#مرتبط
#پاسخی_دیگر
✅مخالفین و فحاشی 👇
👈شما هم برخورد داشتید با کسانی که میگن اعتقادی به چیزی نداریم ولی بسیار بد دهن و فحاش هستند
جالبه بدانید تحقیقات علمی نشون میده هر چه به سمت خداناباوری(آتئیست) حرکت کنیم فحاشی و هتاکی بیشتر میشه
▪️ موسسه تحقیقاتی بارنا گروپ منتشر کرد:
👈 آتئیست ها و آگنوستیک های آمریکایی گرایش بسیار زیادی به "فحش دادن" ، مصرف الڪل و مواد مخدر، دیدن فیلم های غیر اخلاقی، خشونت جنسی، قماربازی و ... دارند.
🌐 https://www.barna.com/research/practical-outcomes-replace-biblical-principles-as-the-moral-standard/#
▪️ از سایت روانشناسی معتبر:
بر اساس یافته های محققان فحش دادن نسبتِ عکس با مفاهیمی نظیر وجدان و مدارا کردن دارد ( در نتیجه آتئیست بودن با داشتن وجدان و انصاف و مدارا کردن با مردم نسبت عکس دارد)
🌐 http://www.psychologicalscience.org/observer/the-science-of-swearing#.WGUMHNV96M8
▪️ از ژورنال علمے معروفِ ncbi :
👈 بسیاری از مواقع فحش دادن دلیلی بجز عدم کنترل بر روی رفتار، ندارد . پژوهش ها نشان داده است که مذهب عامل فوق العاده قوی در داشتن کنترل روی رفتار و گفتار فرد، نقش ایفا میکند! ( یکی از عوامل فحش دادن آتئیست ها دوری از مذهب است )
🌐 https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pubmed/19210054
گروه پژوهشی آرتا
https://eitaa.com/joinchat/2525560832C7caee8d264
#مرتبط
البته امروزه، شب یلدا به عنوان مراسم جنپرستی جشن گرفته نمیشود. بلکه بهانهای است برای مهربانی و دور هم نشستن. یعنی تغییر ماهیت داده است. به همین خاطر تعارض و تضادی با مسلمانیِ ما ندارد.
کانال تاریخ حقیقی ایران باستان
#مرتبط
#بازنشر
⛔️ #سوال 👇
آيا شب يلدا برگرفته از دين زرتشت است؟ نظر اسلام درباره شب یلدا و شب چله چیست؟
✅ #پاسخ 👇
♦️شب یَلدا یا شب چلّه بلندترین شب سال در نیمکره شمالی زمین است. این شب به زمان بین غروب آفتاب از ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان) اطلاق میشود. ایرانیان و بسیاری از دیگر اقوام شب یلدا را جشن میگیرند.
♦️شرق شناسان و مورخان متفق القولند كه ایرانیان نزدیك به چند هزار سال است كه شب یلدا آخرین شب پاییز و آذر ماه را كه درازترین و تاریك ترین شب در طول سال است تا سپیده دم بیدار میمانند، در كنار یكدیگر خود را سرگرم می کنند تا اندوه غیبت خورشید و تاریكی و سردی روحیه آنان را تضعیف نكند.
♦️واژه یلدا، از دوران ساسانیان كه متمایل به به كارگیری خط (الفبای از راست به چپ) سریانی شده بودند به كار رفته است.
💢یلدا همان میلاد به معنای زایش- زاد روز یا تولد است كه از آن زبان سامی وارد پارسی شده است.
♦️ باید دانست كه هنوز در بسیاری از نقاط ایران مخصوصاً در جنوب و جنوب خاوری برای نامیدن بلندترین شب سال، به جای شب یلدا از واژه مركب شب چله استفاده می شود.
💢 نظر اسلام درمورد شب یلدا:
♦️درباره دیدگاه اسلام در مورد سنت پیشینیان باید عرض کنیم: اسلام در مقابل سنتها و آیین های اقوام و مللی که به اسلام گرویده شده و مسلمان میشوند واکنشهای مختلفی را دارد:
1. یا آن سنت و آیین مخالف آموزه های شریعت اسلام بوده ، که اسلام با آن گونه سنت ها مقابله کرده و رد می کند(مانند زنده به گور کردن دختران اعراب و ...)
2. یا آن سنت و آیین موافق و مطابق با آموزه های دین اسلام است، که اسلام آنها را قبول کرده و تأیید می کند. مانند سنت پاکیزه گی و رفع کدورت و صله رحم در عید نوروز ایرانیان
3. یا آن سنت؛ سنخیت و یا عدم سنخیتی با آمورزهای دین اسلام ندارد و انجام آن مخالفتی با احکام الهی نمیکند و دین اسلام هم آنها را رد نمی کند.
♦️ مانند خیلی از رسوم وآیین های محلی اقالیم مختلف جهان اسلام نظیر؛ «صحبت کردن،مراسم ازدواج، و...
💢 نکته: در مواردی اسلام برخی از رسوم را طبق مبنای فوق اصلاح کرده و قسمتهائی را رد و قسمتهایی را تأیی می کند.
♦️حال با توجه به این مقدمه ای که ذکر شد متوجه میشویم که سنت باستانی شب یلدا تا جائیکه مستلزم احیای آموزه هایی چون؛ صله رحم، احترام به بزرگان، همدلی و صمیمیت در خانواده، و...شود خوب و پسندیده می باشد.
♦️ اگر در اجرای این سنتها دچار افراط کاری شویم نظیر: اسراف در مخارج، چشم هم چشمی و آوردن فشار مالی نامناسب به خانواده و ... قطعاً مخالف احکام دین اسلام بوده و مردود است.
📚 پینوشت:(1). الآثار الباقية عن القرون الخالية/ابو ریحان بیرونی/متن، ص: 363
🔻
تصویر #میترا در وداها
👈🏻 یک جوان بدون ریش، با چهار دست
پینوشت: وِداها قدیمیترین متون آریایی هستند و کتاب مقدس هندوها شمرده میشود.
اما #یلدا شب زایش کیست؟
☑️ پاسخ: زایش مِهر (میثرَه یا همان میترا)
👈🏻 برخلاف امروز که #میترا اسم دختر است، اما در اَوِستا و سایر متون باستانی، میترا #مذکر است. یعنی نَر است.
👈🏻 میترا یکی از عجیبترین خدایان جهان باستان است که در هند و ایران و بین النهرین و اروپا و... پرستش میشد.
👈🏻 قبلا در لینک زیر در این باره صحبت شده که در اوستا، میترا یک #جن بوده:
https://www.adyannet.com/fa/news/35077
👈🏻 در کتیبه طاق بُستان کرمانشاه نیز اردشیر دوم (پادشاه ساسانی) در سمت راست، اهورامزدا در وسط و میترا در سمت چپ قرار دارد (چنان که در تصویر بالا آمده است)
#پوستر | گرم باهم بودنیم
◽️این روزها که همه درگیر مشغلههای مختلف هستیم، نکند از سنتهای ایرانی مثل شب یلدا غافل شویم، این فرصت در کنار هم بودن را غنیمت بشماریم.
▫️محصول خانهی طراحان انقلاب اسلامی
▫️طراح گرافیک: استودیو آینده
#سوال
سلام چرا طبق قوانین الهی دست دزد قطع نمیشه؟
.
#مرتبط
❌ #سوال 👇
با توجه به آیات قرآنی که بریدن دستان دزدان را جایز می شمارد، پس چرا این حکم در ایران اجرا نمی شود؟ آیا اجرای این حکم واجب الاجرا است یا جایز الاجرا؟
✅ #پاسخ 👇
پاسخ اجمالی
همان طور که در پرسش اشاره شد قرآن و روایات قطع کردن دستان دزد را با تحقق شرایطش واجب می دانند، اما گفتنی است که در مورد اجرای این حکم در عصر غیبت امام زمان (عج) می توان سخنان فقها و دانشمندان اسلامی را به سه بخش تقسیم نمود:
1. برخی از فقها مانند علامه حلی در مورد اجرای حدود الاهی از سوی فقها در عصر غیبت توقف نموده و رأی خاصی ندارند.
2. بعضی هم مانند مرحوم خوانساری بر این باورند که در عصر غیبت اجرای حدود جایز نیست.
3. اما نظر سوم که دیدگاه برخی از فقهای پیشین و اکثر فقهای معاصر است، این است که در این زمینه فرقی بین زمان حضور و غیبت نیست همان طور که در زمان حضور امام (ع) (در صورت تحقق شرایط) حدود اجرا می شود، در زمان غیبت امام نیز باید حدود را اجرا نمود.
لازم به ذکر است که احکام الاهی بر اساس مصالح و مفاسد صادر شده است، در برخی از موارد اجرای حدود چه در زمان حضور امام یا در زمان غیبت ممکن است بنابر دلایل و یا مصالحی موقتا متوقف شود که امروزه نیز چنین است.
پاسخ تفصیلی
پیش از پرداختن به پاسخ بیان نکته ای لازم به نظر می رسد.
همان طور که در پرسش اشاره شد، قرآن[1] و روایات[2] قطع کردن دستان دزد را با تحقق شرایطش واجب می دانند، اما گفتنی است که در مورد اجرای این حکم در عصر غیبت امام زمان (عج) می توان سخنان فقها و دانشمندان اسلامی را به سه بخش تقسیم نمود.
1. برخی از فقها در این مورد که آیا فقها در عصر غیبت می توانند حدود الاهی را اجرا کنند، یا این که چنین حقی ندارند، توقف نموده و رأی خاصی را اتخاذ ننمودند. یکی از کسانی که در این موضوع توقف نموده علامه حلی است. وی می گوید: آیا در زمان غیبت امام زمان فقها می توانند اجرای حدود کنند، شیخین (شیخ مفید و شیخ طوسی) بر اساس روایت[3] فتوا به جواز دادند و من در این روایت و فتوا توقف می کنم.[4]
2. بعضی نیز بر این باور هستند که در عصر غیبت نباید اجرای حدود نمود. یکی از کسانی که جایز نمی داند مرحوم خوانساری است وی می گوید: اما معروف بین متقدمین این است که اجرای حدود در زمان غیبت جایز نیست، بلکه در نوشته های برخی ادعای اجماع شده است که اجرای حد توسط امام باشد یا کسی که شخصا از جانب امام معصوم انتخاب شده است.[5]
و برخی نیز اجرای حدود را در زمان غیبت فقط در مورد صاحب برده نسبت به برده اش و برخی نیز در مورد پدر نسبت به فرزند و شوهر نسبت به همسر جایز دانستند.[6]
3. اما نظر سوم که دیدگاه برخی از فقهای پیشین و اکثر فقهای معاصر است، این است که در این زمینه فرقی بین زمان حضور و غیبت نیست همان طور که در زمان حضور امام (ع) (در صورت تحقق شرایط) حدود اجرا می شود، در زمان غیبت امام نیز باید حدود را اجرا نمود. از جمله کسانی که رأیش بر اجرای حدود در زمان غیبت استوار است، شیخ مفید می باشد که می گوید: اما اقامه حدود به دست رهبر اسلام که از طرف خدا بر این مقام نصب شده می باشد که ایشان امامان هدایت از آل محمد هستند و نیز کسانی که از جانب ایشان منصوب هستند و هم چنین این امر به فقهای شیعه واگذار شده که در صورت امکان آن را اقامه نمایند.[7]
اما پرسشی که در این جا مطرح می شود این است که بر این مبنا نیز باز هم می بینیم که در برخی از مواقع حدود اجرا نشده و یا دست دزد قطع نمی شود که این به دو دلیل می تواند باشد.
الف. برای اقامه حد سرقت شرایطی در روایات و به دنبال آن در کتاب های فقهی بیان شده که بدون تحقق آن حد سرقت جاری نخواهد شد و آن عبارت است از: بلوغ، عقل، اختیار، عدم اضطرار، این که دزد آن کالا را از جایی دزدیده باشد که خودش آن را شکسته یا دریده و یا پاره کرده باشد، این که خودش یا با کمک دیگری آن را از محلش بدزدد، این که دزد پدر مال باخته نباشد، یا در پنهان و مخفیانه دزدیده باشد.[8]
بنابراین با توجه به این شرایطی که بیان شد اگر دزد غیر بالغ، یا دیوانه باشد، یا شخصی او را مجبور به دزدی نموده باشد یا از روی اضطرار و ناچاری دست به دزدی زده یا این که آن کالا را از جایی دزدیده که دیگران آن محل شکسته یا پاره کرده باشد؛ مثلاً دو نفر به دزدی بروند یکی از آن دو محل آن شی ء؛ مثل گاو صندوق را باز یا سوراخ کند و دیگری آن را از آن جا بدزددیا این که خودش یا با کمک دیگری آن را از محلش ندزدد؛ مثلا کسی آن را از محلش خارج نموده و او بدزدد یا این که دزد پدر مال باخته باشد، یا این که دزدی در پنهان و مخفیانه نباشد، دست دزد قطع نمی شود. [9]
ب. شیعه بر این باور است که احکام الاهی بر اساس مصالح و مفاسد صادر شده است؛ یعنی به اصطلاح فقهی "احکام تابع مصالح و مفاسد است"،[10] اما باید توجه داشت که در برخی از موارد در اجرای واجب مفسده و یا در انج
ام حرام مصلحتی قوی تر و مهم تر مترتب است که برای حفظ این اهم باید از این واجب دست کشید و یا آن حرام را مرتکب شد.
در این رابطه به چند مورد از نمونه ها که در تاریخ اسلام وجود دارد اشاره می کنیم.
الف. مسعدة بن صدقه می گوید: به امام صادق (ع) عرض شد: مردم عقیده دارند که على (ع) بر منبر کوفه فرموده است: اى مردم شما را به ناسزا گفتن به من می خوانند، مرا ناسزا بگوئید، سپس به بیزارى از من می خوانند، از من بیزارى نجوئید، امام فرمود: مردم چه بسیار بر على (ع) دروغ می بندند، سپس فرمود: على فرموده است: «شما را به ناسزا گفتن به من می خوانند، مرا ناسزا بگوئید، سپس به بیزارى از من می خوانند، و من به دین محمدم» و نفرمود. از من بیزارى نجوئید.
سائل عرض کرد: به من بفرما اگر کشته شدن را اختیار کند و بیزارى نجوید چگونه است؟ فرمود به خدا این تکلیف را ندارد. تکلیف او همان است که عمار بن یاسر کرد زمانى که اهل مکه او را مجبور به بیزارى از پیغمبر (ص) کردند. ولى دلش به ایمان مطمئن بود، سپس خداى عز و جل در باره او نازل فرمود: «جز کسى که مجبور شود، ولى دلش به ایمان مطمئن باشد[11] آن گاه پیامبر (ص) به او فرمود: اى عمار! اگر دوباره مجبورت کردند تو هم چنان کن که کردى (به زبان از دینت بیزارى بجو) که خداى عز و جل عذر تو را نازل فرموده و دستورت داده که تکرار کنى اگر تکرار کردند.[12]
ب. در حدیبیه (نام چاهى است در نزدیکى مکه) سهیل بن عمرو (یکى از فرستادگان قریش و بزرگان ایشان) از طرف قریش نزد پیامبر (ص) آمد و پیشنهاد صلح نمود و به رسول خدا (ص) نیز وحى رسید که پیشنهاد صلح را بپذیرد و أمیر المؤمنین (ع) را نویسنده صلح نامه و تنظیم کننده قرار داد صلح سازد، پس پیامبر (ص) به على فرمود: یا على بنویس «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»، سهیل بن عمرو گفت: اى محمد این نامه صلحى است که میان ما و تو نوشته مىشود آن را به نام کسى آغاز کن که ما او را بشناسیم (و بپذیریم و ما خداى رحمان و رحیم نمی شناسیم) بنویس: «باسمک اللهم» (یعنى به نام تو بار خدایا) پیامبر (ص) به أمیر المؤمنین (ع) فرمود: آن چه نوشتى پاک کن و (چنان چه سهیل می گوید) بنویس: «بسمک اللهم» أمیر المؤمنین (ع) عرض کرد: اى رسول خدا اگر اطاعت و پیروى از شما نبود «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» را پاک نمی کردم! سپس آن را پاک کرد و به جاى آن نوشت: «بسمک اللهم» پس پیغمبر (ص) به او فرمود: بنویس: این چیزى است که بدان پیمان می بندد محمد رسول خدا با سهیل بن عمرو، سهیل گفت: اگر ما در آن چه میان ما و تو نوشته مىشود به این صورت (که می گوئى) بپذیریم (و در صلح نامه نوشته شود «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ») در نتیجه ما رسالت و پیامبرى تو را پذیرفتهایم، و چه من در نامه صلح نبوت تو را بپذیرم و چه بر زبان بگویم براى من یکسان است (و چون ما نبوت تو را نپذیرفتهایم در نامه صلح نیز نباید «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ» نوشته شود) این نام را پاک کن و به جاى آن بنویس: این چیزى است که محمد بن عبد اللَّه بدان پیمان می بندد، امیر المؤمنین (ع) فرمود: به خدا سوگند او به حقیقت فرستاده و رسول خدا است گر چه بینى تو بر خاک مالیده شود، سهیل گفت: اگر می خواهى شروط صلح برقرار شود آن گونه که می گویم نام او را به تنهائى بنویس، امیر المؤمنین (ع) فرمود: اى سهیل و اى بر تو، از ستیزهجوئى دست بدار پیغمبر (ص) فرمود: یا على آن را پاک کن، عرض کرد: اى رسول خدا دست من به سوى پاک کردن نام تو از نبوت نمی رود (و در این باره به من یارى نمی ندهد) پیامبر فرمود: دست مرا بدان جا بگذار تا آن را پاک کنم، على (ع) دست پیامبر (ص) را روى نامه گذارد و آن حضرت آن جمله («رسول اللَّه») را پاک کرد، و به امیر المؤمنین (ع) فرمود: به زودى تو خود دچار چنین ماجرائى خواهى شد و تو به ناچار و ناراحتى شدید آن را خواهى پذیرفت ( اشاره است به داستان جنگ صفین و حکمیت نامبارکى که به دنبال آن قرار شد صلح نامه براى مدت یک سال میان طرفین نوشته شود، و هنگام نوشتن، على (ع) فرمود: بنویسید این پیمانى است میان على بن ابى طالب أمیر مؤمنان و معاویة بن ابى سفیان، عمرو عاص گفت: «امیر المؤمنین را» از دنبال نام خویش پاک کن زیرا ما امارت و فرمانروائى تو را بر خود نپذیرفتهایم و پس از سخن هائى که رد و بدل شد على (ع) به ناچار پذیرفت، و همین فرمایش رسول خدا (ص) را در آن جا یاد آورى فرمود[13]) سپس على (ع) دنباله صلح نامه را به پایان رسانید.[14]
ج. یکی از راویان به نام عمَّارٍ می گوید از امام صادق (ع) در مورد نمازی (تراویح) که در ماه رمضان در مساجد به صورت جماعت خوانده می شود پرسیدم حضرت فرمود: زمانی که امیر مؤمنان علی (ع) وارد کوفه شد به فرزندش امام حسن فرمود
به مردم اعلام کن در ماه رمضان در مساجد نماز (تراویح) نباید به جماعت خوانده شود امام حسن نیز حسب الامر پدرش اعلام نمود وقتی که مردم سخنان امام حسن
را شنیدند فریاد زدند وای عمر وای عمر (سنت عمر تباه می شود) وقتی امام حسن فریاد مردم را به امیر مؤمنان گفت حضرت فرمود: به آنان بگو بخوانند. [15]
با توجه به نمونه هایی که بیان شد ملاحظه می شود با توجه به این که یقیناً ناسزا گفتن به حضرت علی (ع) و بیزای جستن از ایشان(ع) حرام است و "بسم الله الرحمن الرحیم" و "محمد رسول الله" که در حقانیت و لزوم بیان آن تردیدی نیست اما در عین حال می بینیم که به دلیل مصلحت مهم تر حضرت اجازه به بیزاری دادند و در صلح نامه حدیبیه بسم الله حذف می شود و هم چنین با توجه به این که نماز تراویح (هزار رکعت نماز در مدت شب های ماه مبارک رمضان) مستحب بوده و اقامه آن به صورت جماعت بدعت و حرام می باشد اما در عین حال با توجه به مفسده ای که به دنبال جلوگیری از آن وجود داشت حضرت از این کار دست کشیده و به فرزند گرامیشان می فرمایند برو به مردم بگو این نماز را به جماعت بخوانید یعنی این بدعت را انجام دهید.
با نمونه هایی که بیان شد روشن می شود که امروزه با توجه به هجوم همه جانبه دشمنان اسلام از هر سو به اسلام و تشیع برخی از حدودها برداشته شده و اقامه نمی شود و حتی اخیراً بر اساس قانون مصوب مجلس شورای اسلامی و تأیید شورای نگهبان حکم حد رجم نیز از احکام مدون قوانین جمهوری اسلامی ایران برداشته شد که می توان این برداشته شدن را در همان راستا ارزیابی نمود.
[1] مائده، 38، مرد و زن دزد را به جزاى کارى که انجام دادهاند دستشان را قطع کنید.
[2] محدث نوری، مستدرکالوسائل ج : 18 ص : 125، مؤسسه آل البیت، قم، 1408 هـ ق.
[3] صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 71 و 72، انتشارات جامعه مدرسین، قم، سال 1413 هـ ق، رَوَى سُلَیْمَانُ بْنُ دَاوُدَ الْمِنْقَرِیُّ عَنْ حَفْصِ بْنِ غِیَاثٍ قَالَ سَأَلْتُ أبَا عَبْدِ اللَّهِ ع مَنْ یُقِیمُ الْحُدُودَ السُّلْطَانُ أَوِ الْقَاضِی فَقَالَ إِقَامَةُ الْحُدُودِ إِلَى مَنْ إِلَیْهِ الْحُکْم.
[4] حلى، حسن، منتهى المطلب فی تحقیق المذهب، ص 994، ناشر: مجمع البحوث الإسلامیة، مشهد- ایران، چاپ اول، 1412 هـ ق.
[5] خوانسارى، سید احمد، جامع المدارک فی شرح مختصر النافع، ج 5، ص 411، ناشر: مؤسسه اسماعیلیان، قم- ایران، چاپ دوم، 1405 هـ ق؛ طوسى، ابو جعفر، النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوى، ص 300 و 301، ناشر: دار الکتاب العربی، بیروت- لبنان، چاپ دوم ؛ السرائر الحاوی لتحریر الفتاوى، ج2، ص: 24، حلّى، ابن ادریس، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم- ایران، چاپ دوم؛ محقق حلّى، نجم الدین، شرائع الإسلام فی مسائل الحلال و الحرام، ج1، ص: 312 و 313، ناشر: مؤسسه اسماعیلیان، قم- ایران، چاپ دوم ؛ محقق حلّى، نجم الدین، نکت النهایة، ج2، ص 16، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم- ایران، چاپ اول؛ شهید ثانی، زین الدین، مسالک الأفهام إلى تنقیح شرائع الإسلام، ج3، ص 105، ناشر: مؤسسة المعارف الإسلامیة، قم- ایران، چاپ اول.
[6] شرائع الإسلام فی مسائل الحلال و الحرام، ج1، ص: 312 و 313 ؛ مسالک الأفهام إلى تنقیح شرائع الإسلام، ج 3، ص 105.
[7] شیخ مفید، محمد بن محمد، المقنعة، ص 810، ناشر: کنگره جهانى هزاره شیخ مفید- رحمة الله علیه، قم- ایران، چاپ اول؛ سلار، حمزه، المراسم العلویة و الأحکام النبویة، ص 261، ناشر: منشورات الحرمین، قم- ایران، چاپ اول.
[8] موسوی خمینی، سید روح الله، تحریر الوسیلة، ج2، ص 482 و 483، ناشر: مؤسسه دار العلم، قم- ایران، چاپ اول.
[9] موسوی خمینی، سید روح الله، تحریر الوسیلة، ج2، ص 482 و 483، ناشر: مؤسسه دار العلم، قم- ایران، چاپ اول.
[10] برای اطلاع بیشتر در رابطه با این موضوع به نمایه " شماره " که در همین سایت موجود است مراجعه نمایید.
[11] نحل، 106.
[12]کلینی، کافی، ج2، ص 219، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1365 ش.
[13] شیخ مفید، الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد ، ج1، ص 122، ناشر: کنگره شیخ مفید، چاپ قم، چاپ اول.
[14]الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج1، ص 119.
[15] شیخ طوسی، تهذیبالأحکام، ج 3، ص 70، ح 30، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1365 ش.
ترجمه پرسش در سایر زبانها
: لماذا لم یجر حد قطع ید السارق فی إیران؟
📚منبع کانال ویکی شبهه
#سوال
این خبر واقعیت داره؟
🔻تلاش کنگره آمریکا برای لغو ویزای فرزندان مقامهای ایرانی و ممنوعیت ورود آنها به آمریکا
🔹اعضای کنگره آمریکا به دنبال تصویب قانون جدیدی هستند که بر اساس آن، مقامهای ایرانی و اعضای خانوادههایشان را با ممنوعیت ورود به خاک آمریکا، تحت فشار قرار خواهند داد.
🔸گفته میشود حدودا ۴ تا ۵ هزار فرزند برخی از مسئولان در آمریکا، اروپا و کانادا زندگی میکنند
سلام و احترام
#پاسخ 👇⬇️⬇️
المانیتور خبر داد؛
تلاش کنگره برای لغو ویزای فرزندان مقامهای ایرانی و ممنوعیت ورود آنها به آمریکا
اعضای کنگره آمریکا به دنبال تصویب قانون جدیدی هستند که بر اساس آن، مقامهای ایرانی و اعضای خانوادههایشان را با ممنوعیت ورود به خاک آمریکا، تحت فشار قرار خواهند داد
https://www.ilna.ir/fa/tiny/news-1311023
بنابر گزارش سرویس ترجمه سایت دیده بان ایران؛ طرح جدیدی از سوی قانونگذاران آمریکایی مقامات مسئول اتفاقات اخیر در ایران و فرزندان آنها را هدف قرار میدهد.
http://www.didbaniran.ir/fa/tiny/news-145800
🖊سیدعادل مکتوفی
#جهادتبیین
ابرگروه( براهین )پاسخگویی به شبهاتمذهبی وسیاسی روز در ایتاء 👇
http://eitaa.com/joinchat/925368339Ca1732dd521
کانال《 براهین 》👈 @barahin
#سوال
سلام دوستان یه سوال دارم خیلی اضطراریه
آیه قران میخوام برا کسی که از زندگی ناامید شده و میگه چرا به دنیا اومده یا اینکه چرا زندگی سختی داشته؟ یه تصادفی هم کرده بخاطر همین همش میگه چرا من از بین این همه آدم من نورد آزمایش قرار بگیرم؟
.
#مرتبط
1
⭕️ فرمولِ استقامت
❓چگونه تحمل کنیم امتحانات و سختیهای مسیرِ سیر و سلوک را؟ آیا راهی برای افزایش ظرفیت وجود دارد⁉️
📝 #پاسخ:👇
🔔 یک معلمِ خیلی معمولی این را درک میکند که نباید برگهی امتحانیِ یک دانشجو را در مقابلِ دانشآموزِ ابتدائی قرار دهد. آیا خدا این را درک نمیکند که امتحان را مطابق با ظرفیتِ افراد بگیرد؟!
🗣 خدا در قرآن میفرماید: "لا یکلِّفُ اللهُ نَفساً إلا وُسعَها". یعنی تکالیف و امتحانات، مطابق با وُسع و ظرفیتِ ما است. امتحاناتِ ابراهیمِ نبی که شاگرد اول مدرسهی خدا است، بسیار سختتر از امتحاناتِ من است.
❓اما به هر حال ما احساسِ شختی و فشار میکنیم در جلسهی امتحانِ خدا! چرا؟! خُب لابد سرِ وقتَش درسمان را خوب نخواندیم و معرفت و شناختمان را به موازاتِ سخت شدنِ امتحانها بالا نبُردیم! و حالا که درسها تلمبار شده فکر میکنیم ظرفیتمان کم است!!
👌 و شاید از کلِ ظرفیتمان استفاده نکردهایم که احساسِ کم ظرفیتی و کم آوردن در برابر امتحانات الهی به ما دست میدهد؟ سوره شرح از سه لطفِ خدا به بندگان سخن میگوید:
✍️ اول: شرح صدر و ارتقاء آستانه ظرفیت و تحمل؛ دوم: وضعِ وِزر و سبک شدنِ سنگینی های کمر شکنِ تکالیف. سوم: رفعِ ذکر و ارتقاء توجه و ارتباط با خدا که سبک کنندهی مشکلات است.
✅ اما سه لطفِ فوق وقتی شامل حالِ ما میشود که به یک قانونِ الهی پایبند باشیم: "إنّ مع العُسرِ یُسری"؛ تا وقتی که دست روی دست بگذاریم و غُر بزنیم و بگوییم نمیتوانم و سختیِ آن کار را به تَن نمالیم، هیچگاه به شیرینی و خوشی و موفقیت نخواهیم رسید.
☝️نمازِ شب خواندن سخت است؟ به هر ترتیبی که شده اگر چهل شب بیدار شوم و سختی اش را به جان بخرم، از چهل به بعد برایم شیرین میشود. حوصلهی مطالعه ندارم، به هر سختی که شده کم کم تدریجا تایم مطالعهام را اگر زیاد کنم، سختیِ مطالعه برام شیرین میشود. در عرصه ورزشی، تحملِ تمریناتِ سخت و به جان خریدنِ دردها، منجر به قهرمانی میشود.
🔔 در مواقعِ اضطرار ما ظرفیتِ واقعیِ خودمان را می فهمیم! کسی که حوصلهی مطالعه ندارد، تازه شبِ امتحان میفهمد که ظرفیتِ 10 ساعت مطالعهی مداوم را هم داشت!! کسی که گرگ دنبالش کند تازه میفهمد ظرفیت داشت یک کیلومتر هم بدود و... . پس توهمِ کم ظرفیتی در برابر امتحانات الهی به ما دست ندهد و با روش هایِ زیر، تنبلی را کنار گذاشته و ظرفیتمان را بالا ببریم:
1️⃣ آسیبشناسی: برای حلِ هر مشکلی اول باید آسیب شناسی کرد. دلیلِ تنبلی و کمظرفیتیِ ما در امتحانات الهی و وظایفِ شرعی، علمی و کاری چیست؟ این که نا امیدم؟ یا کارهایم سنگین است؟ یا انگیزه و هدفِ درستی انتخاب نکردم؟ با تنبل ها رابطه دارم؟ بیماریِ جسمی دارم و یا غذاهایِ شُل کننده می خورم و... . هر کدامِ اینها یک راهکار مستقل دارد.
2️⃣ تدریج: بطورِ کلی راهکار "تدریج" میتواند کمک کند به افزایش ظرفیت. یواش یواش عادت بدهیم خودمان را به تحملِ مشکلات، به مطالعه و تحرک. مثلا بگویم برای شروع، فقط نمازهای واجبم را به هر ترتیبی که شده باید بخوانم. افزایشِ "تدریجیِ فشار" باعث میشود هم ضربه نخوریم و هم خیلی نرم پیشرفت حاصل بشود.
3️⃣ توبیخ و تشویق: توبیخ و تشویق میتواند به عنوان دو عامل موثر در پیشرفت کمک کند. اگر مثلا یک هفته نمازاهایم را سرِ وقت اقامه کردم، یک جایزه برای خودم بخرم. یا اگر خیلی شل بازی و بهانه گیری داشتم خودم را تنبیه کنم و مثلا سریالِ مورد علاقه ام را امشب نبینم و یا یه روز روزه ی تنبیهی بگیرم.
4️⃣ کارِ گروهی: انسان کارهای گروهی را دوس دارد. مثلا اگر حالِ مطالعه ندارم، با چند نفر از رفقا یک کارِ مطالعاتیِ جمعی راه بیندازم. با هم تبادل اطلاعات کنیم و لو در فضایِ مجازی. اینجا رقابت سالم ایجاد میشود و هم برکتش بیشتر است و هم اشتیاق زیاد میشود.
5️⃣ تحملِ سختی: انسان ها به کمال نمی رسند مگر اینکه سختی را به جانشان بمالند. اگه در برابرِ سختی جا خالی دادیم راکد می مانیم و می گندیم. پس نگویم سخت است.
➕ چه جدِ خوب و چه جدِ بد هر دو امتحانِ خدایند. همانطور که فقر و ثروت هر دو امتحانِ خدایند. چرا "نداشتن" را نشانه غضبِ خدا و "داشتن" را نشانه رحمتِ خدا میدانیم؟
👌ایوبِ نبی در مقطعی از زمان، فقیر بود تا حتی که برای تهیه یک قرص نان، همسرش ناچار به فروختنِ مویِ سرش شد. آیا خدا بر ایوب غضب کرده بود؟ یا ثروتی که به قارون و فرعون داده شده بود نشانه رحمتِ خدا بود؟ نخیر هم ایوب و هم قارون، هم کنعان و هم معاویه بن یزید در حال امتحان بودند. انسان در نعمت با "شکر" امتحان میشود و در سلبی نعمت با "صبر".
🔔 مومن چون میداند همه این نقایص در صورتِ قبولی در امتحان، در آن دنیا به نحو احسن جبران میشود، بخاطر همین کمبودهایِ چند روزِ دنیا او را به اعتراض وا نمیدارد.
ادامه👇👇
2
ادامه👆👇👇
6️⃣ موقتی بودن: همواره حواسمان باشد که پایانِ همهی سختیها، آسانی است؟ خداوند در آیهی 5 و 6 از سورهی شرح دو بار قانونِ "إنَّ مَعَ العُسرِ یُسراً" را تاکید میکند: "همانا در معیتِ این سختی، یک آسانیای هست". حرفِ جرّ "مع" در قواعدِ عربی، دارای دو معنا است:
👈 معنای اول، مصاحبت: بمعنایِ در کنارِ هم و دوشادوشِ هم بودن. یعنی شما با دوستتان در یک ثانیهی واحد، وارد کلاس شوید بدونِ جلو عقب. به این میگویند "معیّت".
☝️طبقِ این معنا، آیه به این شکل ترجمه میشود: "بموازاتِ سختی، شیرینی می آید". اگر سختی حجاب را تحمل کنم، همان زمان که تلبس به حجاب دارم شیرینی را حس میکنم.
👈 معنای دوم، توالی: بمعنای بدنبالِ هم و پی در پی است. شما از دوستتان، یک ثانیه دیرتر وارد کلاس شدید اما عُرفاً مُبصرِ کلاس، ورود شما را "باهم" ثبت میکند. به این هم عرب، میگوید "معیت" و برای رساندنِ این معنا هم از "مع" استفاده میکند.
☝️طبقِ این معنا، آیه به این شکل ترجمه میشود: "در پیِ تحملِ سختی، شیرینی میآید". اگر سختی 15 ساعت روزهداری را تحمل کنم، پس از پایانِ روزه در لحظه افطار، شیرینی را حس میکنم.
➕ وقتی حرفِ "مع" از لحاظِ علمِ ادبیات، ظرفیت داشتنِ هر دو معنای فوق را دارد، اینجا معنا ندارد که بگوییم کدامیک درست است. گاهی در حینِ تحملِ یک فشار بخاطر اسلام، انسان لذتِ نگاهِ خدا را حس میکند بالمصاحبه؛ و گاهی باید 8 ماه سختی کشید تا در پایان شیرینیِ قبولی در کنکور را چشید بالتوالی.
☝️این سنّت و قانونِ الهی، با ادبیاتِ مطلق و کلّی آمده است. پس اگر بخاطرِ خدا و با رویکردِ توحیدی، سختی را تحمل کنیم قطعا به آسایش و خوشبختی و شیرینی خواهیم رسید: "پایانِ شبِ سیَه، سپید است".
➕ما در دنیا خیلی اوقات به آنچیزی که دلمان میخواهد نمیرسیم؛ و مثلا بیماریمان درمان نمیشود. اما چون بخاطر خدا این نقیصه را تحمل میکنیم، از جانبِ خدا، شرحِ صدر و افزایشِ آستانهی تحمل به ما هدیه میشود.
👌بعبارتِ دیگر به یک توانمندیای دست پیدا میکنیم که با وجودِ آن بیماری، به حالتِ سِلم و آسایش و یُسر میرسیم و آن بیماری را زیبا میبینیم. مثلِ زینبِ کبرا که در حوادث و مصائبِ کربلا فرمود همه چیز را زیبا دیدم: "وَ ما رأیتُ إلّا جَمیلاً".
🎵 لطفا این سخنرانی که بر پایهی سورهی شرح میباشد را نیز سرِ فرصت و با فراغت، گوش کنید.👇
✍سیدمحمدمهدی صدری
#پرسش_وپاسخهای_مرتبط👇👇
🔰مصائب و مشکلات در زندگی👇
https://makarem.ir/main.aspx?lid=0&typeinfo=1&catid=30748&pageindex=5&mid=254167
🔆🔅🔆🔅🔆🔅
🔰افسردگی پس از سوگ 👇
https://www.iribnews.ir/fa/news/2953996/%D8%A7%D9%81%D8%B3%D8%B1%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D9%BE%D8%B3-%D8%A7%D8%B2-%D8%B3%D9%88%DA%AF
.
در ادامه چند محتوا دیگر را ببینید 👇👇👇