#خاطره_عقد
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
عقد برادر شوهر خواهرم بود ..💃💃💃خیلی رابطه مون صمیمیه با خوانواده دامادمون
منم واسه عروس داماد یه ست ساعت شیک و خوشگل گرفتم
خواهرم انگشتر💍 انداخت دست عروس
اون یکی جاریش گوشواره👂 انداخت خواهرشوهرشونم یه انگشتر و پلاک انداخت گردنش..
نوبت من شد ساعتارو بندازم ...ای لعنتیا سخت بود باز کردنش
فروشنده بهم یاد داده بود ولی نتونستم باز کنم ساعتارو..
مث ماست وایستاده بودم هرکار میکردم نمیشد ..همه مهمونا هم چشمشون ب ما بود...
اخر یکی رو صدا زدم اومد باز کرد برام منم انداختم دستشون
خجالت کشیدم 🥴☹️
خیلی ضایع بود😂😂
#عروس
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#دلبروووووون:
راضی بودن به اذیتاش فقط
اونجا که شاعر میگه:
"گفتند که جبر می کند یار
گفتیم که اختیار دارد ♥️🌚"
#دلبریبهسبکادبی
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#دلبرووووون:
<<یک بار حمید بهم پیام داد : از هواپیما به برج مراقبت.
توے قلب شما جا هسٺ فرود بیایم یا باز باید دورتون بگردیم؟!
منم جواب دادم : فعلا یڪ بار دور ما بگرد
تا ببینیم دستور بعدے چیه!
دلم نمی آمد خیلی اذیتش کنم.
بلافاصݪه بعدش نوشتم :
تشریف بیارید، قلب ما مال شماسٺ!🌱❤️>>
#شهیدحمیدسیاهکالیمرادئ
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#خاطره_نامزدی
تو دوران نامزدی یادمه با همسرم دعوام شده بود دقیق یادم نمياد سرچی همینجوری که نشسته بودم داشتم هق هق ميكردم همسرم اومد سمتم و خواست بغلم کنه منم یهو بغضم ترکید از دماغم حباب زد بیرون منم هول شدم خودمو سریع انداختم
بغلش هر چی بود مالیده شد به لباسش بعد روم نميشد نگاش کنم هر چقدر منو میکشید تا بهم نگاه کنه همونطور محکم چسبیده بودم بهش و ولش نمیکردم آخرش گفت باشه ولم کن میخوام برم لباسمو عوض کنم منم دست پیش گرفتم گفتم اصن همش تقصیر تویه بره چی اشکم رو در آوردی اصن بره چی ناراحتم میکنی اصن چرا اومدی منت کشی اونم همونجور زل زده بود داش نگام میکرد گفت تموم شد گفتم آره بعد رفت 😐😐😂😂
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#خاطره_نامزدی
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
😂 برادر شوهرم نامزد بود و سر مسائل این که کمکم کنید و اینا بحث کردن
منم اونجا بودم شاهد ماجرا😐
خلاصه یه چیز این گفت یه چیز اون
يهو پدرشوهرم تف کرد صورت برادرشوهرم البته اصلا تف نکرد عین فوت بود😂
برادرشوهرمم بهش گفت تف میکنی درست تف کن خب بعد از چند ثانیه دیدیم پدرشوهرم لبشو بازی میده نگو داره تف شو جمع میکنه
چشمتون روز بد نبينه یهو تف کرد گفت اینم تف خودت گفتی درست تف کنم 😂
منم که خندیدم از اونور برادرشوهرم خندید و دعوا بخيروخوشي تموم شد😝
یه تف بينشون آشتی داد😆
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#دلبرووووووون:
گل دربر و مِے در ڪف و معشوق
بھ ڪام است!🌱
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#خاطره_نامزدی:
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
یادم افتاد حالم بد شد ناگفته نماند دهه شصتیم تو نامزدی یادمه بابام دوربین عکاسی خریده بود این یه کیف آبی مربعی شکل داشت اونموقع هم تیپ جین مدشده بود شوهرم گفت میام بریم پارک منم دیدم لباسم آبی جینه یهو چشمم افتاد به کیف دوربین😳😳
خجالت نکشیدم برداشتم توشو پر کردم یه وری انداختم😶
وای تاشوهرم دید گفت عشقم این بهت نمیاد میخوای کیف سفیدتو برداری😣
منم پاموتویه کفش کردم که تو نمیدونی قشنگه😭😭😭😭
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#دلبرووووون:
‹تو فیلم کفش هایم کو
رضا کیانیان آلزایمر داره
یه جا زنش بهش میگه ؛ منو می شناسی ؟
میگه : نه ، فقط یادمه خیلی دوسِت داشتم ..🧡'📎›
#دیالوگ
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#خاطره_خواستگاری:
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
یه بار هم دختر عمم زنگ زد بهم گفت برات یه خاسگار پیدا کردم😊من غش من ضعف ک دیگه شوهر پیدا شد گفتم چیکاره هس گفت هندونه فروشه😂😂😂😂😂🤭میاد کوچتون میگه هندونه هندونه تو برو دم در توروببینه گفتم وا نخیر نمیخام عصبی شد گفت بشین دکتر بیاد برات قط کرد کلی سوتی خاستگاری دارم حالا با سهتا بچه وقت نمیکنم بیکار شدم میگم🤪🤪
دور هم بخندیم
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#دلبروووووون:
مجبوبِ من دلتنگی شب ها
کَلافیست که به دست شما
باز میشود🌙🌿..
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#دلبروووووووون:
دوستت دارم ب توان ابدیت..😻🌼✨
#مذهبی_ها_عاشقترند 💍🧕🏻
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#خاطره_عقد:
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
من تک دختر بودم با 6زنداداش خیلی برا عروسیم نقشه داشتن که عالی برگزار بشه
روز عقدم منو دوره کردن که ما هر وقت ماعلامت دادیم تو بله بگو.
منم گفتم چه علامتی میدین آخه من زیر چادرم جایی رو نمیبینم
زنداداش بزرگه گفت من یواش نیشگونت میگیرم منم گفتم باشه.
عاقد هر 3 خطبه رو جاری کرد دیدن من بله نگفتم. عاقد گفت برای بار چهارم میگم وسط حرفش زنداداشم یه نیشگون ازم گرفت منم فوری گفتم بله دیدم همه زدن زیر خنده عاقد هم با خنده گفت ادامه نمیدهم دیگه عروس خانم بله رو گفتن.
😂😂😂ماجرا از این قرار بود زنداداشم که قرار بود علامت بده کلا یادش رفته بود منم بدون اجازه اون بله نگفتم😂😂😂😂😂😂🌼🌼
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿