eitaa logo
بداهه های #روح _الله_عمران
87 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
30 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
4.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸شرح حال حضرت رباب برای علی اصغر(ع) از زبان استاد : 99/06/06 رب انتقم ممن عباد عترتی و صبعو علی عجف نیاقب آتیه 😭 ما خِلت أنّ السّهم للفطام حتّی أرتنی جهرة أیامی 😭 ندیدم اینجوری بچه رو از شیر بگیرن
به یادِ ی خدّ التّریب افتادم "دلم پر آتش و چشمم پر آب شد هر دو" @bedaheh_110
برای اول صفر ورود به دروازه ساعات هی سنگ هاست بر سرِ سرها یکی یکی ...وقتی که می برند ز درها یکی یکی خم گشته ست قامت زنها دو تا دو تا وقتی که می رسند شررها یکی یکی هر سنگ اگر که بر سرِ سرها نیامده ست پس سوی ست ثمرها یکی یکی چون سرو می روند به میدان کارزار مثل سینه سپرها یکی یکی پوشانده اند در دل نامردمان شام با آستین خویش قمرها یکی یکی آسان که نیست گفتن این حرفها... ببین بر روی بام هلهله گرها یکی یکی از بیست روز قبل به حالا چنین نبود از شهر می دهند خبرها یکی یکی باید که از میانه ی بازار رد شوند تاریک گشته اند قمرها یکی یکی «بابا سلام وعده ی ما مجلس حرام آنجا که خیزران و دُرر ها یکی یکی...»
3.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خوانی عالم ربانی و عارف الهی حضرت آیت‌الله‌العظمی حسن حسن‌زاده آملی •┈┈••••✾•▪️⚫️▪️•✾•••┈┈• روزی که به کوچه خصم راهم بگرفت ابر سیهی چهره ی ماهم بگرفت با دست به دنبال می گشتم 😭
5.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بگذر از من ... دست من هم نیست ... تنهایم گذار روزهایم را به یاد سنگ بر
39.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ریان بن شییب جدمون رو غریب گیر آوردند نریمان پناهی
برای اول صفر ورود به دروازه ساعات هی سنگ هاست بر سرِ سرها یکی یکی ...وقتی که می برند ز درها یکی یکی خم گشته ست قامت زنها دو تا دو تا وقتی که می رسند شررها یکی یکی هر سنگ اگر که بر سرِ سرها نیامده ست پس سوی ست ثمرها یکی یکی چون سرو می روند به میدان کارزار مثل سینه سپرها یکی یکی پوشانده اند در دل نامردمان شام با آستین خویش قمرها یکی یکی آسان که نیست گفتن این حرفها... ببین بر روی بام هلهله گرها یکی یکی از بیست روز قبل به حالا چنین نبود از شهر می دهند خبرها یکی یکی باید که از میانه ی بازار رد شوند تاریک گشته اند قمرها یکی یکی «بابا سلام وعده ی ما مجلس حرام آنجا که خیزران و دُرر ها یکی یکی...»
روضه حضرت زهرا روضه نبش بدن مطهر جعفر بن ابی طالب روضه کربلا 🔷 دیدم بهار سوخت و پاییزِ پرپر ست آغاز گوشه گیری محراب و منبر ست واژه به واژه دور سرم چرخ می زنند باز این چه شورش ست که بر جان دفتر ست عمری اگر گذشت از این ژنده پیر دهر آن روز روز دیگر و آن، گاهِ دیگر ست است که آورده در کتاب این است کدامش نکوترست آنگه که ابرهای سیاه از هزار سوی کج کرده راه و روی به دامان آن در ست 🔷 فریاد می زد او که پس کجاست.. این فریاد آن فراری از بدر و خیبرست خورشید را صدا زد و ماه آمد از محاق فرمود کیست ، آنکه مناداش حیدر ست این خانه را هوای غریبی' گرفته است آرام تر که خاطر طبعم مکدّر ست کجاست خلایق معطلند یا بیعت ست یا که... خدایا چه در سرست هیزم بیاورید... ولی ست او حتی اگر که در پشت آن درست ! بخوان که دل ابرها گرفت آخر نه نای گفتن و نه جای باور ست ما در میان خانه و مادر به پشت در میخی درون سینه و داغی به پیکر ست گلبرگهاش بین دو مژگان یار ریخت هرم حرارت ست که بر روی مادر ست 🔷 ای کاش... کاش کسی"آه"میکشید این چوبِ دربِ خانه ی دخت پیمبر ست بی اجازه نزد دست بر رُخش رخسار در، چگونه به خاشاک آذر ست دیدم که اشک بر رُخ بابا نشسته است خالی ست جای و هم جای ست "بگشای بال خویش برادر نگاه کن اسلام لَنگِ یک، دو جگر دار دیگر ست یا کدام از تبار توست باز آ نگر ست که بی یار و یاور ست 🔷 وقتی که لرزه بر دل می نشست دیگر چه انتظار ز اصحاب ست گفتا" ! خلیفه ی پیغمبرست این دستت دراز دار ، که این، روز دیگر ست" گفتا"اگر نه" گفت که چشمت در آوریم "پس کشته اید آنکه نبی را برادر ست" رو سوی قبر کرد و دلش سوی خانه بود این صبر با کدام ثوابی برابر ست فرزند مادرم منم و زخم دیگرم دستان من چگونه به بندی معطر ست به چنگ افتاد عاقبت گوساله ای خدای چنین قوم ... رسید و معجرِ خود را کشید و گفت "او را رها کنید!" چه رخ داده؟ محشرست؟! ⬛️ دیوارها به لرزه در افتاده و ستون ⬛️ از جای کنده ؛ غرق غباری مکدرست.. ⬛️الباقی قضیه که حضّار واقفند ⬛️آخر نه نای گفتن و نه جای باورست ⬛️ما داغدار سرخیِ آن دربِ خسته ایم ⬛️آن در.. دری که هر چه کشیدیم از آن درست 🔷 بعد از هزار و چهارصد و سی بهار باز آهِ برادر ست بجان برادر ست اصلا بعید نیست اگر گِرد آتش ست گر نوبتی ست ، نوبت بیت برادر ست پرواز کن ز بیا سوی بنگر که تاول ست که بر پای دختر ست آتش گرفت، تا که بداند چه می کشد طفلی که بی قرار به دنبال معجر ست "وا " ست از پی "واغربتا"یشان وقتی که دیده اند که خنجر به حنجر ست 🍃👇👇🌹 این برسد به روح مقدس استادِ اساتید حوزه رحمت الله علیه ⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️
برای اول صفر ورود به دروازه ساعات هی سنگ هاست بر سرِ سرها یکی یکی ...وقتی که می برند ز درها یکی یکی خم گشته ست قامت زنها دو تا دو تا وقتی که می رسند شررها یکی یکی هر سنگ اگر که بر سرِ سرها نیامده ست پس سوی ست ثمرها یکی یکی چون سرو می روند به میدان کارزار مثل سینه سپرها یکی یکی پوشانده اند در دل نامردمان شام با آستین خویش قمرها یکی یکی آسان که نیست گفتن این حرفها... ببین بر روی بام هلهله گرها یکی یکی از بیست روز قبل به حالا چنین نبود از شهر می دهند خبرها یکی یکی باید که از میانه ی بازار رد شوند تاریک گشته اند قمرها یکی یکی «بابا سلام وعده ی ما مجلس حرام آنجا که خیزران و دُرر ها یکی یکی...»
چه هاست که در کنج مصرعی جا شد: سرِ بریده برای سه ساله آوردند . ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @bedaheh_110 ┗━━━🍂━
خواستم تا که دمی چند ... پریشان باشم مثل نفسی بی سر و سامان باشم هاتفی طعنه زنان گفت :" پریشانی" ..نه ؟! گوییا خواسته ای "بی سر و سامانی" ... نه؟ چند روزی به لبت آب نباشد... باشد! مثل زینب نگهت خواب نباشد... باشد! یا بیا چند صباحی به بیابانها باش بین انبوه غم و غصه و ماتمها باش راستی... داغ غم چند برادر دیدی تا به حالا بدنی پاره و بی سر دیدی؟ فکر کردی که غم زینب ما آسان ست! عالمی در پی فهم غم او حیران ست پهلوی مادر تو با لگدی سخت شکست؟! تازیان چه ... به تن مادر تا حال نشست؟! نیزه دیدی که بگویم سرِ بر نیزه چه هست کعب نی چه ... به تن طفل تو تا حال نشست؟! تا به حالا شده در بین غریبان باشی! محرمانت همه بر خاک و تو حیران باشی! تا به حالا شده ؟ قلب تو در قفسش غرق تلاطم گردد! گریه ای کن... به سری زن.... متغیر کن حال تو و صبر و غم زینب!؟ ... زهی فرض محال سلام الله علیها سلام الله علیها ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @bedaheh_110 ┗━━━🍂━