
زمان: حجم: 8.14M
💚💚💚 جونُم عُمرُم بی‌تابُم بَری دیدارت سر میزارم میفتم به پای زوارت ای پسر موسی‌بن‌جعفر امام رضا کیه از تو بهتر؟..♥️♥️♥️ https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
♡•• خُورشيدِ بۍغروبِ خُراسانمان سَلام يا حضرتِ رئوف، شَـه مھــربان سَلام..‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌♥️🎊🎊 میلاد امام رضا جانمون مبااااااااارک...🌺🌺 https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7
❣گذر چهارم 🍃برگ بیست و هشتم آقای رجایی، قبل از خطبه‌های نماز جمعه بیست دقیقه صحبت کرد. نماز جمعه که تمام شد، دیدم یک نفر جمعیت را با داد و فریاد کنار می‌زند و می‌آید طرف جایگاه. همان آدم دم فشاری آب بود. می‌گفت: 《من" می‌خوام آقا رو ببینم... من می‌خوام آقا رو ببینم.》 از سنندج که برگشتیم، یک شب هم آقای رجایی را به هیئت محلمان دعوت کردیم تا برای بچه‌های هیئت صحبت کند. آن شب، جمعیتی منتظر بود! هیئتی و غیر هیئتی به هوای ایشان آمده بودند؛اما ساعت از۹ شب گذشته و آقای رجایی نیامد! به نخست وزیری تلفن زدم و پرس‌وجو کردم. گفتند:《آقای رجایی خیلی وقته که حرکت کرده و تا حالا باید رسیده باشن.》 در همین حین که حیران آقای رجایی بودم و پی‌اش می‌گشتم،یک نفر آمد و دم گوشم گفت:《یه نفر بغل دست من نشسته که با آقای رجایی مو نمی‌زنه. 》 دنبالش رفتم و دیدم بله،خود آقای رجایی است؛وسط جمعیت نشسته بود و صدایش هم در نمی‌آمد! رفتم جلو و گفتم:《آقا،سلام. شما این جایی؟دو ساعته حیرون شما هستم. تیم حفاظت رو چی کار کردین؟》 گفت:《تیم حفاظت نمی‌خوام. سوار تاکسی شدم و اومدم. 》 گذر پنجم یکی از شخصیت‌هایی که بعد از پیروزی انقلاب با ایشان آشنا شدم دکتر مصطفی چمران بود. ایشان خداوکیلی برای این انقلاب و مردم خیلی زحمت کشید. وجودش در آن برهه یک نعمت بود. در اولین روزهای بعد از انقلاب ،چندین بار ایشان را در نخست وزیری با کلاه روسی و عینک دیده بودم و با هم سلام و علیک و احوالپرسی داشتیم. ایشان از سر تواضع و فروتنی با همه‌ی بچه‌های نخست وزیری حتی پایین دست ترینشان عشق و حال می‌کرد و هوای همه را داشت؛ با این که معاون نخست وزیر بود و خیلی اسم در کرده بود که در آمریکا درس خوانده و مدت‌ها با اسرائیلی‌ها در لبنان جنگ چریکی کرده و چه و چه. دکتر چمران اصولاً آدم ساکت و کم حرفی بود. باید به او نزدیک می‌شدیم تا پی به روحیات و احوال درونیش می‌بردیم. در اولین روزهای انقلاب، کشتار و خرابکاری احزاب ضدانقلاب در شهرهای مختلف به اوج رسیده بود؛ خصوصا در کردستان که زمینه‌ی چنین آشوب‌هایی از سال‌ها پیش از انقلاب فراهم شده بود. پیروزی انقلاب به ضد انقلاب‌ها فرصت داد که از مردم کردستان نهایت سوء استفاده را برای مقاصد خودشان بکنند و به بهانه‌ی استقلال و رفاه و آزادی،در شهرها خراب‌کاری و قتل و غارت راه بیندازند. هر روز خبرهای بدی از شهرهای مرزی کردستان می‌رسید و چون محل کار من نخست وزیری بود، زودتر از همه، از ماجراها و قضایا باخبر می‌شدم. آن موقع تازه زمزمه‌ی تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیچیده بود و مردان بزرگی مثل محمد بروجردی، اصغر وصالی، دوزدوزانی، ابوشریف، جواد منصوری و مرتضی رضایی اسم در کرده بودند. ضدانقلاب، اینها را خطر بزرگی برای خودش می‌دانست و همه‌ی هدفش در درجه‌ی اول، نابودی سپاه پاسداران بود. هر جا کسی را با لباس سپاه می‌دیدند یا حس می‌کردند طرف پاسدار است، بی چک و چانه او را می‌کشتند. اوایل تیرماه ۱۳۵۸ و قبل از عزیمت به کردستان، ضدانقلاب ها، ۲۵ پاسدار را در مریوان سر بریدند و اسمش را جشن مرگ گذاشتند؛ همچنین پادگان سردشت را محاصره کردند و مهمات آن را کف رفتند و با همان مهمات در بیشتر شهرها و روستاها رخنه کردند و از نیروهای پاسدار و ارتشی تلفات گرفتند. آنها حتی از مردم بومی کردستان هم نمی‌گذشتند و اگر یک درصد احساس می‌کردند که افرادی قصد همکاری با نظام و طرفداری از جمهوری اسلامی دارند، بی چک و چانه آنها را می‌کشتند. تهدید کرده بودند که به زودی پاوه را محاصره و پایتخت خودشان می‌کنند. روی همین حساب، اواخر تیرماه، دکتر چمران که استاد جنگ چریکی بود، همراه ناصر فرج الله و آقای رحیم صفوی به کردستان رفت. آقا رحیم آن موقع خیلی جوان بود و نَفس ضدانقلاب را در کردستان گرفته بود. بسیار شجاع و نترس بود.اصلاً اهل پناه گرفتن نبود. همیشه بر بلندی می‌ایستاد و می‌جنگید. برای همین به ایشان《 رحیم تپه‌ای 》می‌گفتند. چون قاموس من و قاسم این بود که همیشه در دل حادثه باشیم، اواخر تیرماه با سه چهار نفر از بچه‌های نخست وزیری راهی کردستان شدیم. بعدازظهر روزی به بیجار رسیدیم. چون تعریف کبابهای بیجار را زیاد شنیده بودیم، به یک چلوکبابی رفتیم و دلی از عزا درآوردیم. بحث داغ آن روزها، ضد انقلاب و کمینش بود که هر جا و هر وقت از شب و روز، ناغافل حمله می‌کرد و هر کس را می‌گرفت،یا تیر خلاص می‌زد،یا با خودش می‌برد و سر به نیست می‌کرد. با آن اوضاع و احوال، صلاح ندیدیم شب توی راه باشیم. شب را در کمیته‌ی دیوان دره خوابیدیم.🍂 https://eitaa.com/joinchat/2831876278C612c30e6a7