#تفسیر قرآن
🔰تفسیر«الْحَمْدُ لِلَّهِ»
الف لام «الحمد» يا براى جنس است يا استغراق. بنابر جنس، معناى جمله اين است: ستايش و تعريفِ حق و به جا و كامل و بِالذات از آنِ خداوند است، يعنى تعريف غير او ناقص و بِالغير است. و بنابر استغراق، مفاد جمله اين است: همۀ ستايشها و توصيفاتِ صحيح و به جا حتى توصيف هر امر زيباى ديگرى از اجزاى عالم از آنِ خداست، زيرا اوست كه به همه چيز زيبايى بخشيده، پس همۀ ستايشها به او باز مى گردد. و محتمل است معناى ستايش از آنِ خدا است اين باشد كه خدا بايد كسى را يا چيزى را ستايش نمايد و ستايش غير او بى ارزش است.
📒تفسیر روان
@baquranvatrat
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
#تفسیر
شروع صبح زیبا با ی صفحه قرآن کریم
صفحه ۴۹۶سوره الدخان هدیه به شهیدرحیمیان
شهیدی که وصیت کرد با گریه بر امام حسین(ع) او را یاد کنند
احمد رحیمیان که ۲ فروردین سال ۶۳ به درجه شهادت نائل آمد در وصیت نامه خود قید کردهاست؛ «اگر خواستيد گريه كنيد بر مظلوميت امام حسين (ع) و اهل بيت آنها گريه كنيد زيرا كه امام رضا (ع) مي فرمايد؛ « كسي كه به ياد مصيبتهاى ما افتاد و گريه كند بر آنچه نسبت به ما انجام شود درجه اش با ما است».نکات تفسیری قرآن کریم
نوان کتاب مقدّس مطرح بود. (خداوند به آن سوگند یاد میکند) «وَ الْکِتابِ»
۲. قرآن برای دستیابی انسان به نور از جایگاهی بلند نازل شده است. «أَنْزَلْناهُ»
۳. زمانها متفاوتند و بر روی دیگر قداست و برتری دارند. «لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ»
۴. برای مسائل معنوی، شب زمان مناسبتری است. «لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ»
۵. سنّت خداوند، فرستادن هشدار دهنده است. «کُنَّا مُنْذِرِینَ»
@baquranvatrat
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
#تفسیر قرآن
🔰تفسیر«رَبِّ الْعَلَمِينَ، الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»
🔹يعنى: خدايى كه تربيت كننده و پرورش دهندۀ جهان هاست: جهان جمادات، نباتات، حيوانات، انسانها و فرشتگان و جهان هاى تابعه، زيرا اوست كه از خاك به تربيت تكوينى سنگ هاى مختلف
ملوّن و احجار كريمه، و از بذرها گياهان رنگارنگ، و از هستهها درختان متنوع، و از نطفهها حيوانات گوناگون و به ويژه انسانها را پديد آورده. و اوست كه به تربيت تشريعى، از انسانها و اجنّه، مسلمانان و مؤمنان و عالمان و عابدان و صالحان و ربّانيان و خاصه پيامبران و امامان معصوم مى سازد. و هم اوست كه صاحب اصلى همۀ عوالم و مصلح آنهاست. و اوست كه بخشنده و مهربان است.
📒تفسیر روان
@baquranvatrat
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
book-30rooz-30ayeh.pdf
4.76M
#تفسیر
#قرآن
🟢کتاب سی روز سی آیه
❇️ تفسیر سی آیه از قرآن توسط امام خامنه ی (حفظه الله)
@baquranvatrat
#تفسیر
#قرآن
🔰تفسیر قرآن
💠تفسیر«مَلِكِ يَوْمِ الدِّينِ»
🌸عبادت و استعانت
🔸«مَلِكِ يَوْمِ الدِّينِ»
🔹يعنى: او مسلّطِ تامّالسلطنه و مستولىِ مقتدرِ روز قيامت، و فرمانفرما و متصرف به امر و نهى، و حسابگر و جزا دهندۀ بلامنازع روز حساب و مجازات است.
💠تفسیر«اِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ ايَّاكَ نَسْتَعِينُ»
🔹يعنى تنها تو را مى پرستيم، و نهايت خضوعِ ما كه خضوع به قصد الوهيت و ربوبيت است منحصر به توست، و هيچ كس و هيچ شىء را بدين قصد نمى پرستيم، و تنها از تو استعانت مى جوييم. مراد، استعانت از اعانت دهنده اى مقتدر و مستقل، و مريدى بدون منازع است كه كسى را توانِ آن اعانت نيست، و اعانت هر معينى زير نظر و مشروط به ارادۀ اوست.
✅و جمع بودن «نعبد» و «نستعين» بدين لحاظ است كه خوانندۀ سوره به ويژه در نماز، روى تواضع، عمل خود را در ميان عمل مؤمنان ادراج مى كند، باشد كه به خاطر آنها مورد قبول قرار گيرد.
📒تفسیر روان
@baquranvatrat
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
#تفسیر
#قرآن
🔰تفسیر قرآن
🟢سهم بنده از هدايت
💠«اهْدِنَا الصِّرطَ الْمُسْتَقِيمَ»
🔸يعنى: ما را به راه راست هدايت فرما. ضمير جمع در «اهدنا» دلالت بر رجحان اين امر دارد كه درخواست كننده از خداوند براى همه هدايت بخواهد يعنى براى خانوادۀ خود، يا دوستان خود، يا همۀ مسلمين و يا همۀ انسان هاى عصر يا اعصار آينده از مسلم و غير مسلم؛ و دعا كردن براى آنها به اين معنى كه خداوند همه را مسلمان كند به وسيلۀ ظهور مصلح كلّ و يا به هر وسيلۀ ديگر، مانعى ندارد.
الف لام «الصراط» براى جنسِ مفيد اطلاق، يا براى استغراقِ مفيد عموم است. يعنى به همۀ راه هاى مستقيم ما را هدايت و راهنمايى كن. و مراد راه هاى حسّى خارجى نيست بلكه راه هاى معنوى اعتقادى و اخلاقى و عملى است و بايد هر انسان مكلّفى كه تكويناً و طبعاً به سوى خدا مى رود، تشريعاً نيز از اين راهها حركت كند. پس مفاد اين درخواست اين است: خدايا ما را در يكايك مسائل اعتقادى - قلبى، و اخلاقى - روانى، و عملى - بدنى به راه مستقيم هدايت فرما. و اين
هدايت، گاه تكوينى و به وسيلۀ رسول باطنى يعنى عقلى سليم است كه خود انسان حسن و قبح را درك كند و راه نيكو را انتخاب نمايد، و گاه تشريعى و به واسطۀ فرستادن پيامبر و كتاب آسمانى است كه جامعه را به سوى راه راست هدايت كند، و خداوند هر دو را به جوامع بشرى عطا فرموده است.
📒تفسیر روان
@baquranvatrat
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
#تفسیر
#قرآن
🟢تفسیر قرآن
🔰تفسیر: «صَِرطَ الَّذِينَ انْعَمْتَ عَلَيْهِمْ»
يعنى: راه راست كسانى كه به آنها نعمت بخشيده اى. اين موصول «الذين» منطبق نيست جز بر انبيا و ائمّۀ معصومين عليهم السلام زيرا مراد از نعمت، نبوت و ولايت و عصمت و نعمت هاى ديگرى است كه از شئون آن مراتب و منازل است، نه نعمت دين، زيرا اين نعمت، صراط آنهاست.
🔰تفسیر: «غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لَاالضَّآ لِّينَ»
يعنى: آنان كه نه مورد غضب قرار گرفته اند و نه گمراهند. اين دو وصف، صفتِ «الّذين» يا بدل از آن است. يعنى آنها اين چنين اند كه نه عمداً از راه مستقيم منحرف شده اند تا مورد غضب خدا باشند، و نه جهلاً و از روى خطا تا جزء گمراهان باشند.
📒تفسیر روان
@baquranvatrar
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
#تفسیر
#قرآن
🟢سورۀ بقره
💠اشارة
الم (۱)
✅تفسير:
🔸اين حروف و نظاير آن را كه در اوّل برخى از سوره هاى اين كتاب كريم واقع شده حروف مقطّعه گويند، يعنى حروفى كه بايد جداجدا خوانده شود، مانند الف، لام، ميم. اين حروف جزء آيات متشابه قرآن است كه در آيۀ ۷ از سورۀ آل عمران به آنها اشاره شده است: «هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ ءايَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ» [او كسى است كه اين كتاب را بر تو فرو فرستاد كه برخى از آن آيه هاى محكم است كه آنها مادر و اصل كتاب است و عدّه اى ديگر آيه هاى متشابه است]. و متشابه كلمه يا آيه اى است كه ظاهرش مبهم و نيازمند توضيح است و بايد به وسيلۀ آيه هاى محكم يا كسانى كه به حقايق قرآن آشنايند روشن شود.
دربارۀ «الم» اين سوره و معناى آن تفاسيرى گفته شده، از جمله:
🔹۱. «الم» رمزى است ميان خدا و فرستادۀ او كه غير آنها حتى آورندۀ آن هم آن را نمى داند.
🔹۲. «الم» يعنى اين كتاب مركّب از همين حروف است، يعنى حروف تهجّى، ولى احدى را توان آوردن مانند آن نيست.
🔹۳. «الم» يعنى اين كتاب از الف (رمز اللّه) به وسيلۀ لام (رمز جبرئيل) به ميم (رمز محمّد) وحى و القا شده است.
🔹۴. اين كتاب داراى اين گونه آيه هاى متشابه است چنانچه داراى آيه هاى محكم است. اين تفاسير دربارۀ حروف رمزى اغلب سوره هاى قرآن جارى است.
📒تفسیر روان
@baquranvatrat
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔸🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
رزق وروزی وعوامل ازدیادنعمت_1.mp3
3.96M
#تفسیر
#رزق
💠 رزق و روزی و تدبیر و رزاقیت خداوند متعال
🟢حجةالإسلام افشار
@baquranvatrat
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
1_4279657781.m4a
6.67M
#تفسیر
❤️ واااای چقدر این نکات خوووبن👇
⭕️نکات جذاب جز ۲۶ کتاب راهنما⭕️
1⃣ اینقد عیب همدیگه رو به رخ هم نکشید و رو همدیگه لقب زشت نذارین!! و پشت سر هم غیبت نکنین (حجرات ۱۲)🤬
2⃣ اگر آدم فاسقی واستون خبری آورد بررسی کنین، یه وقت می بینی شایعه است یا دروغ یا می خواد بینتون رو خراب کنه (حجرات ۶)👽
3⃣ وقتی می بینی بین دو گروه دعوا است و اختلاف بیا بینشون رو صلح بده تا آشتی کنن(حجرات ۹)🤐 نه اینکه بیام آتیش بیار معرکه باشم و بدترش کنم و بگم: از بس رو دادین به اینا ....
4⃣ بابا مسخره نکن بقیه رو دیگه !! یهو دیدی اون بهتر از تو باشه خوووو!!! (حجرات ۱۱)🤭
5⃣ اگر ایمان براتون جذاب و بی دینی واستون جذاب نیست بدونین که در مسیر رشد هستین (حجرات ۷)😎
6⃣ خوشبحال شهدا، اونایی که شهید شدن چیزی رو که از دست ندادن هیچ بلکه به سمت سعادت اخروی رفتن و در قیامت از بسیاری از مشکلات خلاص شدن (محمد ۴.۵.۶)😇
@baquranvatrat
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
بقره 186.mp3
3.31M
#قرآن
#تفسیر
🔊 بشنوید | شرح یک آیه از قرآن کریم با بیان آیت الله حائری شیرازی
✅ موضوع: استجابت دعاها
💎 إذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ ۖ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ💎
@baquranvatrat
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
#تفسیر
#قرآن_کریم
🟢تفسیر قرآن
💠تفسیر آیه : ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فيهِ هُدًى لِلْمُتَّقينَ (۲)
🔸لغت و اعراب:
🔹هدايت ويژۀ متقين
✅ذلِكَ اشاره به دور است، و آن مبتدا و خبرش لا ريب فيه است و هدًى خبر دوم است. وجوه ديگرى نيز در اعراب اين جملات گفته شده كه ما اظهر و اتقن را اختيار كرديم.
✅تفسير:
«ذَ لِكَ الْكِتَابُ»
اشاره به علوّ مقام و دورى رتبه و منزلت اين كتاب از افق افكار عامّه يا از درك نفوس خبيثه است. يعنى: اين كتابِ برتر و والاتر و رفيع المنزله، هيچ شك و ترديدى در آن نيست. مراد از «كتاب» حقيقت قرآن است، يعنى نفس كلام الهى و محتواى آن كه رهين الفاظ و كتابت نيست. و اطلاق كتاب بر آن به لحاظ آن است كه از ازمنۀ بسيار قديم در لوح محفوظ الهى، مكتوب و مندرج بوده و در زمان نزولش مكتوب بالقوّه نسبت به زمان هاى آينده تا پايان عمر بشر بوده است.
✅«لَا رَيْبَ فِيهِ»
يعنى: ترديدى در آن نيست، مراد آن است كه صاحب هر عقل سليم و فطرت پاك و وجدان سالم و غيرمتأثّر از انحرافات محيط خارج، اگر به نظر دقت و انصاف در آن بنگرد، در حقانيت آن شك نمى كند و به عظمت تنظيم كنندۀ آن و صدق آورندۀ آن و به كمال متانت و حكمت، و كثرت علوم و معارف، و علوّ محتوا، و غزارت مندرجاتِ آن يقين پيدا مى كند. و يا آن كه هر انسانى كه مسبوق به انكار و عناد نباشد مانند مشركانِ بى غرض، پس از مشاهدۀ حالات آورنده و معاينۀ معجزات او قهراً به صدق آن اذعان مى كند.
✅«هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ»
يعنى: اين كتاب سراپا هدايت و راهنمايى است براى كسانى كه اهل تقوا و داراى اوصاف پنج گانه يا شش گانه اى هستند كه در آيۀ بعد ذكر شده است: ايمان به غيب، اقامۀ نماز، انفاق
از دارايى خود، ايمان به اسلام و قرآن محمّد صلى الله عليه و آله، ايمان به كتابها و شرايع آسمانى گذشته و يقين به آخرت.
✅در اينجا اشكالى مطرح است و آن اينكه اگر متعلّق هدايت، اهل تقوا و واجدين امور مذكور هستند پس آنها خود هدايت يافته اند و هدايت قرآن نسبت به آنها تحصيل حاصل است.
پاسخ آن كه: مراد، متّقين بالاستعدادند يعنى كسانى كه به خاطر داشتن عقل سليم و وجدان سالم و آلوده نشدن روحشان به پليدى كفر و شرك، استعداد ذاتى براى تقوا دارند. لذا مى بينيم كه اوصاف مذكور به عنوان فعل ماضى يا اسم فاعل ذكر نشده (مانند هُدىً لِلْمُتَّقِينَ، الَّذِينَ ءامَنوُا بِالْغَيْبِ وَ أَقَامُوا الصَّلاَةَ، يا هُدًى لِلْمُتَّقِينَ الْمُؤْمِنِينَ بِالْغَيْبِ وَ الْمُقِيمِينَ لِلصَّلاةِ) بلكه به عنوان فعل مضارع آمده است و گويى عبارت چنين است: هُدىً لِلْمُتَّقِينَ، الَّذِينَ يُؤمنونَ اذا عُرِضَ عَلَيهِمُ الايمان. و معنى جمله اين است: اين كتاب هدايت است براى آنان كه تقواى ذاتى دارند به گونه اى كه چون ايمان و امور ديگر بر آنها عرضه شود مى پذيرند، به آن ايمان مى آورند و اقامۀ نماز مى كنند. چنان كه نيروى عقل نيز در جايى كه قرآن نباشد براى همين اشخاص، مايۀ هدايت است.
✅برخى ديگر گفته اند كه هدايت داراى دو مرحله است:
اول هدايت به امور مذكور در اين آيات كه به واسطۀ آن، شخص، واجد عنوان متّقين مى شود.
دوم هدايت پس از آن به ساير كمالات انسانى و معنوى.
✅هدايت اول به وسيله عقل سالم و وجدان پاك و تعقّل و تدبّر در آيات انفسى و آفاقى حاصل مى شود، آن گاه موضوع هدايت قرآنى محقّق مى گردد. پس حاصل اين جمله اين است كه اين قرآن كسانى را كه به كمك عقل و يارى وجدان و به نيروى خرد، ايمان به امور مذكور پيدا كرده اند، به مراحل بعدى كمالات انسانى و معنوى هدايت مى كند. ولى اين معنى مخدوش است، زيرا قرآن هُدًى للّناس است يعنى عهده دار هدايت مردم در تمام مراحل از صفر تا بى نهايت است. كسانى را كه اصلاً هدايت ندارند و در اصول و فروع، منحرف يا ساده و خالى الذهن اند هدايت به درك و قبول آنها مى كند و كسانى را كه اين اصول و فروع را يافته اند به مراحل بالاتر، و همين طور. و منحصر نمودن هدايت به مرحلۀ دوم، يعنى به واجدين مرحلۀ اول با عقل و تدبّر، حمل به مورد نادرالوجود است.
و ممكن است گفته شود: معناى «هُديً للمتّقين» هو الهادى لِهؤلاء المتّقين يا هو الَّذى يَهْدى
هؤلاء المتّقين است، و آن اشاره به جامعۀ مسلمين باشد، يعنى اين قرآن است كه متّقين داراى اوصاف زير را كه همين جامعۀ مسلمين باشند هدايت مى كند.
📒تفسیر روان
@baquranvatrat
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
#تفسیر
#قرآن_کریم
🔰تفسیر قرآن کریم
🟢آیات :
🔸الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ (۳)
🔸وَ الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَ بِاْلآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ (۴)
✅صفات متقين
♻️تفسير:
❇️يعنى: متّقين و پرهيزگاران، كسانى هستند كه داراى اوصاف پنج گانه يا شش گانۀ زيرند:
«الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بالْغَيْبِ»
نخست آن كه به غيب ايمان مى آورند. غيب بر حسب لغت، هر چيزى است كه از حواس ظاهرى يا باطنى انسان پنهان است. و مفاد غيب به اين معنا گسترده و غيرقابل الزام، و تقييد آن به امورى خاص داراى ابهام است. و ظاهر آن است كه مراد، هر امر پنهانى است كه شرع يا عقل دلالت بر وجوب اذعان به آن دارد، مانند ذات اقدس خداوند، صفات جلال و جمال او، فرشتگان، عالم برزخ، و عالم قيامت و حوادث آن مثل سؤال و حساب و نامۀ عمل و قضاوت و سنجش اعمال و شفاعت و بهشت و جهنّم و غير اينها. و نيز غيب شامل است بر همۀ آنچه در كتاب خدا و كلمات قطعى معصومين به آن خبر داده شده از خصوصيات فرشتگان و وجود اجنّه و شياطين و اوضاع آسمانها و مَلَأ اعلا و ارواح برزخى و سرگذشت پيامبران و امم گذشته و آنچه خبر داده اند از مَلاحم و احوال آيندگان و ظهور حضرت بقيّة اللّه - ارواحنا فداه - و علائم قطعى آن.
«وَيُقِيمُونَ الصَّلَوةَ»
دوم آن كه نماز را برپا مى دارند، يعنى هم خود به قيام و قعود مى پردازند و هم عائله و مجتمع كوچك و بزرگ مسلمين را امر به آن مى كنند. و مراد از نماز، اعم از واجب و مستحب است. و نيز ذكر نماز در آيه به عنوان مثال و نمونه و انتخاب مهم ترين فرد از واجبات بدنى است مانند روزه و جهاد و حج و امر به معروف و نهى از منكر و هر كار خير عملى.
«وَ مِمَّا رَزَقْنَهُمْ يُنفِقُونَ»
سوم آن كه از آنچه روزىِ آنها كرده ايم از مال و جان و جاه و اولاد، در راه خدا انفاق مى كنند، مانند اخراج حقوق واجبه و مستحبّه، فدا كردن نفس در جهاد و غيره، استفاده از مقام و جاه در قضاى حوايج مردم، انجام كارهاى خدماتى، تعليم علوم و فنون و اخلاق اسلامى و نظاير اينها.
«وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَآ أُنزِلَ إِلَيْكَ»
چهارم آن كه آنها به آنچه بر تو فروفرستاده شده از كتاب كريم آسمانى و شريعت قويم اسلامى، و علوم و معارف سماوى ايمان مى آورند.
🔸«وَمَآ أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ»
پنجم آن كه به آنچه پيش از تو بر پيامبران گذشته فروفرستاده شده از كتاب هاى آسمانى و شرايع مختلف نيز ايمان مى آورند و حاصل آن كه متّقين به يگانه دين الهى در طول تاريخ بشريت كه بر حسب مرور زمان و تبادل اقوام و ملل، به صورت شرايع مختلف پنج گانه بر بشر فرود آمده و عرضه شده و ايمان بر هر يك ملازم با ايمان به ديگرى است، ايمان مى آورند.
«وَ بِالأَْخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ»
ششم آن كه به سراى آخرت و زنده شدن پس از مرگ يقين دارند. شكى نيست چنان كه گفتيم ايمان به آخرت و قيامت از مصاديق ايمان به غيب است ولى به خاطر اهميّت موضوع و نقش اساسى آن در سازندگى انسان، جداگانه ذكر شده است، از اين رو ما هم آن را يك صفت جداگانه به حساب آورديم.
بايد دانست كه در اين دو آيه به اصول سه گانۀ دين و اركان دوگانۀ فروع دين و واجبات بدنى و مالى اشاره شده است؛ به توحيد با كلمۀ «غيب» و به رسالت انبيا و كتاب هايشان با عبارت «ما انزل اليك و ما انزل من قبلك» و به معاد با كلمۀ «بالآخرة» وبه اركان فروع با كلمۀ «صلاة» و «انفاق». و
گويى معنى آيه اين است كه متّقين يعنى انسان هاى پاك سرشت هنگامى كه قرآن يا عقل و وجدان، اصول دين و فروع مهمّه را بر آنها عرضه دارند به راحتى مى پذيرند.
@baquranvatrat
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
#تفسیر
#قرآن
🟢تفسیر آیه
🔸إِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا سَواءٌ عَلَيْهِمْ ءَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ (۶)
🔸خَتَمَ اللّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ عَلى سَمْعِهِمْ وَ عَلى أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظيمٌ (۷)
❇️لغت و اعراب:
✅خَتَمَ الشىءَ و على الشىءِ - از باب ضَرَب -: يعنى تمام كرد آن را و مهر زد بر آن. سَمع هم به قوّۀ سامعه گويند و هم به گوش ظاهرى كه آلت شنيدن است. اَبصار: جمع بصر، هم به قوّۀ باصره گويند و هم به چشم ظاهرى. عَلى سَمْعِهِم محتمل است عطف به عَلى قُلوبِهِم باشد يا خبر اولِ غشاوةٌ. غشاوه مانند عِصابه و عِمامه، پوشش شىء است.
🟢تفسير:
🔸«إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ سَوَآءٌ عَلَيْهِمْ ءَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لَايُؤْمِنُونَ»
✅يعنى: اى پيامبر، حقيقت اين است كسانى كه كافر شدند، يعنى سران مشرك مكّه و رؤسا و علماى اهل كتاب مدينه كه با دعوتت مخالفت كردند و به واسطۀ حفظ رياست و حبّ جاه و مال، در لجاجت و عناد واقع شدند، براى آنان يكسان است چه آنها را انذار كنى و از غضب و عذاب خدا بترسانى يا انذار نكنى، هرگز پس از اين ايمان نخواهند آورد.
🟢كافران عنود
🔸«خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ»
✅يعنى: علت عدم ايمان آنها اين است كه خداوند بر دل هاى آنها به فرستادن پيامبر و كتاب و دعوت هاى مؤكّد كه منجر به آن حالت كفّار شده، به نحو تسبيب، مهر شقاوت زده،
«وَ عَلَى سَمْعِهِمْ وَ عَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ»
و در نتيجۀ اين قساوت گويى بر قوّۀ سامعه و گوش دلشان و بر چشم باطنشان پردۀ غفلت كشيده شده به طورى كه نه كلام حق را مى شنوند و نه مظاهر بارز و معجزات ظاهر دين را مى بينند.
🔸«وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ»
✅يعنى: براى آنها در دنيا و آخرت عذابى بزرگ است. مراد از عذاب بزرگ در دنيا جنگ بدر است كه در آن كمر شرك شكست و در نتيجۀ آن ريشۀ آنها از جزيرة العرب كنده شد و كفار اهل كتاب نيز مغلوب شدند. و اين سوره هر چند مدنيّه است لكن اولين سورۀ نازل شده در مدينه است كه قبل از جنگ بدر فرود آمده، و اين آيه مانند آيۀ دهم سوره يس است كه مكيّه است.
معلوم باد كه تا حال در اين سوره چهار آيه در وصف مؤمنان، و دو آيه دربارۀ كفار مشرك و غير مشرك آمده و از آيۀ بعد تا آيۀ بيست، سيزده آيه دربارۀ منافقان است.
📒تفسیر روان
@baquranvatrat
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
#تفسیر
#قرآن_کریم
🔰تفسیر قرآن
🔸أُولئِكَ الَّذينَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ وَ ما كانُوا مُهْتَدينَ (۱۶)
🔸مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ نارًا فَلَمّا أَضاءَتْ ما حَوْلَهُ ذَهَبَ اللّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَكَهُمْ في ظُلُماتٍ لا يُبْصِرُونَ (۱۷)
🔸صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَرْجِعُونَ (۱۸)
🟢لغت واعراب:
❇️اشتراء: خريدن و فروختن - از اضداد است - و نيز چيزى را از دست دادن و چيز ديگرى را به دست آوردن. وَقَدَ و اَوْقَدَ و اِسْتَوْقَدَ النّارَ: روشن و مشتعل نمود آتش را. اَضاءَ: روشن و منوّر نمود. صُمّ جمع اصَمّ: كر. بُكمْ جمع ابْكَم: لال. عُمْى جمع اعْمى: كور، و هر سه كلمه خبر اولئك است كه در تقدير گرفته مى شود.
تشبيه منافقان
🟢تفسير:
🔸«أُوْلَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُاْ الضَّلَلَةَ بِالْهُدَى»
❇️يعنى: منافقان كسانى هستند كه گمراهى را به بهاى از دست دادن هدايت خريدند، يعنى آنها در زندگى دنيا و در بازار تجارت عمر، كفر و شرك و عمل به سنّت جاهلى را با اسلام و قرآن و كمالات انسانى معامله كردند.
🔸«فَمَا رَبِحَت تِّجَرَتُهُمْ وَ مَا كَانُواْ مُهْتَدِينَ»
❇️يعنى: و در اين تجارت هرگز سود نبردند و راه درستى نرفتند، زيرا انسانيت و سعادت و بهشت را دادند و رفتار جاهليت و جهنم آخرت را گرفتند.
🔸«مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِى اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّآ أَضَآءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَكَهُمْ فِى ظُلُمَتٍ لَّايُبْصِرُونَ»
❇️يعنى: مثال و توصيف حال اين منافقان، مثال كسى يا كسانى است كه در صحرايى وسيع و شبى بسيار تاريك به سرمى برند كه از فراز و نشيب اطراف خود بى اطلاع و از ترس سرما و درندگان، در وحشت سخت قرار گرفته اند، آن گاه آتشى را روشن مى كنند تا اطراف خود را ببينند، و همين كه شعلۀ آتش، اطرافشان را روشن نمايد و اندكى خوشى و آرامش پيدا كنند به ناگاه خداوند به وسيلۀ باد و بارانى، آتششان را از بين مى برد، و نورشان را خاموش مى نمايد و آنها را در تاريكى هاى وحشتناك متحير مى سازد به گونه اى كه جايى را نمى بينند.
وجه تشبيه منافقان به اين افراد اين است كه منافقان، پيش از اسلام در شب يلداى شرك و كفر و ظلمت هاى اخلاق و رسوم جاهليت و تاريكى هاى سنّتها و رفتارهاى وحشيانه بودند، و چون ايمان ظاهرى آوردند و در جرگۀ مسلمانها وارد شدند، در روشنى محيط مسلمين و امنيت
اجتماعى آنها قرار گرفتند و از احكام و مزاياى اخلاقى مسلمين و وجوه برّيّه و غنائمشان برخوردار شدند، و اندكى بدين منوال گذشت و همين كه به اين حال دلگرم شدند و پنداشتند كه ديگر هيچ خطرى آنان را تهديد نمى كند، خداوند آنها را ميراند و كور و سرگردان در تاريكى هاى برزخ و قيامت رها كرد.
«صُمٌّ بُكْمٌ عُمْىٌ»
يعنى: پس منافقان از شنيدن دعوت حق و انذار پيامبران و آواى كتاب كريم كرند و غيرمتأثر، و از اعتراف و اظهار ندامت از سوابق كفر و فسق و از اظهار تسليم گنگ اند و لال، و از مشاهدۀ آيات الهى در ملكوت آسمانها و آفاق زمين و انفس خود كورند و غيرمتذكر.
🔸«فَهُمْ لَايَرْجِعُونَ»
❇️يعنى: پس آنها هرگز به ترك ضلالت و شقاوتى كه خريده اند و باز پس گرفتنِ هدايت و سعادتى كه از دست داده اند باز نمى گردند.
📒تفسیر روان
@baquranvatrat
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
#تفسیر
#قرآن_کریم
🔰تفسیرقرآن
🔸أَوْ كَصَيِّبٍ مِنَ السَّماءِ فيهِ ظُلُماتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ يَجْعَلُونَ أَصابِعَهُمْ في آذانِهِمْ مِنَ الصَّواعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَ اللّهُ مُحيطٌ بِالْكافِرينَ (۱۹)
🔸يَكادُ الْبَرْقُ يَخْطَفُ أَبْصارَهُمْ كُلَّما أَضاءَ لَهُمْ مَشَوْا فيهِ وَ إِذا أَظْلَمَ عَلَيْهِمْ قامُوا وَ لَوْ شاءَ اللّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ إِنَّ اللّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ (۲۰)
🟢لغت و اعراب:
❇️صيّب: باران بسيار تند و رگبار، يا ابر باران زا. اصلش صَيْوب است مانند سيّد و جيّد كه سَيْود و جَيْود بوده و واو آن تبديل به ياء شده است. و آن عطف است به «الذى استوقد» به تقدير مضافى مانند اصحاب، يعنى اَو كاصحاب صيّب. رعد: صداى ابر، و برق جهش آن است. صواعق: جمع صاعقه و آن آتشى است كه از ابر با رعد شديد فرود مى آيد و در فارسى «آذرخش» گويند. خَطَفَ الشَىءَ: ربود آن را، و خَطَفَ البصرَ: نور چشم را ربود و ديدِ آن راگرفت.
🟢تفسير:
🔸«أَوْ كَصَيِّبٍ مِّنَ السَّمَآءِ فِيهِ ظُلُمَاتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ يَجْعَلُونَ أَصَابِعَهُمْ فِى ءَاذَانِهِمْ مِّنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَ اللَّهُ مُحِيطٌ بِالْكَافِرِينَ»
يعنى: مَثَل منافقان مَثَل گرفتار شدگان در باران تند و رگبارى است آن هم در صحرايى وسيع كه در آن باران تاريكىها و رعد و برق است يعنى آن باران با تاريكى و رعد و برق همراه است، كه از ترس آن صاعقهها سر انگشتان خود را از بيم مرگ در گوش هاى خود مى كنند، و خداوند به حال كافران از نظر علم و قدرت احاطه دارد.
جهت تشبيه منافقان به اين گروه آن است كه آيات وحى الهى همانند بارانى بر مسلمين و آنها مى بارد ولى براى آنها همراه است با مجهولاتى دربارۀ دين و مبهماتى از احكام كه با عقايد و سيره هاى فاسد آنها مخالف است و گويى به وسيلۀ وساوس شيطانى، تاريكىها و ظلماتى برايشان ايجاد كرده و نيز همراه است با صداى پيروزى هاى مسلمين و شكست هاى كفار، و وعده هاى تهديدآميز پياپى قرآن و انذارهاى پيامبر، و آنها براى تحفّظ از رسوايى خود متوسل به غيبت از مسلمين و تخلّف از جهاد و تظاهر به مرض مى شوند، و خدا هم به همۀ اين احوال داناست.
🔸«يَكَادُ الْبَرْقُ يَخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ كُلَّمَآ أَضَآءَ لَهُمْ مَشَوْاْ فِيهِ وَ إِذَآ أَظْلَمَ عَلَيْهِمْ قَامُواْ»
يعنى: آن گروه گرفتار در باران شديد چنانند كه نزديك است آن برق نور چشمانشان را بربايد؛ هر وقت فضا بر آنها روشن مى شود راه مى افتند و چون تاريكى بر آنها غلبه كند مى ايستند.
🔸«وَ لَوْ شَآءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصَارِهِمْ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ»
يعنى: و اگر خدا مى خواست بى ترديد قوۀ شنوايى آنها و بيناييشان را از بين مى برد، زيرا بى شك خداوند به همه چيز تواناست.
جهت اين تشبيه آن است كه توبيخها و تهديدهاى قرآن و انذارهاى پيامبر و شعارهاى مسلمين گاهى آن گونه بوده كه نزديك مى شد منافقان از ميان اجتماع مسلمانها فرار كنند و يا به كلى اظهار كفر كنند و به كفار لاحق كردند. و بالأخره حالشان چنين بود كه هر وقت مفاد قرآن و احكام دين به نفع آنها بود با اسلام و مسلمين همراهى داشتند و چون مخالف مى شد، مانند آيات نفى شرك و نفى تثليث و ابطال قول به فرزندى عُزَير و عيسى و ادلّۀ نسخ تورات و انجيل، در حيرت مى ماندند.
@baquranvatrat
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔹
#تفسیر
#قرآن
🔰تفسیر قرآن
🔸يا أَيُّهَا النّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذي خَلَقَكُمْ وَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ (۲۱)
🔸الَّذي جَعَلَ لَكُمُ اْلأَرْضَ فِراشًا وَ السَّماءَ بِناءً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقًا لَكُمْ فَلا تَجْعَلُوا لِلّهِ أَنْدادًا وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ (۲۲)
▫️لغت و اعراب:
❇️عبادت: نهايت خضوع. فراش: آنچه مى گسترند و بر روى آن راه مى روند و مى خوابند. لعلّكم متعلق است به اعبدوا يا به خلقكم. رزقاً يا مفعولٌ به است يا مفعولٌ له.
▫️تفسير:
🟢بندگى شرط تقوا
🔸«يَأَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُواْ رَبَّكُمُ الَّذِى خَلَقَكُمْ وَ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ»
❇️خطاب ارشادى است متوجه به همۀ انسانها اعم از حاضران وقت خطاب و غايبان، و موجودين عصر خطاب و آيندگان تا انقراض نسل انسان. لكن نسبت به واجدين شرايط خطاب، فعلى، و نسبت به غير واجدين انشائى است، و حكم اغلب خطابات اين كتاب چنين است. و معناى آيه اين است: اى مردم، پروردگارى را كه شما و همۀ پيشينيان شما را تا آدم و حوّا آفريده است پرستش كنيد و نهايت خضوع را در برابر او انجام دهيد. و لازمِ مطلب اينكه همۀ فرامين او را از امر و نهى الزامى به نحو حتم، و دستورات غير الزامى او را به نحو استحباب به جا آوريد.
🔸«لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»
يعنى: شايد در نفوس شما صفت و ملكۀ تقوا تحقق يابد، يا شايد در سلك متقين و جرگۀ آنان درآييد. و اين سخن، توصيه و دستور ارشادى است پس از آن كه حال متقين و كفار و منافقان را در نوزده آيه بيان نمود.
🔸«الَّذِى جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِرَاشاً»
يعنى: بپرستيد خدايى را كه اين زمين پهناور، يعنى مجموعۀ مركب از خاك و آب و هواى محيط را براى شما فرشِ زير پا قرار داد، كه خاك هموارش را با قدم و وسايل نقليۀ خشكى، و قلّه هاى سرسخت آن را به گونه اى ديگر، و آب هاى انبوه آن را به وسيلۀ كشتى، و هوا و فضاى
محيط آن را با مركبى فضانورد بپيماييد.
🔸«وَ السَّمَآءَ بِنَآءً»
يعنى: و آسمان بالاى سرتان را - انبوه نامحدود كهكشانها و ستارگان ثابت و سيّار را، يا آسمان اول را كه همۀ ستارگان در مقعّر شكم آن همانند قنديل هاى معلق، اسباب زينت اند - براى شما طاقى مرتفع و قبّه اى بزرگ قرار داد.
🔸«وَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَآءِ مَآءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقاً لَّكُمْ»
يعنى: و از جوّ بالا سرتان آبى به صورت باران و برف و تگرگ فرو ريخت، پس به سبب آن از نتايج درختان و گياهان براى شما روزىِ خوراكى و پوشاكى به نام ميوه جات و حبوبات و سبزيجات در آورد، پس براى خدا شريكها و انبازها در الوهيت و ربوبيت و خالقيت و طاعت قرار ندهيد در حالى كه مى دانيد و توان درك اين را داريد كه احدى را قدرت اين امور چهارگانه:
گستردن زمين، بر پا داشتن آسمان، فرود آوردن باران و استثمار گياهان نيست.
🔸«فَلاَ تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَندَادًا وَ أَنتُمْ تَعْلَمُونَ»
يعنى: پس، بعد از مشاهدۀ اين همه قدرت و يافتن اين همه نعمت، هرگز براى خدا بتها و ستارگان و فرشتگان و برخى از پيامبران مانند عُزَير و مسيح را شريك قرار ندهيد، يعنى آنها را در الوهيت و ربوبيت و خالقيت و طاعت، شريكان خدا نكنيد در حالى كه خود مى دانيد و توان درك اين را داريد كه احدى جز خداوند را قدرت اين امور چهارگانه نيست: گستردن زمين، بناى آسمان، فرو باراندن باران و استخراج دانهها و ميوهها از زمين.
❇️امام سجاد عليه السلام فرمود: خداوند زمين را ملائم طبع شما و مناسب زندگى اجساد شما قرار داد، نه با گرماى سخت كه شما را بسوزاند و نه با سرماى سخت كه بخشكاند. نه خوشبوى فوق العاده كه مغزتان را متلاشى كند و نه بدبوى سخت كه شما را هلاك سازد. نه آن را بسيار نرم كه غرقتان كند و نه بسيار سخت چون فولاد كه ساختن خانه و كندن قبور، ممكن نشود. با كمال متانت آن را آن چنان ساخت كه از آن سود بريد و بر روى آن قرار گيريد و پيكرهايتان بر آن استوار گردد و براى اهداف زندگيتان رام گردد، و از اين رو آن را «فراش» ناميد. و آسمان را سقفى محفوظ در بالاى سرتان قرار داد كه خورشيد و ماه و ستارگانش بچرخد. و باران را از بالاى سرتان از آن جا كه برتپهها و قلۀ كوهها و بلندىها و پستىها فروريزد نازل نمود، سپس آن را به باران ريز و درشت و سخت و شديد و آرام ممتد تقسيم كرد تا زمين هايتان از آن سيراب گردد، و آن را ناگهانى فرو نريخت كه به كشت و زرع و درخت و خانه تان آسيب رساند؛ پس براى او شريكها قرار ندهيد.
📒تفسیر روان
@baquranvatrat
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
#تفسیر
#قرآن
🔰تفسیر قرآن
🔸وَ إِنْ كُنْتُمْ في رَيْبٍ مِمّا نَزَّلْنا عَلى عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَكُمْ مِنْ دُونِ اللّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ (۲۳)
🔸فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النّارَ الَّتي وَقُودُهَا النّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكافِرينَ (۲۴)
🟢اعجاز قرآن
▫️لغت و اعراب:
❇️نزول: فرود آمدن، و انزال و تنزيل: فرو فرستادن، لكن غالباً انزال در نازل نمودن دفعى شىء و تنزيل در نازل كردن تدريجى آن استعمال مى شود. سوره: قطعه اى مستقل تعيين شده از قرآن كه داراى بسم اللّه باشد، و حداقل موجود آن در اين كتاب كريم سورۀ كوثر است كه سه آيه و حداكثر آن سورۀ بقره است كه ۲۸۶ آيه مى باشد. فاتّقوا النار به تقدير فآمنوا واتقوا است. وَقَدَ النارُ - از باب ضَرَب -:
روشن و مشتعل گرديد، و وقود: وسيلۀ اشتعال مانند هيزم و غيره. حجارة: جمع حَجَر، يعنى سنگ ها.
من مثله مرجع ضمير عبدنا است و ممكن است قرآن باشد.
▫️تفسير:
🔸«وَ إِن كُنتُمْ فِى رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا»
❇️خطاب به كفار و كسانى است كه دربارۀ قرآن در شك و ترديدند، مى فرمايد: اگر شما در آيات قرآنى كه تا حال بر بندۀ خود محمد صلى الله عليه و آله فرو فرستاده ايم شك داريد و گمان مى كنيد كه از جانب خود او يا ديگران است،
🔸«فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ»
يعنى: پس اجتماع كنيد و دسته جمعى سوره اى نظير اين قرآن، يعنى نظير سوره اى از آن را بياوريد، و يا آن كه يك سوره از شخصى مانند محمد صلى الله عليه و آله مردى كه از آغاز عمر تا چهل سالگى در محيطى بى فرهنگ و مردمى درس نخوانده بزرگ شده، نه مكتب رفته و نه استاد ديده، بياوريد.
يعنى او نيز سوره اى مثل قرآن محمد صلى الله عليه و آله انشاء و تنظيم كند.
🔸«وَ ادْعُواْ شُهَدَآءَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ»
يعنى: و در انشاء دسته جمعى يك سورۀ آن، غير از خداوند همۀ حاضران محيط خود را فرا خوانيد تا شما را در تنظيم الفاظ و محتواى آن يارى دهند. و يا آن كه پس از تنظيم آن، همۀ گواهان يعنى سران قوم و عقلا و دانشمندانتان را كه صلاحيت شهادت دارند فرا خوانيد تا به مماثلت و همانندى سورۀ تنظيم شدۀ شما با سوره اى كه محمد صلى الله عليه و آله آورده گواهى دهند؛ اگر واقعاً در ادعاى خود راستگوييد و شك داريد كه اين كتاب از جانب خداست.
🔸«فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ وَلَن تَفْعَلُواْ»
يعنى: پس اگر چنين كارى نكرديد - اگر سوره اى مماثل و همانند نياورديد - و هرگز هم نخواهيد توانست آورد،
🔸«فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِى وَ قُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجَارَةُ»
يعنى: پس ايمان بياوريد به دعوت پيامبر، زيرا عجز و ناتوانى شما كاشف از اين است كه او حق است و آنچه آورده است از سوى خداست. (در تأييد محتواى اين دو آيه، به آيۀ ۳۸ سورۀ يونس، و آيۀ ۱۳ سورۀ هود، و آيۀ ۸۸ سورۀ اسراء مراجعه شود. ) و تقوا پيشه كنيد، يعنى بپرهيزيد از آتشى كه هيزم آن مردم است و سنگ ها. مراد از ناس مردمى هستند كه كافرند و اصول را نپذيرفته اند و كسانى كه گناهان فرعيشان بر آنها احاطه نموده است. و مراد از «حجاره» سنگ هايى است كه در دنيا به عنوان بت عبادت مى كردند و احجار كريمه يعنى سنگ هاى گران قيمتى كه به عنوان گنج ذخيره مى نمودند و حقوق الهى آنها را نمى پرداختند، و يا سنگ هايى كه در بناها و ساختمانها به نحو حرام به كار مى بردند و امثال آنها. و علت آتش زدن اين احجار، توبيخ و زجر صاحبان آنهاست، نظير عمل موسى دربارۀ گوسالۀ سامرى كه فرمود: «لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفاً»[طه، ۹۷].
🔸«أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ»
يعنى: و آن آتش دوزخ است كه آفرينش و تهيۀ آن براى كافران است هر چند برخى از مسلمين هم موقّتاً در آن خواهند بود.
📒تفسیر روان
@baquranvatrat
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
#تفسیر
#قرآن
🔰تفسیر قرآن
▫️آیه ۲۵ سوره بقرة
🔸وَ بَشِّرِ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا اْلأَنْهارُ كُلَّما رُزِقُوا مِنْها مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقًا قالُوا هذَا الَّذي رُزِقْنا مِنْ قَبْلُ وَ أُتُوا بِهِ مُتَشابِهًا وَ لَهُمْ فيها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ هُمْ فيها خالِدُونَ (۲۵)
✳️تفسير:
▪️نعمت هاى بهشت در دنيا
🔸«وَ بَشِّرِ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ»
▫️مخاطب در اين آيه، پيامبر صلى الله عليه و آله و هر مكلفى است كه توان فهم اين كتاب و ابلاغ آن را دارد.
▫️يعنى: كسانى را كه ايمان آورده و عمل هاى شايسته انجام داده اند بشارت ده كه بى ترديد براى آنها باغ هايى است - يعنى در عالم برزخ پس از مرگ، و در بهشت ابدى پس از قيامت - كه از زير زمين آنها يا از زير درختان آنها نهرها روان است.
🔸«كُلَّمَا رُزِقُواْ مِنْهَا مِن ثَمَرَةٍ رِّزْقاً قَالُواْ هَذَا الَّذِى رُزِقْنَا مِن قَبْلُ»
▫️يعنى: هر وقت كه از آن باغها از نوعى ميوه رزقى - يعنى مقدارى از خوراكى - به آنها داده شود، مى گويند: اين همان نوع است كه پيش از اين در دنيا خدا به ما روزى كرده بود، يعنى نوع ميوه را مى شناسند هر چند در صفاتش تفاوت زيادى مى بينند. و يا آن كه اين ميوه، شبيه همان است كه چندى پيش در همين جا به ما دادند. و يا آن كه اين ميوه همان است كه پيش از اين در دنيا نصيب ما شده، زيرا نتيجۀ اعمال ماست. و يا آن كه اينها تبلور اعمال و تجسّم انفاقاتى است كه در دنيا بدان موفّق شديم.
🔸«وَ أُتُوا بِهِ مُتَشَابِهاً»
▫️ضمير مذكر به رزق برمى گردد، يعنى: مطلق رزق در آن جا براى آنها در طراوت و زيبايى و طعم و بو و غيره شبيه هم است.
🔸«وَ لَهُمْ فِيهَآ أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ»
▫️يعنى: و براى آنها در آن بهشت همسرانى پاكيزه است، پاكيزه از عادات زنانه، نقص اندام، امراض جسمى، اخلاق بد، عجز در گفتار، زشتى در قيافه.
🔸«وَ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ»
▫️يعنى: و آنان در آن جا خالد و جاودانند. «خلود» در لغت، بقاى شىء است بدون عروض تباهى و زوال بر آن در مدتى طولانى يا ابدى؛ و در اصطلاح قرآن و حديث ابديت است.
📒تفسیر روان
@baquranvatrat
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
#تفسیر
#قرآن
🔰تفسیر قرآن
▫️آیه ۲۶ سوره بقرة
🔸إِنَّ اللّهَ لا يَسْتَحْيي أَنْ يَضْرِبَ مَثَلاً ما بَعُوضَةً فَما فَوْقَها فَأَمَّا الَّذينَ آمَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ أَمَّا الَّذينَ كَفَرُوا فَيَقُولُونَ ما ذا أَرادَ اللّهُ بِهذا مَثَلاً يُضِلُّ بِهِ كَثيرًا وَ يَهْدي بِهِ كَثيرًا وَ ما يُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقينَ (۲۶)
▪️لغت و اعراب:
🔖امثال قرآن
✅مَثَلاً ما كلمۀ ما اسم است و صفت مَثَل براى افادۀ ابهام، مثل أعطنى كتاباً ما يعنى كتابى به من بده هركتابى باشد. بعوضه: پشه. الحق خبر انّ و من ربّهم حال است از ضمير مستتر حق يا از اسم انّ. و بهذا مثلاً بدل و مبدَلٌ منه است يعنى بهذا المثل.
✳️تفسير:
🔸«إِنَّ اللَّهَ لَايَسْتَحْىِ أَن يَضْرِبَ مَثَلاً مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا»
🔹يعنى: حقيقت اين است كه خدا را شرم نيايد از اين كه براى هدف هاى متنوع خود مثل بزند هر مثلى كه بخواهد، پشه باشد و مافوق آن، يعنى فوق آن در كوچكىِ جسم مانند ميكروب و ياخته، يا فوق آن در بزرگى مثل شتر و فيل و كوه و دريا.
🔸«فَأَمَّا الَّذِينَ ءَامَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَبِّهِمْ»
🔹يعنى: اما كسانى كه ايمان آورده اند هر چند وجه تشبيه يا وجوه تشبيه را درك نكنند، مى دانند كه آن مثل حق و بجا و عقلايى و از جانب پروردگارشان است، يعنى مى دانند جزء متشابهات كتاب است و معنى واقعى و تأويل آن نزد اهلش ثابت است.
🔸«وَ أَمَّا الَّذِينَ كَفَرُواْ فَيَقُولُونَ مَاذَآ أَرَادَ اللَّهُ بِهذَا مَثَلاً»
🔹و اما كسانى كه كفر ورزيده اند چون وجه يا وجوه تشبيه را درك نمى كنند، به عنوان استهزا و تحقير مى گويند: خداوند از اين مثل چه اراده كرده و چرا از اشياء كوچك و بى ارزش نام مى برد؟!
🔸«يُضِلُّ بِهِ كَثِيراً وَيَهْدِى بِهِ كَثِيراً»
اين كلام جواب خداوند از گفتۀ كفار است،
🔹يعنى: خداوند به واسطۀ آن مَثَل امتحانى پيش مى آورد كه عدۀ زيادى را با سبب سازى گمراه مى كند و جمع بسيارى را هدايت مى كند. كفار به اقتضاى غريزۀ انكار و عناد، پيروى از متشابه مى كنند و با تأويل و تحريف آن گمراه مى شوند، و مؤمنان به خاطر اذعان و تسليم، بر ايمانشان افزوده مى شود.
🔸«وَ مَا يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِينَ»
گمراهى براى گناهكاران
🔹يعنى: خداوند با سبب سازى هم گمراه نمى كند مگر كسانى را كه از اطاعت خدا خارج اند.
🟢تذكر
▪️خداوند در جاهاى زيادى از كلام آسمانى خود مثل هايى تنبّه آور و بيدارى بخش زده كه از آن جمله موارد زير است:
▫️۱. مشركان را در خواستن حاجت و توسل به بتها به كسى كه با حيوانات سخن بگويد، تشبيه نموده. (۱۷۱ بقره)
▫️۲. انفاق در راه خدا را به يك دانۀ كِشته شده كه هفتصد برابر يا زيادتر حاصل دهد، تشبيه نموده. (۲۶۱ بقره)
▫️۳. عمل عبادى ريايى را به خاكى نرم روى سنگى صاف كه باران تندى بر آن ببارد و آن را بشويد، تشبيه نموده. (۲۶۴ بقره)
▫️۴. عمل قربى خالص را به باغى بر روى تپه اى كه باران شديد بر آن ببارد و حاصل چند برابر دهد، تشبيه نموده. (۲۶۵ بقره)
▫️۵. عيسى بن مريم عليهما السلام را در نداشتن پدر، به آدم عليه السلام تشبيه كرده. (۵۹ آل عمران)
▫️۶. انفاقات كفار را به زراعتى كه باد سوزان بر آن دميده و نابودش سازد، تشبيه كرده. (۱۱۷ آل عمران)
▫️۷. دانشمند فاسق را به سگى كه از شدت حرارت يا مرض، پيوسته زبانش را بيرون آورد، تشبيه نموده. (۱۷۶ اعراف)
▫️۸. زندگى دنيا را به زمينِ خرّم و سرسبزى كه ناگهان خشم خدا بر آن نازل گشته و آن را چون
زمينِ درو شده و خشكيده سازد، تشبيه كرده. (۲۴ يونس)
▫️۹. كافران را به كوران و كران، و مؤمنان را به بينايان و شنوايان، تشبيه نموده. (۲۴ هود)
▫️۱۰. اعمال خير كفار را به خاكسترى كه باد تند بر آن بوزد و نابودش سازد، تشبيه نموده. (۱۸ ابراهيم)
▫️۱۱. كلام پاكيزه را به درخت پاكيزه اى كه ريشه اش ثابت و شاخه اش سر به فلك كشيده باشد، تشبيه كرده. (۲۴ ابراهيم)
▫️۱۲. كلام پليد را به درختى كه از جاى خود كنده شده و روى پاى خود نيست، تشبيه نموده.
(۲۶ ابراهيم)
▫️۱۳. ناتوانى بتها را چنين مَثَل زده كه قدرت آفريدن مگسى را ندارند و اگر مگسى از آنها چيزى بربايد توان گرفتن آن را ندارند. (۷۳ حج)
▫️۱۴. نور ذات اقدس خود را به چراغى كه از روغن زيتون خالص و شفافى روشن شود و در ميان شيشه اى نورانى در طاقچه اى محفوظ قرار گيرد كه نورى بر نورى اضافه گردد، تشبيه نموده. (۳۵ نور)
▫️۱۵. اموال و اولاد را در دنيا به گياهان سرسبزى كه پس از اندك مدتى پژمرده و زرد و سپس خاشاكِ خشك شوند، تشبيه كرده. (۲۰ حديد)
@baquranvatrat
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
#تفسیر
#قرآن
🔰تفسیر آیه ۲۷ سوره مبارکه بقرة
💠الَّذينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللّهِ مِنْ بَعْدِ ميثاقِهِ وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يُفْسِدُونَ فِي اْلأَرْضِ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ (۲۷)
▫️لغت و اعراب:
🔸الذين صفت فاسقين در آيۀ قبل، و اضافۀ عهد به اللّه اضافۀ به فاعل است. نَقَض العظمَ - از باب نَصَر -:
🔹شكست آن را، و نقض العهدَ: فاسد و باطل نمود آن را. ميثاق عقدى است كه با قسم و عهد تحكيم شود و نيز به معناى خود تحكيم است. أن يوصل بدل از هاء مجرور در به است، يعنى أمر اللّه بوصله.
▪️تفسير:
🔸«الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ»
🔹يعنى: فاسقين كسانى هستند كه عهد خدا را پس از تحكيم آن مى شكنند. و مراد از عهد، پيمانى است كه خداوند توسط پيامبران خود در اعصار مختلف از بشر براى پذيرش دين الهى و اصول و فروع گرفته است، و مراد از توثيق، تحكيم آن نسبت به هر انسانى به واسطۀ عقل اوست در مواردى كه درك كند، و به وسيلۀ تكرار آيات كتاب آسمانى با بيانات مختلف و سخنان انبياء است.
🔸«وَ يَقْطَعُونَ مَآ أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ»
🟢آغاز تا انجام انسان (شش حالت)
▫️يعنى: و آنچه را كه خداوند به وصل و پيوند آن دستور داده قطع مى كنند. خداوند به صلۀ رحم و پيوند مودّت و دوستى با پدر و مادر و ساير خويشان و پيوند اعتقاد و طاعت با پيامبر و خلفاى معصوم او فرمان داده.
🔸«وَ يُفْسِدُونَ فِى الْأَرْضِ»
▫️يعنى: و در روى زمين فساد برمى انگيزند. در عقايد مسلمين تشكيك مى كنند، آنها را از كفار مى ترسانند، اسرار آنها را به كفار مى دهند و طرفين را به قول و عمل، به جنگ ترغيب مى كنند.
🔸«أُوْلَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ»
▫️آنها هستند كه سخت زيانكارند، نه زيانكار در معاملات مالى، بلكه زيان اخروى و محروميت از سعادت ابدى، زيرا نيروى بدنى و فكرى انسان در دنيا سرمايه و بهاى خريد سعادت اخروى اوست و هدر دهندۀ آن در آخرت از پاداش بهشتى محروم است، و اينان به جاى تحصيل سعادت، سرمايهها را براى تحصيل شقاوت، مصرف كردند كه در عوض آن، در آخرت عذاب جهنم دريافت مى كنند و چه زيانى بالاتر از اين؟!
📒تفسير روان
@baquranvatrat
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
#تفسیر
#قرآن
🔰كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللّهِ وَ كُنْتُمْ أَمْواتًا فَأَحْياكُمْ ثُمَّ يُميتُكُمْ ثُمَّ يُحْييكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (۲۸)
▪️تفسير:
🔸«كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ كُنتُمْ أَمْواتاً فَأَحْيَاكُمْ»
🔹يعنى: چگونه به وحدانيت خدا و قدرت او بر ايجاد معاد و برانگيختن اموات كفر مى ورزيد در حالى كه اگر اندكى در مسير وجودى خود دقت كنيد بى ترديد ايمان مى آوريد، زيرا شما انسانها پيش از آمدن به دنيا همه مرده بوديد، يعنى ذرات جسد شما در لابه لاى خاك و غير آن بى جان و ميت بود، پس خداوند، همه را از جاهاى مختلف گرد آورد و صورت انسانى بخشيد و روحى از عالم امر خود بر آن دميد و آن را زنده كرد و فعلاً در دنيا اينگونه انسانِ زنده ايد. و استعمال ميت بنابراين فرض مَجاز است، زيرا ميان ميت وحى، تقابل عدم و ملكه است، يعنى ميت به جسمى اطلاق مى شود كه در آن استعداد حيات و حلول روح باشد، و خاك و جمادات ديگر اين چنين نيستند. و ممكن است مراد، حالت جنينى انسان پيش از ولوج و دميدن روح باشد، و استعمال ميت در آن حقيقى است.
🔸«ثُمَّ يُمِيتُكُمْ»
🔹يعنى: سپس شما را در دنيا مى ميراند به ميراندن تدريجى از نخستين مرگ انسانها تا اواخر دنيا كه به وسيلۀ فرشتگان مرگ انجام مى گيرد و آخرين آنها را در يك دفعه به واسطۀ نفخۀ اول صور اسرافيل مى ميراند.
🔸«ثُمَّ يُحْيِيكُمْ»
🔹يعنى: و پس از آن شما را براى زندگى در عالم برزخ و فاصلۀ ميان دنيا و قيامت زنده مى كند و در آن عالم تا مدتى ادامۀ حيات مى دهيد.
🔸«ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ»
🔹يعنى: سپس به سوى خداوند باز گردانده مى شويد. پس شما دوباره در عالم برزخ مى ميريد و در روز رستاخيز زنده شده، به سوى او باز مى گرديد. بنابراين، براى انسان از آغاز حركت از مبدأ وجوديش تا منتهاى نزولش در بهشت يا جهنم ابدى، شش حالت متضاد و متناوب است: حالت موت قبل از دنيا، احياء در دنيا، اماتۀ در دنيا، احياء در برزخ، اماتۀ در برزخ و احياء در قيامت.
▫️روى اين بيان، اين آيه با آيۀ ۱۱ سورۀ غافر «رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ» مخالفتى ندارد و آن آيه مربوط به ما بعد ثبوت تكليف در اين جهان است، زيرا در آن آيه آمده: كفار در روز قيامت مى گويند:
«خداوندا! ما كه در دنيا منكر بعث و زنده شدن پس از مرگ بوديم براى اثبات آن دوبار ما را ميراندى و دوبار زنده كردى، پس ما اعتراف كرديم كه در رد دعوت پيامبرانت گنهكار بوديم» و اين گفتار اشاره است به مراحل چهارگانۀ اخيرِ مورد بحث، يعنى به مراحل پس از گذراندن مرحلۀ موت اول و احياء اول. و از اين بيان، مقايسه و حال آيۀ مورد بحث با آيات سه گانۀ نفخ صور در آستانۀ رستاخيز نيز روشن مى شود. اول، آيۀ نفخۀ اماتۀ همۀ زندهها «وَنُفِخَ فِى الصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِى السَّمَاوَاتِ وَ مَن فِى الْأَرْضِ إِلَّا مَن شَآءَ اللّهُ» [زمر، ۶۸]. دوم، آيۀ احياء همۀ مردگان و بيرون آمدن همه از قبرها و منتظر حوادث قيامت بودن «ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرَى فَإِذَا هُمْ قِيَامٌ يَنظُرُونَ» [زمر، ۶۸]. سوم، آيۀ نفخۀ احضار در محكمۀ حق براى حساب و سنجش اعمال و داورى «وَنُفِخَ فِى الصُّورِ فَجَمَعْنَاهُمْ جَمْعًا» [كهف، ۹۹] و «إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ جَمِيعٌ لَدَيْنَا مُحْضَرُونَ»[يس، ۵۳]، زيرا نفخۀ اول داخل در يميتكم است، يعنى در نفخۀ اول بقاياى انسانها و حيوانات زنده و اجنّه و فرشتگان مى ميرند و ارواحشان به برزخيان ملحق مى شود، و خارج از شمول اين نفخه، تنها ارواحى هستند كه در آيۀ اول استثنا شده اند. و اما نفخۀ دوم و سوم طبق تفسير جملۀ «ثم اليه ترجعون» داخل در اين جمله اند، يعنى پس از انقضاء حيات برزخى، به وسيلۀ دو نفخه در حضور خداوند حاضر خواهيد شد، و بنابراين نفخۀ دوم كه نفخۀ احياء همه است احياء حقيقى نسبت به اجساد مردگان است، و اما نسبت به ارواحشان كه در برزخ اند ظاهر برخى از ادلّه، انتقال است به سوى اجسادشان، لكن مقتضاى ظاهر «أمتّنا اثنتين و أحييتنا اثنتين» اين است كه مى ميرند و با ارتباط و جفت شدن با اجساد جديدالخلقۀ قيامتى زنده مى شوند، «و اذا النفوس زوّجت» أى مع الأجساد.
📒تفسیر روان
@baquranvatrat
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸