فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ یکی از بهترین حرکات برای کوچک، جمع و سفت کردن عضلات شکم انجام #وکیوم_شکم است.
✅ مراحل انجام وکیوم شکمی:
مرحله اول خارج کردن کامل نفس
مرحله دوم جلودادن قفسه سینه
مرحله سوم مکش شکم به سمت داخل و بالا(به سمت قفسه سینه)
چند ثانیه مکث و رها
(نفس تخلیه، شکم به سمت داخل و بالای قفسه سینه)
ده ثانیه نگه دارید و تا دو دقیقه (حدود 4 ست )تکرار کنید هر روز انجام شود.
🔴بامعده پر انجام نشود.
#ورزش
#سلامتیِ_بانو😍
@mamanogolpooneha☘
نان کروسان شکلاتی🍫🍫🍫
مامان علی وفاطمه😍😍😍
آرد ۴پیمانه
مخمرخشک ۱ق سوپخوری
شیرولرم ۱پیمانه
شکر نصف پیمانه
کره ۱۰۰گرم
نمک ۱چهارم ق چایخوری
تخم مرغ ۲عدد
شکلات به میزان لازم
مواد رویه:
زرده تخم مرغ ۱عدد
شربت اینورت(بار) ۱دوم ق س
کنجد به میزان لازم
درابتداشیرولرم رابا۱قاشق شکرومخمر مخلوط کرده کنارمیگذاریم تاعمل بیاید. سپس آردرانصف کرده کناری میگذاریم.بعد کره وشکررادرکاسه ریخته باهمزن می زنیم.سپس تخم مرغ هارایکی یکی اضافه می کنیم.حالامخلوط مخمرراافزوده وباهمزن میزنیم.بعدنمک رابه نصف آردافزوده وآن رابه موادبالااضافه میکنیم بعدازاینکه خمیرسنگین شد مفتول همزن راعوض کرده وکم کم آرد را اضافه میکنیم وبازباهمزن میزنیم تاجایی که خمیربه دست نچسبد.خمیرراباکمی کره چرب کرده ورویش راباچاقوبه صورت به علاوه برش زده ونیم ساعت خمیررااستراحت میدهیم.
سپس پف خمیرراگرفته وروی سطح آردپاشی شده خمیررابه صورت یک دایره بزرگ پهن میکنیم وبعدبه۸مثلث تقسیم میکنیم درقسمت پهن خمیرشکلات قرارداده وازهمان سمت میپیچیم به طرف باریک خمیر. رومال کرده ودرفر ازقبل گرم شده باحرارت تقریبی۱۷۰درجه به مدت تقریبی نیم ساعت میپزیم😋😋😋
من خمیر رو دوقسمت میکنم وهر قسمت رو به ۸ قسمت تقسیم میکنم
@sofrebanovanbeheshti
#خوشمزه_جاتی😋
@mamanogolpooneha☘
یه اتاق با همین طرح و رنگ فرش😍
با همون رومیزیِ کناری
با همون روکشِ صندلی👌🏻
با همون کتابا، پنجره، گلدون، و اون تلفن☺️
#رنگ_بپاش_به_زندگیت🎨
@mamanogolpooneha☘
🍃🌸
از انگ زدن به کودک خجالتي پرهیز کنید :
از گفتــن جملاتــی نظیــر «او را ببخشــید،کمی خجالتی اســت» خـودداری کنیـد.
بیـان چنیـن جملاتـی سـبب می شود که فرزند شـما، گمـان کنـد دچـار مرضـی درمان ناپذیـر اسـت و خجالتـی بـودن جـزو ذات اوسـت.
بیـان ایـن جمـلات حتـی توجیهـی بـرای او خواهد شد تـا نخواهـد تغییـر کنـد و از هـر موقعیـت اجتماعـی کـه برایـش سـخت اسـت، بگریـزد.
فرزند خجالتی شما کمی با بقیه متفاوت است . به او کمک کنید تا تغییر کند
#تربیتِ_فرزند
@mamanogolpooneha☘
عصرتون بخیر خانومای خوشگل خونه😍😍😍
امیدوارم حسابی به خودتون رسیده باشید و خوشگل موشگل شده باشید 🧖♀💅💇♀
مامان که نباید شلخته باشه
مامان باید خوشگل 😍
معطر و خوشبو🤩
و خیلی باانرژی و عالی باشه😎💪
با ایده های ساده و خلاقانه، کودکان را تشویق به خوردن میوه کنید😍
@mamanogolpooneha☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میتونید با استفاده از لیوان یه بار مصرف و مقوا موشک درست کنید😍
#کاردستی
@mamanogolpooneha☘
#داستان
#داستان_تدبری
#تدبر
سوره #کوثر
جهت تبیین مفهوم #کوثر
برای بچه ها داستان سوره کوثر رو بگید.. یادتون باشه بیان معنای کوثر خیلی اهمیت داره.. اینکه کوثر به معنی خیر و برکت بسیار هست..🌹
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻🌸🌸👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
جابر گوید :روزی از آن روزها که مسلمانان به کار حفر خندق مشغول بودند به سراغ رسول خدا(ص)رفتم و آن حضرت را در مسجدی که در آن نزدیک بود مشاهده کردم که ردای خود را زیر سر گذارده و به پشت خوابیده و برای آنکه گرسنگی در او اثر نکند و خالی بودن شکم او مانع از کار حفر خندق نشودسنگی به شکم خود بسته است.😔
جابر گوید:آن وضع را که دیدم به فکر افتادم تا غذایی تهیه کرده و آن حضرت را به خانه ببرم،از این رو به خانه رفتم و بزغاله ای را که در منزل داشتم و از نظر اندام متوسط بودنه چاق و نه لاغرذبح کردم و از زنم پرسیدم:چه در خانه داری؟گفت:یک صاع جو،بدو گفتم:این بزغاله را بپز و جو را نیز آرد کن و نانی بپز تا من امشب رسول خدا(ص)را به خانه بیاورم.زن قبول کرد و من کنار خندق آمدم و دوباره پس از ساعتی از آن حضرت اجازه گرفته بازگشتم و دیدم بزغاله پخته شده و چند قرص نان نیز پخته است.به نزد رسول خدا(ص)رفتم و چون شام شد و مردم دست از کار کشیده و خواستند به خانه های خود بروند از آن حضرت دعوت کردم تا شام را در خانه ما صرف کند.رسول خدا(ص)پرسید:چه در خانه داری؟من جریان بزغاله و یک صاع جو را عرض کردم.حضرت دستور داد جار بزنند تا همه افرادی که در حفر خندق کار می کردند شام را در خانه جابر صرف کنند.❤️
جابر گوید:خدا می داند در آن وقت چه بر من گذشت و با خود گفتم:«انا لله و انا الیه راجعون»،زیرا می دیدم آن گروه بسیار(که طبق مشهور بیش از هفتصد نفر بودند) همگی به راه افتادند و به فکر فرو رفتم که چگونه از آن اندک غذا می خواهند بخورند و سیر شوند،از این رو بسرعت خود را به خانه رسانده به همسرم گفتم:ای زن!رسوا شدم،رسول خدا با همه مردم به خانه ما می آیند!😟
زن گفت:آیا پیغمبر از تو پرسید چه در خانه داری؟🤔
گفتم:آری
همسرم گفت:پس ناراحت نباش خدا و رسول او به جریان داناتر هستند و براستی آن زن با همین یک جمله اندوه بزرگی را از دل من دور کرد،و بخوبی مرا دلداری داد.☺️
در این وقت پیغمبر وارد شد و یکسره به سوی مطبخ آمد و سر دیگ و تنور رفت و دستور داد پارچه ای روی دیگ و پارچه ای نیز روی تنور نان انداختند و خود ایستاد و فرمان داد مسلمانان ده نفر ده نفر بیایند و برای هر دسته مقداری نان از زیر پارچه از تنور بیرون می آورد و با دست خود در کاسه های بزرگی که تهیه شد،ترید می کرد.سپس به دست خود ملاقه را می گرفت و سر دیگ می آمد و آبگوشت روی نانها می ریخت و قدری گوشت هم روی آن می گذارد و به آنها می داد و در هر بار پارچه ای را که روی دیگ و تنور بود دوباره روی آن می انداخت و بدین ترتیب همه آن جمعیت بسیار را سیر کرد و پس از همه ما نیز با خود او غذا خوردیم و به همسایه ها نیز دادیم.😊
🌸🌸🌸🌸
موسسه قرآنی راه بهشت
#قرآن_راهِ_بهشت🎀
@mamanogolpooneha☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
#تدبر
#کلیپ_تدبری
#ارسالی
سوره #کوثر
آقا محمد مهدی چقدر قشنگ تدبر سوره کوثر رو گفتی❤️ و چه کاردستی زیبایی برای این سوره درست کردی😍 و چه قشنگ کاردستیت رو توضیح دادی🌷
🌸🌸🌸🌸
موسسه قرآنی راه بهشت
#قرآن_راهِ_بهشت🍃
@mamanogolpooneha☘
#قصه_کودکانه
#عنوان_قصه :یک نقاشی برای آقای باغبان
توی خیابان بودیم. با مادر میخواستیم برویم نانوایی و نان بخریم. همان نانوایی که جلویش یک باغچه دارد؛ یک باغچه پُر از بوتههای سبز و درختهای بزرگ. همان که من کنارش مینشینم تا نوبت به مادر برسد. نزدیک نانوایی رسیدیم . وای... توی پیادهرو یک عالمه شاخه و برگ بود. داد کشیدم و گفتم: «آه... مادر جان... نگاه کن... یکی آمده این درختها را کنده...» مادر خندید و گفت: «ناراحت نشو، آقای باغبان این کار را کرده است!» زودی گفتم: «چه کار بدی!» مادر دوباره خندید و گفت: «نه، آقای باغبان باید این کار را میکرده: چون لازم است!» از حرف مادر تعجّب کردم و پرسیدم: «چرا؟»
- برای اینکه که در بهار، سبزتر و قشنگتر بشوند.
- ولی آقای باغبان که درختها را کنده است!
مادر در صف نانوایی ایستاد و گفت: «باغبانها میدانند با درختها و بوتهها و گلها چه باید بکنند. آنها همیشه نزدیک زمستان همین کار را میکنند.» به درختها نگاه کردم. خیلی کوچولو شده بودند. به مادر گفتم: «چهطوری این همه شاخه را میشکنند و برگهایشان را میکنند؟» مادر باز هم خندید و جواب داد: قیچیهایی که ما در خانه داریم؟
- نه، قیچی باغبانها مخصوص است. یک قیچی بزرگ که فقط به درد شاخهی درختها میخورد. تازه، باغبانها تمام این کارها را برای قشنگی و تازگی گیاهان و درختان انجام میدهند.
اگر باغبانها نباشند میدانی چه میشود؟ همهی درختها و گلها، از بین میروند و خشک میشوند. تازه آنها بعد از اینکار، خاک باغچه را هم بیل میزنند و روی آن، کود میریزند، بعد کمی آب میدهند.
- کود؟ این دیگر چیست مادر جان؟
کود غذای خاک و گیاه است. آن را قوی میکند، همانطور که برنج و نان و گوشت و بقیهی چیزها غذای انسان است و او را قوی میکند.
نوبت مادر رسیده بود. او نانهایش را گرفت و به من گفت: «بیا برویم. فقط چادر من را محکم بگیر که روی شاخهها زمین نخوری!» چادر مادر را گرفتم و توی دلم فکر کردم: «نمیدانستم کار باغبانها، این قدر مهم است!» حالا وقتی رفتیم خانه، با مداد رنگیهایی که دارم، یک نقاشی قشنگ از یک آقا باغبان میکشم. آن وقت آن را توی کاغذ کادو میگذارم و به آقای باغبان میدهم. همان آقای باغبانی که باغچهی جلوی ناتوایی را میخواهد قشنگتر و سبزتر کند.
🌼🍃🌸🌼🍃🌸
#قصه_شب
@mamanogolpooneha☘
شب ...
آنجايش كسل كننده ميشود ،
كه تمامى مسيرهاى منتهى به تو
مسدود ميباشد !
#علی_قاضی_نظام
#شبتون_عشقولانه😍
@mamanogolpooneha☘
به جملات عجيب فكر نكنيم!
همين ها عجيب ترينند:
- يه ليوان آب گذاشتم ، بالای سرت.
- صبح بيدارت میكنم.
- ناهار خوردی؟
- يه چيزی بذار پشت كمرت ، اونجا بشين.
- برای تو چی بكشم؟
و...
همين ها.
اگر يك روز كلمه ها حرف بزنند و درباره خودشان توضيح دهند، بي شك "پيشم" كلمه ايست كه در صحبت هايش از اين میگويد: كه هيچ وقت فكر نمیكردم قبل و بعد از تمام عاشقانه ها قرار بگيرم!
پيشم بمان!
از پيشم نرو!
پيشم باش و ..
- صابر ابر
#دلبرانه_بخوابید😍
@mamanogolpooneha☘