eitaa logo
#رمان های جذاب و واقعی📚
3.7هزار دنبال‌کننده
341 عکس
316 ویدیو
6 فایل
کانال رسمی آثارخانم طاهره سادات حسینی #رمان هایی که نظیرش رو نخوندید #کپی برداری فقط با نام نویسنده مجاز است، بدون ذکر نام نویسنده حرام است تأسیس 26 خرداد ماه 1400 پاسخ به سؤالات...فقط در گروه کانال https://eitaa.com/joinchat/1023410324C1b4d441aed
مشاهده در ایتا
دانلود
🎬: ماه ها از معجزه بزرگ حضرت صالح می گذشت، حالا تقریبا تمام شهرهای قوم ثمود و کلدانیان(مجموع قوم عاد و ثمود) از وجود این معجزه که نشانگر قدرت ان حی بی مهتا بود، آگاه بودند و شتر سرخ موی به همراه بچه شتر هراز چند گاهی در یکی از شهرهای قوم ثمود می رفتند تا هر لحظه همه مردم به یاد ان مباهله و بزرگی خداوند یکتا بیافتند. با امد و شد این معجزه در شهر، کاهنان و بزرگان شهر خصوصا آن زن خبیث که نامش صدوب بود به بهانه جویی افتادند، در ابتدا ترس حیوانات اهلی شهر را از شتر عظیم الجثه، علم کردند و بعد بهانه آوردند که شتر صالح زیاد آب می خورد و عرصه را برای ما تنگ کرده و آنقدر بر طبل این بهانه کوفتند تا حضرت صالح برنامه ای منظم ریخت، طبق این برنامه آب شهر تقسیم بندی میشد، یک روز آب شهر فقط برای مردم بود و یک روز برای شتر و بچه شتر و در آن روزی که مردم از آب شهر سهم نداشتند، شیر شتر صالح همه را سیراب می کرد و این شیر آنچنان زیاد بود که در شهر همه از شیر آن استفاده می کردند و شیر باز هم اضافه می آمد. باز هم زمزمه عناد کافران از حلقوم صدوم بیرون میزد و بعضی مومنین نماها، زرنگی می کردند و روزی که آب شهر متعلق به شتر بود، از آن می دزدیدند و آب و شیر قاطی می نمودند و می خوردند. صدوب که ذاتی کثیف داشت و از طرفی تحت تاثیر کاهنان بود می خواست نقشه ای بکشد و کاری کند که صالح و شترش را از بین ببرد و اول باید کار شتر صالح را می ساخت پس جلسه ای در خانه اش تشکیل داد و زنان فریبکار و هرزه ای را که با آنان حشر و نشر داشت دعوت کرد تا با هم نقشه ای بکشند و از شر شتر صالح خلاص شوند. ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی @bartaren 🌕✨🌕✨🌕✨🌕