هدایت شده از از ازل تا قیامت
🌺🌺🌺🌺🌺
🌴نکته بسیارمهم برای خانم ها🌴
🍁یکی ازشاگردان آیت الله مجتهدی تعریف میکند که
یک روز با اصرار بعد از کلاس درس استاد را برای #ناهار به منزل خودمون بردم، بعد از یک بار غذا کشیدن از من خواست #دوباره برایشان غذا بکشم، خیلی تعجب کردم اما چیزی نگفتم، بعد از جمع کردن سفره طاقت نیاوردم از ایشان پرسیدم حضرت استاد ببخشید که ازتون این سوال رو میپرسم، آخه شما اهل غذا نیستید چطور #دوبار غذا کشیدید؟ البته برای من باعث افتخار و خوشحالیست...
استاد فرمودند سوال رو از من کردی برو جوابشو از #خانومت بگیر.
رفتم از همسرم پرسیدم موقع #پختن غذا چه کردی؟ کمی فکر کرد و گفت با #وضو بودم.
رفتم به ایشان گفتم خانومم باوضو بوده.
فرمودند اینکه کار #همیشگی شان است، بپرس دیگر چکار کرده؟
رفتم پرسیدم، خانومم کمی فکر کرد و گفت وقتی داشتم غذا میپختم کمی باخودم #روضه سیدالشهدا رو زمزمه کردم و قطره #اشکی هم ریختم.
نزد استاد رفتم و اینرا گفتم.
لبخندی زدند و گفتند بله دلیل رفتارم این بود.
#امام_حسین_علیه_السلام
#آیت_الله_مجتهدی
#دستور_العمل
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
@barzakh_ghiyamat
هدایت شده از از ازل تا قیامت
🌺🌺🌺🌺🌺
🌴امام حسین علیه السلام 🌴
🍁 امام #حسین (علیه السلام) هرشب جمعه به #جوانی که پدر و مادرش را به #کربلا آورده ، با لبخند جواب می دهد:
عالم زاهد و وارسته، مرحوم شیخ حسین بن شیخ #مشکور قدس سره فرمود:
در عالم رویا دیدم در حرم مطهر حضرت #اباعبدالله مشرف هستم و آن حضرت نیز در آنجا تشریف دارند. در این اثنا یک نفر #جوان عرب معدی ( دهاتی) وارد حرم شد و با لبخند به آن حضرت #سلام کرد و حضرت نیز با #لبخند جوابش دادند.
فردای آن شب که شب #جمعه بود، به حرم امام حسین مشرف شدم و در گوشه حرم توقف کردم، ناگهان آن #جوان عرب معدی را که در خواب دیده بودم وارد حرم شد وچون مقابل ضریح مقدس رسید، بالبخند به آن حضرت سلام کرد! ولی حضرت سیدالشهدا را #ندیدم
و مراقب آن جوان عرب بودم تا ازحرم خارج شد.
به دنبال او رفتم و سبب لبخندش را در هنگام سلام دادن به امام پرسیدم و تفصیل خواب خود را نیز برای او نقل کردم و سپس گفتم چه کرده ای؟ که #امام با #لبخند به تو جواب می دهند؟
جوان گفت: من #پدر و #مادر پیری دارم و در چند فرسخی #کربلا زندگی می کنیم ، شبهای جمعه که برای زیارت می آمدم، یک هفته پدرم را سوار بر الاغ می کردم و می آوردم و یک هفته هم مادرم را می آوردم.
تا اینکه شب جمعه ای نوبت به #پدرم بود، چون او را سوار بر الاغ کردم، مادرم گریه کرد و گفت: مرا هم باید ببری! شاید تا هفته ی دیگر #زنده نباشم.
به مادرم گفتم امشب #باران می بارد و هوا سرد است و بردن دو نفر مشکل است. اما نپذیرفت! ناچار پدرم را سوار کردم و مادرم را بر #دوش کشیدم و با زحمت بسیار آنها را به حرم امام حسین ( علیه السلام) رسانیدم.
چون در آن حالت همراه با پدر و مادرم وارد حرم شدم، حضرت سید الشهدا را #دیدم و سلام کردم. آن بزرگوار نیز به من لبخند زدند و جوابم را دادند و از آن وقت تا به حال هر شب #جمعه که به کربلا مشرف می شوم، حضرت امام #حسین ( علیه السلام) را می بینم و ایشان با #تبسم جوابم را می دهند.
منبع: آثار و برکات امام حسین ص 227
#عوامل_آسان_جان_دادن
#احسان_و_نیکی_به_والدین
#امام_حسین_علیه_السلام
#عالم_برزخ
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
@barzakh_ghiyamat
هدایت شده از از ازل تا قیامت
🌺🌺🌺🌺🌺
🌴زیارت امام حسین (علیه السلام)🌴
🍁امام #صادق (ع)در روایتی به یکی از #یارانشان فرمودند:
✅ای سَدیر، چرا خود را مقیّد نمی سازی که هر #جمعه پنج بار و هر روز یک بار قبر #حسین بن علی(ع) را زیارت کنی؟
عرض کردم: بین ما و قبر حضرت فرسخ ها فاصله است!
✅امام فرمودند: هرگاه قصد زیارت ایشان را کردی، به بلندی برو، به سمت راست و چپ خود توجه کن، سرت را سوی #آسمان کن و سپس به سوی قبر #حسین بن علی (ع) توجّه کن و بگو :
« السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ ».
منبع: وسائل الشیعة ج 14 ص 493
#امام_حسین_علیه_السلام
#دستور_العمل
#پست_ویژه
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
@barzakh_ghiyamat
هدایت شده از از ازل تا قیامت
🌺🌺🌺🌺🌺
🌴به میدان رفتن #آینه تمام نمای #پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)🌴
🔴حضرت #علی اکبر (علیه السلام)🔴
شیخ جعفر #شوشتری (ره)
👇👇👇👇👇
امام #حسین (علیه السلام) در مصیبت #علی اکبر ع #سه بار به حال #احتضار رفت و مشرف به #مرگ شد :
🍁 #اول : وقتی دید #علی اکبر ع آماده رفتن به میدان است.
در کتاب دمعة الساکبه آمده است:
لَمّا تَوَجَهَ إلی الحَرب إجتَمَعَتِ النِّساءُ حُولَهُ کَالحَلقَه:
وقتی متوجه میدان شد، #زنان مانند یک حلقه دورش را گرفتند و به #علی اکبر گفتند:
إرحَم غُربَتَنا: به #غربت ما رحم کن،
وَ لاتَستَعجِل إلی القِتال فَإنَّهُ لَیسَ لَنا طاقَةٌ فی فِراقِک: برای جنگیدن عجله نکن که ما طاقت فراق تو را نداریم.
زنان #عمامۀ او را گرفتند، خواهران عنان #اسب و رکابش را گرفتند، (وَ مَنِعَتهُ مِنَ العَزیمَة) نمی گذاشتند برود.
تَغَیَّرَ حالُ الحُسَین بِحَیثُ أشرَفَ عَلَی المُوت: در این موقع، حال ابی عبدالله(ع) تغییر کرد، به طوری که مشرف به #مرگ شد.
وَ صاحَ بِنِسائِهِ وَ عَیالِهِ دَعَنُه فَإنَّهُ مَمسوسٌ فِی الله وَ مَقتولٌ فی سَبیلِ الله: فریاد زد خطاب به زنان و اهل بیتش: رهایش کنید، او #ممسوس در ذات خدا و شهید در راه خداست. (سخنی که پیغمبر(ص) دربارۀ #امیرالمؤمنین(ع) فرموده بود: عَلیٌ مَمسوسٌ فی ذاتِ الله، امام دربارۀ #علی اکبر گفت.)
به امر امام او را رها کردند ولی نمیدانم چگونه توانستند با او وداع کنند!؟
🍁 #دوم: وقتی برگشت و از حضرت طلب #آب کرد،
يا ابة العطش قد قتلني و ثقل الحديد قد اجهدني فهل الي شربة ماء من سبيل اتقوي بها علي الاعداء.
«پدر #تشنگي مرا كشت و سنگيني اسلحه مرا به زحمت افكند آيا مي شود كه شربت آبي به من برساني تا با آن در جنگ با دشمن نيرو بگيرم؟»
او را به سینه گرفت و از شدت غصه و اندوه حالت #احتضار به او دست داد.
🍁 #سوم: وقتی #علی اکبر از #اسب افتاد و پدر را صدا زد، که #سکینه میگوید:
لَمّا سَمِعَ أبی صوتاً وَلَدِه نَظَرتُ إلَیه فَرَأیتُهُ قَد أشرَفَ عَلَی الموت وَ عَیناهُ تَدورانِ کَالمُحتًضَر وَ جَعَلَ یَنظُرُ الأطرافَ الخِیمَة:
وقتی صدای #علی اکبر را شنید، من پدر را نگاه کردم، دیدم مشرف به #مرگ شده است. دو چشمش مثل آدم #محتضر می گردد و اطراف خیمه را نگاه می کند، نزدیک است روح از بدنش برود.
وَ صاحَ مِن وَسَطِ الخِیمَة وَلَدی قَتَلَ الله مَن قَتَلوک: وسط خیمه فریاد زد: #خدا بکشد کسی که تو را کشت.
شیخ مفید می گوید فریاد ابی عبدالله که بلند شد، #زینب کبری ناله زد:
یا حَبیبَ قَلباه! وا ثَمَرَةَ فُؤاداه، لَیتَنی کُنتَ قَبلَ هذا أمیاء:
وای #میوۀ دلم، ای کاش قبل از این #نابینا شده بودم. تمام زنان صدا به ناله بلند کردند.
نوشته اند بعد از شهادت #علی اکبر:
رَفِعَ الحُسینُ صُوتَهُ بِالبُکاء لَم یَسمَعَ إلی ذلِکَ الزَّمان صُوتُهُ بِالبُکاء: صدای امام به گریه بلند شد و جوری برای علی اکبر گریه کرد که تا آن زمان به آن شکل کسی #صدای گریۀ امام را نشنیده بود.
منبع : مروری بر مقتل سید الشهدا
استاد حسین انصاریان
#امام_حسین_علیه_السلام
#علی_اکبر_علیه_السلام
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
@barzakh_ghiyamat
🌺🌺🌺🌺🌺
🌴قمر بنی هاشم (علیه السلام)🌴
✅آنچه در #بحارالانوار علامه مجلسی(ره) در باب شهادت حضرت ابالفصل العباس(ع) آمده است اینکه؛
《لمّا رأى وحدتَه أتى أخاه و قال يا أخي هل من رخصة؟》
🔸وقتی كه عباس(ع) تنهائى برادر را ديد، آمد خدمت حضرت امام #حسین(ع) و گفت :
برادر! آيا #رخصت جهاد به من مى دهى؟
《فبَكى الحسينُ(ع) بكاءً شديداً》
🔸امام حسين(ع) #گريه شديدى كرد.
《ثُمّ قالَ يا أَخِي! أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي وَ إِذَا مَضَيْتَ تَفَرَّقَ عَسْكَرِی》
🔸بعد فرمود : اى برادر! تو #پرچمدار منى، اگه تو شهيد بشی لشكر من از هم می باشد.
《فَقَالَ الْعَبَّاسُ قَدْ ضَاقَ صَدْرِي وَ سَئِمْتُ مِنَ الْحَيَاةِ وَ أُرِيدُ أَنْ أَطْلُبَ ثَأْرِي مِنْ هَؤُلَاءِ الْمُنَافِقِينَ》
🔸عباس(ع) عرضه داشت :
آقا #سينه ام تنگ شده و از زندگى خسته شده ام.
ميخواهم از اين منافقین خونخواهى كنم.
《فَقَالَ الْحُسَيْنُ(ع) فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ》
🔸امام حسين(ع) فرمود :
مقدارى #آب از براى اين كودكان طلب كن.
《فذَهب العباس و وعظهم و حذرهم فلم ينفعهم》
🔸عباس(ع) رفت و آن مردم گمراه را #موعظه نمود و از اين جنايت بر حذر داشت، ولى اثرى نكرد.
《فرجَع إلى أخيه فأخبره》
🔸عباس(ع) به سوى امام #حسين(ع) مراجعت و آن حضرت(ع) را آگاه نمود.
《فسمَع الأطفال ينادون العطشَ العطشَ》
🔸ناگاه شنيد كه كودكان فرياد مي زنند: #العطش! العطش!
《فركَب فرسه و أخذ رمحَه و القربة و قصد نحو الفرات》
🔸حضرت #عباس(ع) بر اسب خود سوار شد و نيزه و #مشك را برداشت و متوجه فرات گرديد.
《فأحاطَ به أربعة آلاف ممن كانوا موكّلين بالفرات》
🔸تعداد #چهار هزار نفر كه موكل آب فرات بودند آن بزرگوار را محاصره كردند.
《و رموه بالنبال فكشفهم》
🔸او را #تير باران می کردند ولى او لشكر را شكافت.
《و قتل منهم على ما روي ثمانين رجلا حتى دخل الماء.》
🔸و بنا به آنچه كه روايت شده تعداد #هشتاد نفر از دشمن را كشت تا بر سر #آب رسيد.
《فلما أرادَ أن يشرب غرفة من الماء ذكر عطش الحسين و أهل بيته فرمى الماء》
🔸وقتى خواست مشتى #آب بياشامد #بياد تشنگى امام #حسين(ع) و اهل بيت آن حضرت(ع) افتاد و آب را #ريخت.
《و ملأ القربة و حملها على كتفه الأيمن و توجه نحو الخيمة》
🔸پس از اينكه مشك را پر از آب كرد و بدوش #راست خود انداخت متوجه خيمه ها گرديد.
《فقطعوا عليه الطريق و أحاطوا به من كل جانب》
🔸دشمنان سر راه بر آن حضرت گرفتند و از هر طرفى او را #محاصره نمودند.
《فحاربَهم حتى ضربه نوفل الأزرق على يده اليمنى فقطعها》
🔸حضرت عباس(ع) با آنان #جنگید تا اينكه نوفل بن ازرق دست #راست آن حضرت را قطع كرد.
《فحمل القربة على كتفه الأيسر فضربه نوفل فقطع يده اليسرى من الزند》
🔸آن بزرگوار مشك را بدوش #چپ انداخت و نوفل دست چپ وى را هم از بند جدا كرد.
《فحمل القربة بأسنانه》
🔸حضرت #عباس عليه السلام بناچار مشك را به #دندان گرفت.
《فجاءه سهم فأصاب القربة و أريق ماؤها》
🔸ناگاه #تيرى به طرف آن بزرگوار آمد و به #مشك آب اصابت نموده آب روى زمين ريخت.😭😭😭
《ثم جاءه سهم آخر فأصاب صدره》
🔸سپس #تير ديگرى آمد و بر #سينه مباركش جاى گرفت!
《فانقلب عن فرسه》
🔸پس از اين جريان بود كه از بالاى اسب خود به زمين #سقوط كرد .😭😭😭
《و صاح إلى أخيه الحسين أدركني》
🔸و فرياد زد : يا #اخا ادركنى!
《فلما أتاه رآه صريعا فبكى》
🔸وقتى امام #حسين عليه السلام آمد و آن حضرت را ديد كه از پاى در آمده است گريان شد.
《و قال الحسين(ع) الْآنَ انْكَسَرَ ظَهْرِي وَ قَلَّتْ حِيلَتِي》
🔸امام حسين فرمود: يعنى الان پشتم #شكست و راه چارهام قليل و اندك شد.
منبع :
بحار الأنوار، ج۴۵، ص۴۱
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#ماه_محرم_الحرام
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
@barzakh_ghiyamat
هدایت شده از از ازل تا قیامت
🌺🌺🌺🌺🌺
🌴 #پنج دستور امام #رضا(ع) براي #سلوک عاشورایی🌴
🍁«روايتي از امام #رضا(ع) هست که در روز #اول محرم به ابنشَبيب فرمودند: #روزه گرفتهاي؟ امروز روزي است که زکريا #روزه گرفت و خدا يحيي را به او عطا کرد. اگر ميخواهيد #حاجت روا شويد، امروز را روزه بگيريد.
فرمودند: #محرم ماهي است که اهل جاهليت حرمتش را نگه میداشتند، اما اين امت نه حرمت محرم را نگه داشتند، نه حرمت نبي اکرم(ص) را؛ ذريهاش #سيدالشهدا(ع) را به شهادت رساندند، #زنانش را به اسارت بردند، کاروانش را غارت کردند. خداي متعال هرگز اينان را نيامرزد.
ابنشبيب! اگر مي خواهي بر کسي #گريه کني، فقط بر امام حسين(ع) گريه کن، «فانه ذبح کما يذبح الکبش»، #هیجده نفر از جواناني که شبيه نداشتند، در کنارش به شهادت رسيدند. آسمانها و زمينها بر شهادتش گريه کردند، چهار هزار ملک براي نصرت حضرت آمدند، ولي زماني رسيدند که کار تمام شده بود، آنها غبارآلود و اندوهگين ماندند تا در کنار حضرت حجت(عج) خونخواهي کنند و شعارشان « #يالثارات الحسين» است. پدرم از جدم امام #سجاد(ع) حکايت کردند که وقتي سيدالشهدا(ع) به شهادت رسيدند، آسمان خون گريه کرد.
در ادامه حضرت #پنج دستور فرمودند که هميشگي است، اما موطنش #محرم است:
◀️فرمودند: فرزند شبيب! اگر بر سيدالشهدا(ع) #گريه کردي تا اشکت بر گونهات جاري شد، خدا هر گناهي که کردي ـ کم يا زياد، صغير يا کبير ـ را ميبخشد.
(اين روايات مثل آيات توبه است. آيات توبه در مؤمن غرور ايجاد نميکند، بلکه به مؤمن #بشارت ميدهد که مأيوس از رحمت خدا نشود. اين روايات هم مؤمن را جسور بر #گناه نميکند.)
◀️بعد دستور #دوم را فرمودند که اگر مي خواهي #خدا را ملاقات کني در حالي که گناهي نداشته باشي، سيدالشهدا(ع) را از نزديک و شايد هم از دور #زيارت کن. اين دو دستور، يعني انسان هر وقت احساس کرد سنگين شده و آلوده شده و نميتواند عبادت کند، بايد خودش را با #گريه يا #زيارت، بدون تأخير به سيدالشهدا(ع) که سرچشمه #طهارت است، برساند.
◀️بعد فرمودند: اگر خوشحال ميشوي در غرفههايي از #بهشت ساکن شوي که در جوار #نبي اکرم(ص) باشي، #لعن قاتلين سيدالشهدا(ع) را ترک نکن.
◀️در ادامه نيز دستور #چهارم را که خيلي عجيب است، فرمودند: اگر ميخواهي از #ثوابي مثل ثواب #شهدا کربلا بهرهمند شوي، هر وقت #سيدالشهدا را ياد کردي، عرض حاجت به ايشان کن و بگو « #يا ليتني کنت معهم فأفوز فوزا عظيما»؛ اي کاش من هم در کربلا با شهداي تو بودم و به فوز خون دادن پيش روي تو ميرسيدم.
(اگر هميشه از امام(ع) چنين طلبي داشته باشي، به آن ثواب ميرسي. خداي متعال نيتش را به تو ميدهد، وفور نيت کارت را درست ميکند.)
◀️در مورد #پنجمين دستور نيز فرمودند: اگر دوست داري در #بهشت در درجات ما باشي، غصه و شاديات را از ما جدا نکن. آنجا که ما #خوشحاليم، خوشحال باش و آنجا که ما #غصه داريم غصهدار باش.
(البته واضح است که هيچ کس به مقام امام نميرسد، مقصود اين است که اگر ميخواهيد بين ما و شما در #بهشت #حائل نباشد، اينگونه باش. ممکن است کسي در بهشت باشد ولي #هفتصد سال يک بار هم سيدالشهدا(ع) را نبيند.
حضرت در انتهاي اين روايت فرمودند تلاش کن خودت را به #ولايت ما برساني. اگر کسي #سنگي را دوست داشته باشد، خداي متعال او را با آن سنگ محشور ميکند. محبت، خودش همراهي است. سعي کن به #ولايت ما که سرچشمهاش #محبت ما است برسي.»
منبع :
🎙استادسیدمحمّدمهدی میرباقری، ۲محرم۹۲
#امام_حسین_علیه_السلام
#ماه_محرم_الحرام
#استاد_میرباقری
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
@barzakh_ghiyamat
هدایت شده از از ازل تا قیامت
🌺🌺🌺🌺🌺
🌴علت درخواست مهلت در عصر #تاسوعا🌴
🍁 چرا امام #حسین(ع) عصر تاسوعا نجنگید و آن را به صبح #عاشورا موکول کرد؟
پس از بى نتیجه ماندن راه هاى مسالمت آمیز و تسلیم ناپذیرى امام #حسین(علیه السلام)، عمرسعد براى گرفتن بیعت #اجبارى و یا #کشتن امام و یارانش در عصر تاسوعا فرمان حمله را صادر کرد. با این فرمان هزاران تن سواره و پیاده به سمت اردوى اباعبدالله(علیه السلام) روانه شدند، صداى همهمه آنها در بیابان کربلا پیچید و به گوش لشکریان امام(علیه السلام) رسید.
حضرت #عبّاس بن على(علیه السلام) محضر امام(علیه السلام) شرفیاب شد و عرض کرد: «اى برادر! دشمن بدین سو مى آید».
امام #حسین(علیه السلام) برخاست و فرمود:
«یا عَبّاسُ! اِرْکَبْ بِنَفْسِی أَنْتَ ـ یا أَخِی ـ حَتّى تَلْقاهُمْ فَتَقُولَ لَهُمْ: ما لَکُمْ؟ وَ ما بَدالَکُمْ؟ وَ تَسْأَلْهُمْ عَمّا جاءَ بِهِمْ»؟؛
(اى عبّاس! جانم به #فدایت اى برادر! سوار شو و برو از آنها بپرس! هدف آنها چیست؟ چه روى داده است؟ و بپرس: چه دستور تازه اى به آنان داده شده؟).
«قمر بنى هاشم» #عبّاس، با #بیست سوار که #زهیر بن قین و #حبیب بن مظاهر از جمله آنان بودند، در برابر سپاه دشمن آمد و پرسید: «شما را چه شده است؟ و چه مى خواهید؟».
گفتند: به تازگى فرمان امیر به ما رسیده است که به شما بگوییم یا حکم او را بپذیرید [به طور کامل تسلیم شوید] یا آماده کارزار باشید.
عبّاس فرمود: «شتاب مکنید تا نزد [برادرم] ابى عبدالله(علیه السلام) بروم و پیام شما را به ایشان برسانم».
آنان پذیرفتند و گفتند: «پیام ما را به ابى عبدالله(علیه السلام) برسان و پاسخش را به ما ابلاغ کن».
عبّاس(علیه السلام) به تنهایى نزد امام(علیه السلام) برگشت و ماجرا را به عرض رساند و همراهانش همانجا (در برابر سپاه دشمن) ماندند و به نصیحت سپاه ابن سعد پرداختند.
هنگامى که عبّاس(علیه السلام) پیام ابن سعد را به عرض امام(علیه السلام) رساند، امام(علیه السلام) به برادر خطاب کرد و فرمود:
🍁«اِرْجَعْ اِلَیْهِمْ فَاِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تُؤَخِّرَهُمْ إِلى غُدْوَة وَ تَدْفَعَهُمْ عَنَّا الْعَشِیَّةَ لَعَلَّنا نُصَلِّىَ لِرَبِّنَا اللَّیْلَةَ وَ نَدْعُوهُ وَ نَسْتَغْفِرُهُ، فَهُوَ یَعْلَمُ أَنِّی کُنْتُ أُحِبُّ الصَّلاةَ لَهُ وَ تِلاوَةَ کِتابِهِ وَ کَثْرَةَ الدُّعاءِ وَ الاِسْتِغْفارِ»؛🍁
(نزد آنان برگرد، چنانچه توانستى از آنان بخواه که جنگ را تا سپیده دم فردا به #تأخیر بیاندازند و یک امشب را مهلت بگیر، تا در این شب به درگاه خداوند #نماز بگذاریم و به راز و نیاز و #استغفار بپردازیم.
🌳خدا مى داند که من #نمازِ براى او و تلاوت کتابش ( #قرآن) و راز و #نیازِ فراوان و #استغفار را دوست دارم).🌳
#عبّاس(علیه السلام) سوار بر اسب به سمت دشمن برگشت و هنگامى که رو در روى سپاه قرار گرفت، به آنان خطاب کرد و فرمود: «اى مردم! ابا عبدالله(علیه السلام) یک امشب را از شما #مهلت مى خواهد».
پس از این سخن، در میان سپاهیان عمر بن سعد گفتگوهایى ردّ و بدل شد تا آن که عمرو بن حجّاج زبیدى گفت: سبحان الله! به خدا سوگند! اگر اینان از مردم دیلم (کفّار) بودند و از تو چنین تقاضایى مى کردند، سزاوار بود که بپذیرى. قیس بن اشعث گفت: «درخواست آنها را بپذیر، به جانم سوگند! که آنان بیعت نخواهند کرد و فردا با تو خواهند جنگید». ابن سعد گفت: به خدا سوگند! اگر بدانم که چنین کنند هرگز این شب را به آنان مهلت نمى دهم!
در روایتى از #على بن حسین(علیه السلام) آمده است که فرمود: «فرستاده عمرسعد نزد ما آمد و در جایى که صدایش به گوش مى رسید ایستاد و گفت: «ما تا فردا به شما مهلت مى دهیم، اگر تسلیم شدید شما را نزد عبیدالله بن زیاد خواهیم برد و اگر سرباز زدید، از شما دست نخواهیم کشید».(1).(2)
منبع:
(1). تاریخ طبرى، ج 4، ص 315-316 و بحارالانوار، ج 44، ص 391-392 (با مختصر تفاوت).
(2). گردآوری از کتاب: عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها، زیر نظر آیت الله مکارم شیرازی، ص389
#امام_حسین_علیه_السلام
#ماه_محرم_الحرام
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
@barzakh_ghiyamat