#دلبرووووون:
وأنَّ الله سيُعوِّضنا عَمَّا مَرَرْنا بِه
خدا آنچه را که به ما گذشت جبران خواهد کرد...☺️🦋🫧
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#خاطره_عقدی:
🌿🌿🌿🌿
من ی داداش دارم ک ۴ سال از من کوچیکتره و خیلی باهم راحتیم ینی در حد فوش و اینا😂
ی بار ک تازه عقد کرده بودیم برا اولین بار رفته بودم خونه مادر شوهرم من نشسته بودم با همسرم و مادر شوهرم...مادر شوهرم ب نامزدم گف حسین پاشو برو نونوایی نون بگیر نون نداریم گف مامان بزا بعد میرم مادرش گف پاشو برو دیگ گف خب میرم دیگ گیر دادیا.مادرش گف الان گشنت بشه ی تیکه نونم تو خونه نیس بدم بخوری گف من گشنم بشه الهه (ینی من) رو میخورم
منم ی لحظه فک کردم داداشمه ن گذاشتم ن برداشتم گفتم من خوراکِ سگ نمیشم 😐
ینی منتظر بودم زمین باشه من برم داخل 😐
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#دلبروووووون:
. . (:یه روز برام ساعت خرید که برای
خودشم خریده بود . .
اونو بهم داد و گفت :
«تا وقتی این ساعت کار کنه ما باهمیم
و از کار بیفته رابطمون تموم میشه »
من رفتم ساعت فروشی تا کلی باتری
بگیرم؛ مرد ساعت فروش که ساعتو
دید گفت: این با باتری کار نمیکنه
با ضربان قلب کار میکنه -🤍(؛
هیچوقت از دستتون درش نیارید!
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#خاطره_عقد:
🌿🌿🌿🌿🌿
با شوهرم برای اولین بار رفتم ادکلن بخرم
تو عقد بودیم و هنوز تعارفی
بعد از تست کردن چندتا ادکلن
فروشنده یه جعبه کوچولو گذاشت روی میز
شوهرم باز کرد سمت من گرفت
منم دیدم دونه ها قهوه هست گفتم ممنون من نمیخوام😊
فذوشنده نمیدونم چرا یهو روشو کرد اونطرف و ریز میخندید😏
شوهرم از خجالت سرشو انداخت گفت بو کن خانوم ، اینا واسه اینه بوهارو تشخیص بدی
برا خوردن نیست😒
خب نمیدونستم چکار کنم😂😂
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#دلبرووووون:
「بیابشینجلوموندلبرانهبنگر
ازاوننگاهاکهانگاریخروسقندی
قورتدادیتهدلتشیرینمیشهانرژی
میگیریخونمیدوعهزیرپوستت
ازاوننگاهاکهانگارییکیباپررودلت
راهمیرههمچینیقیلیویلیمیره
ازاوننگاهاکهباعثمیشهلپامون
سرخبشهعیناناررسیدهلبخندمیشینه
رولبامونارهبیابنگر(:
میگمنکنهوسطنگاهکردنتصدا
تالاپتلوپقلبمونبهگوشتبرسه
رسوابشیم؟
حالاهرچیشنیدیبروموننیاریا!
بذارفکرکنیمنمیدونیماچقدر
عاشقانههامونوباختیمبهچشمات
خلاصهقندتوبزنتوچایو
بیدرنگبحثوبازکن،چخبر؟♥️☕️
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
خاطره از نامزدی مامانو بابام:
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
بابام همیشه تعریف میکنه میگه نامزد بودیم با کلی ذوق وشوق پولامو جمع کردم که آخر هفته برم دنبال عشقم بریم سینما😍😍
مامانم میگه منم لحظه شماری که کی باهم بریم بیرون😍
همدیگرو میدیدن ها، سینما هم میرفتن 😂 اما چه رفتنی
همین که بابام میرفته دنبال مامانم
مادربزرگم، دایی وسطیم، دوتا از خاله هام☹️
عمو کوچیکم و عمم هم بدو بدو دنبالشون میرن😐😂😂😂😂
ذوقشون کور شد بیچاره ها
وقتی سینما هم میرفتن همه به ردیف مینشستن مامانم این طرف بابامم اونطرف😂😂
به روایتی دیوار چین بینشون بوده
تازه همه پول هاشونم میدادن خوراکی برای اقوام
یه بار که تصمیم میگرن که وقتی اونا سرگرمن بپیچون😜
یواشکی میرن که پسر خالم داد میزنه خالمو ندزد😐😐😐😭😭 نقششون برباد میره
بله دورانه بسی سخت داشتن
الان میگن هیچ وقت برای دوران نامزدی شما سخت نمیگیریم😍😍😍😍😍
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#دلبرووووون:
به قول روزبه بمانی:
وقتی که عاشقِ کسی باشی نبضِ دنیات
توی دستاشه🤝
با همه صلح میکنی وقتی
پای آرامشش وسط باشه..🌿🌻
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#خاطره_نامزدی:
🌿🌿🌿🌿🌿
خواهرم تعریف میکرده برادرشوهرش نامزدی بوده بعد دختره هم از این با کلاسا...
بعد یه دوماهی اینا باهم قهر میکنن طوری ک همه میفهمن وهمه درصدد اینکه ببینن چیشده نزارن خراب بشه
خلاصه دختره هیچ نمیگفته تا دیگه شوهر خواهرم عصبی میشه از داداشش میگه خب بگو ببینم چیشده😒
داداششم میگه بابا تو تماس تصویری بادی در معدم پیچید گفتم صداش کوچیکه ولش کنم اون نمیفهمه یهو ولش کردم تا یه ساعت صدای تررررررررررررررر میداد اونم گفت متاسفم قطع کرد😂😂
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#دلبرووووون:
🌿🌿🌿🌿🌿
یهویی زُل زد تو چشام و گفت:
ولی نباید یادت بره که من هر
جای دنیام باشم کنار هر کسی که باشم،
اصلِ قلبم مالِ توعه؛
رگ و ریشهم تویی چون آدم از
ریشهش نمیتونه جدا شه!
نمیتونه دل بکنه هر چقدر هم که شاخ
و برگ بده بازم ته دلش جونش بسته
به جون ریشهش . .
تو همون ریشهی منی🌿'
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#دلبروووووون:
بـه تُرکی بگو:🤍🫂
‹رسام سئوگیلی مین عکسینی چک، سئوگیلیم گؤزه ل دیر سنده گؤزه ل چک، نازینا چاتاندا الینی قلم دن چک قوی نازینی اؤزوم چکیم›
«نقاش، عکس یارمو بکش، یارم زیباست تو هم زیبا بکش، وقتی رسیدی به نازش، قلمو بذار زمین نازشو خود می کشم.🥰❤️»
چه قشنگ گفته🥹🫶🏽
#همینقد_قشنگ
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#خاطره_عقد:
🌿🌿🌿🌿🌿
روز عقدمون ی روز قبل محرم بود و همه چی با سرعت پیش میرفت
صبح رفتیم آزمایشگاه برگه نوبت دهی تموم شد....
بعد رفتیم مسجد نماز ظهر روحانی نیومد....
عصر رفتیم حرم برا عقد داداشم نیومده بود...
7بار خطبه خوند عاقد طفلک
بعد انقد عجله داشت بره یادش رفت برا شوهرم هم بخونه و بله بگیره....
پاشد داشت میرفت من یهو دنبال عاقد دویدم گفتم اون بله نگفت😁همه هم نگام میکردن....
شب هم تو محضر داشتیم دفتر امضا میکردیم خودکار تموم شد
انقد خسته بودم خودمو چندبار زدم
فیلمش هست انقد خندیدیم با شوهرم
گفت خوب شد گرفتمت
چقد نگران بودی...... 🤣
شبش هم تا صب تو آشپزخونه ظرف شستم، شوهرم هم نشسته بود رو صندلی دستش رو هم زده بود زیر چونش داشت نگام میکرد... هرچی نگاهش کردم ب رو خودش نیاورد کمک کنه
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#دلبرووووون:
یه کلمه آلمانی داریم به اسمِ « 𝗦𝗮𝗹𝗯𝗲 »
به معنیِ:
"دارویی که مرهم دردات میشه و بیشتر از
هرچیز دیگه ای توانایی خوب کردنِ تورو داره"
مثل صدای یار♥️🔒
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿