•﷽•
السلام علیک یا اباصالح المهدی🪴
ذکر روز☁️
❁ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین❁
-ای مهربان ترین مهربانان-
شهید روز♥️
شهید امیر سیاوشی
🌿 @baran_shahadat1 🌿
#معرفی_شهید ♥
🪴نام و نام خانوادگی: امیر سیاوشی
🕊تاریخ تولد: ۱۳۶۷/۳/۱۵
☁️تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۹/۲۹
🌱محل تولد: تهران
💍وضعیت تاهل: متاهل
🪧محل مزار شهید: امامزاده علی اکبر چیذر
📕کتاب ها: هیج چیز مثل همیشه نیست
📷شغل: پاسدار
📺فیلم مربوط به شهید: مستند ملازمان حرم2،مستند از آسمان
#شهیدامیر_سیاوشی
#کافه_کتاب
@baran_shahadat1
••• باران شهادت "•♥🖇
#معرفی_شهید ♥ 🪴نام و نام خانوادگی: امیر سیاوشی 🕊تاریخ تولد: ۱۳۶۷/۳/۱۵ ☁️تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۹/۲۹ 🌱
#کلام_شهید ♥
برای اهلبیت(ع) باید دربان باشی، برای این خاندان هر چه خود را کوچکتر بدانی، بزرگتر خریدارت خواهند بود.
#خاطرات 📕♥
خادم امام زاده و هییت بود . ولی همیشه جلوی در هیئت می ایستاد.
معتقد بود دربانی این خاندان بهتره و خاکـی بودن برای ائمه لطف بیشتری دارد.
میگفت هر چی کوچکتر باشی برای امام حسین (ع) بیشتر نگاهت میکند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یکی از دوستان شهید میگفت:
ظهر شده بود. برای ناهار کنار یک رستوران ماشین رو نگه داشت. رفت ناهار گرفت و آورد تو ماشین چند دقیقه ای که گذشت یکی از این بچه های فال فروش به ماشین نزدیک شد. امیر شیشه رو پایین آورد و از کودک پرسید که غذا خورده یا نه. وقتی جواب نه شنید، غذای خودش رو نصفه رها کرد و دست بچه رو گرفت و برد تو رستوران..وقتی برمیگشتن کودک میخندید و حسابی خوشحال بود...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
صفات بارز اخلاقی شهید: مهربان، شوخ طبع، صبور، خنده رو، فداکار، مسولیت پذیر،صادق و بی ریا بود
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یکی از دوستان شهید نحوه خداحافظی امیر با دوستانش را اینگونه روایت میکند: قبل از اربعین با کاروانی از بچههای چیذر به کربلا رفته بودیم که در مسیر، امیر از بچهها حلالیت طلبید. بچهها کمی سر به سرش گذاشتند و گفتند «امیر نکند که بدون پا برگردی». امیر گفت: «برگشتی ندارد. میروم و با یک خال در پیشانی برمیگردم.» آخرین پیغامی بود که از امیر به ما رسید. آن لحظه تصور نمیکردیم که کمی بعد خبر شهادتش را خواهیم شنید.
#شهیدامیر_سیاوشی
#کافه_کتاب
@baran_shahadat1
🌷🕊
به قول شهید حسن باقری :
ما با هم رفیق شدیم تا همدیگر رو بسازیم..
و خوش به حال اونایی که با شهدا رفیق شدند..
همون ها که اول خودشونو ساختن ،
بعد هم دست یکی دیگه رو گرفتن تا بسازن و ساخته بشن برای ظهور..!
#امام_زمان
@baran_shahadat1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الهی به رقیه
ارسالی اعضا
#حضرت_رقیه
@baran_shahadat1
•﷽•
السلام علیک یا اباصالح المهدی🪴
ذکر روز☁️
❁ یا حیُ یا قیوم❁
-ای زنده ای پاینده-
شهید روز♥️
شهید مهدی صابری
🌿 @baran_shahadat1 🌿
#معرفی_شهید ♥
🪴نام و نام خانوادگی: مهدی صابری
🕊تاریخ تولد: ۱۳۶۸/۱/۱۴
☁️تاریخ شهادت: ۱۳۹۳/۱۲/۱۳
🌱محل تولد: مشهد
💍وضعیت تاهل: مجرد
🪧محل مزار شهید: قم – بهشت معصومه (س)
📕کتاب ها: خون شریک
📷شغل: دانشجو
📺فیلم مربوط به شهید: مستند بالای بالای ابرها
#شهیدمهدی_صابری
#کافه_کتاب
@baran_shahadat1
••• باران شهادت "•♥🖇
#معرفی_شهید ♥ 🪴نام و نام خانوادگی: مهدی صابری 🕊تاریخ تولد: ۱۳۶۸/۱/۱۴ ☁️تاریخ شهادت: ۱۳۹۳/۱۲/۱۳ 🌱
#کلام_شهید ♥
رسیدن به سن ۳۰ سال، بعد از آقا علی اکبر(ع) برایم ننگ است. تن و بدن سالم داشتن بعد از آقا علی اکبر(ع)؛ اصلاً نمیتوانم تصور کنم. فرق سالم را بعد از آقا علی اکبر(ع) نمیخواهم.چقدر خوب میشد سر در بدنم نداشته باشم. چقدر جالب و رؤیایی و زیباست وقتی ارباب میآیند بالای سرم. تن ِ تکهتکهام برایشان آشنا باشد و با دیدن شباهتهای بدن من و شهزاده علی اکبر(ع) کمی از آن غم و غصه بدن ارباً ارباً تسلی پیدا کند. خدایا نگذار آرزو به دل بمیرم.
#خاطرات 📕♥
مهدی، یکتنه هر کاری انجام میداد به قول معروف همه فن حریف بود، از آشپزی در هیئت گرفته تا کارهای امدادی، فنی، مخابراتی و اقدامات تخصصی عملیاتی. همیشه سنگ تمام میذاشت. براش فرقی نداشت کجا کار میکنه، با کدام تیم شریکه یا کاری که میکنه چیه هرجایی که بود بهترین بود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همه اونو به یک دلبستگی خاص میشناختند؛ آن هم حُبّ حضرت علیاکبر (ع) بود. هر جا که به نام علیاکبر (ع) مزین بود مهدی هم یکگوشه آن مشغول بود. فرقی نداشت هیئت محلیشان باشه یا گروهان مخصوص تیپ فاطمیون.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مهدی فرمانده دسته های ویژه از تیپ فاطمیون بود رفاقت خاصی با شهید صدر زاده داشت و در بین نیرو ها به شجاعت معروف بود
یک بار که جسد بچه ها جا مونده بود و تک تیر انداز دشمن دید داشت، بدون ترس تک تک با نفر بر جسد بچه ها رو جمع کرد بدون توجه به این که تکفیریان مجهز به ضد تانک و تک تیر اندازان او را بزنن
#شهیدمهدی_صابری
#کافه_کتاب
@baran_shahadat1