eitaa logo
دنیای بانوان❤️
10.5هزار دنبال‌کننده
37.7هزار عکس
619 ویدیو
10 فایل
بخوانیم و بیاموزیم..... به زندگیمون نور ببخشیم...🍃 آیدی من @Hamraaaz تبلیغات پذیرفته میشود👇 https://eitaa.com/joinchat/2682126514Ce7df1eef64
مشاهده در ایتا
دانلود
: 『اَلا ای ایها الـآقا!🤨 کُنون بشنو همین حالا؛ صفای آن مرامَت، فدای آن صدایت،👀 قربانِ آن نگاهت، داری ۲۰۰ بریزی به حسابم؟ ای شفتالو، ای گلابی، ای هُلو اَلا ای آنکه هستی آلبالو، سوپرایزی دارم آنچنانی.. ولیکن لازم است اندک ریالی! گر سوپرایز را پایه هستی، کرم بِنمابه‌واریز، هرجا هستی!😊✨✨✨ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🌿🌿🌿🌿🌿 پسر داییم اومد خاستگاریم و از اون جایی که خیلی دوسش داشتم جواب مثبت دادم😁😅 دو روز بعد خواستگاری منو همسرم رفتیم برای ازمایش اون موقع هنوز به هم محرم نبودیم من خیلی خجالت میکشیدم رفتیم داخل ازمایشگاه و نوبت گرفتیم نشستیم همسرم نشست منم یه صندلی با فاصله از همسرم نشستم هر کی که اونجا بود وقتی مارو نگاه میکرد میخندید هی همسرم میومد پیش من ، من میرفتم اونورتر باز اون میومد پیش من میرفتم اونورتر😑 الان ۴ ماهه که عروسی کردیم و شوهرم میگه اون موقع با فاصله ازم میشستی الان نمیزاری از کنارت جم بخورم 😅😅😅😅 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🌿🌿🌿🌿🌿🌿 برادرشوهرم رفت خواستگاری یکی از همشهری های ما، تو جلسه مهریه خانواده عروس میگفتن پونصد سکه وخونواده داماد قبول نمیکردن بعد برادر عروس ک آخوند هم بود گفت مهریه رو بزاریم پای خانم صادق ک هم عروس شماست هم همشهری ما و خیلیم برامون عزیزه هر چ ایشون بگن ما حرفی نداریم یهو مادرشوهرم وجاریم اشاره کردن گفتن بگو ۱۴سکه ب نیت ۱۴معصوم منم ی اهمی کردم و گفتم والا چ بگم نظر من اینه ک 114سکه بزنیم ب نیت ۱۱۴معصوم ک ن سیخ بسوزه ن کباب حالا با کلی فیس باصدای بلند هم حرف میزنم مجلس دس گرفتمه ک یهو اتاق ترکید ازخنده واقعا مردم ازخجالت تا سالها همین واسه من موند و دیگه تصمیم گرفتم هیچ وقت تو جمع حرف نزنم ابروم رفت ب تمام معنا، تا چندوقت بعدش این اخونده هی میگفت عجب پارتی بازی کردی برای ما با ۱۱۴ معصوم🤣 خواهرم داشت اینو تعریف میکرد دخترش اومد گفت نههههه مااامااان ۱۱۱۴ معصوم داریما نه ۱۱۴ معصوم 😑خواهر گفت حقا ک دختر خودمی مادرو ببین دخترو بگیر 😎😆 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: ••صبحی‌که‌به‌رنگ‌آبی‌چشمانت‌آغاز‌ شود؛عجب‌مرا‌در‌تلاطم‌طلوع‌دریا گونه‌ی‌خود‌غرق‌میکند🌥•• @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🌿🌿🌿🌿🌿🌿 پسر داییم اومد خاستگاریم و از اون جایی که خیلی دوسش داشتم جواب مثبت دادم😁😅 دو روز بعد خواستگاری منو همسرم رفتیم برای ازمایش اون موقع هنوز به هم محرم نبودیم من خیلی خجالت میکشیدم رفتیم داخل ازمایشگاه و نوبت گرفتیم نشستیم همسرم نشست منم یه صندلی با فاصله از همسرم نشستم هر کی که اونجا بود وقتی مارو نگاه میکرد میخندید هی همسرم میومد پیش من ، من میرفتم اونورتر باز اون میومد پیش من میرفتم اونورتر😑 الان ۴ ماهه که عروسی کردیم و شوهرم میگه اون موقع با فاصله ازم میشستی الان نمیزاری از کنارت جم بخورم 😅😅😅😅 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🌿🌿🌿🌿🌿 یهویی زُل زد تو چشام و گفت: ولی نباید یادت بره که من هر جای دنیام باشم کنار هر کسی که باشم، اصلِ قلبم مالِ توعه؛ رگ و ریشه‌م تویی چون آدم از ریشه‌ش نمیتونه جدا شه! نمیتونه دل بکنه هر چقدر هم که شاخ و برگ بده بازم ته دلش جونش بسته به جون ریشه‌ش . . تو همون ریشه‌ی منی🌿' @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🌿🌿🌿🌿🌿 یه بار یه خانمی تو مسجدمنو برای پسرش خواستگاری کرد خیلی زن مهربونی بود خیلی از پسرش تعریف میکرد، مذهبیه و هر هفته هیئت میره و کلی تعریفای دیگه یه روز قرار شد با پسرش بیان خونمون صحبت کنیم روز موعود یه پسر چاقالو که ریش و سبیلش را از ته زده و با تیشرت و شلوار لی اومد😳 نشستیم صحبت کردیم، گفت امام خمینی را قبول نداره کلی هم به آقای خامنه ای بد وبیراه گفت قشنگ نزدیک بودپرتش کنم😏 بیرون دیگه به احترام مادرش هیچی نگفتم وقتی جواب رد شنیدن آنقدر هم سمج بود، مادرش میگفت گفته دختره رویاهام را پیدا کردم 😕 بعد از اینکه با شوهرم عقد کردم، فهمیدم با پدر شوهرم فامیلند هرشبم میومدن خونه پدر شوهرم یکسره مامانه عباس عباس میکرد شوهرمم آنقدر بدش میومد اومدیم یه جاخونه بخریم فهمیدیم خونه مال عباسه🤪 گفتم جواهرم باشه نمیخوام مار از پونه بدش میاد... @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🍃🍃🍃🍃🍃🍃 ‹ أنا مجنون بعيونك ... › - دیوانه‌ی‌چشم‌های‌توهستم🌱💚: )'! @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🌿🌿🌿🌿🌿🌿 عقد کنون داداش زن داداشم بود همگی دعوت بودیم ی مراسم خوب وبا کلاس 👸🤵 زن داداش منم واسه ی دونه داداشش سنگ تموم گذاشته بود.......☺️😊 چند روز پیش رفته بود به ی اجیل فروشی کلی نقل و شکلات خریده بود واسه عقد بعد واسه خونشون هم تو چن پاکت دیگه اجیل وخرما خشک خریده بود همشون تو یه جا بودند...... وقتی میخواستن برن خانوم خانوما یادش رفته بود نقل و شکلاتو برداره هول هولکی بر میگرده و خانوم به جای نقلها خرما خشکها رو برمیداره😅😅 چشمتون روز بد نبینه تو مراسم بین اون همه ادم دستشو کرد داخل پاکت و خرماهارو پاشید رو سر عروس دوماد و بقیه 😆😆😂😂 وای انگاری از اسمون سنگ میبارید رو ملت وای منو نگو رفته بودم زیر صندلی نه میتونستم بخندم و نه دیگه هیچی از خجالت داشتم میمردم..........😅😅🤣🤣 حالا خودش و داداشم چه حالی داشت بماند🤨😱 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🌿🌿🌿🌿🌿🌿 پیارسال تابستون یه نفر از من خواستگاری کرده بوده ولی چون سنم کم بود پدر و مادرم بدون اینکه به من بگن ایشونو رد می کنن دقیقا سال بعدش تابستون صمیمی ترین دوست من با برادر اگ خواستگار پارسال من نامزد میکنن ،بعد ک اینا عقد کردن مامان من به من گفت حیف شدا !! گفتم چی حیف شد 😟 گفت داشتی جاری دوست صمیمیت میشدی گفتم :کی ؟ کجا؟ گفت برادر شوهر دوستت اومده بود خواستگاریت بابات ردش کرده بود بعد منم هم ناراحت از شنیدن این خبر که اولا چه خواستگار خوبی رو از دست دادم (چون کاملا با معیار های من سازگار بود)و دوم خوشحال که یه حرفی یه پزی برای گفتن به دوستم دارم 😎😏 رسیدم به دوستم گفتم میدونستی توی همین تابستان برادر شوهرت اومده بود خواستگاری من ،اما من چون میخواستم درس بخونم ندیده ردش کردم 😌 بعد یهو دوستم گفت 😳مطمئنی زهرا برادر شوهر من اومده خواستگاریت گفتم اره مگه فلان شخص نیست ،به فلان شغل گفت چرا چرا خودشه ،ولی برادر شوهر من دی ماه پارسال عقد کرده ها ،بعد شما میگی این تابستان اومده خواستگاریت🧐 منم همون لحظه فهمیدم یادم رفته از مامانم بپرسم این خواستگار کی اومده بود ،نگو ایشون تابستون پارسال اومده بعد جواب منفی ما رفته سراغ یه دختر خانم دیگه و دی عقد کردن بعد برای اینکه سوتی مو جمع کنم گفتم ،اوا راست میگیا 😚 انقدر خواستگار اومده ،هیچ یادم نبود ایشون کی اومدن و قیافه دوستم 🤨😏 قیافه من 😗🙂 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 💛✨یه قسمت از کتاب مورد علاقه ام بود که؛ میگفت: «وقتی جفت روحی خود را به صورت دوست، عشق، رفیق و یا هر دوی آنها ملاقات کنی، خواهی فهمید که چرا همه چیز با هرکس دیگری درست نشد!» یه روزی تو یه ورژن از خودت رو درون یه نفر دیگه ملاقات میکنی که مثل تو فکر میکنه، مثل تو به اتفاقای مسخره ی دنیا میخنده، هم فرکانس توعه، هم فکر توعه، هم عقیده ی توعه و اونوقت حس میکنی که خوشبخت ترین آدم روی زمینی♥️ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🤍🌚مثل مولانا بهش بگید: که هم اول هم آخر جانِ مایی 👀💛! @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿