عرشیان فهم نکردند بلندای تو را
افقی درک نکرد آخر دنیای تو را
راستی، با تو چه شد؟ هیچ کتابی ننوشت
حل نکرد این همه تاریخ معمای تو را
کم نبودند کسانی که نصحیت کردند
وانهادند به تو مکتب و معنای تو را
خودشان در دل دیروز فراموش شدند
خورده بودند ولی غصهٔ فردای تو را
عرفه عاقبتت را به همه فهماندی
که شنیدند همه اشهد اعضای تو را
کربلا گوشهای از معنی نجوایت شد
بوسه زد نیزه و شمشیر سراپای تو را
کاش چون عاقبتت، عاقبت ما باشد
آرزو کرده دلم رؤیت رویای تو را
من مگر با نفس تو به سعادت برسم
من سعیدم چو کنارت به شهادت برسم
مادرم تا بشوم پای رکاب تو شهید
نام من را به همین عشق نهادهاست سعید
چیست این عشق، تبش اینهمه دامنگیر است
خانمانسوز بلایی است که در تقدیر است
روز اول پی تو دیده گشودم انگار
سالها بود به دنبال تو بودم انگار
مردم کوفه که هنگامهٔ دعوت کردند
همه با نامه به تو عرض ارادت کردند
من به شوق تو شدم نامهرسان کوفه
نگران بودم از فتنهگران کوفه
گفتم این راه که خون میچکد از جریانش
به تو باید برسم تا نرسد طوفانش
نامه شد واسطه تا دیده به دلبر برسد
مگر این دورهٔ هجر تو به آخر برسد
تو که احوال مرا در نظرم میخواندی
از چه با پاسخ آن نامه برم گرداندی؟
هرچه میگفتی و میخواندی اطاعت میشد
ولی ای دوست، دلم تنگ برایت میشد
من که یک عمر پیت در به در هر دشتم
به همین کوفه به امر تو ولی برگشتم
من از آن دم که دم قاصدت از مکه رسید
مسلمت آمد و قلبم به هوای تو تپید
اولین بیعت با مسلم تو از من بود
چشمم از مَقدم فرمانده تو روشن بود
دور مسلم سر عشقت چقدر گردیدم
به امیدی که در این راه کنی تأییدم
بعد از آن، وصل تو دیگر همه امیدم بود
اینکه میبینمت آیا، غم و تردیدم بود
هرچه در راه تو از دست برآمد کردم
نامهاش را به تو حتی خود من آوردم
نامه انگار بهانه است به نورت برسم
باز هم واسطه شد تا به حضورت برسم
پر شد از نعمت دیدار تو دیگر دستم
که پس از این به تو و قافلهات پیوستم
اینهمه آمدن و رفتنم از شوق تو بود
آتش افتاده به جان و تنم از شوق تو بود
من که اینقدر در این راه دویدم پی تو
چقدر زخم زبانها که شنیدم پی تو
دیشبی را که تو برداشتی از ما بیعت
من قسم یاد نمودم که وفادار توام
آرزوم است فدایت بشوم صدها بار
گفتم آمادهٔ جانبازی هربار توام
خواب از شوقِ فدایت شدن، از چشمم رفت
تو بیاسای که من دیدهٔ بیدار توام
از همان روز که در مکه رسیدیم به هم
بین این راه به شوق تو پی کار توام
بگو امروز فدا در نظرت خواهم شد؟
تیر باران بشود، من سپرت خواهم شد؟
زیر شمشیر غمت، کشتهٔ نازت باشم
حقم این نیست فدایی نمازت باشم؟
عاشق از خنجر و شمشیر مگر میترسد؟
صید چشمان تو از تیر مگر میترسد؟
آخرین لحظه رسیده است، بگو یار توام
نگرانم ننویسند وفادار توام
نگرانم ننویسند برایت مُردم
تیر بسیار به امید دعایت خوردم
پای عشقم به تو خون میچکد از هر مویم
تیر خورده است به پهلوی من و بازویم
تیرهای که به روی من اصابت کرده
روضههایی است مرا غرق مصیبت کرده
روضهام محشر کبراست، خدا رحم کند
روضهٔ حضرت زهراست، خدا رحم کند
صورتم تیر اگر خورد دگر ضربه نخورد
حرف انسیهٔ حوراست، خدا رحم کند
بازویم تیر اگر خورد ولیکن نشکست
شاهد واقعه مولاست، خدا رحم کند
مادر عالمیان تکیه به دیوار زد و
میخ در، داغِ تماشاست، خدا رحم کند...
📢 حاج مهدی رسولی
🔶 عرشیان فهم نکردند بلندای تو را...
شب چهارم محرم ۱۴۴۱
#حاج_مهـدی_رسـولـی
#روضه
#شب_چهارم
#محرم۹۹
@bar_bale_booriya
صوت⬇️⬇️⬇️
باد میخورد به پرچمت
دل مرا تکان دهد
باد میخورد به پرچمت
غمتو را نشان دهد
باد میخورد به پرچمت
طریق بندگی من عوض شود
باد میخورد به پرچمت
مسیر زندگی من عوض شود
به جز به گوشه چشمت
عوض نمیشود راهم
به جز تو رانمیبینم
به جز تو را نمیخواهم
(لا خیر بعدک یا حسین۴)
........................
اشک می چکد به گونه ام
که آبرو به من دهد
اشک می چکد به گونه ام
که بال پر زدن دهد
اشک می چکد به گونه ام
که روشنی دهد به این دل سیاه
اشک می چکد به گونه ام
که کم کند کمی از این همه گناه
میان این همه گریه
میان این همه زاری
خوشا به اشک چشمی که
شود دلیل بیداری
(لا خیر بعدک یا حسین۴)
شاعر : محسن عربخالقی
📢 حاج مهدی رسولی
🔶 باد میخورد به پرچمت
شب چهارم محرم ۱۴۴۱
#حاج_مهـدی_رسـولـی
#پیش_زمینه
#شب_چهارم
#محرم۹۹
@bar_bale_booriya
صوت⬇️⬇️⬇️
دامن آلوده و بار گناه آورده ام
گر چه آهی در بساطم نیست آه آورده ام
(جان حسین، سنه قوربان حسین، درده درمان حسین، جان جانان حسین)
هر که آرد تحفه ای در محضر مولای خود
من دو دست خالی و کوه گناه آورده ام
در کرم شه را گدا باید گدا را نیز شاه
من گدا دست گدایی سوی شاه آورده ام
ناله ام در سینه، اشکم بصر، سوزم به دل
نامه ای چون دود آه خود سیاه آورده ام
هر که بودم هر که هستم با کسی مربوط نیست
بر امام مهربان خود پناه آورده ام
شاعر : استاد غلامرضا سازگار
📢 حاج مهدی رسولی
🔶 دامن آلوده و ...
شب چهارم محرم ۱۴۴۱
#حاج_مهـدی_رسـولـی
#زمینه
#شب_چهارم
#محرم۹۹
@bar_bale_booriya
صوت⬇️⬇️⬇️
سروریم ، تاج سریم ، عز و فریم ، شانلی نگاریم
شرفیم، شان و وقاریم
ای حسین ای ایکی دنیاده بوتون ائل لره سرور
هامی عاشق لره رهبر
بزم عشق ایچره سنون تک هانی بیر مست قلندر
باشا چکسون دولی ساغر
نه بیلیم باده احمر
حشره تک باده ی عشقیندن ایچن کیمسه آییلماز
اولماسا مست قلندر آدی دنیایه یاییلماز
صف عشاقده عاشق لر آرا زبده ساییلماز
دئمیرم عاشق اولانماز
عاشق صادق اولانماز
سن او سرمست بلا سن سنه یوخ دهرده تالی
عشق میخانه سی عالمده اولوب سنله صفالی
ای سالان غلغله عالم لره مستانه خصالی
بیر ایچیمده ائله دون ساغری خالی
ای قویان واله و حیران هامی دنیانی کمالی
عشقیوین یوخدی زوالی
هانسی جاندان گئچن آخیر بو جهاندا سنه بنزر
هانسی بیر گلدی کی تک جانیله بیر گلشنه بنزر
پیکرینده یارالار سوسنه بنزر
هانسی گلشن سنه بنزر
اگمدون ظالمه باش دوزدی باشون نیزیه گئچدی
اوخ ، قلیج پیکریوی دوغرادی بیچدی
سولی اوخلار سو کیمی قانیوی ایچدی
سو کناریندا سوسوز قتله یتیشدون
( فرع) دن ( اصله) یتیشدون
عاقبت وصله یتیشدون
جانیوین قیدین آتار کن سوسوز آلقانیوه باتدون
باشیوی عرشه اوجاتدون
کعبه ی عشقیوه چاتدون
عشقی دنیاده یاراتدون
خلقی غفلت یوخوسندان چکوب نعره اویاتدون
ساحلین فکرینی آتدون
عشق دریاسنا باتدون
کیمدی بو کیمدی کی آفاقه سالیب عشق نواسین
یاییب آزادلیقین افلاکه صلاسین
بو جلال و بو شرفده بشر اولماز
بئله صاحب نظر اولماز
کیمدی بو کیمدی کی عالم لری عشقینده ائدوب مات
محو اولوب اهل سماوات
چاتا بیر کیمسه بونون عشقینه هیهات
بو او عاشق دی کی اوز عشقین ائدوب عالمه اثبات
کیمدی بو پیر خرابات
کی اولوب ، درگه حاجات
کیمدی اجلالینه تعظیم ائلیری گویده ملک لر
کیمدی اخلاصینه تکریم ائدوری شانلی فلک لر
بیلون ائل لر
بو اوسلطان معظم دی کی شاهلاردی، غلامی
عرش اعلادی مقامی
ماسوالله ین امامی
بو حسین بن علی دور شرف کون و مکاندی
علت خلقت افلاکیدی سلطان جهاندی
فاطمه اوغلی دی پیغمبره بو روح رواندی
بو جهان فر ض اولا پیکر بو همان پیکره جاندی
بو همان جان جهاندی
حکمی دنیایه رواندی
ابدی دور ، ازلی دور
خلقه دنیاده ولی دور
او سراج ابدیت دی کی انوار رخوندان
عالم عشق جلی دور
بو حسین ابن علی دور
بو حسین ابن علی دور
📢 حاج مهدی رسولی
🔶 سروریم تاج سریم عز و فریم ...
شب چهارم محرم ۱۴۴۱
#حاج_مهـدی_رسـولـی
#واحد_ترکی
#شب_چهارم
#محرم۹۹
@bar_bale_booriya
صوت⬇️⬇️⬇️
خیال کن امسال سال شصت و یک هجریه
خیال کن بین انتخاب حق و باطلی
حسین یا یزید، محبت کی تو قلبته؟
توو این معرکه، ببین کدوم طرف مایلی؟
مگه میشه ما تن به ذلت
مگه میشه ما نه بگیم به هیأت
مگه میشه با حسین نباشیم
پای روضه ایم تا خود قیامت
ما در طلب عزت امام حسینیم
ما سینه زن هیأت امام حسینیم
با اشک عزا بین جبهه جهادیم
ما گریه کنا ملت امام حسینیم
📢 حاج مهدی رسولی
🔶 خیال کن امسال...
شب چهارم محرم ۱۴۴۱
#حاج_مهـدی_رسـولـی
#شور
#شب_چهارم
#محرم۹۹
@bar_bale_booriya
صوت⬇️⬇️⬇️