باور پروانگی ـ انا علی العهد🇮🇷
#قسمتاول #غدیر_خم کاروان در نیمه راه بود، جز صدای زنگوله شتران و قدم برداشتن کاروانیان صدای دیگری
#قسمتدوم
#پایانانتظار
پسرک با سر و صدای بیرون از چادر از خواب بلند شد، سه روز از اطراق آنها در غدیر خم می گذشت، مقداد و سلمان به دستور پیامبر سایه بانی درست کرده بودند تا در این سه روز قدری از سوزش آفتاب حجاز کاسته شود.
بلند شد و بیرون را نگاه کرد. مردان کاروان جهاز شتران را در دست داشتند و به یک طرف می رفتند، جهاز شتران را روی هم می گذاشتند و دوباره برای بردن جهازی دیگر برمی گشتند.
همه از چیدن جهاز شتران روی هم، متعجب بودند،
نماز ظهر جماعت را که خواندند، پیامبر(ص) بالای جهاز شتران رفتند و به علی(ع) نیز فرمودند بالای جهاز بروند.
جمعیت عظیمی که در غدیر خم حضور داشتند دور جهازها جمع شدند، پسرک نیز دست در دست مادرش به جمع پیوست.
وقتی پیامبر(ص) از حضور همه مطمئن شدند، آخرین خطبه رسمی خود را آغاز کردند.
پسرک با اینکه نمی توانست به خوبی پیامبر(ص) را ببیند اما صدای ایشان را به وضوح می شنید.
پیامبر پس از مقدمه، از مقام ولایت و جانشینی علی(ع) گفتند، در آن لحظه بود که دل های بعضی از شوق و شعف و دل های بعضی دیگر از خشم و کینه لبریز شد.
پسرک دید که پیامبر(ص)، با یک دست حضرت علی(ع) را تا بالای زانوی خود بلند کردند.
پیامبر(ص) در همان حال فرمودند: هرکس من مولا و صاحب اختیار او هستم این علی مولا و صاحب اخیار اوست...
#غدیر_خم
#داستانک
#ادامه_دارد
#فقطحیدرامیرالمومنیناست😍
@bavareparvanegi
Mehdi Yarrahi Www.Ahangestan.inAzan - Www.Ahangestan.in.mp3
زمان:
حجم:
6.04M
#پایانانتظار
#موسیقی_متن
#داستانک
@bavareparvanegi