eitaa logo
دنیای بانوان❤️
10.5هزار دنبال‌کننده
37.7هزار عکس
626 ویدیو
10 فایل
بخوانیم و بیاموزیم..... به زندگیمون نور ببخشیم...🍃 آیدی من @Hamraaaz تبلیغات پذیرفته میشود👇 https://eitaa.com/joinchat/2682126514Ce7df1eef64
مشاهده در ایتا
دانلود
‹عندما اكون معك لا أحتاج أي شيء آخر أشعر بالكمال معك فقط› وقتی با تـو هستم بـه چیز دیگری نیاز ندارم! مـن فقط با تـو احساس کامل بودن میکنم . . ✨ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🌿🌿🌿🌿 من یه خواستگاری برام اومد بعد رفتیم تو اتاق با هم صحبت کنیم من خیلی آماده صحبت نبوده ولی ایشون ماشالا انقدر آماده بودن از همون اول رفتن پای منبر منم که حرفی نداشتم حرفای ایشونو تایید میکردم😂🤣 آخر که حرفامون تموم شد مثل بچه ها گفت مااااا مااااان تموم شد من اینطوری شدم اون لحظه😐😳😂 بعد مامانش گفت خب چطور بود اونم گفت همه چی عالی بود🤣 من از اونجایی که حرفی نداشتم حرفاشو تایید کردم اونم خیلی خوش گذشته بود بهش ولی خب اصلا به هم نمیخوردیم ولی طرف خیلی پیگیر بود تا چند ماه زنگ میزد @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
مادربزرگم هميشه بهم ميگفت گفتنٓ "دوست دارم"شجاعت ميخواد! اگر ديدى كسى به هزار و يك دليل از اين عبارت طفره ميره بدون شجاعتِ مسئوليت عشقِ تو رو نداره! آجر هاى زندگيتو تو قلب كسى بنا كن كه خودش بَنّا باشه🔖('؛ ✨✨✨✨ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🌿🌿🌿🌿🌿 مجرد که بودم خواستگارای زیادی داشتم .که همه اش خیلی عجیب و غریب به هم می خورد .یا زنگ می زدن برای خواستگاری و پیداشون نمی شد ، و یا اینکه تا خرید عقد هم پیش می‌رفت اما به هم می خورد ازدواجم .😔😩 از بس این اتفاق افتاده بود برام ، خیلی ناراحت بودم و رو روحیه ام تاثیر بدی داشت 😞😔 یه بار که دوباره یکی زنگ زد و من رو برای برادرش خواستگاری کرد ، با اسرار گفتن امروز ساعت 5 عصر میایم خونتون و دختر و پسر همو ببینن . 😊 منم اون روز مثل همیشه مثل کوزت مار کردم و خونه رو برق انداختم . به خودم رسیدم و ساعت 4 و نیم شیک و تر و تمیز و آراسته منتظر و نگران نیستم 😐☺️ ساعت 5 عصر شد . خانواده خواستگار نیومدن .5 و نیم شد و باز نیومدن .😞 6 شد و باز نیومدن 🤦‍♀ و من هم که چون این جور چیزا یعنی نیومدن خواستگار برام عادی شده بود ، کلی ناراحت شدم و از اون ور صدای برادرم رو می شنیدم که اونم کلافه شده بود . انگار که مقصر من بودم 😐🤒😔😒 منم که دیگه نا امید شده بودم ، گفتم که دیگه نمیان . اعصابم خورد شده بود و رفتم حمام تا اونجا گریه کنم . 😭😭 سر اندر پام‌ خیس بود و اشکام مثل بارون سرازیر شدند (قیافه پف آلود منم که از شدت گریه هم قرمز شده و هم چشام قرمز شده هم تصور کنید😩😩😪🤕😆) یهو داشتم از ناراحتی زیر دوش حمام گریه می کردم که دیدم زنگ آیفون رو زدند و مشخص شد خواستگار اومده🤦‍♀🤣🤣🤣 دیگه خودتون تصور کنید که یه دختر با چشم های پف آلود و قرمز بره تو جلسه خواستگاری خودش ، چه جوری هست😂😂 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
یهویی زُل زد تو چشام و گفت: ولی نباید یادت بره که من هر جای دنیام باشم کنار هر کسی که باشم، اصلِ قلبم مالِ توعه؛ رگ و ریشه‌م تویی چون آدم از ریشه‌ش نمیتونه جدا شه! نمیتونه دل بکنه هر چقدر هم که شاخ و برگ بده بازم ته دلش جونش بسته به جون ریشه‌ش . . تو همون ریشه‌ی منی🌿'! @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🌿🌿🌿🌿 من امروز باز خراب کاری کردم یاد اوایل ازدواجمون افتادم😂😂😂 حدودا ۲ سال پیش عروسی کردم تازه داشت لوازم برقی اوج میگرفت از گرونی مامانم برام یخچال امریکایی خریده بود قیمتش ۲ برابر بقیه بود خیلی هم رو جهازم حساس بود هیچ کاری من نکردم واسه تمیز کردن خونه یه نیم ساعت کلا تنها بودم با شوهرم تو خونه دیدم یه قسمتایی از یخچال جای چسب مونده😂😂😂😆😆 رفتم سیم ظرفشویی برداشتم شروع کردم هی سابیدن دیدم داره سیاه میشه گفتم اه کثیف بود سیمه پاک کردمش با دستمال دیدم نهههه😖🥺 رنگ یخچالو بردم هیچی هنوز به هیچکس نگفتیم شوهرم با رنگو اینا درستش کرد @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🌿🌿🌿🌿🌿 امنيت‌ يعني‌ سايه‌ی‌ اوني‌ كه‌ دوسش‌ داری کناره‌ سايه‌ی‌ خودت‌ باشه ♥️ •• @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🌿🌿🌿🌿🌿🌿 سلام این خاطره شب خواستگاری آبجیم هست.اسفند ۹۹ آبجیم ۳۵ سالش بود که براش خواستگار اومد و شب بله برون که همه نشسته بودن، خواهرزاده‌م(دختر اون یکی آبجیم) که ۱۰ سالش بود وقتی فهمید همه‌چیز قطعی شده و خاله‌ش میخواد عروس بشه شروع کرد به گربه کردن که من خاله‌مو به این سیاه نمیدم (سیاه منظورش داماد بود که بنده خدا یکم سبزه بود) 😂😂😂😂😂 نه که آروم بگه ها، داد میزد و می‌گفت خاله‌ام رو به این سیاه نمیدم خلاصه تموم شد و تو عقدی هم با کلی که نازش رو خریدیم رفت حضور پیدا کرد، چون دوست نداشت خاله‌ش عروس بشه. حالا قبلش همیشه دعا میکرد ک خاله‌هام عروس بشن(آخه منم مجردم) الان از اون خاله اصلا حسابی نیست و فقط شوهر خاله رو دوست داره. البته برا منم دعا می‌کنه که عروس نشم😭 چون میگه اگه عروس بشی دیگه نمیای با ما بازی کنی😂 آخه من ۳۱ سالمه ولی کودک درونم خیلی فعاله و همیشه باهاشون بازی میکنم.😂 ببخشید طولانی شد. ولی کلا ما با این خواهرزاده گرامی داستان زیاد داریم😂 الان هم ۱۱ سالشه خداحفظش کنه برا منم دعا کنین 👰بشم🙈 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🌿🌿🌿 میدونۍ دلبر، اگہ این دنیا تموم شه و هـممون بمیریم اگہ بعد این دنیا یه دنیاۍ دیگه‌ای هم باشه اگہ هزار بارم هی بمیریم و زنده بشیم اگہ هزار بار دیگه‌ام دنیا بیایم من بازم تـو رو دوستت دارم من بازم منتظر تـو میمونم من بازم . . تـو رو دوسـت دارم ✨✨✨ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🌿🌿🌿🌿 دوستم میگفت تو مراسم عقد داداشش وقتی عاقد از داماد میپرسه تا بله بگه دوستم حواسش نبوده فکر کرده از عروس پرسیده اونم بلند گفته عروس رفته گل بچینه یهو همه خندیدن و این سوتی توسط فیلمبردار ثبت و ضبط و ماندگار شده😂😂 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
-أحبك عاطفيا إنه الشيء الحكيم الوحيد الذي يجب القيام به إنها تأتي من قلبي +عاشقانه دوست داشتنت تنها کار عاقلانه ای ست که از دلم بر می آید✨✨✨ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🌿🌿🌿🌿🌿 من تا قبل اینکه ازدواج کنم خیلی کم پیش میومد که صحبت کنم اگرم صحبت می‌کردم خیلی آهسته جوری که وقتی میخواستم صحبت کنم همه ساکت میشدن که صدای منو بشنون خلاصه رسید به روز عقد عاقد بار سوم گفت وکیلم منم آهسته گفتم بااجازه بزرگترا بله باز عاقد گفت عروس خانم سه بار شدها جواب بده باز من جواب دادم باز عاقد گفت عروس خانم چرا جواب نمیده منم عصبانی شدم بلند گفتم بله آقا بله😠😠😠😠 سرم رو گرفتم بالا دیدم کل فامیل این شکلین😳😳😳😳😳😳🙄🙄🙄🙄🙄🙄 بعدا به شوهرم گفتم سه بار گفتم بله عاقد نفهمید گفت والا منم نفهمیدم که کنارت بودم اون بنده خدا که حق داشته انقد دختر مظلومی بودم😂😂😂😂😂😂😂 هنوز نگاه های فامیل رو یادم نرفته😆😆 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿